دفترچه

نسخه‌ی کامل: دین فکاهی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2
Ouroboros نوشته: سوال: آيا به نظر حضرتعالى شطرنج از آلت قمار خارج شده است؟
جواب: باسمه جلت اسمائه
هو العالم؛ خير، بازى با شطرنج ولو بدون برد و باخت از محرمات ‏اكيده ‏است ‏ولو از آلت ‏قمار هم‏ خارج ‏شود،كه ‏نشده ‏است.

چند حدیث ِ بامزه پیرامون ِ بازی ِ مورد علاقه‌ام یعنی شطرنج پیدا کردم. گویا ائمه‌ی ِ شیعی از هیچ چیز بیش از این بیزار نبوده‌اند!

صفحه‌ی ِ شطرنج را دیده‌اید؟

[عکس: 2.jpg]

نقل قول:امام صادق (ع) : فروختن شطرنج حرام است و پولی هم که از فروختنش بدست می آید حرام است و داشتن و نگاه داشتن شطرنج کفر است و شطرنج بازی کردن شرک است و سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی می کند گناه کبیره هلاک کننده است و کسی که شطرنج بازی می کند و دست در میان آن می برد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد.و کسی که شطرنج بازی می کند نمازش قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید و کسی که به شطرنج نگاه می کند مانند این است که به عورت مادر خود نگاه می کند و کسی که نگاه می کند به کسانی که در حال بازی شطرنج هستند و به آنها سلام می کند در آن حال گناهش با کسی که شطرنج بازی می کند یکسان است ...

وسائل الشیعه کتاب تجارت جلد 12 صفحه 241 حدیث 4 ، حق الیقین صفحه 568 ، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 276 ، من لایحضرالفقیه ، حلیة المتقین صفحه 331

به این اشخاص سلام نکنید:

نقل قول:حضرت علی (ع): به شش شخص سلام نکنید :1. یهودی 2. اهل موسیقی و نوازندگی 3. مسیحی 4. شخص آوازه خوان 5. کسی که در حال بازی شطرنج است 6. کسی که شوخی اش فحش مادر است.

خصال الصدوق جلد 1 صفحه 275 ، بحارالانوار جلد 76 صفحه 9 ، نصایح صفحه 332


محسن ِ نامجو(دانلود)، از جمله نشانگان ِ آخرالزمان است:

[عکس: 1.jpg?9189]

نقل قول:رسول خدا (ص): از نشانه های آخرالزمان این است که آلات لهو و موسیقی و تار و طنبور و آواز خوانی به دست شرور ترین این امت ظاهر می گردد. و مردم در آن زمان آلات لهو و موسیقی را نیکو می شمارند .در آن زمان اشخاصی هستند که قرآن را یاد می گیرند و با آلتهایی مثل بوق و نی و به شکل آوازه خوانی می خوانند و مردم نرد و شطرنج بازی می کنند پس ایشان در ملکوت آسمان و در میان فرشتگان پلید و نجس خوانده می شوند.

تفسیر جامع جلد 6 صفحه 347

منبع
Ouroboros نوشته: سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی می کند گناه کبیره هلاک کننده است و کسی که شطرنج بازی می کند و دست در میان آن می برد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد.و کسی که شطرنج بازی می کند نمازش قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید

چه جالب ! اگر به کسی که شطرنج بازی میکنه سلام کنی گناهت خیلی بزرگتر از اینه که بشینی شطرنج بازی کنی 21

اگر شما به منی که دارم شطرنج بازی میکنم سلام کنی هلاک میشی تو جهنم ، ولی منی که دارم بازی میکنم برم دستمو بشورم نمازم قبوله 24
http://www.jesusdressup.com

[SPOILER]
[عکس: 8.jpg]


[عکس: 9.jpg][/SPOILER]

21435
متلک امام محمد باقر به دخترای شهر کوفه : چقدر تنت بوی کربلا میده، شهیدتم ! 9

عمار یاسر ميره کنار دريا ، پری دريای ميبينه ،ميگه من عاشقتم ، با من ازدواج ميکنی ، پری دريایی ميگه من آدم نيستم ، عمار یاسر ميگه تو فکر ميکنی من آدمم !

