دفترچه

نسخه‌ی کامل: بوی گند پیاز
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9
Mehrbod نوشته: نه, بروشنی در طبیعت و فرگشت میبینیم قدرت و بزرگی بیش از اندازه خوب نیستند, زیرا نیاز به سرمایه‌گذاری پیوسته از سوی جاندار برای نگهداشت شان دارند.

برای نمونه میبینیم نیرومندترین جانوران روی زمین بزرگتر از فیل نشده‌اند, زیرا آنهاییکه شده بودند مانند دایناسورها و ماموتها زمانیکه یک سنگ
آسمانی به زمین خورد از روی بزرگی و زورمندی بیش از اندازه (پس نیاز بالا به خوراک و سرمایه‌گذاری), نتوانستند خودشان را زنده نگه دارند و نابود شوند.

نیرومندی راستین در یک همسنگیِ باریک میان فروزه‌ها ست: کسیکه هم باهوش (نه تنها باهوش و
باهوشترین) باشد, هم نیرومند (نه تنها نیرومند و نیرومندترین) باشد, هم اندیشمند باشد, هم زیبا باشد و ...

به دیگر سخن, بهتر است در زندگی روباه بود تا خارپشت, زیرا خارپشت تنها در یک چیز ویژه‌کار شده و آنهم
پدافند با خارهایش هست, ولی روباه به چندین و چند فند و هنر داناست و در هر جایی, بسته به نیاز از یکی از آنها میبهرد.

پارسیگر

فکر نمیکنم مقایسه با فیل و دایناسور زیاد مناسب باشه!
یعنی مثلا یک کنگفوکار قوی شدن، قابل مقایسه با تبدیل شدن به فیل و دایناسور است؟
یعنی چنین فردی آسیب پذیرتر میشه؟ به منابع خیلی بیشتری برای بقا نیاز داره؟
اتفاقا کنگفو رو باید هنر زندگی برتر هم دونست. فقط برای جنگ و مبارزه مستقیم با دیگران نیست بنظر بنده. بلکه باعث میشه بتونی خطرات و مشکلات و نیازهای زندگی خودت رو هم خیلی بهتر در کنترل دربیاری.
بعدم بله منظور منم افزایش قدرت بصورت هماهنگ است (تاحد امکان). نگفتم مثلا آدم زورش خیلی زیاد باشه ولی علم و عقل و هوشش به تناسب خیلی کم باشه.

بعدشم در نهایت، من یکی که یک زندگی دراز معمولی و کسالت آور و محروم از چیزهایی که بهشون گرایش دارم رو ارزشمندتر از یک زندگی کوتاهتر اما همراه با دستاوردهای قابل توجه و رسیدن به آرمان ها و چیزهای هیجان انگیز نمیدونم.
من ترجیح میدم مدت کمتری زندگی کنم اما زندگی با کیفیت تری داشته باشم.
زندگی ای همراه با احساس شکوه و فراتر رفتن از این زندگی سطحی و یکنواخت و ناامیدکننده.
دوست دارم قدرت های فراعادی رو تجربه کنم. دوست دارم پتانسیل های وجودی خودم رو به حد اعلا تحقق ببخشم. دوست دارم قدرت روح و روان و ارادهء خودم رو ببینم که روز به روز بر محدودیت ها غلبه میکنه.
دوست دارم مثل عقاب بالا پرواز کنم، ولو عمرم کوتاه بشه.

حالا فرگشت هر کوفتی بگه! چه اهمیتی داره؟
شاید فرگشت موجوداتی مثل من رو ترجیح نده و دوست نداشته باشه، اما من خودم این خودم رو ترجیح میدم و دوست دارم.
فرگشت برای من هیچ معیاری نیست.
حتی بقای نسل انسان هم از نظر من اهمیتی نداره.
مهم خوشبختی است.
مهم اینه که تاجایی که میشه از این فرصت محدود استفاده کنم قبل از اینکه به پایان برسه.
این ذات منه، و یک گرایش بسیار قوی در درونم برای این دارم.

