گفتگو پیرامون فمینیسم -
Philo - 07-01-2013
Russell نوشته: وقتی در مورد روش شناختی صحبت میکنیم معیار ما باید میزان توضیح پذیری و استفاده آن تا حد ممکن از معتبرترین روشها باشد.
شما وقت و علاقه داشتید نوشتههایِ تالار زنامرد را بخوانید.دوستمان جناب آندد نایت از امیر گرامی ابطال پذیری طلب کرده بودند و با همین روش سعی در فرار از مواجه با آنرا داشتند.من خودم ابطال پذیری را بسیار میپسندم ولی معتقد نیستم وقتی ابطال پذیری به میزان مورد توقع ما نیست باید آنرا کنار بگذاریم و ندانمگرایی در پیش بگیریم.استفاده روش امیر گرامی و دیگر تحلیلهایِ مشابه که در آن به بیولوژی انسان توجه شده از نظر کمی بودن استناد بر دادههایِ علمی معتبر و حتی آزمایش پذیری و ... بسیار معتبرتر از تئوریهایِ جنسیتی مانند تئوریهایِ فمینیستی است.
آیا شما نسبت به فمینیسم هم ندانمگرا هستید یا داریم با بار اثبات بازی میکنیم.شما فکر کنید اصلا ادعای خاصی نشده (طبیعتا نوشتهها عوامل دیگری را هم احاظ قرار داده).شما حقیقتا این مطالب را در حد خرافات و غیر علم میدانید؟شما بگمانم بدانید که همین امروز هم بسیاری از حوزههایِ مورد استفاده و مهم ما مثل اخلاق در حوزه علم نیستن،شاید هرگز هم درنیایند ولی ما آنها را با اینکه در خارج از حوزه علم و حوزه فلسفی هستند کنار نمیگذاریم بلکه سعی میکنیم از ابزارهای شناختی موجودمان بهترین استفاده را بکنیم.
1. من بخشی از نوشته های جناب امیر را گذرا مطالعه کرده ام، تا جایی که می دانم ادعاهایشان را به صورت یک دستگاه منسجم ارائه نکرده اند، پس نمی توان حمله به یک یا چند ادعای ایشان را حمله به کل نوشته هایشان تلقی کرد.
2. اجازه بدید درباره ی همان گزاره هایی که مورد نظر من بود بحث را ادامه دهیم:
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
اولا: درجه ابطال پذیری این دو گزاره همان طور که در پست نخستم استدلال کردم، صفر است. راهی برای آزمون این گزاره ها وجود ندارد، گوینده شان از هر گونه مسئولیت در قبال این ادعاها فارغ است، و کسی که به این گزاره ها معتقد است، اگر در اشتباه باشد متوجه اشتباهش نخواهد شد. هیچ انسان جدی ای چنین ادعایی درباره جهان مشهود با درجه ی ابطال پذیری صفر را جدی نمی گیرد.
در نهایت اینکه گذاردن مبنای عمل بر نتیجه هایی که از آن گرفته شود خردمندانه نیست.
ثانیا: این دو گزاره با داوری های اخلاقی تفاوت بنیادی دارند. ما سهوا به داوری های اخلاقی می گوییم گزاره، داوری های اخلاقی چیزی درباره جهان به ما نمی گویند.
یگ گزاره را که خبری درباره جهان خارج می دهد، در نهایت می توان تحویل داد به تعدادی از اسمهای خاص که اشاره به اشیای جهان قابل مشاهده دارند، صفت هایی که ویژگی هایی به این اشیا نسبت می دهند، و کلماتی که وضع و نسبتی که این اشیا در جهان خارج دارند را بازتاب می دهد.
در جمله ی "قتل بد است" خبری از اشیا و نسبتشان و ویژگی هایشان نیست. این جمله اساسا چیزی درباره جهان قابل مشاهده نمی گوید، تنها بیان نوعی احساس نسبت به یک عمل یا یک دستورالعمل است: قتل نکنید.
اما آن دو گزاره به روشنی به اشیایی در جهان خارج نظر دارند (تک تک دختر ها، تک تک مردان، و نسبت این دخترها با مردان در جهان خارج).
