تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
undead_knight - 10-05-2014
داریوش اسپاگتی از سر تقصیرت نگذره یادم اوردی بحث نیمه تموم داشتم:))
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Rationalist - 10-06-2014
Dariush نوشته: به گمانِ من او شخصیست...
نوشتارت موجب شگفتی من شد...
ولی آیا داریوش...
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Dariush - 10-06-2014
Rationalist نوشته: نوشتارت موجب شگفتی من شد...
ولی آیا داریوش...
درود.
بگویید ببینم کجایش شما را به شگفتی انداخته؟ نکند به این خاطر که خیلی نزدیک به واقعیت است؟
؟؟؟
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Rationalist - 10-06-2014
undead_knight نوشته: داریوش اسپاگتی از سر تقصیرت نگذره یادم اوردی بحث نیمه تموم داشتم:))
(__/ \__
)
......^
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Dariush - 10-23-2014
داوطلب ِ دیگری نیست؟
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Soheil - 10-23-2014
Dariush نوشته: داوطلب ِ دیگری نیست؟
من که خوشم میاد. جالب و هیجان انگیزه. فک کنم اونقدر اینجا نوشتم که بتونم داوطلب بشم.
اینکه یک جمع سالها همدیگه رو از دور بشناسند بدون اینکه هتا عکسی از چهره واقعی هم دیده باشند. به نظرم همچین رابطه ای بسیار عجیب و شگفت انگیز هست و نظیرش کمتر وجود داشته.
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Ouroboros - 10-24-2014
بیباک از من خواسته دربارهی او نظرم را بنویسم، راستش الان که نتیجه را نگاه میکنم میبینم بهتر بود چنین درخواستی نمیکرد! :e108:
امیدوارم از من نرنجند:
به نظر من او آدمیست به شدت ضعیفالنفس که توان کنترل خود را ندارد. احتمالاً از خانوادهای مرفه میآید، یا حداقل همیشه از بیش از آنچه نیاز داشته برخوردار بوده. درونگرایی روش او برای روبرو نشدن با واقعیتهای ناپسند زندگیاش است. به گمانم چندجا گفته که همجنسگراست، که واقعاً رقتانگیز است، زیرا چگونه آدمی هیچ هویتی فراتر از «گرایش جنسی» خود ندارد؟! او همچنین به شدت ریسکگریز و نرمخوست تا حدی که من حتی یکبار او را در حال مبارزه برای عقایدش ندیدهام، بلکه ترجیح میدهد زمین مشترکی پیدا بکند و با خصم خود به توافق برسد تا بر او پیروز بشود. این نشان میدهد ضعف او تا اندازهی بسیار زیادی خودخواسته و خودساخته است.
او را روشنپوست و لاغر و دارای استخوانبندی ریز تصور میکنم. آدم احتمالاً بسیار آرام و ساکتیست. همینطور گمان میکنم با آنکه آدم از نظر اجتماعی نسبتاً موفقیست، هیچوقت از جایگاهی که در جمع پیدا کرده راضی نیست. احتمالاً شلوارهای گشاد و ورزشی میپوشد، همیشه سه تیغ میکند، به ظاهر خودش اهمیت زیادی میدهد و دندانهای خیلی مرغوبی دارد. به شدت عاطفیست، چنانکه هر محرک کوچکی عواطف او را برمیانگیزد اما قادر به بیان درست یا دادن پاسخ متناسب به آنها نیست. به احتمال قوی، هیچ دوست واقعاً صمیمی نداشته، اما دوست الکی زیاد دارد.