به عمر می گن شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟ میگه صددرصد . من خودم دو سال بعد از مرگ پدرم به دنیا اومدم . 21

به عثمان ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟ ميگه: خيار! بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟ ميگه: با خرما بخور ، نظرت عوض ميشه !


امام حسن مجتبی با یکی از زناش ميرن توی باغ ، ميگه : عزيزم اگه اين درخت خرما زبون داشت الان به ما چي ميگفت؟ زن امام حسن مجتبی ميگه اگه زبون داشت ميگفت كره خر من زردآلو ام نه خرما !

به امام رضا ميگن قبله كدوم طرفه ؟ ميگه: كجا بهت آدرس دادن ؟ 21

امام موسی کاظم ازدواج ميکنه هرشب تنها ميخوابه ! زنش ميگه نميخواي منو بوس کني!؟ ميگه من ازدواج کردم که دست از اين کثافت کاريا بردارم ! 24

به امام حسن مجتبی مي گن فرق هويج با بلال چيه ؟ فکر مي کنه مي گه : بلال تو جنگ احد بود ولي هويج نبود !

یکی به حضرت محمد میگه : من" حافظ کل قرآنم", حضرت محمد میگه : از این قرآن کوچیکا یا بزرگا ! 39

امام جعفر صادق در حال فروختن میوه های باغش بوده که یکی از اهالی کوفه میآد میگه حضرت آقا ، لطفا دو سبد سیب بدین ، امام جعفر صادق میگه سیب نه برادر من، بگو گًل گلاب محمدی. بعد امام جعفر صادق از طرف میپرسه چیزه دیگه ای هم میخواین… مرد کوفی که بادمجون هم میخواسته میگه آره، بیزحمت یک سبد هم کیر بلال حبشی بدین ! 21

از عموی پیامبر اسلام میپرسن : اسمتون چيه ؟ ميگه: حمزه، ولي توخونه شيش کوچولو (ء) صدام ميکنن !

به امام سجاد قرص اکس میدن ، با پای پیاده میره معراج !

به امام محمد باقر می گن با آش جمله بساز . می گه: محمدی آش صلوات ! 21

به امام حسن عسگری مي گن چرا زن سياه گرفتي ؟ ميگه براي محرم خوبه !

امام مهدی می افته توی چاه جمکران، میگه: شانس آوردم تهش سوراخ نبود ! 39

جعفر طیار داشته خودش رو به قصد کشت میزده ! بهش میگن: چی شده؟ میگه: من بی غیرت، الان فهمیدم از کجای ننه‌ام در اومدم !

امام هادی ميره دارالشفا ( بیمارستان ) داد ميزنه ميگه چرا جواب خون شهدا رو نميدين ؟

امام حسن مجتبی عروسی میکنه شب عروسی ، امام حسین میشینه پشت در اتاق عروس ، میگن چرا اینجایی؟ میگه : بابام خودش گفت بعد از داداشت نوبت توئه ! 24

امام جعفر صادق میره خونه میبینه یکی پیش زنشه ! میگه تو کی هستی ؟ طرف میگه من جبرئیلم ! امام جعفر صادق میگه : آخه جاکشا ! چرا هر وقت من خونه نیستم شما فرشته ها سرو کلتون پیدا میشه ؟ دیروز هم من خونه نبودم اسرافیل اومده بود پیش زنم ! 21

امام زمان داشت گريه مي کرد. امام حسن عسگری ازش پرسيد چي شده؟ گفت: عاشق شدم ! امام حسن عسگری گفت حالا عاشق کي شدی؟ حجت ابن الحسن گفت : هر کسي که شما صلاح بدونيد ! 24
Ouroboros نوشته: امام صادق (ع) : فروختن شطرنج حرام است و پولی هم که از فروختنش بدست می آید حرام است و داشتن و نگاه داشتن شطرنج کفر است و شطرنج بازی کردن شرک است و سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی می کند گناه کبیره هلاک کننده است و کسی که شطرنج بازی می کند و دست در میان آن می برد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد.و کسی که شطرنج بازی می کند نمازش قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید و کسی که به شطرنج نگاه می کند مانند این است که به عورت مادر خود نگاه می کند و کسی که نگاه می کند به کسانی که در حال بازی شطرنج هستند و به آنها سلام می کند در آن حال گناهش با کسی که شطرنج بازی می کند یکسان است ...