خلاصه اینکه: گزاره های مورد انتقاد من چیزی درباره جهان خارج می گویند و مدعی دادن خبری از آن هستند، و اگر درست/غلط باشند به شناخت ما می افزایند، در حالی که گزاره های اخلاقی معرفت بخش نیستند و اساسا خارج از موضوع بحث ما هستند. این که چرا ما به آن ها توجه می کنیم، یک توضیحش می تواند این باشد که ما میل به بقا داریم، و بدون اخلاق نابود می شویم.
3. درباره فمینیسم نظری ندارم، متوجه حرفی که درباره "بازی با بار اثبات" زدید نشدم و در نهایت اینکه سوالاتم پاسخ داده نشد.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Russell - 07-01-2013
Philo نوشته: 1. من بخشی از نوشته های جناب امیر را گذرا مطالعه کرده ام، تا جایی که می دانم ادعاهایشان را به صورت یک دستگاه منسجم ارائه نکرده اند، پس نمی توان حمله به یک یا چند ادعای ایشان را حمله به کل نوشته هایشان تلقی کرد.
خُب بگمانم ایراد شما ایراد به متولوژی ایشان بود و این گزاره مورد بحث نمونهای بود از کل تا بحثی جزئی.
Philo نوشته: 2. اجازه بدید درباره ی همان گزاره هایی که مورد نظر من بود بحث را ادامه دهیم:
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
من بحث ابطال پذیری و استاندار علمی را بطور کلی پاسخ دادم بعلت سابقه انتقادات دوستان و گفتم بد نباشد ابتدا توضیح داده شود.ولی انچه شما میگویید و ابطالپذیری آنرا صفر میدانی گویا فراتر از این هاست و چیزی در مایه این است که این گزاره کلا بی معناست،در حالی که اینطور نیست.
من البته تاکید میکنم من برداشت خودم را میگویم،ممکن است برداشت من اشتباه باشد و منظور امیر گرامی چیز دیگری بوده.
این نقد شما:
Philo نوشته: پس راه ابطالِ گزاره های
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
چیست؟
نظر ناظران خارجی که مهم نیست، میماند اینکه یک دختر خودش بگوید که میتوانست دوست دخترِ پسرهایِ بهتری باشد؟ از کجا بدانیم راست می گوید؟ اگر قسم بخورد گزاره ابطال می شود؟ آیا این راه ممکنی برای آزمون آن گزاره است؟
خب بحث ابتدایی پیرامون مطلق بودن ادعای ایشان است با استفاده از "هر" که ربطی به ابطالپذیری گزاره ندارد.نهایتا میشود آنرا معتدلتر کرد و ادعا کرد که مثلا این بین زنان بیشتر از مردان است و...
در مورد عبارت "نظر خودش" ولی من دقیقا متوجه نمیشوم.
آن "نظر خودش" قابل تعریف است چرا که در گزاره معنی در برابر وفاداری دارد و اگر وفاداری قابل تعریف است آن گزاره هم معنا دارد و من و شما با هر روشی میتوانیم وفاداری افراد را بسنجیم (قطعا هر کس در عمل آنرا در دیگران سنجیده) و قابل آزمایش هم هست.
برای مثال ما میدانیم که بانوی الف و آقای ب معیار معمولشان در انتخاب شریک ج و د است حال اگر هر دو در رابطهای باشند و کسی در مقابلشان قرار بگیرد که از شریک فعلی خودشان با توجه به معیارهایِ خودشان سرتر باشد میتوانیم ببینیم دقیقا گزاره بالا را آزمایش کنیم.
نقل قول:ثانیا: این دو گزاره با داوری های اخلاقی تفاوت بنیادی دارند. ما سهوا به داوری های اخلاقی می گوییم گزاره، داوری های اخلاقی چیزی درباره جهان به ما نمی گویند.
یگ گزاره را که خبری درباره جهان خارج می دهد، در نهایت می توان تحویل داد به تعدادی از اسمهای خاص که اشاره به اشیای جهان قابل مشاهده دارند، صفت هایی که ویژگی هایی به این اشیا نسبت می دهند، و کلماتی که وضع و نسبتی که این اشیا در جهان خارج دارند را بازتاب می دهد.
