پيرامون فرگشت (تكامل) -
sonixax - 12-23-2012
[URL="http://radiozamaneh.com/science/2012/12/23/22917"]شکل دست ما، احتمالاً میراثی از خشونت است
[/URL]
[COPY]بیبیسی – پژوهشگران دانشگاه یوتا متوجه شدهاند که دست انسان، در جریان جنگهای تنبهتن بوده که به شکل کنونیاش تکوین یافته است.
این دانشمندان برای پیشبرد تحقیقات خود، ابزارآلاتی را به کار گرفتند تا نیرو و شتاب وارده به یک کیسهبوکس را در جریان ضربه رزمیکاران محاسبه کنند. این تحقیقات حکایت از این داشت که ساختار مشت انسان به گونهایست که به انگشتانمان امکان میدهد که نیروی حاصل از ضربه را به نحوی کارآمد انتقال بدهند. جزئیات این بررسی، در شماره اخیر Journal of Experimental Biology منتشر شده است.
دیوید کریر (David Carrier)، از نویسندگان گزارش این تحقیق، میگوید: " [از رزمیکاران] پرسیدیم: آیا میتوانید با مشتتان، ضربه سنگینتری را نسبت به کف دست بزنید؟ و برای ما عجیب بود؛ چون ضربات مشت، از ضرباتی که با کف دست وارد شده بود، کاریتر نبودند". البته سطح مقطع ضربه مشت، کمتر است و لذا فشار بیشتری از آن ناشی میشود. پروفسور کریر میگوید: "نسبت نیرو به سطح، در یه ضربه مشت بیشتر است و این درست همان چیزیست که باعث بروز آسیبهای موضعی در اندامها[ی بدن] میشود. این مسأله، فواید عملی هم دارد؛ ولی تمرکز این تحقیق عمدتاً معطوف به این بود که آیا خصوصیات دست انسان، تکیهگاهی را هم [برای ضربه] فراهم میکند یا نه".
این تیم متوجه شد که یک مشت گرهکرده، واقعاً تکیهگاه کارآمدی را برای حفاظت از استخوانهای ظریف دست ایجاد میکند. گره کردن مشت، سفتی مفصل متاکارپوفالانژیال، یا MCP را تا حدود چهار برابر افزایش میدهد (یعنی همان مفاصلی که بههنگام مشت کردن ظاهر میشوند). این کار، همچنین توان بندانگشتهای مجاور این مفاصل را برای هدایت نیروی ضربه، دو برابر میکند.
کاربرد دوگانه
پروفسور کریر و مایکل مورگان (Michael H Morgan) از دانشکده پزشکی دانشگاه یوتا، در مقاله خود عنوان کردهاند که دست انسان، محصول نیاز او به تردستی و سرعت عمل هم بوده است. آنها نوشتهاند: "اما شاید این، کار ِ تنها یک مجموعه از خصوصیات استخوانی باشد که به دست امکان میدهد هم چالاک باشد و هم حین ضربه، عملکردی نظیر گرز از خودش نشان بدهد. در نهایت، اهمیت تکوینی ِ دست انسان را شاید بتوان در قابلیت چشمگیر آن برای انجام دو کار به ظاهر مخالف، اما فینفسه انسانی، خلاصه کرد".
شامپانزهها و بونوبوها که نزدیکترین عموزادههای تکوینی ما محسوب میشوند، عموماً دستشان را مشت نمیکنند و پژوهشگران معتقدند اصلاً نمیتوانند این کار را بکنند: وقتی یک شامپانزه دستاش را جمع میکند، شکلی بیضوی به خودش میگیرد. پروفسور کریر در اینباره میگوید: "سؤال من این است که چرا این مسأله، سیچهل سال پیش بررسی نشد؟ تا آنجا که من میدانم این [مبحث] در هیچجا منتشر نشده است".
پروفسور کریر، در پاسخ به این سؤال که آیا دانشمندان در گذشته از این ایده که خشونت نقش مهمی را در شکلگیری بدن داشته ابراز ناخرسندی میکردهاند یا نه، میگوید: "فکر کنم حالا بیشتر از قبل [میتوانیم مطمئن باشیم که] در این وضع قرار داریم".
