12-20-2012, 02:00 AM
Archive: goftegu.com - پاسخ به جفنگیات سایت قرآنولوژی - #10
***
mikh
09-14-2008
پیک 82
راستش اگر این آیه به انبساط و انقباض جهان اشاره
داشته با شه دقت بالایی داره و من از توضیح جناب بامداد قانع نشدم.یَوْمَ
نَطوِى السمَاءَ كَطىِّ السجِلِّ لِلْكتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ
نُّعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا كُنَّا فَعِلِینَ(104)بازهم تقلب در
بازگردان!آسمان را \" فضا\" جا زده!در حالیكه اسمانها در قران مانند پارچه ی
خیمه هستند كه برفراز زمین گسترده شده اند و همچنان كه یك شترچران، پس از
استراحت، خیمه اش را لوله میكند، الله هم اسمانرا لوله میكند ! همین !جمع شدن
بادكنك هم ربطی به پیچانیده شدن ندارد( ترفند دیگر)بازگردان درست در تفسیر
المیزان:http://www.ghadeer.org/qoran/almizan...3...ink318روزى
كه آسمانها را در هم پیچیم چون در هم پیچیدن طومار براى نوشتن ، چنانكه خلقت
را از اول پدید آوردیم دوباره آن را اعاده كنیم كه كار ما چنین است
(104)---در مفردات گفته : كلمه سجل به قول بعضى سنگى است كه در قدیم بر آن مى
نوشتند، ولى فعلا به هر چیزى كه بشود روى آن نوشت سجل گفته مى شود، همچنانكه
خداى تعالى فرموده : ((كطى السجل للكتب (( یعنى مثل پیچیدن چیزى كه در آن
چیزى نوشته شده باشد تا محفوظ بماند. و این روشن ترین و ساده ترین معنایى است
كه براى این كلمه گفته شده است .http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j14/mizan_37.htm
***
Mazdak Bamdad
09-15-2008
پیک 83
kamran333 نوشته:بازگردان درست
مـاه
خورشید و ماه در
تناسب می باشند
« خورشید و ماه در
تناسب هستند».
رحمن ( 5
)
[b]چه تناسبی میان ماه و خورشید
وجود دارد؟
http://www.quranology.com/t-ketab/khorsh...-farsi.JPG
قطر خورشید 1400000 کیلومتراست قطر ماه 3500 کیلومتر. فاصله
خورشید تا زمین 150000000 کیلومتر است. و یکی
از فاصله های متوسط ماه تا زمین 375000 کیلومتر است.
تناسبی که مـیان آنها وجـود
دارد این است که: قطر خورشید 400 بار از قطر ماه بزرگ تر است و 400 بار
نیز از ماه دورتر است! به این خاطر تقـریباً به یک اندازه به نظر می
آیند و در خسوف کاملتقـریباً بر هم منطبق می
شوند.
ایه:
خورشید و ماه با حساب منظمى مىگردند، (5)
و گیاه و درخت
براى او سجده مىكنند! (6)
...
تقلب اصلی در بازگردان ایه است.
+
قطر خورشید 1391000
کیلومتراست:
Equatorial radius6.955×108 m
قطر ماه 3476
کیلومتر
Equatorial radius1,738.14 km (0.273 Earths)
ماه در
حال دور شدن و خورشید در حال بزرگ شدن است.
نقل قول:[b][font=Arial][color=#ff0000]یکیاز فاصله
های متوسط ماه تا زمین 375000
[B][/quote]
[/b]
***
kamran333
09-15-2008
پیک 84
مزدک عزیز در سایت قرآنولوژی
پاسخی برای مسئله ارث در قرآن است که من تصور می کردم همان داستان
ما ترک و مما ترک است که در هوپا با آن کاربر صحبت
کرده بودید اما دیروز برای اولین بار دیدم انگار داستان این یکی چیز دیگری
است
نویسنده سایت قرآنولوژی ابتدا نوشته نویسنده اصلی را آورده و
بعد پاسخ داده
محبت کنید این دفاع او از قرآن را پاسخ دهید
مرسی
آیا خدا جمع و ضرب هم بلد
است!
