پاتوق شب نشینی -
Alice - 01-27-2013
امروز چندین جهش سودمند ممتیکی رو پشت سر گذاشتم
! (((:
پاتوق شب نشینی -
undead_knight - 01-27-2013
Alice نوشته: امروز چندین جهش سودمند ممتیکی رو پشت سر گذاشتم ! (((:
پلیز ترنسلیت! :))
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 01-27-2013
Alice نوشته: امروز چندین جهش سودمند ممتیکی رو پشت سر گذاشتم ! (((:
چی چی تیکی؟
تو و مهربد اخر ما رو به گا میدید
اخرشم مجبور میشم یه کمپین بر علیه این گویش استخون ماهی تو گلویی درست کنم.
پاتوق شب نشینی -
Theodor Herzl - 01-27-2013
امروز به این قضیه فکر میکردم که چند بار تا حالا تو زندگی بگا رفتم! یک چندین موقعیت به ذهنم رسید!
۱- یکبار مجبور شدم ۸ ساعت پیاده بیام تا برسم خونه ، چون کیف پولم رو گم کردم با تلفن وسط یک جا که هیچی نبود!
۲- یک بار دیگه موقع ظرف شستن لیوان شکست انگشتم برید ۸ تا بخیه خورد!
۳- یکبار زمان دانشگاه وام دانشجویی رو توی کازینو باختم ، مجبور شدم کامپیوتر ، تلفن و یک سری وسایل خونه رو بفروشم تا شهریه رو بدم ، ۲-۳ ماه هم به جایی که به بی خانمانها غذا میدهند میرفتم ، تازه پول اتوبوس هم نداشتم هر روز نیم ساعت رفت و نیم ساعت برگشت پیاده میرفتم میاومدم.
۴- ۲-۳ بار موقع استمنأ تا لبهٔ اینکه یکی ببیند رفتم!
۵- ۱ شب مجبور شدم توی خیابون بخوابم!
پاتوق شب نشینی -
iranbanoo - 01-27-2013
Russell نوشته: من هم نمیدانم !!یادم میاید تنها گفتیم بدون دین قربانی کردن معنی ندارد،از اینجا ما شدیم غربزده و دینستیز !!
عجب....
پاتوق شب نشینی -
mamad1 - 01-27-2013
David Hume نوشته: امروز به این قضیه فکر میکردم که چند بار تا حالا تو زندگی بگا رفتم! یک چندین موقعیت به ذهنم رسید!
۱- یکبار مجبور شدم ۸ ساعت پیاده بیام تا برسم خونه ، چون کیف پولم رو گم کردم با تلفن وسط یک جا که هیچی نبود!
۲- یک بار دیگه موقع ظرف شستن لیوان شکست انگشتم برید ۸ تا بخیه خورد!
۳- یکبار زمان دانشگاه وام دانشجویی رو توی کازینو باختم ، مجبور شدم کامپیوتر ، تلفن و یک سری وسایل خونه رو بفروشم تا شهریه رو بدم ، ۲-۳ ماه هم به جایی که به بی خانمانها غذا میدهند میرفتم ، تازه پول اتوبوس هم نداشتم هر روز نیم ساعت رفت و نیم ساعت برگشت پیاده میرفتم میاومدم.
۴- ۲-۳ بار موقع استمنأ تا لبهٔ اینکه یکی ببیند رفتم!
۵- ۱ شب مجبور شدم توی خیابون بخوابم!
جالب بود
من یک بار یه سرطان خوش خیم گرفتم . مربوط به غدد لنفاوی .
این شدید ترین به گا رفتن من بود
پاتوق شب نشینی -
Angela - 01-27-2013
David Hume نوشته: امروز به این قضیه فکر میکردم که چند بار تا حالا تو زندگی بگا رفتم! یک چندین موقعیت به ذهنم رسید!
یه بار تصادف خیلی بدی کردم که اون طرف داشت میمرد!
چند باری هم تا مرز اخراج از دانشگاه رفتم...
مطمئنم خیلی بیشتر از اینها بوده ولی یادم نمیاد!
پاتوق شب نشینی -
SAMKING - 01-27-2013
David Hume نوشته: ۳- یکبار زمان دانشگاه وام دانشجویی رو توی کازینو باختم ، مجبور شدم کامپیوتر ، تلفن و یک سری وسایل خونه رو بفروشم تا شهریه رو بدم ، ۲-۳ ماه هم به جایی که به بی خانمانها غذا میدهند میرفتم ، تازه پول اتوبوس هم نداشتم هر روز نیم ساعت رفت و نیم ساعت برگشت پیاده میرفتم میاومدم.
حالا فهمیدی چرا در اسلام شرط بندی حرومه؟
من هرچی فکرشو میکنم از این اتفاقات خفن برام نیافتاده خوش بحالتون
بیشترین بگا رفتن من این بوده که صبح زود از خواب بیدار شم که اونم خیلی کم اتفاق می افته :e420:
پاتوق شب نشینی -
SAMKING - 01-27-2013
یه روزم رفته بودم کوه
که ناگهان از شانس بد طنابم پاره شد و کوه ریزش کرد و همین جور که با خاک و سنگ میومدم پایین،
دستم رفت تو یه شکاف و یه سنگ بزرگ هم افتاد روش...
هیچی دیگه... 127 ساعت اونجا گیر کرده بودم تا اینکه هوا طوفانی شد و لرزم گرفت...
دیگه نمیشد کاری کرد واقعن سردم شده بود...
این بود که ناخونگیرو درآوردم و ذره ذره گوشت دستمو کندم و استخونمم شکوندم و خودمو خلاص کردم...
واقعن درد داشت خیلی به گا رفتم...
بعدشم چن روز تو بیابونای اطراف گشتم تا به جاده رسیدم و یه تاکسی گرفتم و رفتم اون دور دورا تو مه و دود ناپدید شدم...
الانم که اینجا در خدمت شمام.
(این بود یکی از خاطرات به گا رفتن من)
true story :|
پاتوق شب نشینی -
Alice - 01-27-2013
mamad1 نوشته: چی چی تیکی؟
تو و مهربد اخر ما رو به گا میدید
اخرشم مجبور میشم یه کمپین بر علیه این گویش استخون ماهی تو گلویی درست کنم.
نخست بــا زبان فرمند پارسی درست سخن بگو ممد جـان
! (((:
دو اینکه
، مهربد شما خودت بیا و به اینها بگو «جهش ممتیکی»
با آهنگ «جهش ژنتیکی» سازگاری داره و پیوندی به پــارسی و
اهورا مزدا و زرتشت و این چیزها نداره
!
سه اینکه ممدجان یه کم بهت گیر بدم
، گزارهی "بر علیه" نادرست
است
، "علیه" بـه تنهایی بـه چم "بـر او" ست
، "بـر عـلیه" یـعنی
"بر بر او"
! ( زبان شلم شوربا به این میگنها )
علیه = پایانه (متمم) + ضمیر = بر او