"فکر میکنم مقاومتی که تحصیلکردهها نشون میدهند، از عموم مردم خیلی بیشتر است – یعنی مقاومت در برابر این ایده که انسانها فطرتاً حیوانات خشنی هستند. من که اینطور فکر میکنم و همچنین کسانی که سعی کردند نشان بِدهند ما فاقد فطرت هستیم – آنها [هم البته] خدمت چندانی به ما نکردند. من فکر میکنم هروقت با این واقعیت روبرو میشویم که ما واجد چنین احساسات قدرتمندی هستیم و بعضاً [اهمین احساسات] ما را وامیدارند که دست به خشونت بزنیم، بیشتر از گفتنش طفره میرویم. فکر نکنم تضمینی وجود داشته باشد که ما در آینده بتوانیم از خشونت دست بکشیم".
[/COPY]
پيرامون فرگشت (تكامل) -
undead_knight - 02-23-2013
yasy نوشته: آدم با چه موجوداتی رو به رو میشه
اتفاقا یکی از دلایل فراگیری باور به خدا همین انسان انگاری و احساس نزدیکی هست که اشخاص باهاش دارند(مخصوصا از دوران کودکی)
اگر جنسیت موجودات خیالی از قبل مشخص شده باشه که وضع خراب تر هم میشه!مثل مهدی طرفداران مونثش:))
رفتار اینها خیلی شبیه کسانی هست که عاشق شخصیت های کارتونی میشند:) (و البته بیشتر این افراد بچه هستند و خوشبختانه با بزرگ شدن تفاوت واقعیت و خیال رو میفهمند!)
پيرامون فرگشت (تكامل) -
undead_knight - 02-23-2013
نقل قول:من دیگر برآن شدم بهجای حرص خوردن به این جانوران بخندم ؛ به هرروی اینها
گونهای کمیاب و در حال انقراض هستند که فقط در خاورمیانه یافت میشوند ،
باید از وجودشان بهره برد ! :)))
فراموش نکن خیلی از دین ستیز یا خدانباوران جز این دسته بودند:))
قبل از سرزنش کردنشون باید به یاد داشت که اثر محیط،فاکتور های بیولوژیکی و میم ها خیلی قوی هستند و یک دلیل منطقی برای این همه بی منطقی وجود داره:)
راستش میل به بی منطقی در انسان ها خیلی زیاده باید گفت کسانی که منطقی هست جانوران متفاوت تری هستند:)))
پيرامون فرگشت (تكامل) -
Alice - 02-23-2013
undead_knight نوشته: راستش میل به بی منطقی در انسان ها خیلی زیاده باید گفت کسانی که منطقی هست جانوران متفاوت تری هستند:)))
چرا
؟
---
Dariush نوشته: کمتر سیگاریای را دیدهام که بپذیرد معتاد به سیگار است ؛ از جمله خودم!
شما مگر هنوز هم سیگار میکشید
؟
پيرامون فرگشت (تكامل) -
undead_knight - 02-23-2013
نقل قول:چرا ؟
---
این همه میل به خرافات،پیش داوری،رسوم بی معنا که از سوی خدا در وجود انسان قرار داده نشده!:)
همه و همه نتیجه طبیعت هست؛اگر انسان ها خردگرا بودند نباید تا به حال بخش اعظمی از این خرافات به دور انداخته میشد؟!:)
پيرامون فرگشت (تكامل) -
Alice - 02-23-2013
undead_knight نوشته: این همه میل به خرافات،پیش داوری،رسوم بی معنا که از سوی خدا در وجود انسان قرار داده نشده!:)
همه و همه نتیجه طبیعت هست؛اگر انسان ها خردگرا بودند نباید تا به حال بخش اعظمی از این خرافات به دور انداخته میشد؟!:)
نه خب
؛ گمان کردم تحلیل دانشیک داری که چرا بررویهم رفته
، انسانها به "بیمنطقی" گرایش دارند
!
ولی باز رویهمرفته روشن است که هنجار (نورم) همین بیمنطقی ِ انسانهاست
، چراکه در فرگشت ِ هومن
هرگز نیازی به "منطقگرایی" دیده نمیشد
؛
در فربود افراد "منطقگرا" جانورانی کمیاب و فرگشتهتر و پیشرفتهتری هستند
!
پيرامون فرگشت (تكامل) -
undead_knight - 02-24-2013
Alice نوشته: نه خب ؛ گمان کردم تحلیل دانشیک داری که چرا بررویهم رفته ، انسانها به "بیمنطقی" گرایش دارند !