هنوز خیلی جوان و خام است و جای پیشرفت زیاد دارد. نصیحتی که به او میکنم این است که فکر خارج رفتن را از سرش بیرون بیاندازد، از تلاش برای توجیه و چپاندن سبک زندگی خودش به دیگران دست بردارد، به جای «آشوبگری» و این قبیل مسخرهبازیهای نوجوانانه و سخیف، بکوشد قوانین و قواعد حقیقی سیستمهای اجتماعی را بیاموزد و از آنها برای پیشرفت استفاده بکند. به جای تلاش برای ارائهی تصویر «هیچکس منو نمیفهمه» و «ای کاش بدنیا نمیآمدم» به خانوادهاش احترام بگذارد و بکوشد از آنها مستقل بشود، و سپس تکیهگاهی برای آنها باشد. هیچوقت خودش را بطور آگاهانه از دیگران پائینتر قرار ندهد. صرف اینکه کیر و کون دوست دارد را تبدیل به برچسب هویتی برای خودش نکند که هویت مرد برآمده از رفتار مبتنی بر شهامت، عزتنفس، رفاقت و غیرت اوست نه اینکه کیرش را به کجا فرو میکند.
با اینهمه انسان خیرخواه و خوبیست، و برای او آرزوی موفقیت دارم.
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Soheil - 10-24-2014
ببخشید؟
من همچین حرفی نزدم و نگفتم همجنسگرام. خب مثل اینکه این پنداشتِ اشتباه بخش قابل توجهی از قضاوت(تصور) شما رو تحت الشعاع قرار داده.
(به هر حال شما اولین نفری نیستی که همچین تصوری داشتی و مطمئنا آخرین نفر هم نخواهی بود.)
در مورد اینکه فرمودی فعلا فکر خارج رفتن رو از سرم بندازم جالبه بخاطر دارم
این جا دقیقا عکس همین پیشنهاد رو کرده بودید.
anyway... باید بگم من از اول زندگیم بسیار کنجکاو بودم و دلیل اصلی این درخواست هم همین کنجکاوی بود. ناراحت شدنی هم در کار نیست و از اینکه بفهمم دیگران چه تصوری ازم دارند بسیار خوشحال میشم. پست شما هم برام ارزشمند بود و فکر میکنم باید بخاطر صراحتت که قدری کنجکاوی من رو ارضا کرد تشکر کنم امیر جان.:e303:
@Ouroboros
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Ouroboros - 10-25-2014
Bibak نوشته: ببخشید؟ من همچین حرفی نزدم و نگفتم همجنسگرام. خب مثل اینکه این پنداشتِ اشتباه بخش قابل توجهی از قضاوت(تصور) شما رو تحت الشعاع قرار داده. (به هر حال شما اولین نفری نیستی که همچین تصوری داشتی و مطمئنا آخرین نفر هم نخواهی بود.)
اوپس، پس من از شما عذرخواهی میکنم.
ببینید اگر کسان دیگری هم نسبت به شما چنین نظری پیدا کردهاند باید کمی بیشتر مراقب رفتارتان یا حرفهایتان باشید. من اینرا برای خودتان میگویم چون آن بیرون هیچ دوستی به شما حقیقت را نخواهد گفت مبادا برنجید، و دشمنان هم حقیقت را تنها به عنوان سلاحی برای رنجاندن شما مورد استفاده قرار خواهند داد(دلیل اینکه اینجا حقگویی من تا این اندازه مهیب به نظر میآید). اگر چهار نفر اینرا اندیشیدهاند و با صدای بلند گفتهاند، میتوانید مطمئن باشید که چهل نفر اندیشیدهاند و چیزی نگفتهاند. حالا بجز این، چقدر دقیق بود؟
Bibak نوشته: در مورد اینکه فرمودی فعلا فکر خارج رفتن رو از سرم بندازم جالبه بخاطر دارم این جا دقیقا عکس همین پیشنهاد رو کرده بودید.