در جمله ی "قتل بد است" خبری از اشیا و نسبتشان و ویژگی هایشان نیست. این جمله اساسا چیزی درباره جهان قابل مشاهده نمی گوید، تنها بیان نوعی احساس نسبت به یک عمل یا یک دستورالعمل است: قتل نکنید.
اما آن دو گزاره به روشنی به اشیایی در جهان خارج نظر دارند (تک تک دختر ها، تک تک مردان، و نسبت این دخترها با مردان در جهان خارج).
خلاصه اینکه: گزاره های مورد انتقاد من چیزی درباره جهان خارج می گویند و مدعی دادن خبری از آن هستند، و اگر درست/غلط باشند به شناخت ما می افزایند، در حالی که گزاره های اخلاقی معرفت بخش نیستند و اساسا خارج از موضوع بحث ما هستند. این که چرا ما به آن ها توجه می کنیم، یک توضیحش می تواند این باشد که ما میل به بقا داریم، و بدون اخلاق نابود می شویم.
.
من هم نمیخواسنم وارد بحث اخلاق بشوم و این تنها یک مثال بود.البته اختلاف نظر ما بر سر آنچه گفتید سر جایش باشد.من گمان میکنم معرفت ما از اینکه "قتل بد است" از این میاید که "کشتن کوروش بد است" و ... میاید و معرفت ما بر مصداقهاست که با جهان خارج در ارتباط است، هرچند اگر "معرفت از جهان خارج نباشد" ولی چیزی کلی و انتزاعی و مستقل از آن هم نیست.
نقل قول:3. درباره فمینیسم نظری ندارم، متوجه حرفی که درباره "بازی با بار اثبات" زدید نشدم و در نهایت اینکه سوالاتم پاسخ داده نشد
شما گفتید جناب امیر از ما انتظار دارد پیرو او شویم ولی...،خب اینرا من اینطور متوجه شدم که شما به بار اثبات ارجاع میدهید.
در مورد سوال هم یک مقدار سخن شما عجیب است.جناب امیر چرا به روانکاوی نقد میکند ولی اینرا میگوید بحثی پیرامون شخص جناب امیر است و از عجیبتر اینکه من چه قرار است در اینباره پاسخ دهم؟!
در کل بنظرم پیشتر بحثها کمی شخصی شده بود و من خودم در آن زیاده روی کردم و بطور خاص در مورد بحثهای پیشین با شما خودم را قدری مقصر میدانم و از دوستان و شما پوزش میخواهم اگر جایی زیاده روی کردهام ،بنظر من بحثها را کمتر شخصی کنیم بهتر است.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Ouroboros - 07-02-2013
Philo نوشته: 1. من ...
من هرگز از کسی نخواستهام که از من «پیروی» بکند! هرجا دعوتی صورت گرفته حتما با تشویق به آزمودن این اندیشهها و گمانهها به صورت دستاول توسط خود شخص بوده.
مشکل روانکاوی آنست که دربارهی موضوع علمی سخن میگوید، یعنی از مطلبی صحبت میکند که ما برای آن یک آلترناتیو کاملا علمی(روانپزشکی)و غیرعلمی اما متدولوژیک(روانشناسی)داریم که ادعاهای آنها به مراتب درجات قابل استنادتر، اثباتپذیرتر و منطقیتر هستند. با اینهمه وقتی پای نگرش نتیجه گرا میرسد من هیچگاه ادعا نکردم که روانکاوی کار نمیکند.
آنچه من در اینجا مطرح کردهام به ترتیب وسعت در حوزهی فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی، زیستشناسی و گاهی آنتروپولوژی قرار میگیرد. در تمام مراحل نیز، خط استدلالی درست را تا جایی که میتوانستهام برپاد موج وسیع ترول و اسپمی که توسط دوستان فمینیست بر سر ما آوار شده دنبال بکنم، چنان کردهام، و هرجا مطالعهای، تحقیقی و یا برسی علمی جهت اثبات ادعاهای خود سراغ داشتهام آنرا آوردهام، و هرجا با موضوعی که به کلی فاقد سندیت و امکان اثبات محکمه پسند بوده آنرا تنها در قالب گمانهزنی صرف پیش کشیدهام نه حقیقت ازلی و ابدی و «علمی».