ولی باز رویهمرفته روشن است که هنجار (نورم) همین بیمنطقی ِ انسانهاست ، چراکه در فرگشت ِ هومن
هرگز نیازی به "منطقگرایی" دیده نمیشد ؛
در فربود افراد "منطقگرا" جانورانی کمیاب و فرگشتهتر و پیشرفتهتری هستند !
البته دلایل فرگشتیک هم زیاده. مثلا برای پیش داوری هست و همین الان هم ما ازش بی نیاز نیستیم اگر یک بار یا چند بار افراد با خوردن یک گیاه سمی بمیرند دیگه اون رو نمیخوریم و اینطور جونمون حفظ میشه!ولی خب این پیش داوری عیر علمی و تا حدی(نه کاملا)غیر منطقیه.
در واقع چیزهای غیر منطقی یا مثل پیش داوری سودهای فرگشتیک داشتند و گاهی الان هم دارند . یا اینکه اثر جانبی فرگشت ما هستند و در بهترین حالت حداقل جون صاحبشون رو نمیگرفتند:)
البته به توجه به تئوری میم ها مثلا اگر راهبگی دووم میاره نه به خاطر اینه که فرگشت راهبگی رو سودمند میدیده!بلکه به این خاطره که میم راهبگی از محیط مغز ما و ذهن نهایت استفاده رو برده و با اینکه راهبه ها مثلا بچه دار نمیشدند باز هم راهبگی به عنوان یک رسم از راه غیر ژنتیکی منتقل میشده!:)
بنابراین همینکه یک میم احمقانه بتونه با طور اتفاقی با بنیاد ذهن همخوانی داشته باشه گسترش پیدا میکنه.
در واقع نطر من این هست که هرچند گاهی واقعا پیشرفته تر و کم یاب تر هستند ولی بیشتر خوش شانس هستند که ذهنشون از دست این میم ها تونسته راحت بشه:))
پيرامون فرگشت (تكامل) -
Alice - 02-24-2013
دوستان من پرسشی دارم هرکه میتواند به آن پاسخ گوید
! :)
خاستگاه ِ لذت موسیقی از کجاست
؟ فردیدم این است که آیا ریشه و بنیانگاه ِ «فرگشتیک» دارد
؟ اگرنه از کجا برآمده
؛
:e303:
پيرامون فرگشت (تكامل) -
Russell - 02-24-2013
Alice نوشته: دوستان من پرسشی دارم هرکه میتواند به آن پاسخ گوید ! :)
خاستگاه ِ لذت موسیقی از کجاست ؟ فردیدم این است که آیا ریشه و بنیانگاه ِ «فرگشتیک» دارد ؟ اگرنه از کجا برآمده ؛
هنوز درباره فرگشتیک بودن آن و سازکار فرگشتش بحث است،ولی شدیدا جهانیست و تصور فرگشتیک نبودن آن شدیدا سخت است،یک نگره این است که این محصول جانبی توانایی تحلیل و مرتب کردن صدا در انسان است.
پيرامون فرگشت (تكامل) -
Ouroboros - 02-24-2013
Russell نوشته: هنوز درباره فرگشتیک بودن آن و سازکار فرگشتش بحث است،ولی شدیدا جهانیست و تصور فرگشتیک نبودن آن شدیدا سخت است،یک نگره این است که این محصول جانبی توانایی تحلیل و مرتب کردن صدا در انسان است.
بله ما نمیدانیم که چرا موسیقی تا این اندازه بر آدمی اثربخش است. تحقیقات بسیار گستردهای در فیلدهای گوناگون علمی در جریان است تا به توضیح تمام جوانب این پدیده بپردازد:
1.
نورولوژی
2.
زیستشناسی فرگشتیکی
3.
روانشناسی فرگشتیکی
و ...
در مغز ما بسیاری واکنشهای شگفتانگیز به هنگام گوش دادن به موسیقی اتفاق میافتد و موزیک میتواند بخشهای مربوط به شنوایی، دیدن، حس جهتیابی، حس لامسه و فعالیت گیرندههای عصبی را تحت تاثیر قرار بدهد، چنانکه شخص نیاز به حرکت کردن، تحریک شدن عواطف و نیاز به برقرار کردن ارتباط با دیگران را حس بکند.
این یک موسسهای است که میکوشد حالات و عواطف انسان به هنگام گوش سپردن به موسیقی را با گسترهی بسیار وسیعی از روشها، مستندسازی بکند.