دفترچه
صندلی داغ - Ouroboros - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: صندلی داغ (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA)
+--- موضوع: صندلی داغ - Ouroboros (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-Ouroboros)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-09-2014

Russell نوشته: پیرامون روشنفکران قبل از انقلاب چه میاندیشی؟ بطور بخصوص جلال آل‌احمد (البته اگر او را اصلا روشنفکر میدانی)؟
ارزش چندانی برایشان قائل نیستم. رسالت روشنفکری در مرحله‌ی اول باید نقد عمیق‌ترین دگمهای جامعه باشد نه حمله به بخشی از آنها برای تثبیت برخی دیگر. بر این مبنی کسی در حد کسروی شاید خیلی روشنفکرتر از آل‌احمد بوده. بعد هم باید دید اندیشه‌های اینها چه راهگشای از ملت ایران کرد و مسیری را که با افکارشان روشن کردند به کجا رسید، که باز همین بیراهه است. بعضی از آنها رذل و دروغگو هستند مثل شریعتی، برخی دیگر درون تهی و حتی کمیک مثل فردید.

Russell نوشته: پس از انقلاب چه متفکران/روشنفکران فارسی زبانی بنظرت شاخص آمده‌اند؟(تعداد را بسته به حال و حوصله‌ات خودت انتخاب کن)
ما اندیشه‌ی بکری تولید نکرده‌ایم اما در مسیر درستی برای این کار قرار گرفته‌ایم، که همانا آموختن اصولی‌تر و گسترده‌تر اندیشه‌های موجود است. بابک احمدی در این ماجرا نقش خوبی داشته. داریوش آشوری سنت حسنه‌ی مطالعه‌ی مستقیم ترجمه‌های حرفه‌ای از آثار فلسفی را در ایران بنا نهاد... :e108:

Russell نوشته: درباره‌یِ اگزیستانسیالیسم نظرت چیست؟ بطور خاص سارتر.
نویسنده‌ی خوبی بود ولی درباره‌ی موضوعاتی صحبت کرد که نمی‌باید و خودش هم احتمالا در پایان عمر پشیمان شده بود. در فرانسه هم مثل ایران(در واقع شاید این سنت نکوهیده از فرانسه به ایران آمده باشد)از آدم خوشنام و معتبر توقع دارند درباره‌ی هر چیز یک نظر بدیع و کارشناسی و دقیقی ارائه بدهد. اینست که سارتر یک روز به هوسرل آویزان می‌شد و آن حرفهای مضحک را درباره‌ی «بودن و هستن» می‌زد، یک روز از باند «بادرماینهف» حمایت می‌کرد و ... چیزی شبیه به شاملو در ایران، ضرب در ده!

Russell نوشته: و بطور جداگانه نظرت را درباره‌یِ نیچه بگو و در این میان بنظرت خوانش درست او چگونه است؟ شعرگونه و... یا تا حدی تحت‌اللفظی یا...؟
به گمان من نظرات نیچه درباره‌ی قدرت مایه‌ی شرمندگی‌ست، ولی ما می‌بینیم که در ایران همین بخش از نظریات او از همه محبوب‌تر است. آنچه درباره‌ی آگاهی و شناخت نوشته اما هنوز معتبر و جالب به نظر می‌رسد. در ایران محبوبیت او احتمالا به اشاره‌ای که به «زرتشت» داشته و زنده شدن دوباره‌ی تمایلات ناسیونالیستی در جوانان ایرانی مرتبط باشد، اگرنه مقرمط بافی‌های یک فیلسوف قرن نوزدهمی چرا باید صدها هزار مجلد فروش بکند انگار کتاب خاطرات زن شاه است؟‌ خواندن آثار او هم باید شعرگونه باشد یعنی در پی معنای پنهان و ضمنی و استعاری و ... باشید.

Russell نوشته: در آخر هم خاطرت باشد خیلی وقت پیش درباره‌یِ هیچنز ازت پرسیدم و مختصر گفتی he is full of Crap !!
اما برایم جالب است اکنون با فاصله‌یِ بیشتری که از آن دوران گرفته‌ام آنچه نقطه مثبت یا منفی در او یا افرادی نظیر او میبینی (اگر کسی واقعا باشد) بگویی، بنظر من زندگی او از آغازش با انقلاب جنسیتی 68 تا درگیری دست آخر او با چپ/چپنما‌ها یا هر چه نامش را بگذاریم جنبه‌های جالبی بنظرم دارد.