ما پیرامون موضوعاتی در اینجا گفتگو کردهایم که کسی تا بحال حتی به بخشی از آنها نیاندیشیده، چه رسد به آزمایش و برسی و تحقیق منسجم دانشیک، آنهم در جهانی که آکادمیای آن سه/چهار دهه است چنان به تسخیر مارکسیسم فرهنگی/فمینیسم درآمده که کسی مثل داوکینز با صدایی لرزان و دستی یخ زده از «واقعی بودن نژاد» صحبت میکند.
پس من به عنوان یک نفر آدم که دارد برپاد «تحقیق» و «برسی» و «مطالعات» صد سال فمینیسم حرفهای و مکتبی و دانشگاهی حرکت میکند تا آنجا که برایم مقدور بوده از اصول منطق پیروی کردهام. تقاضای «اثبات علمی» و «سندیت» و «آزمایش پذیری» جایی که اساسا چنین مفاهیمی برای اثبات درستی/نادرستی گزاره مورد نیاز نیستند یا امکان پدید آوردنشان برای من وجود ندارد یا بکلی فاقد ابزار لازم برای شناخت آن هستیم، آنهم در شرایطی که آلترناتیو رسمی و دانشگاهی ادعاهای من حتی زحمت همین اندازه منطقی و مستدل بودن را به خود نمیدهد، تقاضاییست که برآوردن آن از حوزهی امکان من خارج است.
در پاسخ به سوال شما: پرسشتان اشتباه است و برآمده از خبط که من گفتهام معیارهای زنان شخصی و ذهنیست. اگر نوشتههای پیشین مرا مطالعه بفرمایید، بارها گفتهام(بطور ضمنی، علاقهای به بحث در اینباره ندارم)که معیارهای زنان برای تشخیص آنچه بطور عمومی توسط ایشان «خواستنی» تلقی میشود بسیار یکسان، تغییرناپذیر و برای مردانی که در این موارد تجربه/مطالعه داشتهاند شناخته شده است. بخشی از آن از طریق روانشناسی قابل توضیح است، یک قسمت کوچکی را میتوان کمابیش بطور قطعی با زیستشناسی توجیه کرد و گروهی از آنها میتوانند تحت تاثیر فرهنگ قرار بگیرند، اما آنچه در زن تحریک میشود همیشه یکسان است، نمودهای آنست که میدگرد.
گزارهی «زنان همیشه مایل به ارتباط روبه بالا هستند»، در یک مورد مرد چاق، کچل و زشتی که صاحب یک زن زیبا، خوشهیکل و خواستنی شده به چالش کشیده بشود. اما مسئله اینست که آنچه زن در مرد به دنبال آنست، با آنچه مرد میپسندد متفاوت است، و این کهتری ظاهری یا 1. جای دیگری به روش دیگری جبران شده، و یا 2. توسط مرد در یک مانور ذهنی تحریف شده و از آنچه حقیقتا هست، به آنچه زن میبیند تحول یافته. اکنون ما میتوانیم با چند پرسش ساده و استاندارد(«چه چیز او را از همه بهتر میدانید»، «چرا او را انتخاب کردهاید»، «بهترین ویژگی او کدام است» و ...)پی ببریم که آیا آن زن به خصوص نیز مرد مورد بحث را همچون آلیس «پائینتر» از خود میبیند، یا به هر نحو و دلیلی خود را در موقعیتی پائینتر از آنچه «حقیقتا» هست مییابد و از این جهت شیفتهی او شده.
