زنان و فلسفه -
Angela - 04-15-2013
Dariush نوشته: از این گذشته، فیلسوفهایی چون راسل ،کانت ، لایب نیتز و ولتر هم هستند که سخنانِ جالبی در مورد زنان دارند که ممکن است به مذاقِ دوستانِ فمنیستِ ما خوش نیاید.
راسل چه سخنان ضد زن جالبی داره؟!
فعلا خودم یه نقل قول از راسل میارم تا بعد:
"نسبت به عقایدی که خودستایی شما را ارضاء میکند، محتاط باشید. از هر ده نفر، نه نفر چه مرد و چه زن قویاً معتقدند که جنسیتشان برتری ویژه ای دارد. دلایل زیادی هم برای هر دو طرف وجود دارد. اگر شما مرد باشید میتوانید نشان دهید که اغلب شعرا و بزرگان علم مرد هستند؛ اگر زن باشید میتوانید پاسخ دهید که اکثر جنایتها هم کار مردان است. این پرسش اساساً حل شدنی نیست، اما خودستایی این واقعیت را از دید بسیاری از مردم پنهان میکند.
همه ما، اهل هر جا که باشیم، متقاعد شده ایم که ملت ما برتر از سایر ملتهاست. ما با وجود دانستن این که هر ملتی محاسن و معایب خاص خودش را دارد، معیارهای ارزشیمان را به گونهای تعریف میکنیم که ثابت کنیم ارزشهایمان مهمترین ارزشهای ممکن هستند و معایبمان تقریباً ناچیزند..."
زنان و فلسفه -
Mehrbod - 04-15-2013
undead_knight نوشته: ادعا این هست که شمار فلاسفه و اندیشمدان مرد بیشتر هست. خب پذیرفته میشه،سند و مدرک هم زیاد داره.
خوب ما ادعا کردیم و چنانکه میبینیم, خود ثابت شده هم هست.
undead_knight نوشته: بعد پرسش من این هست که آیا در زمانه اینها وضعیت مرد و زن یکسان بوده یا نه!؟
گاه بوده, گاه نبوده.
ما پدیدهای
همگن[sup][aname="rpad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289"][[/aname][anchor="pad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289"]1][/anchor][/sup] برای هیچ چیزِ آدمی نداریم, گاهی تکهمسری داشتهایم, گاهی
چندهمسری داشتهایم. گاهی یک کشور تا مرز امپراتوری پیشرفته, گاهی به کل از میان رفته.
پس اینجا بر پایهیِ
فراهازشِ[sup][aname="rpa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b"][[/aname][anchor="pa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b"]2][/anchor][/sup]
آروینیک[sup][aname="rpa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5"][[/aname][anchor="pa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5"]3][/anchor][/sup] هیچ نیازی به اینکه ساختار
همبودین[sup][aname="rpafa1695ca191445289f4e753370f7c510"][[/aname][anchor="pafa1695ca191445289f4e753370f7c510"]4][/anchor][/sup] میان زن و مرد را همگن بگیریم نیست (مگر آنکه
مادینگرایِ[sup][aname="rpa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7"][[/aname][anchor="pa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7"]5][/anchor][/sup]
سوگیر[sup][aname="rpabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a"][[/aname][anchor="pabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a"]6][/anchor][/sup] باشیم).
در کنار آن, همینکه ما در تاریخ
شهرمندیِ[sup][aname="rpa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c"][[/aname][anchor="pa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c"]7][/anchor][/sup] آدم زمانههایی داشتهایم که زنان
فرمانگری[sup][aname="rpa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef"][[/aname][anchor="pa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef"]8][/anchor][/sup] میکردهاند, یک مثال نقض (پادنمونه)یِ زیبا برای سخن شما است.
undead_knight نوشته: بنابراین هدف واکاوی شرایطی هست که در اون فلاسفه و دانشمندان نامدار زندگی میکردند و بعد مقایسه وضعیت زنان،درخواست زیادیه!؟ :)
آری روشنه که ادعایی در تراز همان «ثابت کنید اینجا مرکز زمین نیست» میباشد , ما که نمیتوانیم برای خوشیِ شما بیاییم تک تکِ
زمانههایِ[sup][aname="rpab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f"][[/aname][anchor="pab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f"]9][/anchor][/sup] بشریت را یک به یک بواکاویم, شما میگویید همگی اشان نبوده؟
پس بفرمایید از آغاز شهرمندی برای ما آمار تک تکِ کشورهای جهان را بیاورید و نشان دهید که در هیچکدام آنها زنان هرگز در هیچ دورهای همتراز مردان نبودهاند.
یکبار دیگر:
بار اثبات ادعا بر دوش مدعی
ادعای شما:
در سرتاسر تاریخ بشریت زنان همیشه زیردست بودهاند و هرگز شانس پرداختن به فلسفه و دانشهایِ ناب را نداشتهاند.
این گوی و این میدان!
----
[aname="pad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289"]1[/aname]. [anchor=rpad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289]^[/anchor] ham+genidan::Hamgenidan || همگنیدن: همگن کردن to homogenize
[aname="pa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b"]2[/aname]. [anchor=rpa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b]^[/anchor] farâhâz+eš{pasvand}::Farâhâzeš || فراهازش: Ϣiki-En induction
[aname="pa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5"]3[/aname]. [anchor=rpa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5]^[/anchor] Ârvinestan || آروینستن: تجربه کردن; آروین کردن to experience
[aname="pafa1695ca191445289f4e753370f7c510"]4[/aname]. [anchor=rpafa1695ca191445289f4e753370f7c510]^[/anchor] ham+bud+in{pasvand}::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
[aname="pa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7"]5[/aname]. [anchor=rpa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7]^[/anchor] mâd+in{miyânvand}+gerâ::Mâdingerâ <— Mâdingerây || مادینگرا: فمینیست Ϣiki-En feminist
[aname="pabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a"]6[/aname]. [anchor=rpabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a]^[/anchor] su+gereftan::Sugereftan || سوگرفتن: تعصب داشتن; پیورزیدن; تمایل بسوی ویژهای داشتن to be biased
[aname="pa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c"]7[/aname]. [anchor=rpa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c]^[/anchor] šahr+mand+i{pasvand}::Šahrmandi || شهرمندی: تمدن ( سیویلیزه) ، بر پاد بربر و بیابانی Ϣiki-En civilization
[aname="pa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef"]8[/aname]. [anchor=rpa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef]^[/anchor] farmân+gar+i{pasvand}::Farmângari
[aname="pab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f"]9[/aname]. [anchor=rpab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f]^[/anchor] zamân+e::Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times
زنان و فلسفه -
undead_knight - 04-15-2013
Mehrbod نوشته: خوب ما ادعا کردیم و چنانکه میبینیم, خود ثابت شده هم هست.
گاه بوده, گاه نبوده.
ما پدیدهای همگن[sup][aname="rpad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289"][[/aname][anchor="pad01cf408ec9e4261a7be9195a171c289"]1][/anchor][/sup] برای هیچ چیزِ آدمی نداریم, گاهی تکهمسری داشتهایم, گاهی
چندهمسری داشتهایم. گاهی یک کشور تا مرز امپراتوری پیشرفته, گاهی به کل از میان رفته.