بله قطعا جنبه‌های جالبی دارد، اما این «آلفابازی‌ها» در دنیای اندیشه و سخن که خوشبختانه مردانه هستند جایی ندارد و نمی‌باید هم داشته باشد. کسی مثل هیچنز نه اندیشه‌ی بکری داشت، نه سخن جدیدی آورد و نه به آنچه می‌گفت اعتقاد چندانی داشت. با اینهمه چنان نخوتی در رفتارش نشان می‌داد که گویی یک فیلسوف تمام عیار است چون به مادر ترزا حمله کرده و برضد دگماتیسم کلیسا نوشته. باز برمی‌گردد به همان رسالت روشنفکری و حمله به قوی‌ترین حلقه‌ی زنجیر اسارت. بپذیرید یا نه اکنون در «جامعه» ، چه در ایران و چه در غرب مذهب بی‌آبرو و کم‌اثر و ناتوان است. مهمترین و قدرتمندترین پنجه‌ها به گلوی مردم از جای دیگری هستند. کسانی که شما اجازه‌ی نقدشان را ندارید کسان دیگری هستند. آنهایی که تضاد منافعشان با دین به گسترش و همه گیری دین‌گریزی انجامیده جای بجز کلیسا و مسجد نشسته‌اند و ... ولتر به گمانم می‌گفت برای آنکه بدانید چه کسی بر شما حکومت می‌کند بگردید ببینید چه کسی را اجازه ندارید نقد بکنید. هیچنز به اسب مرده لگد می‌زد و طوری رفتار می‌کرد که انگار به هماوردی پرابهت و قدرت غلبه کرده. در ایران امروز هم اینرا می‌بینیم.

Russell نوشته: حالا این رفتار بالاخره آلفاست یا بتا که بدان نه میگویی؟

پاسخ مفصل شما.

همینکه شما اهمییت می‌دهید زن به چه کسی داده یا چه کسی او را کرده و ... یعنی زیادتر از اندازه سرمایه‌گذاری عاطفی کرده‌اید، یعنی او برایتان زیادی مهم است. اما آنچه برای من بسیار جالب است درک و برخورد مردان بتای هنوز در بند ماتریکس با تفاوت میان کنش و باور است، چنانکه گویی از وجود آن اطلاعی ندارند. برای مثال هنگامی که ما می‌گوییم «مهرورزی خود را مشروط و اقساطی و کلکسیونی بکنید» مرد بتا می‌شنود که «زن را دوست نداشته باشید»! حال آنچه ما می‌گوییم اینست که «نمایش» مهر و علاقه‌ی خود را کنترل بکنید و چنان نباشد که تا فیها خالدون دل و روده‌ی عواطف شما وسط خیابان ولو باشد، هر قدر می‌خواهید زن را دوست بدارید به ما چه!

اینهم موقعیت مشابهی‌ست، بیشتر تئوریسینهای منتقد «اهمییت دادن» حرفشان اینست که هرگونه مهم شمردن سرنوشت جنسی زن برآمده از رویاپردازی پیرامون تقدس مهبل و کس‌پرستی و پایبندی به تصویر «الهه‌ی مقدس» از زن است که مرد بتا در ذهن خود برپا ساخته و می‌پرستد. اینها در نظر نمی‌گیرند که اهمییت دادن دو بعد درونی و بیرونی دارد، و شما می‌توانید اهمیتی ندهید اما «وانمود بکنید» که اهمیت می‌دهید، یعنی همزمان در ذهن خود بدانید و این دانسته را درونی کرده باشید که «تمام زنان پتانسیل لاشی شدن دارند»، اما در زندگی روزمره طوری رفتار بکنید که انگار از او توقع وفاداری دارید.

