undead_knight نوشته: هیچ کدوم،مخصوصا اینکه با شفاف سازی من در این مورد عملا این پرسش ها سفسطه "دشواری دروغین" هست
عجالتا شما با آن همه نقلِ قولِ ضدزن از فیلسوفها قصدتان چه بود؟ آن همه نقل را ردیف کردید که بگویید سیستمها و ساز و کارهایی در سراسر تاریخ بشریت از هزار سال پیش از میلاد تا 2000 سال پس از میلاد وجود داشتند که اگر زنی را میدیدند کتاب فلسفه میخواند یا داشت کتاب فلسفی مینوشت، او را در استخرِ اسید میانداختند یا اینکه برخی از فیلسوفها در حاشیه دستگاههای فلسفی خود حرفهای ضدزن زدهاند؟ کدام؟
undead_knight نوشته: اشتباه شما همینجاست،دانش کامپیوتری هیچ وقت منحصر به آمریکا نبوده مخصوصا اینکه آمریکا جلوی اموزشش به دیگران رو نگرفته(شاید محدودیت هایی برای موارد نظامی گذاشته باشه) در هر حال اگر آمریکا این تکنولوژی رو محصور میکرد(فرض کنیم ممکن باشه) وبرای آموزشش به غیر آمریکایی ها محدودیت میگذاشت و... آیا دیگران میتونستند در این راه پیشرفتی کنند یا نه؟!
این یعنی اینکه در تمام طول تاریخ در همه جای کرهی زمین جلوی زنان را گرفتهاند تا مبادا بخواهند فلسفه بیاموزند.بروید یک تاریخ فلسفه بخوانید تا بدانید چه تعداد از فیلسوفها اساسا تحصیلاتِ آکادمیک نداشتند و خودشان کتابها را برداشتهاند خواندهاند.
اصلا بهتر است یک جور دیگر به موضوع بنگریم .بیایید ببینیم که اگر زنان در جایی خواستهاند به یک امتیاز اجتماعی یا فعالیت در عرصهای خاص برسند ، آیا موفق شدهاند یا خیر.یکی از شگفتانگیز ترینشان همین خوانندگی زن در ایران است.در ایرانِ دورانِ قاجار که از اسلامیترین و متحجر ترین دورانِ ایران است ، ما زنانی داشتیم که خوانندگی (آن هم خوانندگی ردیف دستگاهی آواز ایران که نیاز به چندین سال تعلیم گرفتن جدی دارد و همینطور روی هوا کسی نمیتواند برود خوانندگی کنند) را آموخته و توانستند همپای دیگر خوانندگان مرد بخوانند.از جمله پروانه که آنقدر پیشرفت کرد که با اشخاصی چون حبیب سماعی که از بزرگترین موسیقیدانانِ آن عصر بود همکاری داشت.یا قمرالملوک وزیری که کشف حجاب هم کرد ( و اگر اشتباه نکنم به خارج هم رفت برای اجرای کنسرت و ضبطِ صفحه)و بعد هم که سیل خوانندگانِ زن را داشتیم در ایران.همهی اینها در حالی است که هم فضای موسیقیِ آن دوران بسیار مردانه بود هم اینکه مملکت اسلامی بود و خوانندگی یک زن نقطهی اوجِ ضداسلامیبودن بود! حال هدفِ من از ارائهی این نمونه این است که یک جور دیگر به موضوع بنگریم: فرض کنید اصلا هیچ خوانندهی زنی در ایران پدید نمیآمد.آنگاه دوستانی چون شما برای اینکه نشان دهند چرا هیچ زنی نتوانسته در ایران خواننده شود هزار و یک جور دلیل پیدا میکردند : آقا مملکتِ گندِ اسلامی و هزار جور بند و زنجیر بر پای زنان و مردانِ چند زنه و جامعهی ضد زن و فرهنگ نخبه کش و زنانِ اندرونی و ... . و ما باید ثابت میکردیم که نه آقا جان هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که هیچ زنی نتواند به جایی برسد.حالا تفاوتهای فلسفه و آوازخوانی و اینکه آواز خوانی چه کارکردی برای زنان داشته خودتان دریابید. پس یعنی همانطور که پیشتر گفتم همین نگاهِ از آخر به اول است که چنین تفسیرهایی را پیش میآورد.ارائه ی یک تصویرِ سیاه و علیهِ زن در سراسر تاریخ و اینکه زنان را در غارها و دخمهها نگه میداشتند تا مبادا زنی به کتابی دست یابد و فیلسوف شود و اینرا توجیهی برای کارهای نکرده دانستن و انداختنِ توپ در زمینِ ما که اثبات کنیم هم این تصویر اشتباه است و هم آن نق زدنها بیخود است و از طرفی هیچ کدام از آن مرارتهای فرضی دلیلِ کافی برای بطالتِ زنان نیست از کارهاییست که شما در حالِ انجام دادنش هستید.