پس اینجا بر پایهیِ فراهازشِ[sup][aname="rpa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b"][[/aname][anchor="pa485e2acbb01840d28ca973d2389b652b"]2][/anchor][/sup] آروینیک[sup][aname="rpa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5"][[/aname][anchor="pa35b62ebae16947698561b7c0ef3f16a5"]3][/anchor][/sup] هیچ نیازی به اینکه ساختار همبودین[sup][aname="rpafa1695ca191445289f4e753370f7c510"][[/aname][anchor="pafa1695ca191445289f4e753370f7c510"]4][/anchor][/sup] میان زن و مرد را همگن بگیریم نیست (مگر آنکه مادینگرایِ[sup][aname="rpa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7"][[/aname][anchor="pa73619d4941cc4f1383f6cc66a8b96ad7"]5][/anchor][/sup] سوگیر[sup][aname="rpabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a"][[/aname][anchor="pabc3d5c1162484c3da5671c04ab78900a"]6][/anchor][/sup] باشیم).
در کنار آن, همینکه ما در تاریخ شهرمندیِ[sup][aname="rpa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c"][[/aname][anchor="pa1efbfc428e6b4746bc6226f380eecd5c"]7][/anchor][/sup] آدم زمانههایی داشتهایم که زنان فرمانگری[sup][aname="rpa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef"][[/aname][anchor="pa8fb264baf8114687b321bbe3360006ef"]8][/anchor][/sup] میکردهاند, یک مثال نقض (پادنمونه)یِ زیبا برای سخن شما است.
آری روشنه که ادعایی در تراز همان «ثابت کنید اینجا مرکز زمین نیست» میباشد , ما که نمیتوانیم برای خوشیِ شما بیاییم تک تکِ زمانههایِ[sup][aname="rpab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f"][[/aname][anchor="pab56b92b312f84bb0a768bf26a81ed08f"]9][/anchor][/sup] بشریت را یک به یک بواکاویم, شما میگویید همگی اشان نبوده؟
پس بفرمایید از آغاز شهرمندی برای ما آمار تک تکِ کشورهای جهان را بیاورید و نشان دهید که در هیچکدام آنها زنان هرگز در هیچ دورهای همتراز مردان نبودهاند.
یکبار دیگر:
بار اثبات ادعا بر دوش مدعی
ادعای شما:
در سرتاسر تاریخ بشریت زنان همیشه زیردست بودهاند و هرگز شانس پرداختن به فلسفه و دانشهایِ ناب را نداشتهاند.
این گوی و این میدان!
بازم نگرفتی:))
اتفاقا محتوی تاریخی-اجتماعی خیلی مهمه در هر ترتیب بزاربرات شفاف ترش کنم:
نقل قول:ادعا این هست که شمار فلاسفه و اندیشمدان مرد بیشتر هست. خب پذیرفته میشه،سند و مدرک هم زیاد داره.
خب آیا ادعای شما فقط همین هست یا یک نتیجه جدا هم ازش میگیرید؟!اینکه زنان "نمیخواستند" این رو باید با رجوع به محتوی تاریخی-اجتماعی اثبات کرد.اینجا همچنان بار مدعی بر روی دوش شماست;)
حالا این به کنار من هدفم رو بررسی وضعیت زنان در زمانه فلاسفه و دانشمندان مشهور میبینم،آیا در همین زمانی که مدعی هستی بعضی زنان قدرتمند بودند،فلاسفه یا دانشمندان مشهور مردی هم بودند؟
زنان و فلسفه -
Mehrbod - 04-15-2013
undead_knight نوشته: بازم نگرفتی:))
اتفاقا محتوی تاریخی-اجتماعی خیلی مهمه در هر ترتیب بزاربرات شفاف ترش کنم:
خب آیا ادعای شما فقط همین هست یا یک نتیجه جدا هم ازش میگیرید؟!اینکه زنان "نمیخواستند" این رو باید با رجوع به محتوی تاریخی-اجتماعی اثبات کرد.اینجا همچنان بار مدعی بر روی دوش شماست;)
زنان یا نتوانستهاند, یا نخواستهاند.
در توانستن ایشان سخنی نمیرود (
ناهمگنی[sup][aname="rpabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475"][[/aname][anchor="pabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475"]1][/anchor][/sup] تاریخ —>
فراهازش[sup][aname="rpa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c"][[/aname][anchor="pa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c"]2][/anchor][/sup]
آروینیک[sup][aname="rpa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332"][[/aname][anchor="pa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332"]3][/anchor][/sup]), پس میشود نخواستن.
مگر آنکه بگویید زنان از دید مغزی نمیتوانند بخوبی مردان فلسفی و دانشیک بیاندیشند؟
undead_knight نوشته: حالا این به کنار من هدفم رو بررسی وضعیت زنان در زمانه فلاسفه و دانشمندان مشهور میبینم،آیا در همین زمانی که مدعی هستی بعضی زنان قدرتمند بودند،فلاسفه یا دانشمندان مشهور مردی هم بودند؟
در همهیِ
زمانهها[sup][aname="rpa681b519e1aa347fdbd05d5c9a1d03632"][[/aname][anchor="pa681b519e1aa347fdbd05d5c9a1d03632"]4][/anchor][/sup] ما دانشمند و فیلسوف مردِ نامی داشتهایم, ولی شمار زنان هتا به ١ درسد! هم نمیرسد.
----
[aname="pabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475"]1[/aname]. [anchor=rpabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475]^[/anchor] ham+genidan::Hamgenidan || همگنیدن: همگن کردن to homogenize
[aname="pa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c"]2[/aname]. [anchor=rpa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c]^[/anchor] farâhâz+eš{pasvand}::Farâhâzeš || فراهازش: Ϣiki-En induction
[aname="pa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332"]3[/aname]. [anchor=rpa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332]^[/anchor] Ârvinestan || آروینستن: تجربه کردن; آروین کردن to experience
[aname="pa681b519e1aa347fdbd05d5c9a1d03632"]4[/aname]. [anchor=rpa681b519e1aa347fdbd05d5c9a1d03632]^[/anchor] zamân+e::Zamâne || زمانه: دوران Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ era; times
زنان و فلسفه -
undead_knight - 04-15-2013
نقل قول:زنان یا نتوانستهاند, یا نخواستهاند.
مگر آنکه بگویید زنان از دید مغزی نمیتوانند بخوبی مردان فلسفی و دانشیک بیاندیشند؟
در توانستن ایشان سخنی نمیرود (ناهمگنی[sup][aname="rpabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475"][[/aname][anchor="pabf37b8237cc04dd8866b4b5a6719e475"]1][/anchor][/sup] تاریخ —> فراهازش[sup][aname="rpa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c"][[/aname][anchor="pa9cb0255c9cb44af69d2c05481f174a1c"]2][/anchor][/sup] آروینیک[sup][aname="rpa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332"][[/aname][anchor="pa01a8344e252c45fda7e4f51104a6f332"]3][/anchor][/sup]), پس میشود نخواستن.
