اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Anarchy - 09-10-2012
David Hume نوشته: این صحبتهای اینها معمولا مصرف داخلی دارد ، در ایران هنوز بسیاری از افراد روشنفکر نیز همجنس گرایی را یک مساله غیر عادی میدانند!
شاید باور نکنید اما هنوز در ایران بسیاری از پزشکان و حتی روانپزشکان هم همجنسگرایی رو انحراف جنسی میدونند...
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Theodor Herzl - 09-10-2012
Anarchy نوشته: شاید باور نکنید اما هنوز در ایران بسیاری از پزشکان و حتی روانپزشکان هم همجنسگرایی رو انحراف جنسی میدونند...
من موندم پس چه چیزی در دانشگاه به اینها درس میدهند ، ما حداقل در ۱۵۰۰ نوع گوناگون موجودات همجنس گرایی داریم.
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Mehrbod - 09-10-2012
David Hume نوشته: من موندم پس چه چیزی در دانشگاه به اینها درس میدهند ، ما حداقل در ۱۵۰۰ نوع گوناگون موجودات همجنس گرایی داریم.
در دانشگاه فرگشت یاد میدهند، ولی در کنارش آن اندازه مغز دانشجو را هم تباهاندهاند که نمیتواند فرجام بگیرد که فرگشت و خدا برای نمونه با هم جمع نمیشود.
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Ouroboros - 09-10-2012
البته دوستان عنایت داشته باشند که میان انحراف شمردن همجنسگرایی و توطئهی صهیونیستی دانستن آن تفاوت هست. اولی فقط احمقانه است، دومی احمقانه و نژادپرستانه و ریشخندآمیز و نشانهی خاکبرسریست!
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 09-10-2012
البته یکمقدار انتظار زیادیه فهم اینچیزها توسط مسلمین،در غرب هم تازه چند دهه است که این مساله تونسته مطرح بشه و تازه همین امروز هم هنوز حل نشده.ما بتونیم بد بودن سنگسار و حلق آویز کردن آدمها رو بفهمونیم خیلی هنر کردیم.
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Theodor Herzl - 09-10-2012
Ouroboros نوشته: نشانهی خاکبرسریست!
خیلی بامزه بود این یه تیکه
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 09-11-2012
مناظره امام صادق (ع) با منكر خدا
در كشور مصر؛ شخصى زندگى مى كرد به نام عبدالملك ؛ كه چون پسرش عبدالله نام داشت ؛ او را ابوعبدالله (پدر عبدالله ) مى خواندند؛ عبدالملك منكر خدا بود؛ و اعتقاد داشت كه جهان هستى خود به خود آفریده شده است ؛ او شنیده بود كه امام شیعیان ؛ حضرت صادق (ع ) در مدینه زندگى مى كند؛ به مدینه مسافرت كرد؛ به این قصد تا درباره خدایابى و خداشناسى ؛ با امام صادق (ع ) مناظره كند وقتى كه به مدینه رسید و از امام صادق (ع ) سراغ گرفت ؛ به او گفتند: امام صادق (ع ) براى انجام مراسم حج به مكه رفته است ؛ او به مكه رهسپار شد؛ كنار كعبه رفت دید امام صادق (ع ) مشغول طواف كعبه است ؛ وارد صفوف طواف كنندگان گردید؛ (و از روى عناد) به امام صادق (ع ) تنه زد؛ امام با كمال ملایمت به او فرمود:
نامت چیست ؟
او گفت : عبدالملك (بنده سلطان )
امام : كنیه تو چیست ؟
عبدالملك : ابو عبدالله (پدر بنده خدا).
امام : این ملكى كه (یعنى این حكم فرمائى كه ) تو بنده او هستى (چنانكه از نامت چنین فهمیده مى شود) از حاكمان زمین است یا از حاكمان آسمان ؟
وانگهى (مطابق كنیه تو) پسر تو بنده خداست ؛ بگو بدانم او بنده خداى آسمان است ؛ یا بنده خداى زمین ؟ هر پاسخى بدهى محكوم مى گردى .