مسلمانان هر چند که اختلاف داشته باشند در
یک چیز متفقند و آن اینکه قرآن کلام خداست و نه تنها خالی از هر نوع اشتباهی
ست بلکه متعلق به تمام اعصار و در هر زمان و مکان حقیقت مطلق است. بنا به
تعریفی که آنان از خدا دارند باید چنین نیز باشد. خدای اکبر، خدای قادر، خدای
دانا، خدایکه به هر چیز آگاه و داناست و دارای علم بی پایان است، خدایکه جهان
را با همه پیچید گیهایش آفریده و بر تمامی اعمال و حرکات همه چیز و همه کس
آگاهی مطلق دارد.
آیا چنین خدایی جمع و ضرب هم
بلد است؟ ویا شاید قرآن کلام الهی نیست؟
ارث و
میراث مقوله مهمی در اسلام بوده و هـست از همین رو سوره های زیادی به آن
اشاراتی داشته اند، اما سـوره نسأ آیه های 12، 11، و 178 جزئیات و چگونگی
تقسیم آنرا شرح داده اند اما با اشتباهات فاحش ریاضی.
گوئی پروردگار بی نهایت عالم درس ریاضی خود را خوب حاضر نکرده
است!!!
سوره نسأ آیه 11
خداوند در باره فـرزندانتان به شما سفارش می کند که سهم (میراث)
پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد; و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو
دختر باشند، دو سـوم میراث از آن آنهاست; و اگر یکی باشد، نیمی ( از میراث،)
از آن اوست، و بـرای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت)
فرزندی داشته باشد; و اگر فرزندی نداشته باشد، و تـنـها پدر و مادر از او ارث
برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است); و اگر او برادرانی
داشته باشد، مادرش یک ششم می برد (و پنج ششم باقـیمانده، برای پدر است). (همه
اینها،) بعد از انجام وصیتی است کـه او کرده، و بعد از ادای دین است. شما نمی
دانید پـدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند! ــ این
فریضه الهی است; و خداوند، دانا و حکیم است. (11).
بنابر آیه فوق، اگر مردی دارای همسر، پدر، مادر و دو دختر بود و
از دنیا برفت. سهم وارثین بدین قرار خواهد شد:
زن
(همسر) 8/1
دختران 3/2
پدر 6/1
مادر 6/1
اگر تمام سهام بالا را جمع کنید آشکارا به اشتباه دانای دانایان
پی خواهید برد.
برای نوجوانانیکه هنوز جمع و ضرب
کسری را نیاموخته اند:
24/ (4+4+16+3)=6/1 +
6/1 + 3/2 + 8/1
24/27 =
همچنان که می بینید جمع سهام بالا از کل ارث بیشتر
است.
[b]پاسخ:
آیه مورد نظرچنین است:« یوصیكم الله فی
أولادكم: للذّكر مثل حظّ الأنثیین. فإن كنّ نساء فوق اثنتین فلهنّ ثلثا ما
ترك. وإن كانت واحدة فلها النّصف. ولأبویه لكل واحد منهما السدس مما ترك إن
كان له ولد. فإن لم یكن له ولد وورثه أبواه فلأمّه الـثـّلـث. فإن كان له
إخوة فلأمه السّدس من بعد وصیة یوصی بها أو دین. آباؤكم وأبناؤكم لا تدرون
أیهم أقرب لكم نفعا فریضة من الله إن الله كان علیما حكیما» (نساء: 11)
«سفارش خدا در رابطه با ارث بردنِ فرزندان:
پسر دو برابر دختر ارث می
برد ــــ اگر فرزندان دختر بوده و دو تا به بالا باشند دو سوم ارث را می برند
ــــ و اگر فرزند یک دختر باشد نصف ارث را می برد ــــ و اگر ارث گذار فرزندی
داشته باشد پدر و مادر وی هر کدام یک ششم می برند ــــ اگر ارث گذار فرزندی
نداشته باشد و وارث وی فقط پدر و مادرِ وی باشند، مادر یک سوم ارث را می برد
ــــ اگر ارث گذار خواهر و برادرانی داشته باشد مادرِ وی یک ششم ارث را می
برد ــــ ضوابط مزبور بعد از جداسازی موارد اختصاصی (احتمالی) در وصیت نامه،
و بعد از پرداختِ بدهیِ (احتمالیِ) ارث گذار صورت می گیرد. شما نمی دانید
"پدران و مادران شما بیشتر بدردِ شما خورده اند یا فرزندانتان". رهنمودهای
مزبور ضوابط خداست، و خدا البته می داند که چه کسی بیشتر بدردِ چه کسی می
خورد و خدا با حکمت کار میکند».