من برای هزارمین بار میگویم که کسی اگر یک تاریخ فلسفه بخواند میداند که فیلسوفها همیشه و همیشه در بدبختی و فلاکت بودهاند و هزار و یک جور مکافات داشتند و ادعای گزافی نیست اگر بگوییم که از هزار نفری که برای فلسفیدن خیز بر میداشتند یکی موفق میشدند.مردانی که در جنگها کشته میشدند، مردانی که باید با دستگاهِ سرکوبِ دولتی مبارزه میکردند، مردانی که باید مخارجِ زندگی خود و خانوادهی خود را در میآوردند و هزار و یک جور بدبختی دگر.اما با همهی اینها بازننشستند.
حال بگذارید قدری بیشتر در تاریخ بنگریم. از رنسانس ، بیش از 400 سال است که میگذرد.در این دورهها زنان ملکه و فرمانروا هم شدهاند و یک امپراتوری را هدایت کردهاند.یعنی به بالاترین نقطهی قدرتِ سیاسی هم رسیدهاند و در دورههایی به بزرگترین قدرتِ جهان تبدیل شدهاند. در جایگاهِ اجتماعی هم بسیار پیشرفت کردهاند ، چنانکه به طور مثال سوژهی اصلی مجسمهها و نقاشیها زنان بودهاند.حال در این دورهها که در جهان روحی جدید دمیده میشد و در آن زنان هم به امپراتور تبدیل شدند ، آیا فرصتِ این را نداشتند که در تمامِ این چیزهایی که شما ادعا میکنید نقشی نو در افکنند و زنان را برای دستیابی به علم و دانش و فلسفه حمایتِ بیشتر کنند و آنها را از انقیادی که میگویید در آورند؟ نمیتوانستند یا نخواستند یا بازهم مردانی بودند در دربارِ الیزابت که روشهای مردسالاریِ زنستیزانه را به او دیکته میکردند؟
پس از آن هم اگر چه فیلسوفهایی بودند که حرفهای ضدزن میزدند، اما فیلسوفهایی هم بودند که زنان را خیلی دوست داشتند و سعی کردند پای آنها را به فلسفه و سیاست بازکنند . از جمله جان استوارت میل، فیلسوفِ فایدهباور. 150 سال از انتشارِ کتابِ انقیادِ زنانِ او میگذرد که گفت بدون زنان دموکراسی معنایی ندارد. زنان اما چه کردند؟هیچ! باز گفتند فلسفه و سیاست به ما چه!
من هماکنون در اوجِ بیحوصلگی به سر میبرم وگرنه از تاریخ حتما زنانِ پرشماری که به جایگاههای رفیع اجتماعی و سیاسی رسیدند را نمونه میآوردم تا نشان دهم زنان اگر برای چیزی خیز برمیداشتند و اندکی تلاش میکردند حتما بدان دست میافتند.آنرا موکول میکنم به آیندهای نزدیک.اما اکنون در این وضعیت که در حالِ نوشتنِ این پست هستم، مادرِ شوپنهاور را به خاطر میآورم که نویسندهای بود در عصرِ خود شهیر و برو بیایی داشت برای خودش.با گوتهی مشهور هم بسی دوستیها داشت و میخواستِ پسرِ خود را نیز بکشد که مبادا جای او را بگیرد!