عبدالملك چیزى نگفت ؛ هشام بن حكم ؛ شاگرد دانشمند امام صادق (ع ) در آنجا حاضر بود؛ به عبدالملك گفت : چرا پاسخ امام را نمى دهى ؟
عبدالملك از سخن هشام بدش آمد؛ و قیافه اش درهم شد.
امام صادق (ع ) با كمال ملایمت به عبدالملك گفت : صبر كن تا طواف من تمام شود؛ بعد از طواف نزد من بیا تا با هم گفتگو كنیم ؛ هنگامى كه امام از طواف فارغ شد؛ او نزد امام آمد و در برابرش نشست ؛ گروهى از شاگردان امام (ع )] نیز حاضر بودند؛ آنگاه بین امام و او این گونه مناظره شروع شد:
آیا قبول دارى كه این زمین زیر و رو و ظاهر و باطل دارد؟
- آرى .
آیا زیرزمین رفته اى ؟
- نه .
پس چه مى دانى كه در زمین چه خبر است ؟ چیزى از زمین نمى دانم ؛ ولى گمان مى كنم كه در زیر زمین ؛ چیزى وجود ندارد.
گمان و شك ؛ یكنوع درماندگى است ؛ آنجا كه نمى توانى به چیزى یقین پیدا كنى ؛
آنگاه امام به او فرمود: آیا به آسمان بالا رفته اى ؟
- نه .
آیا مى دانى كه آسمان چه خبر است و چه چیزها وجود دارد؟ نه .
عجبا! تو كه نه به مشرق رفته اى و نه به مغرب رفته اى ؛ نه به داخل زمین فرو رفته اى و نه به آسمان بالا رفته اى ؛ و نه بر صفحه آسمانها عبور كرده اى تا بدانى در آنجا چیست ؛ و با آنهمه جهل و ناآگاهى ؛ باز منكر مى باشى (تو كه از موجودات بالا و پائین و نظم و تدبیر آنها كه حاكى از وجود خدا است ؛ ناآگاهى ؛ چرا منكر خدا مى باشى ؟) آیا شخص عاقل به چیزى كه ناآگاه است ؛ آن را انكار مى كند؟.
- تاكنون هیچكس با من این گونه ؛ سخن نگفته (و مرا این چنین در تنگناى سخن قرار نداده است ).
بنابراین تو در این راستا؛ شك دارى ؛ كه شاید چیزهائى در بالاى آسمان و درون زمین باشد یا نباشد؟ آرى شاید چنین باشد (به این ترتیب ؛ منكر خدا از مرحله انكار؛ به مرحله شك و تردید رسید).
كسى كه آگاهى ندارد؛ بر كسى كه آگاهى دارد؛ نمى تواند برهان و دلیل بیاورد.
از من بشنو و فراگیر؛ ما هرگز درباره وجود خدا شك نداریم ؛ مگر تو خورشید و ماه و شب و روز را نمى بینى كه در صفحه افق آشكار مى شوند و بناچار در مسیر تعیین شده خود گردش كرده و سپس باز مى گردند؛ و آنها];ّّ در حركت در مسیر خود؛ مجبور مى باشند ؛اكنون از تو مى پرسم : اگر خورشید و ماه ؛ نیروى رفتن (و اختیار) دارند؛ پس چرا بر مى گردند؛ و اگر مجبور به حركت در مسیر خود نیستند؛ پس چرا شب ؛ روز نمى شود؛ و به عكس ؛ روز شب نمى گردد؟
به خدا سوگند؛ آنها در مسیر و حركت خود مجبورند؛ و آن كسى كه آنها را مجبور كرده ؛ از آنها فرمانرواتر و استوارتر است ."
- راست گفتى .