مگر توانایی فقط شامل توانایی بیولوژیک میشه؟!قضیه آزادی بیان و آزادی پس از بیانه دیگه:))هفت هشت تا پستی که زدم به این مورد بسیار اشاره کردم که محدودیت هایی وجود داشته حداقل در اون موارد محدودیت=ناتوانی میشه حساب کرد.
اگر پاهات رو ببند و بعد نتونی بدویی این میشه نخواستن!؟به هر حال توانایی بیولوژیک که داری:))
پس نکته اینجاست که ادعای مورد نظر دو نتیجه داره و هر کدوم از نتایج باید مستقلا اثبات بشند.یعنی اینکه زنان "نمیخواستند" یا "نمیتونستند" قبل از بررسی علمی-تاریخی ارزش یکسانی داره وبعد از بررسی هست که ما میتونیم بفهمیم کدومش درست بوده.
نقل قول:در همهیِ زمانهها[4] ما دانشمند و فیلسوف مردِ نامی داشتهایم, ولی شمار زنان هتا به ١ درسد! هم نمیرسد.
جدا خسته نباشید!من ازت یک مورد تاریخی خاص رو خواستم و تو به کل تاریخ ارجاع میدی!؟وقتی نمونه میاری که زنان جنگ جو و... بودند(تازه شرایط دیگشون هم مشخص نیست)باید نمونه دانشمندان یا فیلسوفان مرد در همون دوره رو بیاری یا نخواستن زنان اثبات بشه:)
زنان و فلسفه -
Mehrbod - 04-15-2013
undead_knight نوشته: مگر توانایی فقط شامل توانایی بیولوژیک میشه؟!قضیه آزادی بیان و آزادی پس از بیانه دیگه:))هفت هشت تا پستی که زدم به این مورد بسیار اشاره کردم که محدودیت هایی وجود داشته حداقل در اون موارد محدودیت=ناتوانی میشه حساب کرد.
اگر پاهات رو ببند و بعد نتونی بدویی این میشه نخواستن!؟به هر حال توانایی بیولوژیک که داری:))
پس نکته اینجاست که ادعای مورد نظر دو نتیجه داره و هر کدوم از نتایج باید مستقلا اثبات بشند.یعنی اینکه زنان "نمیخواستند" یا "نمیتونستند" قبل از بررسی علمی-تاریخی ارزش یکسانی داره وبعد از بررسی هست که ما میتونیم بفهمیم کدومش درست بوده.
اگر پاهای شما را ببندند, شما توانایی راه رفتن را از دست میدهید.
شما نیز همچنان دارید ادعا میکنید که در سرتاسر تاریخ
شهرمندی[sup][aname="rpa6de3ca5f385247abaa14a0af46e35fa8"][[/aname][anchor="pa6de3ca5f385247abaa14a0af46e35fa8"]1][/anchor][/sup] و در جای جایِ جهان مردان پیش
روی پیشرفت زنان را گرفته بودهاند, خوب بفرمایید ثابت کنید همینجور بوده! ما هم
پادنمونه[sup][aname="rpa55bb8c5ff44342b6a8f7a202d2def45f"][[/aname][anchor="pa55bb8c5ff44342b6a8f7a202d2def45f"]2][/anchor][/sup] آوردیم (شهبانو و
فرمانگری[sup][aname="rpaa22aee424d6941b99f4a39b8a4c93554"][[/aname][anchor="paa22aee424d6941b99f4a39b8a4c93554"]3][/anchor][/sup] زنان), هم از
فراهازش[sup][aname="rpa9fd1774cc7574fa6ba701d9fd45e2ff8"][[/aname][anchor="pa9fd1774cc7574fa6ba701d9fd45e2ff8"]4][/anchor][/sup]
آروینیک[sup][aname="rpa1b7bd1aff36d4c49b5ca0e314d171bcb"][[/aname][anchor="pa1b7bd1aff36d4c49b5ca0e314d171bcb"]5][/anchor][/sup] سود بردیم.
Mehrbod نوشته: یکبار دیگر:
بار اثبات ادعا بر دوش مدعی
ادعای شما:
در سرتاسر تاریخ بشریت زنان همیشه زیردست بودهاند و هرگز شانس پرداختن به فلسفه و دانشهایِ ناب را نداشتهاند.
این گوی و این میدان!
undead_knight نوشته: جدا خسته نباشید!من ازت یک مورد تاریخی خاص رو خواستم و تو به کل تاریخ ارجاع میدی!؟وقتی نمونه میاری که زنان جنگ جو و... بودند(تازه شرایط دیگشون هم مشخص نیست)باید نمونه دانشمندان یا فیلسوفان مرد در همون دوره رو بیاری یا نخواستن زنان اثبات بشه:)
مگر شما نمیگویید در جاییکه زنان جنگجو بودهاند دانشمند مرد نداشته ایم؟ خوب بروید ثابت کنید نداشتهایم, سپس برای ما بگویید در پیِ این اثبات شما چگونه این:
در سرتاسر تاریخ بشریت زنان همیشه زیردست بودهاند و هرگز شانس پرداختن به فلسفه و دانشهایِ ناب را نداشتهاند.
اثبات میشود!
یکبار دیگر:
بار اثبات ادعا بر دوش مدعی
----
[aname="pa6de3ca5f385247abaa14a0af46e35fa8"]1[/aname]. [anchor=rpa6de3ca5f385247abaa14a0af46e35fa8]^[/anchor] šahr+mand+i{pasvand}::Šahrmandi || شهرمندی: تمدن ( سیویلیزه) ، بر پاد بربر و بیابانی Ϣiki-En civilization
[aname="pa55bb8c5ff44342b6a8f7a202d2def45f"]2[/aname]. [anchor=rpa55bb8c5ff44342b6a8f7a202d2def45f]^[/anchor] Pâdnemune || پادنمونه: نمونهیِ نقض; مثال نقض Ϣiki-En counterexample
[aname="paa22aee424d6941b99f4a39b8a4c93554"]3[/aname]. [anchor=rpaa22aee424d6941b99f4a39b8a4c93554]^[/anchor] farmân+gar+i{pasvand}::Farmângari
[aname="pa9fd1774cc7574fa6ba701d9fd45e2ff8"]4[/aname]. [anchor=rpa9fd1774cc7574fa6ba701d9fd45e2ff8]^[/anchor] farâhâz+eš{pasvand}::Farâhâzeš || فراهازش: Ϣiki-En induction
[aname="pa1b7bd1aff36d4c49b5ca0e314d171bcb"]5[/aname]. [anchor=rpa1b7bd1aff36d4c49b5ca0e314d171bcb]^[/anchor] Ârvinestan || آروینستن: تجربه کردن; آروین کردن to experience
زنان و فلسفه -
undead_knight - 04-15-2013
نقل قول:اگر پاهای شما را ببندند, شما توانایی راه رفتن را از دست میدهید.
شما نیز همچنان دارید ادعا میکنید که در سرتاسر تاریخ شهرمندی[1] و در جای جایِ جهان مردان پیش
روی پیشرفت زنان را گرفته بودهاند, خوب بفرمایید ثابت کنید همینجور بوده! ما هم پادنمونه[2] آوردیم (شهبانو و فرمانگری[3] زنان), هم از فراهازش[4] آروینیک[5] سود بردیم.
