دفترچه

نسخه‌ی کامل: حق, امتیاز, مزیت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
undead_knight نوشته: پرسش کمی مربوط:آیا "حق" مساوی "امتیاز" هست؟
حق = امتیازی که بهای برخورداری از آن به نحوی توسط خود شخص پرداخته می‌شود.
امتیاز= امتیازی که بهای برخورداری از آن پرداخت نشده
مزیت = امتیازی کهبه قیمت اخذ امتیاز از دیگری یا محروم کردن او از آن یا پرداخت بهای آن توسط دیگران تمام می‌شود

در جهان اسطوره‌زدایی شده‌ی کنونی ما می‌دانیم که «حق خدادادی» و «طبیعی» و ... وجود خارجی ندارد، و برای مثال حتی بدیهی‌ترین حق روی کره‌ی زمین، یعنی حق زیستن، هر روزه از هزاران نفر گرفته می‌شود بخاطر آنکه غذای کافی برای خوردن و زنده ماندن ندارند. پس حتی نفس کشیدن شما امتیازی‌ست که به نحوی از آن برخوردار شده‌اید و می‌شوید و دیگران بی‌هیچ تقصیری از آن محروم شده‌اند و می‌شوند، و اینکه آیا بهای لازم برای برخورداری از آنرا پرداخته‌اید یا نه آنرا تبدیل به یک حق یا یک امتیاز یا یک مزیت می‌کند.

زمانی که امتیاز به قیمت لگدمال کردن امکان برخورداری دیگران از آن بدست آمده هرگونه مشروعیت برای وجود داشتن را از دست می‌دهد. در مثال آمده اگر شما زنده هستید به قیمت ربودن نانی که من با دسترنج خودم تهیه کرده‌ام، در حال بهره‌مندی از امتیازی نامشروع و غیر اخلاقی هستید که باید به آن پایان داد.

حق در تناسب با اجزای اجتماعی نیز اغلب در دوران ما با حق طبیعی یکی گرفته می‌شود، یعنی برای مثال حق زن برای سقط جنین در مقابل دولت(یعنی اینکه دولت مشروعیت لازم برای تعیین تکلیف کردن درباره‌ی بدن او را ندارد)، با امتیاز او نسبت به مرد در اینباره یکسان یا دستکم همسان گرفته می‌شود. حق شما نسبت به مثلا مدرسه‌ای که در آن ثبت نام کرده‌اید و شرایطی را برای پذیرش شما قرار داده و امتیازاتی را نیز در مقابل به شما بخشیده چیزی فراتر از یک قرارداد اجتماعی ساده نیست، ما بایستگی عینی برای آن نمی‌توانیم پیدا بکنیم بجز اینکه اگر کسی از زیر بار آن شانه خالی بکند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و ...


کلا به زبان ساده‌تر اگر شما در معادله‌ای با همه‌ی شرایط دیگر یکسان طرف سنگینتر را در اختیار دارید این می‌شود امتیاز، اگر بهای عینی و ضروری جهت برخورداری از این امتیاز را پرداخت کرده‌اید به آن می‌گویند «حق»، و اگر پرداخت نکرده باشید و از جیب دیگری رفته باشد به آن می‌گویند «مزیت». فمینیسم وانمود می‌کند حق طلاق، حق حضانت، حق خروج از کشور و ... «مزیت مردی» است، در حالی که هر مرد بالغی می‌داند برای برخورداری از هریک از آنها بهایی بسیار سنگین‌تر از ارزش و سود عینی‌شان پرداخت کرده و می‌کند و پسران او نیز خواهند کرد.


E523
sonixax نوشته: حق مساوی خیر
حق مساوی تر آری !

نقل قول:نه, فردید[sup][aname=rpae959][[/aname][anchor=pae959]1][/anchor][/sup] آرش اینجا اینه که "حق [بدیهی]" زنان آیا همان "امتیاز" دادن به زنانه یا خیر.
Faith In Humanity Restored :))

نقل قول:کدام حق یا امتیاز؟
فعلا اهمیتی نداره،مشکل اینجاست که اختلاف دیدگاه فلسفی باید مشخص بشه.اگر در این مرحله اختلافی نبود بعد بحث در مورد مصداق ها راحت تر میشه.
ولی اگر مظنور این باشه که هر "حق"ی یک "امتیاز" هست اون وقت دیگه نمونه هم چندان اهمیتی نداره.
Ouroboros نوشته: حق = امتیازی که بهای برخورداری از آن به نحوی توسط خود شخص پرداخته می‌شود.
امتیاز= امتیازی که بهای برخورداری از آن پرداخت نشده
مزیت = امتیازی کهبه قیمت اخذ امتیاز از دیگری یا محروم کردن او از آن یا پرداخت بهای آن توسط دیگران تمام می‌شود