نویسنده می
گوید که بنابر آیه فوق اگر کسی بمیرد و دارای همسر، پدر، مادر و دو دختر
باشد، بنابر سهمی که برای آنها تعیین شده، یعنی: زن یک هشتم (البته زن در آیه
12 آمده)، دو دختر دو سوم، و پدر و مادر هر کدام یک ششم، مجموع سهام از کل
ارث بیشتر میشود.
در آیه
مزبورالبته جائی برای چنین فرض و تصوری وجود ندارد. مانند این می ماند
که ما 100 تومان به کسی بدهیم و به او بگوئیم: اگر در بازار انار بود 50
تومان انار بخر، اگر انار نبود 60 تومان پرتقال بخر، اگر هیچکدام نبود 80
تومان شیرینی و 10 تومان قهوه بخر! و بعد کسی بیاید و بگوید: بنابر این اگر
در بازار انـار باشد (50 تومان)، پـرتـقـال هـم باشد (60 تـومان)، و قـهـوه
هـم بـاشد(10 تومان)، مجموع هزینه از کل دارائی بیشتر می شود. این فرض و تصور
البته غلط است.
آیه گفته اگر فرزندان دختر باشند
و دوتا به بالا باشند دو سوم ارث را می برند، و کمی آن طرف تر گفته اگر ارث
گذار فرزندی داشته باشد (که البته می تواند پسر یا دختر باشد) پدر و مادر وی
هر کدام یک ششم می برند. ما نمی توانیم این دو مورد را در
رابطه با یک فرد بحساب بیاوریم و سهام دختران و پدر و مادر را با جمع
کنیم. یعنی مثلاً ما نمی توانیم بگوئیم: اگر علی فقط دختر داشت و دوتا به
بالا بودند دو سوم ارث می برند، و اگر علی فرزندی داشت (که می تواند دختر یا
پسر باشد) پدر و مادر وی هر کدام یک ششم می برند، و بعد بیاییم سهام دختران و
سهام پدر و مادر را با هم جمع کنیم. چون فقط یکی از این حالت
میتواند شامل علی بشود.
چیزیکه نویسنده می
گوید غلط است و اشتباهی در آیه وجود ندارد. و از آنجا که هر
کسی فقط یک بار می میرد نیز هیچگاه چنین فرض و تصوری موضوعیت پیدا نمی
کند.
------------------------
نویسنده
ادامه میده:
به آیه های زیر نیز توجه
فرمائید:
سوره نساء آیه 12
و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته
باشند; و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست; پس از انجام وصیتی
که کرده اند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما یک چهارم میراث شماست، اگر
فرزندی نداشته باشید; و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست; بعد
از انجام وصیتی که کرده اید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله
(خواهر یا برادر) از او ارث میبرد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر
کدام یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند); و اگر بیش از یک نفر
باشند، آنها در یک سوم شریکند; پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین; بشرط
آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست; و
خدا دانا و بردبار است. (12)
سوره نسآ آیه
176
از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سؤال
میکنند، بگو: «خداوند، حکم کلاله (خواهر و برادر) را برای شما بیان میکند:
اگر مردی از دنیا برود، که فرزند نداشته باشد، و برای او خواهری باشد، نصف
اموالی را که به جا گذاشته، از او (ارث) میبرد; و (اگر خواهری از دنیا برود،
وارث او یک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث میبرد، در صورتی
که (میت) فرزند نداشته باشد; و اگر دو خواهر (از او) باقی باشند دو سوم اموال
را میبرند; و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را میان خود
تقسیم میکنند; و) برای هر مذکر، دو برابر سهم مؤنث است. خداوند (احکام خود
را) برای شما بیان میکند تا گمراه نشوید; و خداوند به همه چیز داناست.