نخیر من چنین ادعایی ندارم،بلکه میگم نمونه هایی که آورده میشه باید تک تک بررسی بشه.
مثلا اگر دانشمندان و فیلسوفان دوره روشنگری هست،باید وضع زنان بررسی بشه،اگر زنان ارسطو و سقراط و افلاطون هست هم به همین شکل و...
مگر ما از روی غیب گویی میگیم دانشمندان و فیلسوفان مرد بیشتر بودند؟!خب حتما یک زمینه تاریخی-اجتماعی برای مقایسه هست و اتفاقا قصد من بررسی همین زمینه هاست و نگران نباشید در این تاپیک به وفور از این نمونه ها بهتون نشون میدیم:))
نقل قول:مگر شما نمیگویید در جاییکه زنان جنگجو بودهاند دانشمند مرد نداشته ایم؟
نه:))
نقل قول:خوب بروید ثابت کنید نداشتهایم, سپس برای ما بگویید در پیِ این اثبات شما چگونه این:
لطفا دقت کن چی میگم:
نقل قول:در سرتاسر تاریخ بشریت زنان همیشه زیردست بودهاند و هرگز شانس پرداختن به فلسفه و دانشهایِ ناب را نداشتهاند.
اثبات میشود!
یکبار دیگر:
بار اثبات ادعا بر دوش مدعی
سراسر تاریخ!؟تاریخ مکتوب و قابل استناد مهمه و اینکه ادعای من هم این نیست:)من در مورد چیزی که نمیدونم دیدگاهی ندارم
ادعای من:
در هر دوره تاریخی که دانشمندان و فیلسوفان مرد نمونه آورده میشند باید وضعیت تاریخیشون هم مورد بررسی قرار بگیره تا وضعیت زنان مشخصص بشه.
یعنی ما الله بختکی نمیتونیم بگیم در این دوره مردها بیشتر بودند بنابراین زن ها نمیخواستند.بلکه تاریخ رو باید تکه تکه کرد و بررسی دقیق داشت.این حکم های کلی به درد بررسی تاریخی و علمی نمیخوره:)
زنان و فلسفه -
Ouroboros - 04-15-2013
کُل درک فمینیستی مبتنی بر «این امکان وجود نداشته» همچون درک یک کودک سه ساله است از اختیارات و زندگی والدینش، که گمان میکند چون میتوانند هر وقت دلشان خواست شیرینی را بخورند زندگی بسیار راحتی دارند و از او آزادتر هستند. زنان همواره بازیگرانی فعال، تاثیرگذار و برجسته در زندگی خود بودهاند(برای دیگران نفعی نداشتهاند)که کُل ساختمان جامعه برای آسایش و آرامش و سلامت ایشان تنظیم میشده. اما قدرتی که زنان داشتهاند قدرتی غیرمستقیم بوده و دلیل انتخاب آن بهای به مراتب کمتر، عواقب بسیار خفیفتر و مسئولیتهای عملا ناموجود در تناسب با دیگر انواع قدرت بوده. حق رای را بخاطر کیر داشتن به مرد نمیدادهاند، بلکه بخاطر حضور او در جنگ و دفاع از آن بوده که این حق را در اختیار میگرفته، منطق هم این بوده که مردانی که میروند و برای دفاع از این جامعه کشته میشوند حق دارند در چگونگی ساختار آن تصمیم بگیرند و نقشی داشته باشند. عمومی شدن رای برای مردان تا پیش از جنگ داخلی آمریکا که در آن نیم میلیون مرد جوان کشته شدند اتفاق نیافتاد، و مردان آتنی هر لحظه میتوانستند به میدان نبرد فراخوانده بشوند. مردان برای بدست آوردن و حفظ حق رای قرنها بیآنکه از آن بهرهای داشته باشند برای آن جنگیدهاند، و فمینیستهایی که در این مواقع خود را به کوری میزنند و ادعا میکنند «اگر کسی حق رای نداشته پس نقشی هم ایفا نمیکرده» وقتی به برسی نقش ۹۹٪ مردان در ۹۹٪ تاریخ بشر میرسند، با آنکه ایشان هم هیچ حق رایی نداشتهاند و نقشی در زندگی خود ایفا نمیکردهاند همه چیز را فراموش میکنند.
پس زن آتنی حق رای نداشته زیرا وظیفهی رفتن به جنگ و مبارزه برای دفاع از آن «حق» بر دوش او سنگینی نمیکرده، و خود او هم آنرا نمیخواسته. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بجز این تصور بکنیم، زیرا به محض آنکه اکثریتی از زنان تصمیم گرفتند حق رای را میخواهند در طی چند دهه در کمابیش سرتاسر جهان آنرا بدست آوردند، سرعت، وسعت، گستردگی و ضریب نفوذ این تغییر را مقایسه بکنید با هر تغییر و دگرگونی اجتماعی دیگری در سرتاسر تاریخ بشر تا بدانید اهمییت، نقش و قدرت زن در جامعهی سنتی به راستی چقدر بوده. ما نمود این قدرت غیرمستقیم را زمانی به خوبی درک میکنیم که میبینیم در قوانین سنتی مرد مسئول زندگی، رفاه و حتی خطاهای زن فامیل خود محسوب میشود، در ایالات متحده برای مثال تا اوایل قرن بیستم قرض، بدهی، مالیات و ... زن وظیفهی مرد بود، و شما را بخاطر بدهیهای او محاکمه میکردند و پرداخت آنها بر گردن شما بود، در همان زمان مرد حق فروش خانهی خود را بیاجازهی همسرش نداشت، زیرا دارایی مشترک محسوب میشد، اما املاک و داراییهای زن متعلق به خودش بود. به عنوان مثالی دیگر نگاه بکنید به قانون نفقه در اسلام، که برطبق آن در صورت ناتوانی مرد «به هر دلیلی»(از علیل شدن جسمانی تا ناتوانی روانی تا بیکار شدن تا بیمار شدن تا ....)در پرداخت تمام هزینههای زندگی یک زن به کنسل شدن خودکار ازدواج و تمام وظایف همسری از سوی او میانجامد.
اینها همه نشان میدهند در جهان سنتی، با تمام مصائبی که وجود داشته و زنان اغلب از زیر بار تحمل آنها شانه خالی میکردهاند، برخورداری از «قدرت» بیشتر به معنای مسئولیت (اغلب خونین) بیشتری هم بوده و ناتوانی در به انجام رساندن آن مسئولیتها، عواقبی بسیار وخیمتر از اخم ابروی فلان همکار را درپی میداشته. موقعیت زنان در جهان سنتی چنان بوده که امتیازِ نصف میگرفتند، مسئولیت یک هزارم داشتهاند، و در نتیجه بهره دو برابر میبردهاند. چنانکه پیشتر هم گفتهایم، تنها زمانی که پیشرفت تکنولوژی به مرحلهای رسید که در آن وابستگی به زور بازو برای رسیدن به بهترین مشاغل از میان رفت و مخاطرات پذیرش مسئولیت از زده شدن گردنتان وسط میدان شهر تبدیل شد به اخراج شدن از محل کار بود که «برابری» با مردان طرفدار پیدا کرد(که آنهم دیدهایم و میبینیم تنها برابری در امتیازات بوده و مسئولیتهای مربوط به آن امتیازها هنوز برعهدهی
دیگران است). بچه در سنت به وقت طلاق متعلق به مرد بود زیرا او تمام هزینههای زندگی وی را تقبل میکرد و او را بزرگ میکرد، اکنون بچه متعلق به زن است، بیآنکه مجبور باشد تمام هزینههای او را تقبل بکند و خرج او را(یا در برخی کشورهای غربی حتی خودش را!)بدهد.