وسائل الشیعه کتاب تجارت جلد 12 صفحه 241 حدیث 4 ، حق الیقین صفحه 568 ، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 276 ، من لایحضرالفقیه ، حلیة المتقین صفحه 331


27
مادر: داری میری بیرون؟

من : آره. زود میام کاری نداری؟

مادر: نه عزیزم. فقط داری میری بیرون, امروز شهادته لاکتو پاک کن لباس

روشن نپوش گیر میدن بهت اعصابت میریزه به هم.

پدر: ماشین رو ببر ولی صدای ضبط ماشین رو بالا نبری! ایام فاطمیه ست.

عمو: این بطری آب چیه گذاشتی کنار کوله ات؟ بچه جون ماه رمضونه ها!

خاله: شب های احیا و ضربته. یه ته ریش بگذار. میری سرکار تو اداره زیرآبت رو میزنند!

----------------------------------------------------------------------------

از خونه روبرویی صدای گریه و دعوا میاد. همسایه ها تک تک سرشون رو از پنجره میارن بیرون. سه چهار ساعت بعد دعوا تموم میشه.

از خونه روبرویی صدای آهنگ و خنده میاد.

: اَه............ چه خبرشونه این از خدا بی خبرها؟ خانم این شماره 110

رو بگیر بیان جمعشون کنن!

--------------------------------------------------------------------------

9 سالم بود, برای جشن تکلیف توی استان یه برنامه توی آمفی

تئاتر شهر گذاشته بودند که شامل یه تئاتربا موضوع "قیامت" هم بود. تئاتر نبود! 100 روز سودوم پازولینی بود! اونقدر ترسیده بودم و گریه میکردم که نفسم بند اومده بود! اومدم خونه ولی لب باز نکردم. تا چند سال فکر میکردم متحول شدم ولی الان فهمیدم که PTSD (post traumatic stress disorder) شده بودم!

یه دوست آقایی هم تعریف میکرد که تو سن بلوغ خود ارضایی کرده بود و درست همون هفته پیش نماز مسجد درباره جاری شدن خون و چرک از آلت این افراد درجهنم گفته بود. اون بدبخت هم مثل من چند سالی متحول بود!

این ها به کنار یه عالم دیگه داستان دارم که براتون بگم. ازصدای گوش خراش عزا داری ها, حرکت هایی که برای گرفتن نذری از خودتون نشون میدید!

ترافیک تو خیابون ها برای گرفتن شربت, چای و.... , امر به معروف و نهی از منکراتون , وقتی تو اتوبوس که جای سوزن انداختن نیست روسریت افتاده و یه نفر که از چادرش بوی تعفن میاد با نفرت بهت میگه خانم روسریت رو بکش!

بازداشتگاهی که به همت تلفن یه شهروند مومن افتادم توش, سیلی, شلاق, توهین, جریمه برای روزه خواری و ... و....

خواندم که به هم گفتید مدتیست هتاکی‌هایی با ایجاد صفحه‌ای در فیس‌بوک با هدف توهین و هتک حرمت مقام والای حضرت امام نقی شکل گرفته است و این جنایت هولناک و هتک حرمت به معصومین را به عموم خودتان تسلیت گفتید و افزودید : " این هتاکان ننگ و نفرین ابدی را برای خود خریده‌اند." ننگ و نفرین ابدی .....



هم وطن مسلمانم که از من به خاطر به سخره گرفتن مقدساتت متنفری, می خوای اندازه تمام داستان های هزار و یک شب بشم شهرزاد و برات قصه بگم. می دونم حوصله نداری. خودم هم میلی ندارم, از بس که تکرار کردم.

ولی بگذار بگم که یک ماه تموم باید بوی گند دهنتون رو تحمل کنم چون روزه بهتون واجبه. تو خیابون نباید لب به چیزی بزنم چون ممکنه دلتون بلرزه! شب های احیا تا صبح بیدارید فرداش نمیاید سر کار و من باید سرگردون توی اداره ها واسه یه امضا عین سگ بدوم.