(176)
از سه آیه بالا چنین بر میآید که اگر مردی
از دنیا برود و همسر، مادر، و خواهرش و برادران وارثین بجای گذارد: بنابر آیه
12 همسرش 4/1 و بنابر آیه 11 چونکه فرزندی ندارد مادرش 3/1 و بنابر آیه 176
خواهران 3/2 اموال را به ارث میبرند.
یک جمع و
ضرب ساده نشان میدهد که یک بار دیگر مجموع سهام وارثین از کل سهام پیشی
میگیرد.
15/12=12/(8+4+3)=3/2+ 3/1 +
4/1
پاسخ:
بازهم نویسنده برای خود فرض و تصوری کرده و
بنابر آن فرض یکسری از سهام را که در واقع بنابر چنین فرضی تعیین نشده اند و
به هم ربطی ندارند را با هم جمع کرده است.
نویسنده می گوید که از آیات مزبور چنین بر می آید که اگر کسی از
دنیا برود و همسر، مادر، و خواهرش و برادران بجا بگذارد مادرش یک سوم ارث می
برد. واقعیت اینست که از آیات مزبور چنین چیزی بر نمی آید، که اگر بر می آمد
در این 1400 سال که از عمر قرآن می گذرد خیلی وقتها پیش از این برای کسانی بر
آمده بود. در آیه 11 گفته شده: فإن لم یكن له ولد و
ورثه أبواه فلأمّه الـثـّلـث =اگر ارث گذار فرزندی
نداشته باشد و وارث وی فقط پدر و مادرِ وی باشند، مادر یک سوم ارث را میبرد.
یعنی مادر در شرایطی یک سوم ارث را می برد که ارث گذار خواهر و برادر و همسر
ندارد.
نویسنده می گوید که از آیات مزبور
چنین بر می آید که اگر کسی از دنیا برود و همسر، مادر، و خواهرش و برادران
بجا بگذارد، خواهران دو سوم ارث را می برند. در حالیکه قرآن
چنین چیزی نمی گوید و چنین چیزی از آیات بر نمی آید و آیات چنین چیزی را رد
می کنند. به این ترتیب که در آغاز آیه 11 گفته شده که پسر دو برابر
دختر ارث می برد. بنابر این اگر کسی برادر و خواهرانی داشته باشد، خواهران دو
سوم ارث را نمی برند، بلکه خواهران بر مبنای "خواهر نصف برادر" ارث می برند.
آنجا که قرآن می گوید: "خواهران دو سوم ارث می برند" مربوط به زمانی است که
ارث گذار برادر ندارد.
چیزیکه نویسنده می گوید غلط است و اشتباهی در واقع در آیات وجود
ندارد.
---------------------------------------------------------
نویسنده ادامه میده:
بر همین منوال
میتوانید وضعیتهای مختلفی بیابید که مجموع سهام کمتر از کل ارث باشد. برای
مثال اگر مردی وفات یابد و تنها همسرش را بجای گذارد: 4/1
و یا همسر، و مادرش: 12/7=3/1 + 4/1
پاسخ:
قرآن گفته اگر ارث گذار فرزندی نداشته باشد همسر وی یک چهارم می
برد. و نویسنده نتیجه گرفته که بنابر این اگر کسی بمیرد و فقط همسرش بجای
گذارد، همسر وی یک چهارم می برد. که این نتیجه گیری البته غلط است. چنین چیزی
از آیه بر نمی آید
همینطور قرآن گفته: «اگر
وارثین فقط پدر و مادر باشند مادر یک سوم ارث می برد»، و نویسنده نتیجه گرفته
که: اگر وارثین فقط همسر و مادر باشند مادر یک سوم می برد و همسر یک چهارم.
که چنین نتیجه گیری نیز البته غلط است. و آیه چنین معنائی نمی دهد که اگر
وارثین همسر و مادر باشند هم مادر یک سوم می برد
----------------------------------------------------
[/b]
***
Mazdak Bamdad
09-15-2008
پیک 85
یك سفسته ی نویسنده این است كه میگوید كه اگر در
تقسیم ارث
اشكالی بود در این 1400 سال مواردی پیش میامد و روشن میشد!