قدرت غیرمستقیم بهترین ویژگی که دارد اینست که مسئولیتی با خود به همراه نمیآورد، و در صورت شکست خوردن کس دیگری بهای آنرا میپردازد، و هر مردی میداند که شکست چیزیست که ۹۹٪ مردان همیشه میخورند(تعداد بندهای راکی که موفق میشوند، تعداد دانشجویان فلسفهای که فیلسوف میشوند، تعداد فارغالتحصیلان ریاضی که معلم دبستان نمیشوند و ...). بر همین پایه است که «پشت سر هر مرد موفقی یک زن بوده» اما پشت سر مردان ناموفق بجز سایههاشان خبری از کسی نیست:
[ATTACH=CONFIG]1675[/ATTACH]
اما به نظر من دلیل اصلی آنکه زن فیلسوف، دانشمند، مخترع، هنرمند، فرمانروا و رزمنده یک هزارم مردان نداشتهایم خیلی ساده اینست که برخورداری از این موقعیات اجتماعی نفعی برای بهزیستی زنان نداشته. صعود در «هرم قدرت» شانس انتخاب شدن شما به عنوان یک مرد توسط زنان را ارتقاء میداده و برای زن رقابت با دیگر مردان(و زنان)، در فضایی که رقابت در اکثر مواقع پدیدهای خونین، خشن و یا در بهترین شرایط بیرحم محسوب میشده هیچ فایدهای نداشته. در جهانی که میانگین عمر انسانها پنجاه سال بوده، تلاش تا چهل سالگی(با در نظر گرفتن یائسگی و اینکه هایپرگمی مردان متوجه جوانی زنان است)برای رسیدن به مدارج بالای علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای بدست آوردن چیزی که دیگران برایتان روی سینهی نقره فراهم میکنند، در شرایطی که شخص دیگری بناست خرج شما را بدهد، مسئولیتهای اجتماعی شما را برعهده بگیرد و همهی آنچه برای یک زندگی آسوده نیاز دارید را برایتان محیا بکند، سودی نمیتوانسته داشته باشد.
زنان و فلسفه -
Dariush - 04-15-2013
undead_knight نوشته: هیچ کدوم،مخصوصا اینکه با شفاف سازی من در این مورد عملا این پرسش ها سفسطه "دشواری دروغین" هست
عجالتا شما با آن همه نقلِ قولِ ضدزن از فیلسوفها قصدتان چه بود؟ آن همه نقل را ردیف کردید که بگویید سیستمها و ساز و کارهایی در سراسر تاریخ بشریت از هزار سال پیش از میلاد تا 2000 سال پس از میلاد وجود داشتند که اگر زنی را میدیدند کتاب فلسفه میخواند یا داشت کتاب فلسفی مینوشت، او را در استخرِ اسید میانداختند یا اینکه برخی از فیلسوفها در حاشیه دستگاههای فلسفی خود حرفهای ضدزن زدهاند؟ کدام؟
undead_knight نوشته: اشتباه شما همینجاست،دانش کامپیوتری هیچ وقت منحصر به آمریکا نبوده مخصوصا اینکه آمریکا جلوی اموزشش به دیگران رو نگرفته(شاید محدودیت هایی برای موارد نظامی گذاشته باشه) در هر حال اگر آمریکا این تکنولوژی رو محصور میکرد(فرض کنیم ممکن باشه) وبرای آموزشش به غیر آمریکایی ها محدودیت میگذاشت و... آیا دیگران میتونستند در این راه پیشرفتی کنند یا نه؟!
این یعنی اینکه در تمام طول تاریخ در همه جای کرهی زمین جلوی زنان را گرفتهاند تا مبادا بخواهند فلسفه بیاموزند.بروید یک تاریخ فلسفه بخوانید تا بدانید چه تعداد از فیلسوفها اساسا تحصیلاتِ آکادمیک نداشتند و خودشان کتابها را برداشتهاند خواندهاند.
اصلا بهتر است یک جور دیگر به موضوع بنگریم .بیایید ببینیم که اگر زنان در جایی خواستهاند به یک امتیاز اجتماعی یا فعالیت در عرصهای خاص برسند ، آیا موفق شدهاند یا خیر.یکی از شگفتانگیز ترینشان همین خوانندگی زن در ایران است.در ایرانِ دورانِ قاجار که از اسلامیترین و متحجر ترین دورانِ ایران است ، ما زنانی داشتیم که خوانندگی (آن هم خوانندگی ردیف دستگاهی آواز ایران که نیاز به چندین سال تعلیم گرفتن جدی دارد و همینطور روی هوا کسی نمیتواند برود خوانندگی کنند) را آموخته و توانستند همپای دیگر خوانندگان مرد بخوانند.از جمله پروانه که آنقدر پیشرفت کرد که با اشخاصی چون حبیب سماعی که از بزرگترین موسیقیدانانِ آن عصر بود همکاری داشت.یا قمرالملوک وزیری که کشف حجاب هم کرد ( و اگر اشتباه نکنم به خارج هم رفت برای اجرای کنسرت و ضبطِ صفحه)و بعد هم که سیل خوانندگانِ زن را داشتیم در ایران.همهی اینها در حالی است که هم فضای موسیقیِ آن دوران بسیار مردانه بود هم اینکه مملکت اسلامی بود و خوانندگی یک زن نقطهی اوجِ ضداسلامیبودن بود! حال هدفِ من از ارائهی این نمونه این است که یک جور دیگر به موضوع بنگریم: فرض کنید اصلا هیچ خوانندهی زنی در ایران پدید نمیآمد.آنگاه دوستانی چون شما برای اینکه نشان دهند چرا هیچ زنی نتوانسته در ایران خواننده شود هزار و یک جور دلیل پیدا میکردند : آقا مملکتِ گندِ اسلامی و هزار جور بند و زنجیر بر پای زنان و مردانِ چند زنه و جامعهی ضد زن و فرهنگ نخبه کش و زنانِ اندرونی و ... . و ما باید ثابت میکردیم که نه آقا جان هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که هیچ زنی نتواند به جایی برسد.حالا تفاوتهای فلسفه و آوازخوانی و اینکه آواز خوانی چه کارکردی برای زنان داشته خودتان دریابید. پس یعنی همانطور که پیشتر گفتم همین نگاهِ از آخر به اول است که چنین تفسیرهایی را پیش میآورد.ارائه ی یک تصویرِ سیاه و علیهِ زن در سراسر تاریخ و اینکه زنان را در غارها و دخمهها نگه میداشتند تا مبادا زنی به کتابی دست یابد و فیلسوف شود و اینرا توجیهی برای کارهای نکرده دانستن و انداختنِ توپ در زمینِ ما که اثبات کنیم هم این تصویر اشتباه است و هم آن نق زدنها بیخود است و از طرفی هیچ کدام از آن مرارتهای فرضی دلیلِ کافی برای بطالتِ زنان نیست از کارهاییست که شما در حالِ انجام دادنش هستید.