یک نکتهی دیگری که باید به خاطر سپرد و من پیشتر از آن سخن گفتهام، شیوهی همسرگزینی در یک جامعهی سنتی و تفاوت آن با یک جامعهی مدرن(=دارای نوعی انقلاب جنسی/جنسیتی)است، یعنی شرایطی که زن در آن با روش و سبک زندگی بهترینهای جامعه آشنا شده و فریب دادن هایپرگمی او برای مرد بسیار دشوار، یا چه بسی غیرممکن است. در جامعهی سنتی نقش «فراهمآورنده» و «حامی» مرد ارزشی محوری و مستقیم دارد، و در آن مردان خواستنی، آنهایی هستند که دارای ویژگیهای نشاندهندهی «پدرخوب» میباشند. در این مدل هایپرگمی زن توسط مردسالاری(یا آنچه فمینیسم مردسالاری نامیده)افسار زده شده، و هیچکس اجازهی برونرفت از گروه اجتماعی خود، دستکم در مقیاس کنونی آن را ندارد. در مدل دومی، این مردان با دولت جایگزین شدهاند. اینجا گروهی بسیار کوچک از مردان، با ویژگیهایی صرفا برآمده از رانههای زیستشناختی(=دارای نشانگان بهرهمندی از ژن خوب)و یا اربابان جهان، گروه بسیار بزرگی از زنان را در اختیار دارند و اکثریت مردان یک جامعه، یا هرگز انتخاب نمیشوند، یا بطور موقت انتخاب شده، پس از مدتی طلاق داده میشوند و اگر کل طول عمر آنها را در نظر بگیرید، اکثریت مطلق مردان، در اکثریت مطلق زندگی خود مجرد هستند.
[ATTACH=CONFIG]2107[/ATTACH]
ابطال گزارهی «هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد» اتفاقا در عینیت رخ میدهد، و زنانی هستند که قطعا چنین نمیکنند، یعنی در برخورداری از موقعیت اقتصادی، اجتماعی، ظاهری، فردی و هرگونه مشخصهی قابل برسی دیگری از مردی که انتخاب کردهاند سرتر هستند و خودشان هم اینرا میدانند(فریبی در کار نبوده و بازی ذهنی انجام نگرفته). اما میزان خوشبختی و رضایت این زنان در این پیوندها و درصد طلاق در خانوادههایی که مثلا زن در آن فقط درآمد بالاتری از مرد دارد و هرگونه تحقیق و مطالعهای که در اینباره انجام شده، همچنان نشان میدهد عاملی ثانویه مایهی این انتخاب شده(فشار رانههای بیولوژیک، فشار همسالان یا هرچه)، نه میل دست اول و عریان همسرگزینی زن. وانگهی برسی این گروه از آدمها به درد ما نمیخورد و چیزی به دانشمان پیرامون بحث نمیافزاید، ما دربارهی نرم حرف میزنیم نه استثنا.
طبیعتا این یک گفتگو نخواهد بود، چراکه دفعهی بعدی که من لاگین بشوم مشخص نیست و احتمالا در جریان خداحافظی من از انجمن هستید. شما را دعوت میکنم که در صورت داشتن وقت و انرژی و انگیزهی لازم نوشتههای مرا در تالار زنامرد مطالعه بکنید و اگر بازهم نظری یا انتقادی داشتید آنها را مطرح بکنید. اینها اندیشههایی هستند بسیار خام، جوان و فردی. هرچه نقد بیشتری بشوند به قدرت و اعتبار آنها افزوده خواهد شد و به من و دیگر دوستان راههای بهتری برای شناخت آنچه هست، نه آنچه به ما گفته شده که هست خواهد داد. بخش بسیار بسیار بزرگی از موفقیت نسبی آنچه من در اینجا نوشتهام بدلیل هماهنگی و ارائهی توصیفی دقیق، و توضیحی بسنده برای دلایل و انگیزهها و چگونگی رفتار زنان، و تجربیات شخصی مردان در زندگی بوده. تا آنجاکه درون و بیرون نت دیدهام، هرچه حشر و نشر طرف با زنان بیشتر بوده(حال به عنوان دوست، یا برادری که مثلا سه چهارتا خواهر داشته، یا شخص دختربازی که زیاد با زنان سر و کار داشته یا هرچه)، میزان اقبالی که حرفهای من نزد او یافته بیشتر بوده. من قطعا بطور دائم درحال مطالعه، برسی و نوشتن اندیشههایم در اینباره خواهم بود، و حتی اگر دیگر آنها را منتشر نکنم، از نظرات و انتقادات دوستان دربارهی آنها استفاده و بهرهی زیادی خواهم برد.