خوب مواردی پیش امده و روشن شده است كه ایراد دارد و برای
همین ،
فقیهان، نخست ارث خویشاوندان سببی را با این سهم های
یاد شده در قران جدا
كرده اند و سپس سهام یاد شده در قران برای
خویشاوندان نسبی را بر آنچه پس
از جدا كردن سهم سببی ها ،
" باقی مانده " پیاده كرده اند، یعنی كلك
مرغابی.
عوام هم به این ترفند تا كنون پی نبرده است چون افسارش را بدست
همین مرجع تقلید ها داده بوده است.
از سوی دیگر اگر مدعی میگوید
كه این ایات قران به این موارد
مشخص ربطی ندارند، بما نشان دهد كه در این
موارد مشخص،
قران كه گویا هیچ ترو خشكی نیست كه در ان نباشد، چه حكمی
داده است و اگر حكمی نداده است، پس ناقص است، چون یا
باید همه ی
احكام را به فقها واگذار میكرد و یا همه ی احكام از
خود قران میتوانستند
بیرون كشیده شوند.
برای نمونه، بهتر است از مدعی بپرسیم كه اگر مردی
بمیرد و از
او سه دختر و یك همسر و یك پدر و یك مادر بجا بماند و از او
5544 دینار بجا بماند، این اقای مدعی چگونه و با كدام حكم شرعی
قران،
این پول را میان مرده ریگبران ( ورثه میت) بخش میكند؟
در یك نمونه ی عملی
، تهی بودن سخنان ایشان اثبات میشود!
***
molhed
09-15-2008
پیک 86
درود
مزدک گرامی پستی که جناب میخ در بالا
اشاره کردند رو من در یک سایت سنی دیدم ولی در مورد مگس بود
آن
مطلبی هم که سایت سنی آورده بود مربوط میشد به این که اگر مگسی در ظرف آب
بیفتد باید بال دیگر مگس هم در آن فرو کنیم ( جلل الخالق ).
ولی این
نوشته در آن سایت مربوطه کپی پیست بود شما اگر بروید به گوگل و عبارت "
معجزه/قرآن+مگس " رو سرچ بکنید چندین سایت باز میشه که انوم فقط از قول یک
پزشک ژاپنی چنین مطلبی رو نوشتند .
نمیدونم چرا اینهمه معجزه رو باید
ژاپنی ها کشف بکنند؟؟؟
بهر حال به گمانم باید به مگس هم سجده کنیم!!!!
***
Mazdak Bamdad
09-15-2008
پیک 87
فرق مگس با پشه این است كه در مگس، باكتری ها
روی بال راست و ضد باكتری ها، روی بال چپ
هستند، در حالیكه در باره ی
پشه، وارونه ی این
درست می باشد. در باره ی سنجاقك كه 4 بال دارد،
بالها بنوبت و از روی احتمالات كوانتومی گاهی
دارای باكتری و گاهی
دارای ضد باكتری هستند و
مستحب این است كه هر چهار بال او را درون سوپ
انداخته و با گفتن یا زهرا نوش جان فرمایند.
از سوی دیگر، افتخار كشف
" باكتری ضد باكتری"
از ان مسلمین است، كه پیش از كشف " ضد ماده"،
بزرگترین كشف هزاره نخست و دوم و سوم و چهارم .. است.
***
kamran333
09-16-2008
پیک 88
نور خورشید نور اصلی و نور
ماه نور بازتابی است
( یونس 5 )
«اوست که خورشید را نور اصلی و ماه را
نور بازتابی قرار داد».
«ضیاء و ضوء»
درخشش و تابشی است که از خود شئ ساطع می شود، مانند تابش وhttp://www.quranology.com/t-ketab/khorsh...-farsi.GIF
درخشش چراغ و شمع. و «نور» روشـنـائی و تابـشی است که از خـود شئ ساطع نمی
شود بلکه بازتاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خـورشـیـد «ضیاء» است و
ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است ولی تابـش ماه از
خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است.(این موضوع در سوره نوح و به
نقـل از حضرت نوح آمـده. یعـنی وی چند هـزار سال پـیش از میلاد حضرت مسیح به
مـردم گـفـتـه بـوده که: تـابـش خـورشید از خود آن و تابش ماه بازتاب تابش
خورشید است. ولی مردم طـبـق معـمـول بوی می خندیده اند).