من برای هزارمین بار میگویم که کسی اگر یک تاریخ فلسفه بخواند میداند که فیلسوفها همیشه و همیشه در بدبختی و فلاکت بودهاند و هزار و یک جور مکافات داشتند و ادعای گزافی نیست اگر بگوییم که از هزار نفری که برای فلسفیدن خیز بر میداشتند یکی موفق میشدند.مردانی که در جنگها کشته میشدند، مردانی که باید با دستگاهِ سرکوبِ دولتی مبارزه میکردند، مردانی که باید مخارجِ زندگی خود و خانوادهی خود را در میآوردند و هزار و یک جور بدبختی دگر.اما با همهی اینها بازننشستند.
حال بگذارید قدری بیشتر در تاریخ بنگریم. از رنسانس ، بیش از 400 سال است که میگذرد.در این دورهها زنان ملکه و فرمانروا هم شدهاند و یک امپراتوری را هدایت کردهاند.یعنی به بالاترین نقطهی قدرتِ سیاسی هم رسیدهاند و در دورههایی به بزرگترین قدرتِ جهان تبدیل شدهاند. در جایگاهِ اجتماعی هم بسیار پیشرفت کردهاند ، چنانکه به طور مثال سوژهی اصلی مجسمهها و نقاشیها زنان بودهاند.حال در این دورهها که در جهان روحی جدید دمیده میشد و در آن زنان هم به امپراتور تبدیل شدند ، آیا فرصتِ این را نداشتند که در تمامِ این چیزهایی که شما ادعا میکنید نقشی نو در افکنند و زنان را برای دستیابی به علم و دانش و فلسفه حمایتِ بیشتر کنند و آنها را از انقیادی که میگویید در آورند؟ نمیتوانستند یا نخواستند یا بازهم مردانی بودند در دربارِ الیزابت که روشهای مردسالاریِ زنستیزانه را به او دیکته میکردند؟
پس از آن هم اگر چه فیلسوفهایی بودند که حرفهای ضدزن میزدند، اما فیلسوفهایی هم بودند که زنان را خیلی دوست داشتند و سعی کردند پای آنها را به فلسفه و سیاست بازکنند . از جمله جان استوارت میل، فیلسوفِ فایدهباور. 150 سال از انتشارِ کتابِ انقیادِ زنانِ او میگذرد که گفت بدون زنان دموکراسی معنایی ندارد. زنان اما چه کردند؟هیچ! باز گفتند فلسفه و سیاست به ما چه!
من هماکنون در اوجِ بیحوصلگی به سر میبرم وگرنه از تاریخ حتما زنانِ پرشماری که به جایگاههای رفیع اجتماعی و سیاسی رسیدند را نمونه میآوردم تا نشان دهم زنان اگر برای چیزی خیز برمیداشتند و اندکی تلاش میکردند حتما بدان دست میافتند.آنرا موکول میکنم به آیندهای نزدیک.اما اکنون در این وضعیت که در حالِ نوشتنِ این پست هستم، مادرِ شوپنهاور را به خاطر میآورم که نویسندهای بود در عصرِ خود شهیر و برو بیایی داشت برای خودش.با گوتهی مشهور هم بسی دوستیها داشت و میخواستِ پسرِ خود را نیز بکشد که مبادا جای او را بگیرد!
نقل قول:به هر حال ایراد من اتفاقا این هست که نه فسلفه و نه دانش مردانه نیست بلکه مشکل این هست که زنان راه داده نمیشدند،حتی اگر میخواستند.نمونه هم در زمانه اون ریاضی دان مورد علاقتون بود که اگر یک انسان در شرایط زنان اون موقع میتونست همون دستاوردها رو داشته باشه قطعا از معجزات ادیان ابراهیمی بیشتره! :)
رجوع شود به بخشِ نخستِ این پست و اینکه شرایطِ یک دوره و یک جغرافیای خاص را تنها با متدهای خارقالعادهی شما میتوان به کلِ تاریخِ بشریت و تمامِ کرهی زمین تعمیم داد.در موردِ ان دوره و آن جغرافیای خاص و همچنین ریاضیدانِ موردِ علاقهام حتما خواهم گفت.
undead_knight نوشته: ا تشکر از نقل قول زن ستیزانه،کار من رو در مورد نیچه راحت کردید:))
در حال مهارت دوستان در ربط دادن فرض های فرگشتیک و فرگشتی که کور هست به ادعاهای ایدولوژیک نیچه تحسین برانگیزه:))
خواهش میکنم قابلی نداشت.
undead_knight نوشته: خب من فکر میکنم راسل توی کمپ فمنیست ها راحتتر باشه و حداقل در چند کتابی که ازش خوندم چیز زن ستیزانه ندیدم،این نقل قولش هم جالبه:
Marriage is for woman the commonest mode of livelihood, and the total amount of undesired sex endured by women is probably greater in marriage than in prostitution.
سکس ناخواسته در ازدواج برای زنان از فاحشگی بیشتره:))
من هم منظورم این بود که این فیلسوفها هم هستند که ممکن است باعث شوند تئوریای که میگوید همهی فلاسفه ضدزن بودند شکست بخورد!
undead_knight نوشته: خب از کانت شخصا انتظار دیگه ای ندارم،وقتی کسی دیدگاه نژاد پرستانه داشته باشه معمولا دیدگاه زن ستیزانه هم داره:))
بله ، مثل هیتلر یا موسولینی که تا آخرین لحظه اهدافِ زنستیزانه خود را رها نکرده و اوا براون و اینها همه افسانه هستند که در موردشان ساختهاند!
undead_knight نوشته: زنان رو شهروند درجه دوم حساب میکنه و...
