Mehrbod نوشته: هر غریزهای مهارپذیره، تنها مهار گرایش جنسی از همه سختتره، اگر نه ما اینجا نبودیم (:
خب کلمه کنترل ناپذیر شاید خیلی شدید باشه ولی تقریبا به همین منوال پیش میره ما نمیتونیم از نیروی جنسی آزاد باشیم مگراینکه تاوان بدیم و خب من به چنین چیزی کنترل ناپذیر میگم،فقط میتونیم ساید افکت رو کم کنیم:)
نقل قول:نیاز نیست کار خاصی بکنید، فقط خودتان را در دسترس قرار بدهید. یعنی به محیطهای اجتماعی بروید و اجازه بدهید دخترانی که از شما خوششان میآید بهتان نزدیک بشوند. هر آدمی، فارغ از کیفیاتی که دارد، مورد پسند دستکم هزاران نفر دیگر در جهان است.
منکه گفتم اهل این کارها نیستم.
دنبال چیزهای علاف گونه نمیروم.
بعدش هم خب نمیذارم نزدیک بشن! چون بنظرم اینطوری آخر ابتذال و بی معنیه.
کار باید روی اصول و محکم و مایه دار باشه.
از این بچه بازیها اصلا خوشم نمیاد.
نقل قول: اینهم از دستاوردهای تشیع.
به تشیع چه ربطی داره؟
منکه اصلا مذهبی هم نیستم.
شما این همه که دارید وقت میذارید مهارش کنید, اگه میخواستید طبیعی ارضاش کنید که بهتر بود, وقت و انرژی تون هم کمتر گرفته میشد!
فکرتون هم اینقدر مشغول نبود!
فلانی جان پیشنهاد میکنم برای این کار ، سرگذشت آغا محمد خان قاجار رو یه دور بخونی
!!
Angela نوشته: شما این همه که دارید وقت میذارید مهارش کنید, اگه میخواستید طبیعی ارضاش کنید که بهتر بود, وقت و انرژی تون هم کمتر گرفته میشد!
فکرتون هم اینقدر مشغول نبود!
شک دارم اساسا!
حالا گفتم قرصی چیزی شاید باشه بخوریم زود خوب بشه
این همه علم و فناوری و پزشکی آخه!!
یه مدت هم میخواستم صیغه کنم.
حتی دامادمون گفت اگر بخوای من برات پیدا میکنم.
البته بعد از اینکه فهمید ازدواج واسه من کاملا منتفی است و هیچ راهی نداره.
ولی خب من حساب کردم اگر من این کار رو بکنم اونوقت فردا دامادمون کار مشابهی بکنه و زندگی خواهرم خراب بشه چی!!
کلا جالب و الگو و پشتوانهء خوبی نیست دیگه. نه؟
من نمیخوام خانوادم کوچکترین آسیبی ببینن. بخصوص مادرم. ترجیح میدم تا آخر عمر عزب بمونم اما مادرم راحت و ازم راضی باشه منم راضی ترم. نمیخوام کوچکترین فشار و رنجی رو بهش تحمیل کنم. پول هم داشته باشم خب برای زندگی خودم و مادرم لازم دارم.
کلیتش سکس برای من مهمترین مسئلهء زندگی نیست. قدرت و آرامش و راستی برام مهمتره و اگر اینا رو داشته باشم درحد حداقل راضی هستم.
ولی خب اذیت میکنه و وقت و انرژی ازم میگیره.
folaani نوشته: شک دارم اساسا!
حالا گفتم قرصی چیزی شاید باشه بخوریم زود خوب بشه
این همه علم و فناوری و پزشکی آخه!!
یه مدت هم میخواستم صیغه کنم.
حتی دامادمون گفت اگر بخوای من برات پیدا میکنم.
البته بعد از اینکه فهمید ازدواج واسه من کاملا منتفی است و هیچ راهی نداره.
ولی خب من حساب کردم اگر من این کار رو بکنم اونوقت فردا دامادمون کار مشابهی بکنه و زندگی خواهرم خراب بشه چی!!
کلا جالب و الگو و پشتوانهء خوبی نیست دیگه. نه؟
من نمیخوام خانوادم کوچکترین آسیبی ببینن. بخصوص مادرم. ترجیح میدم تا آخر عمر عزب بمونم اما مادرم راحت و ازم راضی باشه منم راضی ترم. نمیخوام کوچکترین فشار و رنجی رو بهش تحمیل کنم. پول هم داشته باشم خب برای زندگی خودم و مادرم لازم دارم.
کلیتش سکس برای من مهمترین مسئلهء زندگی نیست. قدرت و آرامش و راستی برام مهمتره و اگر اینا رو داشته باشم درحد حداقل راضی هستم.
ولی خب اذیت میکنه و وقت و انرژی ازم میگیره.
شما نسبت به خانواده خیلی احساس مسئولیت میکنید که شایسته ی تحسینه اما فکر نمیکنید در اینکار افراط کرده باشید؟
بهرحال شما یه سری نیاز دارید و سرکوبشون حتما مشکل ساز خواهد شد.مثلا عصبیتر میشید یا بی حوصله تر و...
شایدم اعتماد بنفس کافی ندارید.
برخی از پسرها سعی میکنن که بدختری پیشنهاد دوستی ندن چون میترسن که جواب دختر نه باشه و غرورشون جریحه داربشه که در واقع اینطور نیست.
این احتمال هم وجود داره که هنوز دختر ایده آلتون پیدا نشده .بقول معروف مشکل پسندباشید.
mahtab71 نوشته: اما فکر نمیکنید در اینکار افراط کرده باشید؟
نه.
ما در گذشته زندگی سختی داشتیم و مادرم بخاطر ما خیلی فداکاری کرد و ما رو رها نکرد. زن مظلوم و آسیب پذیریه.
هرگز امکان نداره چیزی رو بر آسایشش ترجیح بدم.
بعدم کلا خانوادهء کم جمعیت و منزوی و تنهایی هستیم. باید حامی هم باشیم. هیچکس دیگری رو نداریم.
نقل قول:بهرحال شما یه سری نیاز دارید و سرکوبشون حتما مشکل ساز خواهد شد.مثلا عصبیتر میشید یا بی حوصله تر و...
نه اونقدرها هم فکر نمیکنم.
تاحالا که گذروندیم. و تسلطم خوب بوده و حتی رو به پیشرفت.
فکر کنم بحران های بزرگی رو پشت سر گذاشتم.
الان دیگه احتمال عدم کنترل و خشونت و کارهای خطرناک فکر نمیکنم باشه برام.
دست راست و چپ پس برای چی هست؟:e420:
folaani نوشته: اولا که من به مشترکات میان ادیان اعتقاد دارم. که پرهیز از زنا یکی از اوناست.
البته نه اینکه بگم خیلی مذهبی و مقید هستم، ولی خب نمیتونم این مسئله رو جوری بگیرم که انگار اصلا اینطور فکر نمیکنم.
folaani نوشته: مثلا بگید صیغه. خب اینم باز دنگ و فنگ و هزینه داره.
folaani نوشته: البته اینو بگم از نظر اخلاقی من با صیغه هم موافق نیستم.
ولی خب حداقل شرعی و قانونیه و یکسری مزایای دیگر رو هم داره احتمالا.
folaani نوشته: از نظر دینی هم که میگن درست نیست. گرچه من مذهبی نیستم.
مذهب از سر و روت میباره فلانی جان و جالبه انکارش هم میکنی:)))))
شما اول برو باخودت کناربیا بعد بیا اینجا وقت ماروبگیر