شاد و موفق باشید.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Dariush - 07-24-2013
میخواهید خشونتِ عریانِ «پیروانِ جنبشِ فمنیسم» که قرار است جنبشی صلحجویانه برای رفع خشونت و برابری باشد را ببینید؟ خود را آماده کنید که در پستهای بعدی به مواردِ متعددِ آن خواهم پرداخت. نخست این را داشته باشید که چگونه پیروانِ جنبشی که ادعای مبارزه علیهِ خشونت را دارند در سایتها و وبلاگهای فمنیستی خوانندگانِ خود را به خشونت علیهِ سخنران تشویق میکنند. سخنران نویسندهی کتابِ «افسانههایِ سلطهی مردان» است و باورتان نمیشود که موضوعِ سخنرانیاش چه بوده : کاهش سهمِ مردان و پسران از سیستمِ آموزش، آمارِ بالای خودکشیِ مردان و مواردی چون چرا مردان، زمانی که از آنها انتظار میرود به دنبالِ زندگی خود بروند، همچنان در خانهی پدری میمانند. کسی که در ابتدای ویدئو با لگد به زمین میافتد، همان سخنران است :
YouTube - Feminists become violent at Farrell speaking event
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Dariush - 07-25-2013
[ATTACH=CONFIG]2205[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]2206[/ATTACH]
گفتگو پیرامون فمینیسم -
undead_knight - 08-02-2013
sonixax نوشته: ترور جنسیتی زنی در اینترنت به جرم تغییر یک تصویر | شبکههای اجتماعی | DW.DE | 31.07.2013
البته این ها هم بی ربط نیستا:))
The Daily Dot - Feminist blogger in hiding after men's rights death threatsنقل قول: the online men's rights community has made life difficult for a number of feminists. Numerous women have had their personal information made public, received rape and death threats, and even lost their jobs.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Dariush - 08-04-2013
چندی پیش، پیرامونِ اینکه رسانههای فارسیزبانِ خارج از ایران از قبیلِ بیبیسی فارسی، تریبونی هستند تماموقت و بلامنازع برای فمنیسم، مختصری گفته بودم. اخیرا بیبیسی مصاحبهای با رهبرِ گروهِ فمنها Femen مصاحبهای در غالبِ برنامهی به عبارتِ دیگر داشت که صحهایست بر آنچه که پیش از آن گفتم:
YouTube - به عبارت دیگر: گفتگو با اینا شوچنکو Inna Shevchenko
گروهِ فمن، که از اوکراین برخاسته،یکی از تندروترین گروههای فمنیستی است، فلسفهاش مبارزهی تهاجمی است و جنبشیست سراسرمردستیز و همچنین امروز بسیار پرطرفدار و پرنفوذ شده است(اولیا ماجد، دخترِ مصری که عکسِ برهنهی خود را منتشر کرد، از اعضای همین گروه است) و همانطور که عنایتِ فانی، مجری برنامه در ابتدای برنامه میگوید تبدیل به یک جنبش اعتراضی جهانی بدل شده است. این گروه که خود را نوعی Sextremism نیز مینامد به شدت با پورنوگرافی مخالف است، آن را نوعی روسپیگری، نگاهِ ابزاری و بردهمابانه از سویِ جامعه مردسالار نسبت به زنان و خود تجاوزگری (Self-rape) مینامد! همچنین آنها زنانِ چاق را سرزنش میکنند و به دنبالِ نوعی مادرسالاری به جای پدرسالاری هستند!
برای اینکه قدری بیشتر با این گروه آشنا شوید، چند مورد از فعالیتهای این گروه را لیست میکنم:
رهبرِ این گروه، که در همین برنامه او را میبینید، در یک اقدامِ بسیار بشردوستانه و رومانتیک، با اره موتوری، نمادی را که توسطِ تعدادی از نجات یافتگانِ رژیم استالین، به یاد و بزرگداشتِ از صدهاهزار مخالفِ کشته شده توسطِ رژیم استالینی برافراشته شده بود، در حمایت از گروهِ Pussy Riot قطع کرد! شرحِ
ماوقع را در اینجا میتوانید بخوانید.