بگو بدانم ؛ آنچه شما به آن معتقدید؛ و گمان مى كنید دهر (روزگار) گرداننده موجودات است ؛ و مردم را مى برد؛ پس چرا دهر آنها را بر نمى گرداند؛ و اگر بر مى گرداند؛ چرا نمى برد؟ همه مجبور و ناگزیرند؛ چرا آسمان در بالا؛ و زمین در پائین قرار گرفته ؟ چرا آسمان بر زمین نمى افتد؟ و چرا زمین از بالاى طبقات خود فرو نمى آید؛ و به آسمان نمى چسبد؛ و موجودات روى آن به هم نمى چسبند؟!.
(وقتى كه گفتار و استدلالهاى محكم امام به اینجا رسید؛ عبدالملك ؛ از مرحله شك نیز رد شد؛ و به مرحله ایمان رسید) در حضور امام صادق (ع ) ایمان آورد و گواهى به یكتائى خدا و حقانیت اسلام دارد و آشكارا گفت : آن خدا است كه پروردگار و حكم فرماى زمین و آسمانها است ؛ و آنها را نگه داشته است .
حمران ؛ یكى از شاگردان امام كه در آنجا حاضر بود؛ به امام صادق (ع ) رو كرد و گفت : فدایت گردم ؛ اگر منكران خدا به دست شما؛ ایمان آورده و مسلمان شدند؛ كافران نیز بدست پدرت (پیامبر ـ ص ) ایمان آورند.
عبدالملك تازه مسلمان به امام عرض كرد: مرا به عنوان شاگرد؛ بپذیر!.
امام صادق (ع ) به هشام بن حكم (شاگرد برجسته اش ) فرمود: عبدالملك را نزد خود ببر؛ و احكام اسلام را به او بیاموز.
هشام كه آموزگار زبردست ایمان ؛ براى مردم شام و مصر بود؛ عبدالملك را نزد خود طلبید؛ و اصول عقائد و احكام اسلام را به او آموخت ؛ تا اینكه او داراى عقیده پاك و راستین گردید؛ به گونه اى كه امام صادق (ع ) ایمان آن مؤمن (و شیوه تعلیم هشام ) را پسندید .
شهادت جان گدازامام جعفرصادق برتمام شیعیان ومحضرمبارک اقاامام زمان تسلیت عرض می نمایم.
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Anarchy - 09-11-2012
میگم یعنی این امام صادق در حد 4 تا کاربر معمولی مسلمون هم میهن هم چیزی حالیش نبوده...حالا مثلا اینا رو میذارن که بگن امامای ما چقدر عالم بودن
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 09-12-2012
اخبار عجیب اسلامگرایان ! -
Russell - 09-13-2012
عصر شیعه ـ حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در هفدهمین نشست از سلسله نشستهای «آسیبشناسی عرفانهای كاذب» كه در سازمان فعالیتهای قرآنی دانشجویان كشور برگزار شد، به ادامه مباحث خود در باب یكی شایعترین مقولههای عرفانهای كاذب، یعنی شیطانپرستی یا به تعبیری شیطانگرایی مدرن پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود پس از بحث و بررسی انواع شیطانپرستی و شیطانگرایی مدرن (دینی، گوتیك و فلسفی) و تاریخچه، آموزهها و مؤلفههای آنها، اظهار كرد: باید متوجه باشیم كه شیطان پرستی اصلاً به معنای پرستش شیطان یا حتی به معنای اعتقاد به خدا و اعتقاد به عنصر پرستش و راز و نیاز و نیایش نیست؛ شیطان پرستی یك تفكر است كه دارای عناصری است و ما باید به این امر مهم توجه داشته باشیم.
نقد شیطان، به هیچ وجه نقد شیطان پرستی نیست
فعالی خاطرنشان كرد: این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: آثار متعددی به صورت مقاله و كتاب در نقد شیطان پرستی نوشته شده است كه در نقد آن، به گردآوری آیات ابلیس در قرآن و شواهد روایی اكتفا كرده اند؛ در حالی كه شیطان پرستی اصلاً هیچ ربطی به ابلیس ندارد. نقد شیطان، به هیچ وجه نقد شیطان پرستی نیست. شیطان پرستان اصلاً اعتقادی به شیطان ندارند، بلكه شیطان برای آنها، الگویی به معنای قدرت برتر و ویژگیهای دیگر درون ابلیس است.