...

undead_knight نوشته: Faith In Humanity Restored :))


فعلا اهمیتی نداره،مشکل اینجاست که اختلاف دیدگاه فلسفی باید مشخص بشه.اگر در این مرحله اختلافی نبود بعد بحث در مورد مصداق ها راحت تر میشه.
ولی اگر مظنور این باشه که هر "حق"ی یک "امتیاز" هست اون وقت دیگه نمونه هم چندان اهمیتی نداره.


من با تعریف امیر در «حق» اندکی دشواری دارم. درست است که «حق» تنها زمانی "شدنی" میشود
که ما توانایی پرداخت آنرا داشته باشیم, ولی هزینه‌یِ آنرا نباید قانون‌وار (ولی شاید باید اخلاق‌وار) تک تک هموندان[sup][aname=rpa3925][[/aname][anchor=pa3925]1][/anchor][/sup] بشریت بپردازند:

نقش در فراهم‌آوری حق <—> سزاواری در بهره‌مندی از حق

اگر ما خوراک بسنده برای خوردن نداشته باشیم, گرچه درست باشد که "حقِ" هر آدمی زیستن است و بایستگی زیستن نیز خوراک‌گساری, ولی
خواه ناخواه این 'حق' را تنها کسانی خواهند گرفت که بگونه‌ای خوش‌شانس‌تر بوده باشند یا بگوییم دوراندیشیده باشند —> حق جهانسر[sup][aname=rpabbcb][[/aname][anchor=pabbcb]2][/anchor][/sup] در کمبودِ بن‌مایه[sup][aname=rpad8f1][[/aname][anchor=pad8f1]3][/anchor][/sup] بومسر[sup][aname=rpaffcb][[/aname][anchor=paffcb]4][/anchor][/sup] میشود.

پس برای اینکه حقِ اخلاقی نامبرده فراخیدنی[sup][aname=rpadef9][[/aname][anchor=padef9]5][/anchor][/sup] باشد, ما به خوراک بسنده همواره خواهیم نیازید و به گاهِ کمبودِ خوراک, حقی هم 'عملا' برای همگان درکار نخواهد بود.

هر آینه, از سویِ دیگر میدانیم که در همه‌یِ تراکنش‌هایِ[sup][aname=rpa2ed6][[/aname][anchor=pa2ed6]6][/anchor][/sup] همبودین[sup][aname=rpa0e12][[/aname][anchor=pa0e12]7][/anchor][/sup], قانون ٩٠ به ١٠ یا ٨٠ به ٢٠ ژیرا[sup][aname=rpa0550][[/aname][anchor=pa0550]8][/anchor][/sup] میباشد: ١٠ درسد مردم ٩٠ درسد کارها را میانجامند.

این درسد اندکی که کارها را پیش‌میبرند و بن‌مایه‌ها را برای همگان می‌فراهمند در شدنی کردنِ حق بیشترین یا بهتر بگوییم تنها
نقش را دارند, ولی آن درسد بزرگ دیگری که در این میان نقشی نداشته‌اند آیا نباید در اینجا از این "حق" چه قانون‌وار چه اخلاق‌وار بهره‌مند شوند؟

نگرش من اینجا این است که هنگامیکه بن‌مایه‌هایِ بسنده داریم, فراخش آن بایا است: اگر شما سیر هستید و اگر کسی گرسنه است, بار اخلاقیِ کار میگوید که باید از خوراک خود به وی بدهید, بی اینکه بنگرید ببینید او آدم سودمندی است یا خیر.

پس در فرجام[sup][aname=rpa622f][[/aname][anchor=pa622f]9][/anchor][/sup] میتوانیم بگوییم برای بهره‌مندی از "حق" شما نباید "بـِبـایـد" کاری کنید, هموندی در بشریت خودبه‌خود تا زمانیکه بن‌مایه‌هایِ بسنده باشد به شما حق‌های فراخیدنی را میدهد.