در کل به نظر من تقسیم کردن زن با مرد(ان) دیگر حد نهایت متصور ِ امگابودگی و بازندگی مرد است، و اگر کسی از آن لذت می‌برد و «فتیش» دارد بهتر است هرچه زودتر چند متر طناب مرغوب تهیه کرده خود را از ارتفاع متناسب حلق‌آویز بکند.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-09-2014

Theodor Herzl نوشته: من کراک یکبار مصرف کردم آن‌ هم یک ًپک که بسیار بد بود ، مزه پلاستیک میداد و اصلا هم high نکرد من رو! magic mushroom هم چندین بار مصرف کردم که یک ماده توهم زا هست ، یعنی‌ یک چیز‌هایی‌ می‌بینید که وجود ندارند ، آیا شما این ماده را مصرف کردید؟ من دوست دارم LSD را نیز امتحان کنم! فرق توهم magic mushroom با LSD می‌دانید چیست در نوع توهم دیدن! در magic mushrooms کار اصلی‌ که می‌کند این هست که تمامی‌ رنگ‌ها با یکدیگر مخلوط میشود
نه تجربه نکرده‌ام، اما شنیده‌ام. من تجربه‌ی ال‌اس‌دی همیشه برایم توام با احساس بی‌وزنی و درخشنده شدن همه چیز است، انگار که از شیشه درست شده باشند. خیلی هم برایم لذتبخش و زیبا و آرامش آورست.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-09-2014

Alice نوشته: از میان هنرهای بصری/تجسمی کدام یک را می‌پسندید؟ چند اثر محبوبتان را هم ضمیمه کنید.
نقاشی، «برهنه پائین می‌آید» مارسل دوشان را خیلی می‌پسندم.
[ATTACH=CONFIG]3563[/ATTACH]

Alice نوشته: آیا باکرگی برای شما معیار همسرگزینی می‌باشد؟ توضیح بدهید.
بله قطعا، باکرگی یا دستکم شمار اندک شرکای جنسی زن و سن از دست دادن بکارت برایم بسیار مهم خواهد بود.
ازدواج پیوندی‌ست سنتی و باید تحت اصول و سنن درست خود انجام بگیرد. افزون بر این، مطالعات علمی نیز نشان داده‌اند که ارتباط مستقیمی هست میان شمار شرکای جنسی زن و احتمال شکست ازدواج، و نیز سنی که بکارت از دست رفته و افزایش آمار طلاق:
[ATTACH=CONFIG]3562[/ATTACH]

و نیز : UI study examines link between teen sex and divorce rate

همچنین مفهوم «بیوه آلفا» در بازی به ما می‌آموزاند که زن همه‌ی مردان را با «بذار» آلفای خود مقایسه می‌کند و هرچه لاشی‌تر باشد، کالیبر مردی که شما را با او قیاس خواهد کرد بالاتر و در نتیجه وفادار نگاه داشتن او سخت‌تر خواهد شد. پس «لاشی را بکن، باکره را بگیر» استراتژی درست و موفقی‌ست.

Alice نوشته: در نگاه شما چه تیپی برای یک دختر آراسته و زیبا به نظر می‌رسد؟
زن هرچه زنانگی بیشتری داشته باشد و نشانگان باروری و بهره‌مندی از استروژن بالا در او بیشتر باشند به نظر مردان ایده‌آل‌تر می‌آید. اما شوربختانه زنان با فرافکنی معیارهای خود به روی مردان، هرچه بیشتر تلاش می‌کنند شبیه به آنها بشوند! زن ایرانی امروز نمی‌داند که یک دامن ساده پوشیدن زیر مانتو او را در نظر مردان به مراتب درجات سکسی‌تر و خواستنی‌تر و زیباتر می‌کند تا مدرک کارشناسی ارشد فیزیک هسته‌ای. زن زیبا و آراسته : موی بلند، آرایش خفیف، لباسهای رنگارنگ ِ زنانه، مثل همان دامن و روسری‌های گشاد و .. لبان همیشه آراسته به لبخندی فرمان‌بردار و چشمانی انباشته از شرم و حیا و خنده‌های نخودی و ساکت که احساس «مراقب» را در مرد تحریک می‌کند و ... زنان شلوغ، حاضرجواب، جلف و لاشی که شلوار لی می‌پوشد و موهایش را پسرانه کوتاه می کند یا باید رقت تحمل وجود و خدمات مردان امگای بی‌معیاری را دارند که هیچ گزینه‌ی بهتری ندارند و به نظرشان «همه زنان زیبا هستند» را بپذیرند، یا به آبریزگاه موقت جنسی مرد آلفا برای یک شب بودن رضا بدهند. اینها درسهایی‌ست که مادرانتان باید به شما می‌دادند، اما به جای آن و بدلیل گیر شوهران بتای ملال‌آور افتادن و ناتوانی از طلاق گرفتن از ایشان بدلیل وابستگی اقتصادی و هراس از تکرار سرنوشتی مشابه برای دخترانشان نصایحی ناکارآمد و اشتباه از قبیل «دستت توی جیب خودت باشد» و «محتاج هیچ مردی نباش» تحویل شما داده‌اند. خبر بد برای زنان: مردان همجنسگرا نیستند و نمی‌خواهند با یک مرد کُس‌دار بخوابند، زن مستقل، خودرای، مغرور، بی‌بند و بار، حاضرجواب، باهوش و «اجتماعی»، تنها مردان وابسته، بله قربان گو، بی‌اراده، بی‌تجربه، پخمه و درخودمانده را جلب می‌کند. مردانی که خود چنان ویژگی‌هایی دارند، به دنبال زنانی می‌گردند که نماد کمال مطلق زنانگی هستند.