الحاد و بیاعتقادی به خدا
وی ادامه داد: این نكته بسیار مهم است كه بدانیم كه شیطانپرستی، به معنای یك آیین و مكتب با عناصری از تفكر، و نه پرستش شیطان است. اولین عنصر و ركن از این آئین، آتئیسم (Atheism) است؛ تئیسم (Theism) به معنای اعتقاد به خدا و آتئیسم به معنای بیاعتقادی به خدا و به تعبیر امروزی الحاد است. اولین و مهمترین عنصر اساسی این تفكر، بیاعتقادی به خدا، به عنوان نماد هرگونه عنصر ماوراء طبیعی است.
نفی دوگانهانگاری
این محقق و پژوهشگر دومین شاخصه اصلی این آئین را ناندوآلیسم (Nondualism) یعنی نفی دوگانهانگاری خواند و اظهار كرد: مراد از دوگانهانگاری هم در جهان و هم در بعد انسان است. اینها معتقدند كه جهان از دو بخش ماده و مجرد تشكیل نشده و انسان نیز از دو بخش بدن و روح شكل نیافته است. از منظر اینان جهان، ماده محض و انسان، ارگان و اندام و بدن محض است و به عبارت دیگر هستی مساوی با ماده است. اگر بخواهیم این اعتقاد را به صورت روشن تر بیان كنیم، این اعتقاد دقیقاً معادل اصالت ماده (ماتریالیسم) در جهان است.
پنتاگرام یكی از نمادهای قدیمی و قدرتمند شیطانپرستان بوده كه در تاریخ ماندگار شده است. گفته میشود كه اگر از بالای پنتاگون عكس بگیرید، شمای كلی تصویر به صورت پنتاگرام خواهد شد و به تعبیری، پنتاگرام نماد یكی از اركان اصلی ایالات متحده (پنتاگون) است
عنصر آوتودئیسم؛ خودپرستی و خودگرایی
فعالی بیان كرد: عنصر سوم آوتودئیسم (autotheism) است كه واژه دیگری به نام اگوئیسم (Egoism) نیز داردكه تا حدی شبیه واژه Individualism به معنای خودپرستی، خودگرایی و فقط به دنبال نفع شخصی بودن است. تمام همت آنان فقط نفع شخصی و نفع «من» است. فردگرایی، لذتگرایی و لذتپرستی (اپیكوریسم: epicurism) و خودپرستی و «منِ» خود را خدا دانستن، از ویژگیهای اساسی این تفكر محسوب میشود.
«آنارشیسم»؛ از عناصر تفكر شیطانپرستی
این استاد حوزه و دانشگاه، ماتریالیسم به معنای مادهگرایی و اعتقاد به اصالت ماده و نفی هر گونه فرآیند فوق ماده را از دیگر مقولههای و مشخصات این آئین برشمرد و تصریح كرد: همچنین «آنارشیسم» به معنای طغیان، هرج و مرجگرایی و جنگلگرایی، از دیگر شاخصههای بارز شیطانپرستی است؛ شعار اصلی اینها این است كه تنها یك قانون در جهان حاكم است و آن اینكه هیچ قانونی در جهان وجود ندارد.
وی یادآور شد: اگر به یاد داشته باشید، این مطلب در باب بحث از اشو هم گفته شد كه یكی از مؤلفههای اصلی آئین معنوی اشو، اصل طغیان بود كه در آموزههای كوئیلو هم ترویج میشود. به عبارتی میتوان گفت كه یكی از مؤلفههای مشترك همه این آئینها اصل طغیان است؛ طغیان در خانه، طغیان در جامعه، طغیان علیه هنجارهای دینی و الهی آسمانی، طغیان علیه خدا و این اعتقاد كه من خدای جهانم و خودم باید جهان را بسازم.