میام تو مغازتون حال ندارید جوابمو بدی. اعصابتون خورده. من میدونم چرا!

چون قندتون افتاده ولی مگه زیر بار میرید!!

هر طرف رو نگاه می کنم روی دیوارهای شهرو بنرها حرف های مفت ائمه یا والی تون رو می بینم! اگه حرف خوبی هم هست همش از اون کتاب هاییه که تا به جاهای ضایعش میرسید میگید این منابع معتبر نیست!!

عیب نداره. ولی با 10 روز ایام فاطمیه ات چی کار کنم. با ایام محرمت چی؟

که ماشاالله هر سال داره طولانیتر میشه!

یه تقویم گذاشتم تو کیفم و تمامی ایام ممنوعه رو با ماژک قرمز خط

کشیدم.......رنگه تقویمم سرخه سرخه شهادت و مرگ مقدساتت کم بود چند تا دیگه هم از قِبَل اون ها اضافه کردید!

تو رو به همون مقدساتت قسم میدم, یه نگاه به تقویم بنداز ببین چند روز

برای تو و ابراز احساسات دینیت هست؟

بیا و یه روز در سال بگذار تا اون هایی که دین ندارند و مثل تو فکر نمی

کنن خودشون رو بروز بدند. چی ازت کم میشه؟

الان هزار تا فحش و بد وبی راه برام ردیف کردی! ولی یه لحظه خودت رو بگذار جای من!

دلم می خواد تمام راهی رو که از تعصب و مذهب طی کردم و به اینجا رسیدم, فریاد بزنم . بگم که این زمین کوچیکی که روشیم زندگی رو به ما هدیه داده و نباید با قصه و داستان به خودمون و هم نوع هامون تلخش کنیم. یه روزی رو می خوام که بتونم مقدسات شما رو ببرم زیر ذره بین و ازشون انتقاد کنم.

همونطور که شما ها آزادید تا خیلی از شخصیت های تاریخی رو, که عقاید و کارشون به نظرتون کفر بوده, مورد مذمت قرار بدین.

نه...... لازم نیست از شما اجازه بگیرم. تا همین الانشم نمی خواهید که سر به تنمون باشه!

ولی از همین جا بهت میگم که برای اولین بار تو تاریخ کشورم می خوام یه همچین روزی رو با همت ادمین برگه و تمام دوستانم پایه گذاری کنم.

"روز دین زدایی"

مطمئنم که یه روزی میاد که من وتو در کنارهم بدون تنش زندگی خواهیم کرد و به هم احترام خواهیم گذاشت. روزی که قوانین اجتماعی بر اساس انسانیت نوشته میشه, نه بر مبنای داستان های تاریخ گذشته. شاید زنده نباشم ولی دلم روشنه که اون روز میاد که من وتو, با هر عقیده و روشی, هوای هم رو خواهیم داشت و دست هر نامردی رو از سرمایه های مملکتمون کوتاه خواهیم کرد.

ولی هم وطن عزیزم متاسفانه تا وقتی که این مقدسات تو مثل اره به ماتحت ماست و هیچ انتقادی رو بر نمی تابه ما هم از موضعم کوتاه نمیایم. یه روزی باید بیاد که متوجه شی اسیر تعصبی. یه روزی که بفهمی بقیه هم مثل تو از لقاح اسپرم و تخمک درست شدند و خوندن دو تا کلمه و اعتقاد به یک سری شخصیت پوسیده روی حلال زادگی و حرام زادگی تاثیری نداره و اصولا حلال وحرام هم در ادامه همون قلاده هایی که اسلام به گردنتون زده!



ما ها به دنیا می آیم, زندگی می کنیم ومیریم ولی جوونترهایی میان که

خیلی از من وتو جلوتر خواهند بود. هر روزی که می گذره به تعداد انسان های خردگرا اضافه تر میشه. علم داره آروم آروم جای دین رو میگیره و تعصب کمرنگتر و کمرنگتر میشه.

یه روز قبول می کنی که همه این چیزهایی که برات مقدسه فقط یه جک بوده که تو و اجدادتت سال ها گولشون رو خوردید!



از مریم باکره عزیز!


رونوشت از http://www.facebook.com/notes/%DA%A9%D9%...9693621358
صفحات: 1 2