در نظر ما، و باقی مردان دارای حق انتخاب همینست.


پ.ن: باقی سوالات برای فردا خسته شدم. E40d


صندلی داغ - Ouroboros - undead_knight - 02-09-2014

این سوال رو از روی اکراه میپرسم،چون میخواستم سرش باهات بحث بکنم ولی نمیکنم:))

هنوز هم به همه چیزهایی که اینجا گفتی باور داری؟!
من فکر میکنم اخیرا یک چرخش ایدولوژیک داشتی، چون مثلا من فکر میکنم دیگه نتنها تقسیم بندی زن محور(یا درست تر بگم،سکس محور) "بازی" رو رد نمیکنی که حتی بهش شدیدا هم باور پیدا کردی.


صندلی داغ - Ouroboros - viviyan - 02-09-2014

Ouroboros نوشته: بله قطعا، باکرگی یا دستکم شمار اندک شرکای جنسی زن و سن از دست دادن بکارت برایم بسیار مهم خواهد بود.
ازدواج پیوندی‌ست سنتی و باید تحت اصول و سنن درست خود انجام بگیرد. افزون بر این، مطالعات علمی نیز نشان داده‌اند که ارتباط مستقیمی هست میان شمار شرکای جنسی زن و احتمال شکست ازدواج، و نیز سنی که بکارت از دست رفته و افزایش آمار طلاق:
[ATTACH=CONFIG]3562[/ATTACH]

و نیز : UI study examines link between teen sex and divorce rate

همچنین مفهوم «بیوه آلفا» در بازی به ما می‌آموزاند که زن همه‌ی مردان را با «بذار» آلفای خود مقایسه می‌کند و هرچه لاشی‌تر باشد، کالیبر مردی که شما را با او قیاس خواهد کرد بالاتر و در نتیجه وفادار نگاه داشتن او سخت‌تر خواهد شد. پس «لاشی را بکن، باکره را بگیر» استراتژی درست و موفقی‌ست.


زن هرچه زنانگی بیشتری داشته باشد و نشانگان باروری و بهره‌مندی از استروژن بالا در او بیشتر باشند به نظر مردان ایده‌آل‌تر می‌آید. اما شوربختانه زنان با فرافکنی معیارهای خود به روی مردان، هرچه بیشتر تلاش می‌کنند شبیه به آنها بشوند! زن ایرانی امروز نمی‌داند که یک دامن ساده پوشیدن زیر مانتو او را در نظر مردان به مراتب درجات سکسی‌تر و خواستنی‌تر و زیباتر می‌کند تا مدرک کارشناسی ارشد فیزیک هسته‌ای. زن زیبا و آراسته : موی بلند، آرایش خفیف، لباسهای رنگارنگ ِ زنانه، مثل همان دامن و روسری‌های گشاد و .. لبان همیشه آراسته به لبخندی فرمان‌بردار و چشمانی انباشته از شرم و حیا و خنده‌های نخودی و ساکت که احساس «مراقب» را در مرد تحریک می‌کند و ... زنان شلوغ، حاضرجواب، جلف و لاشی که شلوار لی می‌پوشد و موهایش را پسرانه کوتاه می کند یا باید رقت تحمل وجود و خدمات مردان امگای بی‌معیاری را دارند که هیچ گزینه‌ی بهتری ندارند و به نظرشان «همه زنان زیبا هستند» را بپذیرند، یا به آبریزگاه موقت جنسی مرد آلفا برای یک شب بودن رضا بدهند. اینها درسهایی‌ست که مادرانتان باید به شما می‌دادند، اما به جای آن و بدلیل گیر شوهران بتای ملال‌آور افتادن و ناتوانی از طلاق گرفتن از ایشان بدلیل وابستگی اقتصادی و هراس از تکرار سرنوشتی مشابه برای دخترانشان نصایحی ناکارآمد و اشتباه از قبیل «دستت توی جیب خودت باشد» و «محتاج هیچ مردی نباش» تحویل شما داده‌اند. خبر بد برای زنان: مردان همجنسگرا نیستند و نمی‌خواهند با یک مرد کُس‌دار بخوابند، زن مستقل، خودرای، مغرور، بی‌بند و بار، حاضرجواب، باهوش و «اجتماعی»، تنها مردان وابسته، بله قربان گو، بی‌اراده، بی‌تجربه، پخمه و درخودمانده را جلب می‌کند. مردانی که خود چنان ویژگی‌هایی دارند، به دنبال زنانی می‌گردند که نماد کمال مطلق زنانگی هستند.