تناقضگوییهای من طی سالیان که کارش از این حرفها گذشته، اما من آن زمان هنوز این پدیده را مشاهده نکرده بودم: مردی که بزرگ شده تا انتظار اهمیت و ارزش به طور پیشفرض را داشته باشد، در جامعهی خود با بیاعتنایی و بیارزشی روبرو میشود. با کمی اندیشهی سطحی به این نتیجه میرسد که اگر جامعه هیچ ارزشی برای او قائل نیست و اهمیتی به او نمیدهد به خاطر بیمار بودن آن جامعه است و تصمیم میگیرد به جامعهی بهتری برود که در آن ارزش بیشتری برای انسانها قائل هستند. آنها که موفق به این کار میشوند اما خیلی زود خودشان را دوباره در همان موقعیت پیدا میکنند. از هر هزار نفر شاید یک نفر آنقدر باهوش باشد که به این نتیجه برسد «شاید من واقعا ارزشی ندارم؟»، ۹۹.۹۹٪ به این نتیجه میرسند که چه میدانم، فرانسه خوب نیست و آمریکا بهتر است، آمریکا خوب نیست کانادا بهتر است، کانادا خوب نیست آلمان بهتر است و ...
من آب پاکی را روی دست هرکس که اینجا قصد مهاجرت دارد بریزم: همهی جای دنیا به طور پیشفرض دارای ارزش صفر مطلق هستید مگر آنکه خلافش را به طور روزمره اثبات بکنید. اگر در جامعهی فعلی ایران قادر به این کار نبودهاید، مطمئن باشید در هیچ جامعهی دیگری هم قادر به آن نخواهید بود.
Bibak نوشته: anyway... باید بگم من از اول زندگیم بسیار کنجکاو بودم و دلیل اصلی این درخواست هم همین کنجکاوی بود. ناراحت شدنی هم در کار نیست و از اینکه بفهمم دیگران چه تصوری ازم دارند بسیار خوشحال میشم. پست شما هم برام ارزشمند بود و فکر میکنم باید بخاطر صراحتت که قدری کنجکاوی من رو ارضا کرد تشکر کنم امیر جان.
خوب خدا را شکر که از من نرنجیدهاید دوست گرامی.
تجسم شخصیت و زندگی هموندان -
Soheil - 10-25-2014
Ouroboros نوشته: اوپس، پس من از شما عذرخواهی میکنم.
ببینید اگر کسان دیگری هم نسبت به شما چنین نظری پیدا کردهاند باید کمی بیشتر مراقب رفتارتان یا حرفهایتان باشید. من اینرا برای خودتان میگویم چون آن بیرون هیچ دوستی به شما حقیقت را نخواهد گفت مبادا برنجید، و دشمنان هم حقیقت را تنها به عنوان سلاحی برای رنجاندن شما مورد استفاده قرار خواهند داد(دلیل اینکه اینجا حقگویی من تا این اندازه مهیب به نظر میآید). اگر چهار نفر اینرا اندیشیدهاند و با صدای بلند گفتهاند، میتوانید مطمئن باشید که چهل نفر اندیشیدهاند و چیزی نگفتهاند.
بخش بسیار قابل توجهی از فعالیت من در "وب" برای اثبات درست بودن عقیده و ذهنیتم پیرامون همجنسگرائی بوده و این همیشه باعث شده مخالفان من و کلا آدمای کم اطلاع تر ذهنشون بره به این سمت که بنابر همین فعالیتها و اظهاراتم حتما همجنسگرا هستم. با این حساب من چندان خودمو مقصر نمیدونم که بقیه همچین تصوری ازم داشته باشند و اصلا این آنچنان برام مهم هم نیست. آخه برای جلوگیری از این دید باید هر جا مطلبی نوشتم داد بزنم که من دگر جنسگرا هستم و همجنسگرا نیستم یا به خودم تابلو نصب کنم یا اینکه... دست از مطلب نوشتنهام پیرامون همجنسگرائی بردارم! به جز اینها چندان کاری نمیشه کرد. هر چند به این انتقاد شما(بخصوص بخاطر اینکه اینبار چون شمائی این تصور براش پیش اومده) فکر میکنم و سعی میکنم بیشتر مراقبت کنم تا سوءتفاهم پیش نیاد. در این فروم و کلا در میان کاربران فرهیخته تر کمتر چنین چیزی دیدم و از شما هم انتظار ِ همچین برداشتی نداشتم.