از دید من یک انسان کامل و کامیاب، بهتر از هزاران انسان نه حتی بدبخت، بلکه میانه است.
بنظر من این معنا و ارزش بیشتری دارد.
مگر آنکه سرانجام آن انسانهای دیگر هم همین باشد که به اوج شکوه و بهره مندی برسند.
من دنبال شاهکار و هدف بالاتری از فرگشت هستم.
ولو این هدف به نابودی تمام انسانها برای همیشه منجر شود، ولی آزمودن این شانس و تلاش برای رسیدن بدان، ارزشش را دارد. چرا که تمام زندگی و فرگشت و این حرفها، از دید عقل و منطق من در نهایت بی ارزش است.
این را وجودم میگوید.
و این ذات منست!
ذاتی که از آن خوشنودم.
چراکه احساس آزادی و عدم وابستگی میکنم.
و احساس اینکه شاید شانس و فرصتی برای فراتر رفتن، واقعا وجود داشته باشد.
موجودی که اینها را تجربه کند، چرا باید یک زندگی گذرا و معمولی را که فرگشت با نهایت سخاوتش به او عرضه میکند، ترجیح بدهد؟ منکه نمیفهمم!
این ذات من است. آیا ذات شما نیست؟
بخار شدن در خورشید از این زندگی زیباتر است.
من این زیبایی و شکوه را در درونم حس میکنم و میخواهم.
در یک محصول و بردهء معمولی طبیعت بودن، از آغاز تا پایانی بی معنا، چرا چه ارزش و ترجیحی دارد؟
بطور مثال آیا کسی که دنیای زیبا و برتر علم و خرد را تجربه کرده است و به این بینش و قدرت دست یافته است، حاضر است دوباره به یک انسان معمولی مبدل شود و یک زندگی معمولی را تا آخر عمرش سپری کند، یا اینکه ترجیح میدهد عمری کوتاهتر داشته باشد اما هرگز دوباره به عقب برنگردد؟
اگر بله، پس چیزهایی فراتر از چند سال بیشتر زندگی هم هست! نه؟
برای ما چیزهایی فراتر از فرگشت هم هست. نه؟

بازگشت به عقب سخت است.
بسیار سخت.
آنقدر که خیلی وقتها ترجیح میدهیم بمیریم تا اینکه چند سالی بیشتر زندگی کنیم.
کسی که طعم قدرت و تعالی های فراعادی را چشیده است، دیگر نمیتواند از آن چشم بپوشد.
کسی که پیشرفت با حداکثر سرعت را تجربه کرده است.
و تک تک سلولهای بدنش از این تعالی به وجد آمده اند.
این موجود نمیخواهد به عقب باز گردد!
بلکه میخواهد بازهم به پیش برود.
تاجاییکه ممکن است و فرصت دارد.
folaani نوشته: بطور مثال آیا کسی که دنیای زیبا و برتر علم و خرد را تجربه کرده است و به این بینش و قدرت دست یافته است، حاضر است دوباره به یک انسان معمولی مبدل شود و یک زندگی معمولی را تا آخر عمرش سپری کند، یا اینکه ترجیح میدهد عمری کوتاهتر داشته باشد اما هرگز دوباره به عقب برنگردد؟

Ted Kaczynski - WiKi
فکر نکنم زیاد ربطی داشته باشه ها!
ماجرای این یارو رو میدونم.
این طرف مخالف فناوری مدرن و اینها بوده ظاهرا.
خب این چطوری چه ربطی به حرف من پیدا میکنه.
این طرف که میخواسته با دوتا عملیات تروریستی جلوی این روند رو بگیره، بنظرم احمقی روانی ای چیزی بوده! مریض شده بیچاره. نهایت از اون نابغه های دیوانه بوده.
در ضمن من درمورد قدرت بطور کلی صحبت میکنم. این قدرت هم بیشتر از نوع قدرتهای اصیل و درونی هست، نه انواع و نمودها و ساختارهای خارجی. یعنی مثلا اینکه ما ذهن دانشمند و قوی و تیزهوشی داشته باشیم، نه لزوما اینکه دنیای ما به این شکل باشه، نه شاید یک ذهن واقعا باهوش روش طبیعی تر زندگی رو درست تر تشخیص بده.
بعدم بهرحال ما الان داریم در این دنیا زندگی میکنیم و نمیتونیم تغییرش بدیم. بهمون تحمیل شده، خوب یا بد، درست یا نادرست. پس قدرت تطبیق با این دنیا و استفاده کردن از فرصت هاش هم یک هنره که میتونیم به نفع خودمون استفاده کنیم.
من کاری هم با کلیت و توده و این حرفا ندارم. از بعد شخصی صحبت میکنم. فقط به فکر خودم هستم. به دیگران اعتمادی ندارم. شاید من آدم خودخواهی هستم! بهرحال همینطوری حال میکنم!!