در نظر ما، و باقی مردان دارای حق انتخاب همینست.



وای چقدر توهین آمیز E40b
نگرتان درباره مولاژهای سکسی/زنانه ای که چینی ها ساخته اند برای مردان چیست؟ احساس میشود اگر نرم افزاری برای حرف زدن هم رویشان نصب شود که هرچند وقت یکبار با عشوه بگویند "نکـــــــــن" برای شما زنهای ایده آلی باشند :e057:
نمیترسید از ابتلا به بیماریهای مقاربتی؟ HPV، سفلیس، سوزاک، هپاتیت و ایدز...

حالا برای اینکه نگند این چرا همه ش سوالات جنسی میپرسه: تحملتان در مقابل شکنجه بالاست؟ در مقابل چه چیزی حاضرید جانتان را فدا کنید یا هزینه بالایی بدهید؟


صندلی داغ - Ouroboros - iranbanoo - 02-09-2014

امیر گرامی من بیش از هر چیز موفقیت شما در اینکه مخاطبانتان را جذب میکنید قلم و نثر فوق العاده تان میدانم.
فکر میکنید این نثر شما بر آمده از چیست؟دایره لغات قویتان یا قدرت ذهن یک نویسنده که توانسته تمامی افکار خود را
معطوف به مطلب کند و آن را به شیوه ای توانمند به مخاطبش برساند؟


صندلی داغ - Ouroboros - Nevermore - 02-09-2014

1-خاطره انگیز ترین بازی ای که کردی کدام است؟
2-از میان بازی های استراتژیک کدام را از همه بیش تر دوست می داری؟
3- 5 بازی برتر همه ی دوران ها؟
4-ساکر هم بازی می کنی؟تا به حال شرطی هم فوتبال بازی کرده ای؟
5- رابطه ات با قمار چه طور است؟
6-بهترین کاراکتر بازی های کامپیوتری؟


صندلی داغ - Ouroboros - Persepolis - 02-10-2014

تق تق تق یا الله E404

من هم چندتا سوال تخصصی از جناب Ouroboros دارم E306

به نظر شما تعهد مرد متاهل و زن متاهل به ازدواج باید چگونه باشد ؟

آیا این درسته که فقط زن متاهل پایبند تعهد ازدواج باشد و مرد هر کاری که خواست بکند و با هر کسی بخوابد و به خودش هم افتخار بکند ؟!

به نظر شما هر زن و دختری قابل جذب شدن از طرف مرد هست ؟

نظر شما در مورد سکس با زنان و اقوام نزدیک مثل عمه خاله زندایی زنعمو و ... چیست ؟

به نظر شما چه اتفاقی می افتد که زن شوهردار تن به سکس با غیر شوهر می دهد ؟

به نظر شما زن های متاهل سکسی تر هستند یا دختران مجرد ؟

به نظر شما جذب دختران مجرد ساده تر هست یا زنان شوهردار ؟

عذر می خوام قصد جسارت نیست اما این جمله صادق هدایت را چطور تفسیر می کنید:
"فاحشه کسی است که در زندگیش از همخوابگی با بزغاله هم نگذشته است!اما قصد دارد با دختر باکره ازدواج کند!"

نظر شما درباره آزادی جنسی بدون قید و شرط چیست ؟

نظر شما در مورد جیمز باند چیست ؟

شما اگر قرار بود فقط یک مکتب برای زندگی کردن انتخاب کنید آن مکتب کدام بود ؟

از نظر احساسی خودتون را چطور می بینید ؟

آیا شما از نوشته های جلال آل احمد خوشتون میاد؟ به چه دلیل.

