sonixax نوشته: قیاس دانستن حقایق اسلام و چیزهایی مانند آن قیاس معالفارق است .
دانستن اینکه فرد X قصد کشتن فرد Y را دارد ، یا چیزهایی مثل این کسی را دانشمند نمیکند و ندانستش هم کسی را الاغ نمیکند .
باید بسیار خوشحال باشید که امروزه از تمام جنایاتی که در شهری که زندگی میکنید (هر کجا فرقی نمیکند) اتفاق میوفتد خبر ندارید . اگر خبر داشتید زندگیتان به گند کشیده میشد . این از همان مواردیست که ندانستن بهتر از دانستن است .
من ترجیح میدم همه چیز رو بدونم و حتی بتونم!!
چون ممکنه برای دفاع از خودم هم که شده نیاز باشه.
iranbanoo نوشته: سونیکساس درست میگن گاها ندونستن بهتر از دونستن هست.من که اصلا نمیتونم چنین فجایعی رو شاهد باشم.
البته خوشبختانه من نتونستم ببینم.اما از شنیدن چنین مسائلی هم آدم به شدت تحت تاثیر قرار میگیره.
این یک روی مسئلست اما حقیقت اینه که چنین حیواناتی خیلی خیلی زیادن .
من نمیتونم بفهمم که چه طور ممکنه ازاد باشن؟؟!!
ایا واقعا دسترسی بهشون غیر ممکنه؟یا شاید هم مثل همین اخوند های بچه باز خودمون زیر پرچم خاصی فعالیت میکنن؟؟
بله البته افراد ضعیف و کسانی که مسیر و روش نادرستی رو در زندگی انتخاب کردن باید مثل کبک سرشون رو زیر برف بکنن و دعا کنن این مسائل نزدیک اونا نیاد.
ولی کسی مثل من که از ابتدا با واقعیتگرایی و عملگرایی آشتی کرده، و مثلا ازدواج نکردم و بچه دار نشدم، و انتظار زندگی رویایی و ابلهانه به شکلی توده ها دارند رو ندارم، و دوست دارم یک جنگاور بشم، و در این راه حاضرم تمام تلاشم رو بکنم، و این فرصت رو برای خودم محفوظ داشتم، هراسی از روبرو شدن با این واقعیات ندارم.
خلافکارها همیشه بوده و هستن. همه جا.
البته کمک به اونا هم کار درستی نیست.
ولی کمک به حکومتها برای نظارت و کنترل مطلق هم چیز خوبی نیست.
هر دو بد هستند. هر کدام بیش از حد زیاد بشه بده. فرق زیادی بینشون نیست.
حکومت بد میتونه حتی از خلافکارها هم بلای بدتری به سر مردم بیاره.
پس باید یه تعادلی بین این دوتا برقرار کرد.
البته اگر ممکن نیست که هردو رو کاملا مهار کرد.
الان نمونش همین حکومت خودمون جمهوری اسلامی!!
والا الان من مشکل روبرو شدن با خلافکارها رو ندارم، ولی اینا دارن دهنمون رو سرویس میکنن.
اون روزی که به فلاکت بیفتیم واقعا دیگه برامون زیاد فرقی نمیکنه بین این دوتا.
هردوش رنج و عذاب و خشم میاره.
چه فرقی میکنه واقعا؟!
من همینطوریش یه مدت اقتصاد خراب شد وضع مالی منم خوب نبود، دهنم سرویس شد خشم تمام وجودم رو فرا گرفته بود به پوچی مطلق داشتم میرسیدم. در چنین شرایطی اصلا ممکنه خودم هم دست آخر بزنم یکی رو بکشم خلاصه یه کاری بکنم نمیدونم مبارز مسلحانه بشم خلاصه آخر و عاقبتم معلوم نیست.
وقتی به نهایت حد تحملم برسه حاضرم خلافکار بشم بخاطر دفاع از خودم.
از اونایی نیستم که ترجیح بدم بایستم و پایمال شدن و نابود شدن خودم رو نظاره کنم!