***
freeman625277
09-16-2008
پیک 89
mazdak bamdad نوشته:ضمن آنكه
بازگردان درست ایه:
خورشید و
ماه با حساب منظمى مىگردند، (5)
و گیاه و درخت براى او سجده
مىكنند! (6)
...
تقلب اصلی در بازگردان ایه است.
+
قطر خورشید 1391000
کیلومتراست:
equatorial radius6.955×108 m
قطر ماه
3476 کیلومتر
equatorial radius1,738.14 km (0.273 earths)
ماه
در حال دور شدن و خورشید در حال بزرگ شدن است.
فاصله زمین تا خورشید و همچنین زمین تا ماه ثابت نیست و در 2 جولای هر سال
فاصله زمین و خورشید به نزدیكترین و 2 ژانویه هر سال به دورترین میزان خود
میرسد ، این فاصله فكر میكنم بین 147 میلیون كیلومتر تا 152 میلیون كیلومتر
متغیر باشد ، یعنی با اختلاف 5 میلیون كیلومتر !!
***
Mazdak Bamdad
09-16-2008
[color=#DDA0DD]پیک 90
kamran333 نوشته:
نور خورشید نور
اصلی و نور ماه نور بازتابی است
(
یونس 5 )
«اوست که خورشید را نور
اصلی و ماه را نور بازتابی قرار داد».
[font=arial]«ضیاء و ضوء» درخشش و تابشی است که از خود شئ ساطع می شود،
مانند تابش وhttp://www.quranology.com/t-ketab/khorsh...-farsi.gif
درخشش چراغ و شمع. و «نور» روشـنـائی و تابـشی است که از خـود شئ ساطع
نمی شود بلکه بازتاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خـورشـیـد
«ضیاء» است و ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است
ولی تابـش ماه از خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است.(این
موضوع در سوره نوح و به نقـل از حضرت نوح آمـده. یعـنی وی چند هـزار
سال پـیش از میلاد حضرت مسیح به مـردم گـفـتـه بـوده که: تـابـش
خـورشید از خود آن و تابش ماه بازتاب تابش خورشید است. ولی مردم طـبـق
معـمـول بوی می خندیده اند).
معجزه ی دانشیك نیست ، چون حكیمان یونان
میدانستند كه
ماه نور مهر را باز میتابد به این
فرنود ساده كه نور ماه ثابت نیست و از
كاملا ً
تاریك تا هلالی و تا ماه پـُر دگرگون میشود.
روشن است كه چنین
جسمی نمیتوانسته
خود دارای نور شمرده شود. تازه اینها هم
زمانی كه
بازگردان آیه ها را ماستمالی نكرده
باشند كه كرده اند* و ادعا میكنند كه "
نور"
به معنی بازتاب است! با این انگاشت، اینكه
گفته شده است كه " الله
نور السماوات.."
به این چم است كه الله هم از خود نوری ندارد
و بازتابی
بیش نمی باشد. •
*
[b][color=#ff0000]ALMIZAN
هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشمْس ضِیَاءً وَ
الْقَمَرَ نُوراً
او كسى است كه خورشید را داراى روشنائى نمود و ماه را
نورانى كرد،
http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j10....htm#link1
هُوَ
الَّذِى جَعَلَ الشمْس ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً...
[color=#f0003c]حقانیت خلقت الهى در آفرینش آفتاب و ماه
[/quote]
كلمه ((ضیاء)) بطورى
كه گفته شده - مصدر است براى ((ضاء، یضوء، ضوء و
ضیاء)) همانطور كه كلمه ((عیاذ)) مصدر است براى ((عاذ، یعوذ، عوذا و
عواذا)). و اى بسا كه جمع باشد براى كلمه ((ضوء))، همانطور كه كلمه ((سیاط)) جمع است براى ((سوط)) و این عبارت چیزى در تقدیر دارد
كه مضاف كلمه ((ضیاء)) است ، و
تقدیر آن ((جعل الشمس ذات صیاء و القمر ذانور)) است ، یعنى خداى تعالى خورشید را داراى ضیاء و ماه را داراى
نور كرد.