پرنمادترین آئین معنوی، شیطانپرستی است
فعالی ادامه داد: یكی از مباحث مهم در تبیین آئین شیطانپرستی، استفاده از نمادهاست و پرنمادترین آئین معنوی، شیطانپرستی است. البته قبل از توضیح نمادهای شیطانپرستی لازم به ذكر است كه با یك نگاه دیگر میتوان شیطانپرستی را بر دوگونه شیطانپرستی اعتقادی (شامل شیطانپرستی دینی، فلسفی و گوتیك) و شیطانپرستی نمادگرا تقسیم كرد. نوع آئینهای معنوی، بهویژه شیطانپرستان، هرگاه میخواهند در كشوری نفوذ كنند، عمدتاً از طریق نفوذ دادن نمادها وارد میشوند.
این استاد حوزه و دانشگاه عنوان كرد: نمادها بخشهای وسیعی دارند و به نمونههایی از اینها قبلاً اشاره كرده بودیم. تندیسها، مجسمهها، نامها، اشكال و ... هریك بخشی از نمادها محسوب میشوند. یكی از مقولهها و بخشهای دیگر نمادها، اشكال است و معمولاً نمادهای شیطانپرستی از نوع شكل و صورت است؛ این نمادها به گونههای مختلف، همراه با ابزارها و ادوات مختلف (بهویژه روی تیشرتها) توسعه و ترویج پیدا میكند.
وی خاطرنشان كرد: اصولاً استفاده از طراحی صنعتی در این نمادها بسیار مهم و تأثیرگذار است و یكی از مقولههای این طراحی، دكوراسیونهای داخلی است كه در چند سال اخیر در در و دیوارها و مغازهها به صورت قارچگونه رشد كرده است. معمولاً دكوراسیونهای داخل منزل، به گونهای در جریان است كه مفاهیم دینی را با خودش میبرد. دكوراسیون داخل منزل به هر صورتی كه ترتیب داده شود، دقیقاً فرهنگ خاصی را در آنجا حاكم میكند.
فعالی با اشاره به اینكه یك جابهجایی ساده درون خانهها به عنوان دكوراسیون داخل منزل، بار فرهنگی و معنوی خاص خودش را داشته و بسیار تأثیرگذار است، ادامه داد: طراحی داخل منزل، طراحی داخل سازمانها، طراحی روی لباس، طراحی روی لیوانها، فنجانها، نعلبكیها، طراحی روی عینك و هر گونه ابزار و ادوات دیگر، هر یك طراحی خاص خود را دارد. طراحی صنعتی امروز علمی بسیار مهم و دقیقاً یكی از حاملین اصلی فرهنگ است و پدیدهای است كه ما اصلاً به آن توجه نمیكنیم.
«پنتاگرام»
وی در ادامه سخنان خود به معرفی نمادهای شیطانپرستی پرداخت و گفت: نمادهای شیطانپرستی شاید حدود صد نماد باشد و اولین آنها به صورت دو مثلث متداخل درون دایره محاط، به نام «پنتاگرام» است. پنتاگرام یكی از نمادهای قدیمی و قدرتمند شیطانپرستان بوده كه در تاریخ ماندگار شده است. گفته میشود كه اگر از بالای پنتاگون عكس بگیرید، شمای كلی تصویر به صورت پنتاگرام خواهد شد و به تعبیری، پنتاگرام نماد یكی از اركان اصلی ایالات متحده (پنتاگون) است.
صلیب معكوس
این محقق و پژوهشگر تصریح كرد: از نمادهای بسیار مهم دیگر شیطانپرستان صلیب معكوس است؛ علت معكوس بودن این صلیب، نشان دادن ویژگی آنتی كرایست (Antichrist)، ضد مسیحیت و ضد شخص عیسی مسیح است. این صلیبها به دو صورت استعمال میشود: گاه به صورت معكوس و گاه به صورت شكسته و معمولاً هم خالكوبی هم میشوند. از دیگر نمادهای شایع این آئین، عدد 666 (به صورت سرخ آتشین)، معروف به شماره تلفن شیطان یا FFF است كه حرف ششم از حروف الفبای لاتین است.