بنظر من دقیقا مثل این میمونه که یه عده با شمشیر و چاقو و قمه و قداره بهت حمله کنن.
من یکی که نمیتونم اون موقع هیچ کاری نکنم. ترجیح میدم از خودم دفاع کنم، ولو لازم باشه دست به سلاح ببرم و همشون رو تکه تکه کنم، نمیذارم به خودم آسیبی برسه.
والا ما دیگه توی این مملکت از قانع ترین و سالم ترین افراد هستیم.
مگه چی خواستیم آخه که اونو هم نمیذارن بمونه برامون؟
اینا خودشون از اون خلافکارها خطر جدی تر و بزرگتری دارن میشن.
راستی تور رو همین الان هم دانلود کردم ولی کار نمیکنه متاسفانه.
همین فیلترشکن محرمانه خودم فعلا از همه بهتر بوده. ولی اون سایتهای مخفی رو خب نمیتونم باز کنم.
folaani نوشته: من ترجیح میدم همه چیز رو بدونم و حتی بتونم!!
چون ممکنه برای دفاع از خودم هم که شده نیاز باشه.
نظر من اینه که آدم نباید خوش رو اذیت کنه !
folaani نوشته: له البته افراد ضعیف و کسانی که مسیر و روش نادرستی رو در زندگی انتخاب کردن باید مثل کبک سرشون رو زیر برف بکنن و دعا کنن این مسائل نزدیک اونا نیاد.
ولی کسی مثل من که از ابتدا با واقعیتگرایی و عملگرایی آشتی کرده، و مثلا ازدواج نکردم و بچه دار نشدم، و انتظار زندگی رویایی و ابلهانه به شکلی توده ها دارند رو ندارم، و دوست دارم یک جنگاور بشم، و در این راه حاضرم تمام تلاشم رو بکنم، و این فرصت رو برای خودم محفوظ داشتم، هراسی از روبرو شدن با این واقعیات ندارم.
چه پیک قدیمی ای رو ورداشتی کوت گرفتی!!!
گرچه هنوزم نظرم عوض نشده و فکر میکنم کسی که طاقت دیدن رنج کسی رو اونم تجاوز به کودک رو داشته باشه و اصلا این موضوع ناراحتش نکنه لایه هایی از دگر آزاری در شخصیتش وجود داره و هیچ ربطی هم به قدرتمند بودن نداره.
آره موقع دیدن تخمه هم بشکن!
iranbanoo نوشته: چه پیک قدیمی ای رو ورداشتی کوت گرفتی!!!
گرچه هنوزم نظرم عوض نشده و فکر میکنم کسی که طاقت دیدن رنج کسی رو اونم تجاوز به کودک رو داشته باشه و اصلا این موضوع ناراحتش نکنه لایه هایی از دگر آزاری در شخصیتش وجود داره و هیچ ربطی هم به قدرتمند بودن نداره.
آره موقع دیدن تخمه هم بشکن!
من یادمه ١٠ ١٢ سالگی در راستای اسلامستیزی فیلمی از دست و پا بریدن کافر دیدم و همان واپسین باری بود که براستی
احساس آزردگی و درد کردم, پس از یکی دو بار دیدن مغز آموخته میشود و از دیدن این چیزها دچار احساس چندانی نمیشود.
این دسته را هم نمیشود نادیده گرفت, بهتره تا جای شدنی از خودفریبی و نادیده
گرفتن اشان پرهیخته و همواره فربودهایِ تلخ و زننده را بکوشیم با سری سرد واکاویم.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: من یادمه ١٠ ١٢ سالگی در راستای اسلامستیزی فیلمی از دست و پا بریدن کافر دیدم و همان واپسین باری بود که براستی
احساس آزردگی و درد کردم, پس از یکی دو بار دیدن مغز آموخته میشود و از دیدن این چیزها دچار احساس چندانی نمیشود.
و فرق انسان باهوش با کودن همینجاست !