در محیط بیرون از محیط مجازی هم که این مسئله و مشکل چندان مطرح نبوده. البته هر جا درباره این مساله جفنگ بشنوم جوابشونو میدم و بخوبی هم میدم چون جواب همه ایرادهاشونو دارم. و من همیشه به شوخی و برای سر به سر گذاشتن اینو به بعضیا گفتم که همجنسگرام.
نقل قول:حالا بجز این، چقدر دقیق بود؟
راستش با توجه به اینکه در مورد خودم و احساساتم پنهان کار خوبی نیستم انتظارم بیشتر بود و به مراتب کمتر از حد انتظارم به واقعیت نزدیک بود. حتی بدون احتساب اون مورد همجنسگرائی.
در مورد این :
نقل قول:او همچنین به شدت ریسکگریز و نرمخوست تا حدی که من حتی یکبار او را در حال مبارزه برای عقایدش ندیدهام، بلکه ترجیح میدهد زمین مشترکی پیدا بکند و با خصم خود به توافق برسد تا بر او پیروز بشود. این نشان میدهد ضعف او تا اندازهی بسیار زیادی خودخواسته و خودساخته است.
از کجا به چنین نتیجه ای رسیده اید؟ یعنی همچین ذهنیتی از من دارید که برای عقایدم مبارزه نمیکنم؟!
نقل قول:تناقضگوییهای من طی سالیان که کارش از این حرفها گذشته، اما من آن زمان هنوز این پدیده را مشاهده نکرده بودم: مردی که بزرگ شده تا انتظار اهمیت و ارزش به طور پیشفرض را داشته باشد، در جامعهی خود با بیاعتنایی و بیارزشی روبرو میشود. با کمی اندیشهی سطحی به این نتیجه میرسد که اگر جامعه هیچ ارزشی برای او قائل نیست و اهمیتی به او نمیدهد به خاطر بیمار بودن آن جامعه است و تصمیم میگیرد به جامعهی بهتری برود که در آن ارزش بیشتری برای انسانها قائل هستند. آنها که موفق به این کار میشوند اما خیلی زود خودشان را دوباره در همان موقعیت پیدا میکنند. از هر هزار نفر شاید یک نفر آنقدر باهوش باشد که به این نتیجه برسد «شاید من واقعا ارزشی ندارم؟»، ۹۹.۹۹٪ به این نتیجه میرسند که چه میدانم، فرانسه خوب نیست و آمریکا بهتر است، آمریکا خوب نیست کانادا بهتر است، کانادا خوب نیست آلمان بهتر است و ...
من آب پاکی را روی دست هرکس که اینجا قصد مهاجرت دارد بریزم: همهی جای دنیا به طور پیشفرض دارای ارزش صفر مطلق هستید مگر آنکه خلافش را به طور روزمره اثبات بکنید. اگر در جامعهی فعلی ایران قادر به این کار نبودهاید، مطمئن باشید در هیچ جامعهی دیگری هم قادر به آن نخواهید بود. خوب خدا را شکر که از من نرنجیدهاید دوست گرامی.
بله، بیشتر میخواستم استدلالتون رو بدونم. صددرصد تغییر عقیده بخودی خود عیبی نداره. خب فک کنم آزادی و امنیت برای من خیلی مهمه و نمیخوام بخاطر بیان عقاید یا طرز لباس پوشیدن و ظاهرم یا ... امنیتم به خطر بیافته. میخوام خودم باشم، در ایران نمیتونم خودم باشم. شما اینو پیش فرض گرفتی که انگار هرکس میخواد مهاجرت کنه(یا حداقل من) بخاطر اینه که جامعه(بصورت پیش فرض) براش ارزش قائل نیست. که من نشون دادم حداقل یه دلیل دیگه دارم که دلیل مهمی هم هست.
با این شرایط ِ ایران واقعا تعجب آوره که همچین حرفهایی میزنید. لپ کلام اینکه ما ارزش و اینها نخواستیم، کار به کارمان نداشته باشند و برای ما دندان تیز نکنند کافیست.
:e303::e303::e303: