Russell نوشته: مهربد جان اینرو دیدم،دقیقا موضوعش همین هست فقط برای سال 85 هست یمقدار بروزتر نداری منبع
Mehrbod نوشته: گمان نمیکنم ساختار مغز آدم از 30 سال پیش دگرسانیای پیدا کرده باشدابراز شناخت آن ولی انقلابی دگرگون شده،خودت میدانی که
Mehrbod نوشته: گمان نمیکنم ساختار مغز آدم از 30 سال پیش دگرسانیای پیدا کرده باشدنه اما nlp مورد هجمهی علمی شدیدی قرار گرفته.
Russell نوشته: ابراز شناخت آن ولی انقلابی دگرگون شده،خودت میدانی که
Ouroboros نوشته: نه اما nlp مورد هجمهی علمی شدیدی قرار گرفته.
Neuro-linguistic programming (NLP) is a largely discredited approach to communication, personal development, and psychotherapy created in the 1970s. The title refers to a stated connection between the neurological processes ("neuro"), language ("linguistic"), and behavioral patterns that have been learned through experience ("programming") and can be organized to achieve specific goals in life.[SUP][1][/SUP][SUP][2][/SUP] According to certain neuroscientists,[SUP][3][/SUP] psychologists,[SUP][4][/SUP][SUP][5][/SUP] and linguists,[SUP][6][/SUP][SUP][7][/SUP] NLP is unsupported by current scientific evidence, and uses incorrect and misleading terms and concepts.
The founders of NLP, Richard Bandler and John Grinder, say that NLP is capable of addressing problems such as phobias, depression, habit disorder, psychosomatic illnesses, and learning disorders.[SUP][citation needed][/SUP] Their stated aim was in "finding ways to help people have better, fuller and richer lives."[SUP][8][/SUP][SUP][9][/SUP] Bandler and Grinder claimed that if the effective patterns of behaviour of exceptional people could be modeled then these patterns could be acquired by others. NLP has been adopted by private therapists, including hypnotherapists, and in management workshops and seminars marketed to business and government.[SUP][10][/SUP][SUP][11][/SUP]
Reviews of empirical research on NLP indicate that NLP contains numerous factual errors,[SUP][10][/SUP][SUP][12][/SUP] and has failed to produce reliable results for the claims for effectiveness made by NLP's originators and proponents.[SUP][5][/SUP][SUP][13][/SUP] According to Devilly,[SUP][14][/SUP] NLP is no longer as prevalent as it was in the 1970s and 1980s. Criticisms go beyond the lack of empirical evidence for effectiveness; critics say that NLP exhibits pseudoscientific characteristics,[SUP][14][/SUP] title,[SUP][3][/SUP] concepts and terminology.[SUP][6][/SUP][SUP][15][/SUP] NLP is used as an example of pseudoscience for facilitating the teaching of scientific literacy at the professional and university level.[SUP][7][/SUP][SUP][16][/SUP][SUP][17][/SUP] NLP also appears on peer reviewed expert-consensus based lists of discredited interventions.[SUP][5][/SUP] In research designed to identify the "quack factor" in modern mental health practice, Norcross et al. (2006) [SUP][15][/SUP] list NLP as possibly or probably discredited, and in papers reviewing discredited interventions for substance and alcohol abuse, Norcross et al. (2010)[SUP][18][/SUP] list NLP in the top ten most discredited, and Glasner-Edwards and Rawson (2010) list NLP as "certainly discredited".[SUP][19][/SUP]
Russell نوشته: این را امیر گفت من یک سرچ کردم،در ویکیپدیا که آنرا مصداق شبه علم جهت آموزش دانسته و نوشته شدیدا از ارزش علمی ساقط شده !
البته بنگر من حتی با وجود درستی این سخنان هم مورد جالبیست که ارزش مطالعه دارد:
نقل قول:به نظر شما وضعیت خودآگاهی یک موجود، صفر و یک (هست و نیست) است، یا طیف پیوستهای میان ایندو؟ من احساس میکنم در شرایطی، مانند مستی، خواب دیدن، یا در میان خواب و بیداری، کمتر خودآگاه هستم تا مواقع دیگر. از اینرو شاید شدت خودآگاهی در میان انسانها هم متفاوت است، و همچنین مرگ هم میتواند یک حرکت پیوسته از یک به صفر باشد. کسی منظورم را میفهمد یا زیادی چرند است؟فکر میکنم اصلا برای این یک درصد پزشکی هم داریم:) (باید برم دنبال منبعش) که مقایسه یک انسان هست(البته مربوط به هشیاری هست ولی خب همین هشیاری هم با خودآگاهی پیوند داره)
نقل قول:من چندوقت پیش یک تجربه مستی داشتم، برای اولین بار (چکار کنیم، بچه مثبتیم دیگه)! یکی دوتا تست فکری از خودم گرفتم، به نظرم میآمد که تغییر خاصی در تواناییهای فکریام ندارم، حتی توانایی سخنوریام شاید کمی بهتر شده بود. اما احساس میکردم که کارها خودش دارد انجام میشود و به نوعی رفتهام روی حالت اتوماتیک! یعنی شدت احساسات و خودآگاهیام پایینتر آمده بود. آیا تجربه دوستان هم همینگونه است؟در این مورد من تجربه ای ندارم:))))
Unknown نوشته: به نظر شما وضعیت خودآگاهی یک موجود، صفر و یک (هست و نیست) است، یا طیف پیوستهای میان ایندو؟ من احساس میکنم در شرایطی، مانند مستی، خواب دیدن، یا در میان خواب و بیداری، کمتر خودآگاه هستم تا مواقع دیگر. از اینرو شاید شدت خودآگاهی در میان انسانها هم متفاوت است، و همچنین مرگ هم میتواند یک حرکت پیوسته از یک به صفر باشد. کسی منظورم را میفهمد یا زیادی چرند است؟
Unknown نوشته: من چندوقت پیش یک تجربه مستی داشتم، برای اولین بار (چکار کنیم، بچه مثبتیم دیگه)! یکی دوتا تست فکری از خودم گرفتم، به نظرم میآمد که تغییر خاصی در تواناییهای فکریام ندارم، حتی توانایی سخنوریام شاید کمی بهتر شده بود. اما احساس میکردم که کارها خودش دارد انجام میشود و به نوعی رفتهام روی حالت اتوماتیک! یعنی شدت احساسات و خودآگاهیام پایینتر آمده بود. آیا تجربه دوستان هم همینگونه است؟