انسان باهوش در همان 10-12 سالگی میفهمد که دست و پا بردین کار وحوش و غیر اخلاقی و غیر انسانیست و انسان کودن برای آن فیلم و عقاید میرود در ماه محرم خودش را جر میدهد !
iranbanoo نوشته: چه پیک قدیمی ای رو ورداشتی کوت گرفتی!!!
گرچه هنوزم نظرم عوض نشده و فکر میکنم کسی که طاقت دیدن رنج کسی رو اونم تجاوز به کودک رو داشته باشه و اصلا این موضوع ناراحتش نکنه لایه هایی از دگر آزاری در شخصیتش وجود داره و هیچ ربطی هم به قدرتمند بودن نداره.
آره موقع دیدن تخمه هم بشکن!
حالا منظورم تجاوز به کودک نبود.
بیشتر منظورم چیزهایی بود که در تنازع بقا بدرد میخورن.
مثلا انواع سم و روشهای کشتن و شکنجه کردن و درگیری و این حرفا.
بعدم ببین آدم وقتی خشونت و بیرحمی و تحقیر ببینه، وقتی به حیاتی بودن قدرت پی ببره، انگیزهء کافی برای تحمل خیلی چیزا پیدا میکنه.
البته بستگی به آدمش داره.
بعضی آدمها در افسردگی و ترس فرو میرن، بعضیا مثل من یهو از درون منفجر میشن و به سمت مبارزه و خشم و خشونت میرن.
sonixax نوشته: و فرق انسان باهوش با کودن همینجاست !
انسان باهوش در همان 10-12 سالگی میفهمد که دست و پا بردین کار وحوش و غیر اخلاقی و غیر انسانیست و انسان کودن برای آن فیلم و عقاید میرود در ماه محرم خودش را جر میدهد !
نترسیدن و آماده بودن برای روبرو شدن با این چیزها هم خودش یک نوع قدرته.
قدرت هم قدرته.
همهء قدرتها خوب هستن.
همهء قدرتها بدرد میخورن.
البته بسته به آدمش هم داره که ظرفیت و خرد و معنویت کافی هم داشته باشه و درست استفاده کنه؛ وگرنه ممکنه مایهء سرنگونی و بدبختی هم بشه.
نترسیدن از چیزی، خودش زندگی آدم رو بهتر میکنه. چون ترس و وحشت خودش موجب رنج و نگرانی است.
بعد در مواقع خطر و خشونت و درگیری هم بدرد میخوره.
folaani نوشته: نترسیدن و آماده بودن برای روبرو شدن با این چیزها هم خودش یک نوع قدرته.
قدرت هم قدرته.
همهء قدرتها خوب هستن.
همهء قدرتها بدرد میخورن.
نه, بروشنی در طبیعت و فرگشت میبینیم قدرت و بزرگی بیش از اندازه خوب نیستند, زیرا نیاز به سرمایهگذاری پیوسته از سوی جاندار برای نگهداشت شان دارند.
برای نمونه میبینیم نیرومندترین جانوران روی زمین بزرگتر از فیل نشدهاند, زیرا آنهاییکه شده بودند مانند دایناسورها و ماموتها زمانیکه یک سنگ
آسمانی به زمین خورد از روی بزرگی و زورمندی بیش از اندازه (پس نیاز بالا به خوراک و سرمایهگذاری), نتوانستند خودشان را زنده نگه دارند و نابود شوند.
نیرومندی راستین در یک همسنگیِ باریک میان فروزهها ست: کسیکه هم باهوش (نه تنها باهوش و
باهوشترین) باشد, هم نیرومند (نه تنها نیرومند و نیرومندترین) باشد, هم اندیشمند باشد, هم زیبا باشد و ...
به دیگر سخن, بهتر است در زندگی روباه بود تا خارپشت, زیرا خارپشت تنها در یک چیز ویژهکار شده و آنهم
پدافند با خارهایش هست, ولی روباه به چندین و چند فند و هنر داناست و در هر جایی, بسته به نیاز از یکی از آنها میبهرد.
پارسیگر