----
[aname=pa3925]1[/aname]. [anchor=rpa3925]^[/anchor] ham+vand::Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En, Dehxodâ member
[aname=pabbcb]2[/aname]. [anchor=rpabbcb]^[/anchor] jahân+sar::Jahânsar || جهانسر: جهانیک Ϣiki-En global
[aname=pad8f1]3[/aname]. [anchor=rpad8f1]^[/anchor] bon+mâye::Bonmâye || بنمایه: منبع Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ resource || بنمایه: منبع زیستی biological resource
[aname=paffcb]4[/aname]. [anchor=rpaffcb]^[/anchor] bum+sar::Bumsar || بومسر: بومیک Ϣiki-En local
[aname=padef9]5[/aname]. [anchor=rpadef9]^[/anchor] farâx+idan::Farâxidan || فراخیدن: گسترش یافتن Dehxodâ, Ϣiki-En to stretch out; to expand
[aname=pa2ed6]6[/aname]. [anchor=rpa2ed6]^[/anchor] tarâ+kon+eš{pasvand}::Tarâkoneš || تراکنش: معامله کردن; سوداگری Ϣiki-En transacation
[aname=pa0e12]7[/aname]. [anchor=rpa0e12]^[/anchor] ham+bud+in{pasvand}::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
[aname=pa0550]8[/aname]. [anchor=rpa0550]^[/anchor] Žirâ || ژیرا: فعّال fa.wiktionary.org, ⚕Heydari, Ϣiki-En active
[aname=pa622f]9[/aname]. [anchor=rpa622f]^[/anchor] Farjâm || فرجام: پایان; خاتمه Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org conclusion; ending
نقل قول:حق = امتیازی که بهای برخورداری از آن به نحوی توسط خود شخص پرداخته می‌شود.
امتیاز= امتیازی که بهای برخورداری از آن پرداخت نشده
مزیت = امتیازی کهبه قیمت اخذ امتیاز از دیگری یا محروم کردن او از آن یا پرداخت بهای آن توسط دیگران تمام می‌شود
opinion changed ؟! :)
نقل قول:حتی اگرهم دم و دستگاه عریض و طویل ِ سرکوب که دولت آن‌را برپا داشته در جلوگیری از رخ‌دادن ِ جرم و جنایت و خیانتی گه‌گاه موثر باشد، باز هم بدلیل سقط اصالت از حق انتخاب مشروع ۹۹٪ مردمی که بطور خودانگیخته امانت‌دار هستند، غیراخلاقی‌ست.
آیا همه مردم برای حق انتخاب مشروعشون بهایی رو پرداخت میکنند؟!و حتی اگر الان پرداخت میکنند واقعا اخلاقیه؟
i thought you are anarchist :))
Ouroboros نوشته: امتیاز= امتیازی که بهای برخورداری از آن پرداخت نشده

این چه مدل تعریفیه؟ فکر کنید من میخوام امتیاز رو بشناسم. میام گزاره جلوی مساوی رو میخونم: امتیازی که ... اما معنی امیتاز رو نمیدونم، پس دوباره مجبور میشم معنی امتیاز رو بفهمم. دوباره میرم سراغ معنی امتیاز. و هی همون!
kourosh_bikhoda نوشته: این چه مدل تعریفیه؟ فکر کنید من میخوام امتیاز رو بشناسم. میام گزاره جلوی مساوی رو میخونم: امتیازی که ... اما معنی امیتاز رو نمیدونم، پس دوباره مجبور میشم معنی امتیاز رو بفهمم. دوباره میرم سراغ معنی امتیاز. و هی همون!

مشکل زبانی‌ست، مفهومی نیست، لغت بهتری پیدا نکرد بودم.
الان پنج دقیقه فکر کردم:

حق = داشته‌ای که بهای آن پیشتر پرداخت شده
امتیاز = داشته‌ای که بهای آن هنوز پرداخت نشده، اما در صورت پیش آمدن بایستگی عینی شخص قادر/مایل به پرداخت آن هست
مزیت = داشته‌ای که بهای آن توسط دیگری پرداخت شده

یک پیشفرض تمام اینها آنست که هر داشته‌ای بهایی دارد و داشته‌ی به راستی مجانی نمی‌تواند وجود داشته باشد. یک پیشفرض دیگر آنست که هرکس نقش فعالی در پرداخت یا عدم پرداخت بهای داشته‌های خود ایفا می‌کند.
امروز اتفاقی داشتم دنبال سرودهای کمونیستی میگشتم که این بخش از The Communist Internationale نظرم رو جلب کرد:
freedom is merely privilege extended unless enjoyed by one and all
کسی نظری داره؟:)