نقل قول:به هر حال ایراد من اتفاقا این هست که نه فسلفه و نه دانش مردانه نیست بلکه مشکل این هست که زنان راه داده نمیشدند،حتی اگر میخواستند.نمونه هم در زمانه اون ریاضی دان مورد علاقتون بود که اگر یک انسان در شرایط زنان اون موقع میتونست همون دستاوردها رو داشته باشه قطعا از معجزات ادیان ابراهیمی بیشتره! :)
رجوع شود به بخشِ نخستِ این پست و اینکه شرایطِ یک دوره و یک جغرافیای خاص را تنها با متدهای خارقالعادهی شما میتوان به کلِ تاریخِ بشریت و تمامِ کرهی زمین تعمیم داد.در موردِ ان دوره و آن جغرافیای خاص و همچنین ریاضیدانِ موردِ علاقهام حتما خواهم گفت.
undead_knight نوشته: ا تشکر از نقل قول زن ستیزانه،کار من رو در مورد نیچه راحت کردید:))
در حال مهارت دوستان در ربط دادن فرض های فرگشتیک و فرگشتی که کور هست به ادعاهای ایدولوژیک نیچه تحسین برانگیزه:))
خواهش میکنم قابلی نداشت.
undead_knight نوشته: خب من فکر میکنم راسل توی کمپ فمنیست ها راحتتر باشه و حداقل در چند کتابی که ازش خوندم چیز زن ستیزانه ندیدم،این نقل قولش هم جالبه:
Marriage is for woman the commonest mode of livelihood, and the total amount of undesired sex endured by women is probably greater in marriage than in prostitution.
سکس ناخواسته در ازدواج برای زنان از فاحشگی بیشتره:))
من هم منظورم این بود که این فیلسوفها هم هستند که ممکن است باعث شوند تئوریای که میگوید همهی فلاسفه ضدزن بودند شکست بخورد!
undead_knight نوشته: خب از کانت شخصا انتظار دیگه ای ندارم،وقتی کسی دیدگاه نژاد پرستانه داشته باشه معمولا دیدگاه زن ستیزانه هم داره:))
بله ، مثل هیتلر یا موسولینی که تا آخرین لحظه اهدافِ زنستیزانه خود را رها نکرده و اوا براون و اینها همه افسانه هستند که در موردشان ساختهاند!
undead_knight نوشته: زنان رو شهروند درجه دوم حساب میکنه و...
البته کانت سخنانِ زن ستیزانه چند بار گفته است اما من نمیدانم آن زنِ شاهزاده چرا با شنیدنِ خبرِ مرگِ کانت خودکشی کرد و یا اینکه چرا برخی از فمنیستها(اکوفمنیسمها) نظراتِ او را در باب زنان و طبیعت میستایند .مثلا این نقل از انجمنِ احیاگرانِ فلسفه نو جالب است :
نقل قول:اگرچه اغلب دیدگاههای فمینیستی، وابستگی کانتی زنان با طبیعت و با بقای نوع را به عنوان نمونه ایدئولوژی مرد محور او در نظر می گیرند، هالی ویلسن استدلال میکند که از یک منظر اکو فمینیس( فمینیسم سبز) وابستگی زنان با طبیعت یک همبستگی مثبت است. او بیان می کند که تبیین کانت درباره نقش زنان در حفاظت از انواع (گونه های زیستی) میتواند همراه فمینیسم باشد، همانطور که نل نودینگ، کسی که مراقبت مادرانه را برای حفاظت از کودکانش به عنوان منبع اخلاق در نظر گرفت بیان میکند. به علاوه، اکو فمینیسم باید شرح کانت از طبیعت را به نحو همدلانه به مثابه سیستم پیوسته اهداف مشاهده کند. تئوری طبیعت کانت میتواند هم ردیف با دیدگاه طبیعت به مثابه یک اکوسیستم به هم پیوسته روابط که در آن موجودات انسانی هم –بخش( co-members) در یک سیستم طبیعی، اما نه مجموعه جدا از هم به عنوان منفک و برتر از طبیعت حضور دارند مشاهده شود.(ویلسن1997)
و البته سخنانِ ضدزنانه کانت هم جالب توجه هستند از نظرِ من. مثلا :
نقل قول:نها ساعت می بندند برای اینکه اطلاع بدهند که ساعت دارند، اگرچه ساعتشان اغلب خراب است یا زمان صحیح را نشان نمی دهد.
بگذریم.، بهتر است به قولِ شما از نقلِ قول از این فیلسوف و آن فیلسوف دست برداریم و برویم به تاریخ و جامعهشناسی تاریخی تا ببینیم چه دستگیرمان میشود و آیا شما بالاخره میتوانید ثابت کنید که زنان همیشه تاریخ در دخمهها نگه داشته میشدند و اینکه کتابهای فلسفه را به نوعی مادهی اسیدمانند آغشته میکردند که که زنان را پودر میکرده اگر به آنها دست میزدند یا نه!