در کل در این لینک و مطلبی که انداختی وسط شخصا ارتباط و استدلال و سند خاصی که با نظریات و تجربیات من مرتبط باشه نمیبینم. اگر فکر میکنی اینطور نیست، روشنتر و دقیقتر توضیح بده چطور و کجاش!
کلی گویی و مبهم گویی نکن.
پناه بردن به کلی گویی و مبهم گویی و انداختن وظیفهء حل مسئله مجددا بر دوش طرف مقابل، کار اصولی و درستی نیست. ابتدا صورت سوال و ادعا باید بقدر کافی واضح و دقیق بشه.
این طرف هم فکر نمیکنم از قدرت بدش میامده. نه؟
خودش اگر قدرتش رو داشت میتونست جامعه رو تغییر بده. ولی این قدرت رو نداشت. غیر از اینه؟
من میگم آدم اینقدر قدرت داشته باشه که حداقل بتونه از خودش محافظت کنه و خودش رو تعالی بده.
درمورد دیگران آدم نمیتونه همینطور نظر و میل خودش رو، بدون رضایت اونا، تعمیم بده.
جامعه خودش دوست داره به هر سمتی بره. وظیفهء ما صرفا آگاهی رسانی و ایفای نقش و وظیفهء شخصی خودمونه. جامعه مال کسی به تنهایی نیست که بخواد توش اعمال نظر شخصی بکنه به تنهایی.
امروز یک سری به‌‌ darknet تور زدم کف کردم ، چقدر آگهی‌ استخدام قاتل هست ، عجیب است هیچ راهی‌ نیست پلیس اینها رو پیدا کنه
Theodor Herzl نوشته: امروز یک سری به‌‌ darknet تور زدم کف کردم ، چقدر آگهی‌ استخدام قاتل هست ، عجیب است هیچ راهی‌ نیست پلیس اینها رو پیدا کنه

آدرس سایتشو بده یه نگاهی بندازیم E107 !!
Anarchy نوشته: آدرس سایتشو بده یه نگاهی بندازیم E107 !!

http://torlinkbgs6aabns.onion/
http://ybp4oezfhk24hxmb.onion/
Ouroboros نوشته: 1)
2)معامله‌ها همه از طریق بیت‌کوین ام می‌شوند. یک واحد پول پیرتوپیر که آنهم مطلقا غیرقابل ردیابی‌ست. سپس محصول خریداری شده توسط پست عادی ارسال می‌شود، و در کنار ده‌ها هزار بسته‌ی پستی دیگر قرار می‌گیرد. پس نه، اعمال قانون ممکن نیست. و اساسا فلسفه‌ی وجودی اینها همین بوده.

من قصد دارم یک خرید حدود 1000 دلاری انجام دهم. چطور میشود اطمینان کرد؟

غیر از جناب امیر کس دیگری هست که خرید کرده باشد؟ یا در فرومهای این شبکه عضو باشد تا برای من پرس و جو کند؟
جناب امیر ظاهرا چند وقته که نیستن.
razi نوشته: غیر از جناب امیر کس دیگری هست که خرید کرده باشد؟ یا در فرومهای این شبکه عضو باشد تا برای من پرس و جو کند؟
امیر مگه خرید کرده؟ امیدوارم بیاد جواب بده خودش.:e303:
بله ، توی این پست گفته که خرید میکرده است:

Ouroboros نوشته: اینهم سایت جاده ابریشم، و لیستی از موادهایی که می‌توانید از طریق بیت‌کوین در آن خریداری بکنید. این یکی ایراد زیادی ندارد و من خودم هم از آن خرید می‌کنم، وانگهی شمار زیادی از فروشندگان قاچاقچی‌ ِ حرفه‌ای هستند، و قاچاقچیان حرفه‌ای پیشه‌ی خود را بر خانه‌های سوخته و قبرستان‌ها بنا می‌کنند:
[ATTACH=CONFIG]924[/ATTACH]

جناب [MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] هم نیستند؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9