«اوبلیسك»
وی اضافه كرد: اما بیشك مهمترین و شاخصترین مؤلفه از نمادهای شیطانپرستی این ستون پانزده متری است با نام «اوبلیسك» است. نقل است كه این نماد از مصر آمده، اما این قول مورد تردید است. معمولاً گفته میشود كه ملهم از نماد شیطان در جمرات عربستان است. این ستون پانزده متری بلند را به گونهای ساختهاند كه در نهایت به شكل هرم در میآید. این نماد در وسط میدان بزرگی دقیقاً در جلوی كاخ سفید در ایالات متحده در شهر واشنگتن ساخته شده است و این به معنای همگرایی و اتحاد میان قدرت در ایالات متحده و شیطانپرستی است.
فعالی خاطرنشان كرد: در بسیاری از میادین كشورهای اروپایی (آلمان، فرانسه، ایتالیا و ...) و حتی در برخی از كشورهای آسیایی جنوب شرقی (تایلند و حتی مالزی و ...) و در برخی از كشورهای آفریقایی (مانند نیجر و ...) و حتی در برخی از كشورهای اسلامی هم این نماد دیده میشود. نقل است (و البته بنده با احتیاط عرض میكنم) كه حتی ماكت ساختمان برجالابراج كه در شهر مكه و مشرف به خانه خداست، دقیقاً به صورت اوبلیسك ساخته شده است و البته شواهدی هم وجود دارد كه معمار انگلیسی این برج نیز چنین اهداف و اغراضی داشته است.
هنجارشكنی در پوشش و آرایش
این محقق و پژوهشگر با بیان اینكه از دیگر نمادهای دیگر شیطانگرایی، نماد «آنارشی» است، ادامه داد: از جمله ابزارهای ترویج شیطانگرایی، موسیقی، استفاده از نمادها و هنجارشكنی در پوشش و آرایش است. به عنوان نمونه چند سال، آرایشی در ایران مرسوم شد كه در آن برای نمونه زنان و دختران صورتهای خود را كاملاً سفید كرده و ابروها را میتراشیدند، تتو كرده و لبهای خود را كاملاً سیاه میكردند، چشمها كاملاً در گودی قرار میگرفت و ... بهگونهای كه اگر كسی او را میدید، احساس وحشت و ترس در او ایجاد میشد و پسران نیز ابروهای خود را میتراشیدند، تتو میكردند و یا خط میكشیدند و از گوشوارههای خاص شیطانپرستی در گوشهای خود استفاده میكردند و همه اینها در راستای یكی از مؤلفههای مهم شیطانپرستی، یعنی ایجاد عنصر ترس و وحشت درون مخاطبان بود.
وی اظهار كرد: حدود چهار یا پنج سال پیش شكل دیگری از این آرایشها مرسوم شد كه مشابه شكلهای قدیم، اما به صورت گریم بود كه البته این آرایشها نیز امروزه كمتر شده است. اما شكل تازه این آرایشها كه دو سه سال است در جهان باب شده، استفاده از عمل جراحی پوست و زیبایی است؛ بدین معنا كه مثلاً پوست سر را كاملاً با استفاده از عمل جراحی بلند كرده و روی جمجمه ادوات خاص شیطانپرستی كاشته و سپس پوست را بر روی آن میكشند و چند ماه بعد و پس از ترمیم، وقتی از بالا به پوست سر نگاه میكنیم، متوجه نمادهایی میشویم.
فعالی تشریح كرد: در برخی موارد هم نمادها یا علائمی به صورت خاص در گونهها، بالای ابرو، روی چشم، داخل بینی، داخل لبها، زیر زنخدان و ... به كار میرود. خالكوبیهای خاصی زیر پوست صورت میگیرد. خالكوبیها، نقاشی روی پوست نیست كه با شستن از بین برود، بلكه خالكوبیهای زیر پوست ماندگار است و قابل زوال نیست و البته این عمل را كاملاً با علم به این نكته انجام میدهند كه این خالكوبیها پس از دو یا سه سال منجر به مرگ فرد خواهد شد.
...............................................................