همین گروه در مسابقاتِ یوفا، برای جلبِ توجه، قصد داشت کاپِ قهرمانی را بدزدد!(
منبع)
در جایی دیگر این گروه کنسرتِ خوانندهای را با لخت کردنِ خود و جیغ و داد برای جلبِ توجه در مخالفت با به اصطلاح پورنوگرافی، برهم میزنند و زمانی که خواننده عصبانی میشود و از آنها میخواهد کنسرت را برهم نزنند، ناگهان بر روی سن میروند و خواننده را حسابی کتک میزنند(
منبع):
[ATTACH=CONFIG]2246[/ATTACH]
یا در جایی دیگر آنها با شعارِ Kill Kirill که شعاری در نهایتِ خشونت است به رهبرِ کلیسای ارتودوکسِ روسیه اعتراض حمله میکند:
YouTube - Femen Kill Kirill. Аction in Ukraine - Femen Kill Kirill.
نمونه
های اینچنینی در موردِ این گروه زیاد است، تنها کافیست قدری در اینترنت در این مورد جستجو کنید.
نکتهی جالب در این مصاحبه این است که هیچ جا مصاحبه شونده در موردِ ایدههای فمنیستی خود موردِ سوال قرار نمیگیرید، چرا که آنها کاملا حقیقی و عینی در نظر گرفته میشوند و جایی برای شک و تردید در موردشان نیست، تنها شیوههای این گروه سوال میشود که ممکن است به فمنیسم ضربه بزند یا اینکه وجههی آن را خراب کند! یعنی خودِ مجری، یک فمنیست است که از یک فمنیستِ دیگر را در موردِ روشهایش پرسش میکند! مثلا جایی میپرسد که "شما علیه پورنو گرافی مبارزه میکنید و آن را نوعی ارضای حسِ لذتجویانهی مردان میدانید، اما آیا تصور نمیکنید همین سینههای لختِ شما خودش نوعی محصول برای همان مردان میشود که از پورنوگرافی میخواهند لذت ببرند؟" (WTF?) یعنی به جای آنکه خودِ تفکرِ رهبرِ گروهِ فمن را در موردِ پورنوگرافی موردِ سوال قرار دهد، نوعِ مبارزهاش را در این مورد ، زیرِ سوال میبرد! فیسبوک هم به همین دلیل، یعنی به دلیلِ محتوای پورنو (نه به دلیلِ HateSpeech یا Offensive یا چیزهای مشابه) صفحهشان را با حدودِ 300 هزار عضو، به تازگی پاک کرد و البته دوباره به تازگی آن را راهاندازی کردند.
اخیرا زمزمههایی از آندد میشنیدم در موردِ اینکه فمنیسم بهانه است، موضوع زن و زنانگی است؛ میشود ایشان یک توضیحی در این مورد بدهد که آیا واقعا مردسالاری موضوعِ فمنیسم است یا خودِ مرد یا مردانگی:
[ATTACH=CONFIG]2247[/ATTACH]
این یکی از بنرهای سایتِ این گروه است. Femen.org سایتشان است.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
sonixax - 08-04-2013
Dariush نوشته: این یکی از بنرهای سایتِ این گروه است. Femen.org سایتشان است.
خیلی باحاله :))
[ATTACH=CONFIG]2248[/ATTACH]
بعد مردها میشوند خشن و مروج خشونت و اینها :))))
گفتگو پیرامون فمینیسم -
undead_knight - 08-04-2013
برادران آنتی فمنیسم همین که تفاوت گروه های پرو سکس و آنتی سکس فمنیستی رو متوجه بشند کافیه:))
Sex-positive feminism, also known as pro-sex feminism, sex-radical feminist
شما همین چند تا رو گوگل کنید کفایت میکنه.
من نمیخوام مدعی بشم اینها فمنیست نیستند ولی اینکه فرض کنیم اینها نماینده فمنیسم هستند یا بخش خیلی تاثیرگذاری هستند چیز متفاوتیه.
گفتگو پیرامون فمینیسم -
Dariush - 08-05-2013
گویا باز قافیه بر آنددِ عزیز تنگ آمد که اینچنین پاسخ به سوالِ نپرسیده میدهد
[ATTACH=CONFIG]2251[/ATTACH]