به نظر شما بهترین کتاب(ها) داریوش آشوری کدام است ؟



سپاس.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-10-2014

Alice نوشته: در بین برنامه‌های رادیویی/تلویزیونی و نشریات ایرانی کدام یک را به جد دنبال می‌کنید؟
هیچکدام را. گاهی نگاهی به سریالهای روز تلویزیونی یا خلاصه‌ی داستان آنها می‌اندازم چراکه دوستی جایی به آن اشاره‌ای کرده و من مثل آدم فضایی‌ها به او نگاه کرده‌ام. در میان نشریات غیرایرانی ولی خیلی‌ها را می‌خوانم :

Le monde diplomatique
Scientific American
New Left Review
Men's Fitness
Flex
....

Alice نوشته: لطفا به احترام من و بدون شوخی در مورد «شترسوار دولادولا» کمی روشنگری کنید.
نه.

Alice نوشته: باران دوست دارید؟ چه فصلی از فصول سال را هنرمندانه می‌دانید؟
بله شیفته‌ی بارانم. زمستان را دوست دارم و خیابانهای شمیران یک زمانی در زمستان خیلی زیبا می‌شدند..
الان که همه‌اش شده برج و بانک!

Alice نوشته: در مورد این گروه موسیقی چه نظری دارید.
قابل تحمل است، ولی راک باید درباره‌ی عیش و طرب و زن و می و مواد باشد، نه اشعار نخ‌نمای حافظ و سعدی.

Alice نوشته: پیرامون پرسشی که گفتید باید بیشتر تامل کنید اندیشه کردید؟ هرگاه وقت و حوصله داشتید آنرا در این جستار برای من تشریح کنید.
راستش نه. بسیار خب. :e303:

Alice نوشته: برای لذت بیوشیمیایی موسیقی و هر آهنگ طرب‌انگیز دیگری چه توضیح تکاملی در روند فرگشت کپی‌ها وجود دارد؟!

یکی از ایده‌ها که من بیشتر می‌پسندم مفید بودن توانایی تشخیص صداهای گوناگون ِ مجزا از هم برای بازشناسی اصوات محیط پیرامون است، که آموختن توانایی شناخت ریتم‌های مختلف از هم را ابزار فرگشتیک مفیدی می‌کند، برای مثال فرض بکنید که شما غرش یک شیر درنده را با احساس ترس بازشناسی می‌کنید، این فایده‌ی تکاملی مشخص دارد، هر وقت غرش شیر را شنیدید پا به فرار می‌گذارید. این غرش اما دارای ویژگی‌های صداشناختی مشخصی‌ست: ارتفاع کم و ... حال تصور بکنید که صدای مثلا مادرتان را به عنوان صدایی آرامش‌بخش آموخته‌اید، که آنهم مشخصات خاص خودش را دارد(مثلا ارتفاع بالا)، موسیقی روشی‌ست برای برانگیختن این عواطف از طریق تقلید آن صداها. شما هرگاه «غرش» ده ها ویلن را می‌شنوید که اپرایی هیجان‌انگیز می‌نوازند، یا نوای گیتار الکتریکی متال‌بازی را می‌شنوید که در شما ایجاد دلهره و ... می‌کند در واقع دارید همین رانه ها را فریب می‌دهید.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-10-2014

undead_knight نوشته: هنوز هم به همه چیزهایی که اینجا گفتی باور داری؟!
من فکر میکنم اخیرا یک چرخش ایدولوژیک داشتی، چون مثلا من فکر میکنم دیگه نتنها تقسیم بندی زن محور(یا درست تر بگم،سکس محور) "بازی" رو رد نمیکنی که حتی بهش شدیدا هم باور پیدا کردی.

نه هیچ چرخش ایدئولوژیکی رخ نداده چرخش در زندگی شخصی من بوده، آن زمان که لاف «رفتن به راه خود» و «نه گفتن به زن‌محوری» را می‌زدم در رابطه‌ای خوشبخت و عاشقانه با احتمالا یکی از زیباترین زنانی که در زندگی مخ زده‌ام غوطه ور و نابینا بودم. وقتی خداحافظی کردم و آمدم ایران، همان ماه اول دوم مشخص شد که اگر قدری در «ارزشها» کوتاهی نکنم به دردسر خواهم افتاد.