البته کانت سخنانِ زن ستیزانه چند بار گفته است اما من نمیدانم آن زنِ شاهزاده چرا با شنیدنِ خبرِ مرگِ کانت خودکشی کرد و یا اینکه چرا برخی از فمنیستها(اکوفمنیسمها) نظراتِ او را در باب زنان و طبیعت میستایند .مثلا این نقل از انجمنِ احیاگرانِ فلسفه نو جالب است :
نقل قول:اگرچه اغلب دیدگاههای فمینیستی، وابستگی کانتی زنان با طبیعت و با بقای نوع را به عنوان نمونه ایدئولوژی مرد محور او در نظر می گیرند، هالی ویلسن استدلال میکند که از یک منظر اکو فمینیس( فمینیسم سبز) وابستگی زنان با طبیعت یک همبستگی مثبت است. او بیان می کند که تبیین کانت درباره نقش زنان در حفاظت از انواع (گونه های زیستی) میتواند همراه فمینیسم باشد، همانطور که نل نودینگ، کسی که مراقبت مادرانه را برای حفاظت از کودکانش به عنوان منبع اخلاق در نظر گرفت بیان میکند. به علاوه، اکو فمینیسم باید شرح کانت از طبیعت را به نحو همدلانه به مثابه سیستم پیوسته اهداف مشاهده کند. تئوری طبیعت کانت میتواند هم ردیف با دیدگاه طبیعت به مثابه یک اکوسیستم به هم پیوسته روابط که در آن موجودات انسانی هم –بخش( co-members) در یک سیستم طبیعی، اما نه مجموعه جدا از هم به عنوان منفک و برتر از طبیعت حضور دارند مشاهده شود.(ویلسن1997)
و البته سخنانِ ضدزنانه کانت هم جالب توجه هستند از نظرِ من. مثلا :
نقل قول:نها ساعت می بندند برای اینکه اطلاع بدهند که ساعت دارند، اگرچه ساعتشان اغلب خراب است یا زمان صحیح را نشان نمی دهد.
بگذریم.، بهتر است به قولِ شما از نقلِ قول از این فیلسوف و آن فیلسوف دست برداریم و برویم به تاریخ و جامعهشناسی تاریخی تا ببینیم چه دستگیرمان میشود و آیا شما بالاخره میتوانید ثابت کنید که زنان همیشه تاریخ در دخمهها نگه داشته میشدند و اینکه کتابهای فلسفه را به نوعی مادهی اسیدمانند آغشته میکردند که که زنان را پودر میکرده اگر به آنها دست میزدند یا نه!
زنان و فلسفه -
undead_knight - 04-17-2013
Dariush نوشته: عجالتا شما با آن همه نقلِ قولِ ضدزن از فیلسوفها قصدتان چه بود؟ آن همه نقل را ردیف کردید که بگویید سیستمها و ساز و کارهایی در سراسر تاریخ بشریت از هزار سال پیش از میلاد تا 2000 سال پس از میلاد وجود داشتند که اگر زنی را میدیدند کتاب فلسفه میخواند یا داشت کتاب فلسفی مینوشت، او را در استخرِ اسید میانداختند یا اینکه برخی از فیلسوفها در حاشیه دستگاههای فلسفی خود حرفهای ضدزن زدهاند؟ کدام؟
قطعا اینکه بعضی فلاسفه یا جریان های فلسفی زن ستیز بودند جزئی از دیدگاهم بود ولی خب همونطور که گفتم اینکه چرا زنان در فلسفه جایگاهی نداشتند و ریشه هاش چیه باید بحث کنیم.
نقل قول::27:
این یعنی اینکه در تمام طول تاریخ در همه جای کرهی زمین جلوی زنان را گرفتهاند تا مبادا بخواهند فلسفه بیاموزند.بروید یک تاریخ فلسفه بخوانید تا بدانید چه تعداد از فیلسوفها اساسا تحصیلاتِ آکادمیک نداشتند و خودشان کتابها را برداشتهاند خواندهاند.
همچنان میگم برای بررسی تاریخی در زمان همون فلاسفه باید به عرف و قوانین توجه کرد.اساسا بحث در مورد آموزش هست نه حتما یک آکادمیک رسمی و معتبر! :)
نقل قول:اصلا بهتر است یک جور دیگر به موضوع بنگریم .بیایید ببینیم که اگر زنان در جایی خواستهاند به یک امتیاز اجتماعی یا فعالیت در عرصهای خاص برسند ، آیا موفق شدهاند یا خیر.یکی از شگفتانگیز ترینشان همین خوانندگی زن در ایران است.در ایرانِ دورانِ قاجار که از اسلامیترین و متحجر ترین دورانِ ایران است ، ما زنانی داشتیم که خوانندگی (آن هم خوانندگی ردیف دستگاهی آواز ایران که نیاز به چندین سال تعلیم گرفتن جدی دارد و همینطور روی هوا کسی نمیتواند برود خوانندگی کنند) را آموخته و توانستند همپای دیگر خوانندگان مرد بخوانند.از جمله پروانه که آنقدر پیشرفت کرد که با اشخاصی چون حبیب سماعی که از بزرگترین موسیقیدانانِ آن عصر بود همکاری داشت.یا قمرالملوک وزیری که کشف حجاب هم کرد ( و اگر اشتباه نکنم به خارج هم رفت برای اجرای کنسرت و ضبطِ صفحه)و بعد هم که سیل خوانندگانِ زن را داشتیم در ایران.همهی اینها در حالی است که هم فضای موسیقیِ آن دوران بسیار مردانه بود هم اینکه مملکت اسلامی بود و خوانندگی یک زن نقطهی اوجِ ضداسلامیبودن بود! حال هدفِ من از ارائهی این نمونه این است که یک جور دیگر به موضوع بنگریم: فرض کنید اصلا هیچ خوانندهی زنی در ایران پدید نمیآمد.آنگاه دوستانی چون شما برای اینکه نشان دهند چرا هیچ زنی نتوانسته در ایران خواننده شود هزار و یک جور دلیل پیدا میکردند : آقا مملکتِ گندِ اسلامی و هزار جور بند و زنجیر بر پای زنان و مردانِ چند زنه و جامعهی ضد زن و فرهنگ نخبه کش و زنانِ اندرونی و ... . و ما باید ثابت میکردیم که نه آقا جان هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که هیچ زنی نتواند به جایی برسد.حالا تفاوتهای فلسفه و آوازخوانی و اینکه آواز خوانی چه کارکردی برای زنان داشته خودتان دریابید. پس یعنی همانطور که پیشتر گفتم همین نگاهِ از آخر به اول است که چنین تفسیرهایی را پیش میآورد.ارائه ی یک تصویرِ سیاه و علیهِ زن در سراسر تاریخ و اینکه زنان را در غارها و دخمهها نگه میداشتند تا مبادا زنی به کتابی دست یابد و فیلسوف شود و اینرا توجیهی برای کارهای نکرده دانستن و انداختنِ توپ در زمینِ ما که اثبات کنیم هم این تصویر اشتباه است و هم آن نق زدنها بیخود است و از طرفی هیچ کدام از آن مرارتهای فرضی دلیلِ کافی برای بطالتِ زنان نیست از کارهاییست که شما در حالِ انجام دادنش هستید.
اتفاقا اینکه اگر زنان بخواند به عنوان نیمی از جمعیت جامعه حتما پتانسیل های زیادی دارند.ولی آگاهی نقش مهمی در این خواستن داره،من اگر از چیزی آگاه نباشم چندان نمیشه انتظار داشت بخوامش:)
نقل قول:من برای هزارمین بار میگویم که کسی اگر یک تاریخ فلسفه بخواند میداند که فیلسوفها همیشه و همیشه در بدبختی و فلاکت بودهاند و هزار و یک جور مکافات داشتند و ادعای گزافی نیست اگر بگوییم که از هزار نفری که برای فلسفیدن خیز بر میداشتند یکی موفق میشدند.مردانی که در جنگها کشته میشدند، مردانی که باید با دستگاهِ سرکوبِ دولتی مبارزه میکردند، مردانی که باید مخارجِ زندگی خود و خانوادهی خود را در میآوردند و هزار و یک جور بدبختی دگر.اما با همهی اینها بازننشستند.
من هم مدعی نیستم که اقلیت نیستند بلکه تاثیر شرایط رو زیاد میدونم.نمونه رادیکالی هست ولی به هر حال اگر انتظار داشته باشیم که مثلا در کره شمالی دانشمند مثل کره جنوبی پیدا بشه،مطمئنا به چیزی نمیرسیم.
نقل قول:حال بگذارید قدری بیشتر در تاریخ بنگریم. از رنسانس ، بیش از 400 سال است که میگذرد.در این دورهها زنان ملکه و فرمانروا هم شدهاند و یک امپراتوری را هدایت کردهاند.یعنی به بالاترین نقطهی قدرتِ سیاسی هم رسیدهاند و در دورههایی به بزرگترین قدرتِ جهان تبدیل شدهاند. در جایگاهِ اجتماعی هم بسیار پیشرفت کردهاند ، چنانکه به طور مثال سوژهی اصلی مجسمهها و نقاشیها زنان بودهاند.حال در این دورهها که در جهان روحی جدید دمیده میشد و در آن زنان هم به امپراتور تبدیل شدند ، آیا فرصتِ این را نداشتند که در تمامِ این چیزهایی که شما ادعا میکنید نقشی نو در افکنند و زنان را برای دستیابی به علم و دانش و فلسفه حمایتِ بیشتر کنند و آنها را از انقیادی که میگویید در آورند؟ نمیتوانستند یا نخواستند یا بازهم مردانی بودند در دربارِ الیزابت که روشهای مردسالاریِ زنستیزانه را به او دیکته میکردند؟
read history more ;)
چه کسی گفته زنان لزوما از حقوق زنان دفاع میکنند؟!(به هر حال بخش هایی از حقوق از دست رفته زنان به خودشون هم ربط داره)جالب هست که جایی میخوندم(امیدورام منبعشو پیدا کنم) که اولین اجتماعی که زنان برای دفاع از حقوق عده ای جمع شدند برای "زنان" نبود بلکه برای "بردگان" بود:)
این دوره روشنگری و رنسانس در زمینه حقوق زنان بسیار کند بود(هرچند نسبت به کل تاریخ جهش هاش زیاد بوده) تا همین صد سال پیش در بعضی کشورهای غربی زنان در حقوق ابتدایی هنوز درگیری داشتند،
نقل قول:پس از آن هم اگر چه فیلسوفهایی بودند که حرفهای ضدزن میزدند، اما فیلسوفهایی هم بودند که زنان را خیلی دوست داشتند و سعی کردند پای آنها را به فلسفه و سیاست بازکنند . از جمله جان استوارت میل، فیلسوفِ فایدهباور. 150 سال از انتشارِ کتابِ انقیادِ زنانِ او میگذرد که گفت بدون زنان دموکراسی معنایی ندارد. زنان اما چه کردند؟هیچ! باز گفتند فلسفه و سیاست به ما چه!
شواهد تاریخی!؟آیا منظورت این هست که در عمل قوانین عرف ناگهانی تغییر کرد؟!خب تغییر تدریجی که اتفاق افتاد.
البته یکی از نکات مورد نظر من رو گفتی که برای جدی گرفته شدن حقوق زنان باید مردان در موردش نظر بدند:)
نقل قول:من هماکنون در اوجِ بیحوصلگی به سر میبرم وگرنه از تاریخ حتما زنانِ پرشماری که به جایگاههای رفیع اجتماعی و سیاسی رسیدند را نمونه میآوردم تا نشان دهم زنان اگر برای چیزی خیز برمیداشتند و اندکی تلاش میکردند حتما بدان دست میافتند.آنرا موکول میکنم به آیندهای نزدیک.اما اکنون در این وضعیت که در حالِ نوشتنِ این پست هستم، مادرِ شوپنهاور را به خاطر میآورم که نویسندهای بود در عصرِ خود شهیر و برو بیایی داشت برای خودش.با گوتهی مشهور هم بسی دوستیها داشت و میخواستِ پسرِ خود را نیز بکشد که مبادا جای او را بگیرد!
نقل قول::e40e:
رجوع شود به بخشِ نخستِ این پست و اینکه شرایطِ یک دوره و یک جغرافیای خاص را تنها با متدهای خارقالعادهی شما میتوان به کلِ تاریخِ بشریت و تمامِ کرهی زمین تعمیم داد.در موردِ ان دوره و آن جغرافیای خاص و همچنین ریاضیدانِ موردِ علاقهام حتما خواهم گفت.
گفتم که قبلا،نمیشه به کل تاریخ بشریت تعمیم داره،این فرض رو هم که اکثریت مطلق فلاسفه مرد بودند پس زنان "نمیخواستند" رو سفسطه آمیز میبینم،
من مدعی نیستم که زنان خیلی مشتاق بودند بلکه مدعی هستم قبل از بررسی نظر قطعی نمیشه داد.
نقل قول:من هم منظورم این بود که این فیلسوفها هم هستند که ممکن است باعث شوند تئوریای که میگوید همهی فلاسفه ضدزن بودند شکست بخورد!
البته که همه فلاسفه زن ستیز نبودند،حتی من میگم زن ستزی آگاهانه! آنچنانی هم وجود نداشته،صرفا یک سری سنت فکری بوده که معمولا از دیدگاه های سنتی جامعه چندان دور نبوده:)
نقل قول:بله ، مثل هیتلر یا موسولینی که تا آخرین لحظه اهدافِ زنستیزانه خود را رها نکرده و اوا براون و اینها همه افسانه هستند که در موردشان ساختهاند!
Reductio ad Hitlerum
البته باید اعتراف کنم چندباری خودم ازش استفاده کردم ولی مدتی هست حواسم هست ازش استفاده نکنم:)
نقل قول:البته کانت سخنانِ زن ستیزانه چند بار گفته است اما من نمیدانم آن زنِ شاهزاده چرا با شنیدنِ خبرِ مرگِ کانت خودکشی کرد و یا اینکه چرا برخی از فمنیستها(اکوفمنیسمها) نظراتِ او را در باب زنان و طبیعت میستایند .مثلا این نقل از انجمنِ احیاگرانِ فلسفه نو جالب است :
خب حماقت و ناآگاهی اونها به من ربطی نداره:))
نقل قول::e415:
بگذریم.، بهتر است به قولِ شما از نقلِ قول از این فیلسوف و آن فیلسوف دست برداریم و برویم به تاریخ و جامعهشناسی تاریخی تا ببینیم چه دستگیرمان میشود و آیا شما بالاخره میتوانید ثابت کنید که زنان همیشه تاریخ در دخمهها نگه داشته میشدند و اینکه کتابهای فلسفه را به نوعی مادهی اسیدمانند آغشته میکردند که که زنان را پودر میکرده اگر به آنها دست میزدند یا نه!
در مورد این اسید! حتما بیشتر مینویسم:)