Anarchy نوشته: خیلی دوست داری راسل جان؟ راهشو از این دوستان سیگاری بپرس بهت نشون میدن
دز کم میکشم اونم گَهگاهی،اصلا اعتیادی ندارم،یعنی برام مهم نیست.البته یمقدارش برای همون دز پایینه که برای من کمه بگمونم
اما دکتر راست میگه،همین مرحوم هیچنز همینکارا رو کرد که :e04b:
Anarchy نوشته: هر چقدر؟
این جمله برام خیلی آشناست...تمام دوستان سیگاری من هم میگفتن ما که سیگاری نیستیم هر وفت بخوایم میذاریمش کنار ولی خبر نداشتن معتاد شدن یا وابستگی به سیگار که شاخ و دم نداره...خیلی هم آروم و بی سر و صدا کارشون انجام میده...پس مواظب باش بانو آلیس، منتظر چیز خاصی نباش که فکر کنی از اون موقع به بعد وابسته شدی...
همه دوستان سیگاری من هم در آغاز کار میگفتند هر زمان بخوایم میزاریم کنار .. درباره neuroscience چیزهای زیادی به آدم میآموزاند!
Anarchy نوشته: هر چقدر؟
این جمله برام خیلی آشناست...تمام دوستان سیگاری من هم میگفتن ما که سیگاری نیستیم هر وفت بخوایم میذاریمش کنار ولی خبر نداشتن معتاد شدن یا وابستگی به سیگار که شاخ و دم نداره...خیلی هم آروم و بی سر و صدا کارشون انجام میده...پس مواظب باش بانو آلیس، منتظر چیز خاصی نباش که فکر کنی از اون موقع به بعد وابسته شدی...
اتفاقاً من دیشب با دوستام بیرون بودم کلی هم دوستان بهم دادن کشیدمـــ...
!
ولی امروز اصلن بیرون نرفتم چیزیم نکشیدمـــ...
!
اگه تا یه ماهه دیگه ام نکشم اتفاق خاصی نمیفتهـــ...
؛ ولی مثلن دو روز بعد ممکنه دوباره بکشمـــ...
به نظر من همه چیز تحت کنترلهـــ...
شماها فقط تحت تاثیر دیگران قرار دارید و هی میگید سیگار اینجوریهـــ...
؛ هی سیگار اونجوریهـــ...
دستکم برای من اعتیادآور نیست
؛ اصلن
mamad1 نوشته: سیگار طعم کاغذ سوخته داره بیشتر
به خاطر همین خوشاید نیست
مگه شما چی میکشی که طعم کاغذ سوخته میدهـــ...
؟
به هر حال من دیدی که شما به سیگار دارین رو اصلن ندارم
Alice نوشته: اتفاقاً من دیشب با دوستام بیرون بودم کلی هم دوستان بهم دادن کشیدمـــ... !
ولی امروز اصلن بیرون نرفتم چیزیم نکشیدمـــ... !
اگه تا یه ماهه دیگه ام نکشم اتفاق خاصی نمیفتهـــ... ؛ ولی مثلن دو روز بعد ممکنه دوباره بکشمـــ...
به نظر من همه چیز تحت کنترلهـــ...
شماها فقط تحت تاثیر دیگران قرار دارید و هی میگید سیگار اینجوریهـــ... ؛ هی سیگار اونجوریهـــ...
دستکم برای من اعتیادآور نیست ؛ اصلن
بانو به قول آقای ایمنی، توصیه های ایمنی رو جدی بگیرید...خیر و صلاح شما رو میخوام که اینا رو گفتم.شما اولیش نیستی و آخریش هم نخواهی بود!! داستان همه کم و بیش مثل هم هست!!!
کلا بذارش کنار تا اول راهی...
-----------------------------------------------------------------------------------------------
خب یاران گرامی دفترچه، در میان این بحث های سیگار و قلیان و نعناع و اینها شما رو به هیولای اسپاگتی پرنده میسپارم...من برم بخوابم که فردا کلی کار دارم و در اثر کم خوابی قطعا دخلم خواهد آمد...
شب همگی خوش:e303:
من زمانی که بچه بودم عاشق سیگار کشیدن بودم. جایی نخ سیگاری میدیم اگه از دستم بر میومد کش میرفتم و سیگاره رو میکشیدم. البته یه دوست شیطون هم داشتم با اون اینکارو انجام میدادیم. ولی الان از سیگار که بدم میاد هیچی به محض اینکه بوش میخوره سرم سردرد میگیرم. زمان دانشجویی یه هم اتاقی داشتم سیگاری بود. بهش میگفتم چطور دلت میاد سیگار بکشی؟ دلت برای پوست و دندونای خودت نمیسوزه؟ میگفت تا حالا امتحان نکردی وگرنه این حرفو نمیزدی اینقدر آرامش بخشه. گفتم من بدم میاد از سیگار صد بار هم که بکشم بازم میاد. بعد چند بار بهم داد تا امتحان کنم ولی هیچ اثری روم نداشت. تا اینکه یه بار یکی از دوستای سیگاری دیگه بهم گفت تو بلد نیستی و نحوه صحیح سیگار کشیدن رو بهم یاد داد منم تا پک اول رو زدم و تو حلقم رفت سرفه و حالت تهوع و .... همراه شد و من از همون موقع تا حالا از تصور سیگار کشیدن هم حالت تهوع بهم دست میده. و در ضمن دوستان سیگاریم رو هم بهشون التیماتوم دادم که از اون بعد وقتی میخوان سیگار بکشن باید برن تو اتاق و در اتاق هم رو خودشون ببندن تا من کوچکترین بوی دودی احساس نکنم.
یه خاطره هم از قلیون کشیدن: زمان دانشجویی خیلی وقتا با دوستامون میرفتیم بیرون و قلیون میکشیدیم. آخریم باری که قلیون کشیدن رفته بودیم هتل هرمز . داشتم قلیون میکشیدم یه دفعه به سرم زد خیلی بیش از حد قلیون بکشم ببینم چه اتفاقی میفته. همین جور کشیدم تند تند. تا اینکه سرم کم کم گیج رفت. رنگم پرید. و غش کردم. دوستام بهم آب قند و اینا دادن به هوش اومدم. از همون موقع شدیدا از قلیون متنفرم و حالم ازش بهم میخوره.
Mehrbod نوشته: شنیدهام ترک نیکوتین یکی از دشوارترین کارهاست و از کوکائین و اینها هم سختتره!
من که تا حالا کوکائین مصرف نکردم ولی چند سالی سیگاری بودم چند سالکی هم هست که ترک کردم. یک کم اراده میخواد. اول هاش از فیلم کنستانتین یاد گرفتم هر وقت هوس سیگار میکردم آدامس میجویدم:e420:
ولی لوازم مورد نیازش اول اراده ست بعد هم جایگزین. از زمان ترکم تا الان به سیگار لب نزدم. از این به بعد هم لب نخواهم زد.
قلیون هم تفریحی به ندرتا میکشم. چون حرفه ای ورزش میکنم یکی دو ماه یکبار یک مدت که استراحت میکنم میکشم و دوباره که میرم تو دوره لب نمیزنم. نه به قلیون نه به مشروب.
shirin نوشته: یه خاطره هم از قلیون کشیدن: زمان دانشجویی خیلی وقتا با دوستامون میرفتیم بیرون و قلیون میکشیدیم. آخریم باری که قلیون کشیدن رفته بودیم هتل هرمز . داشتم قلیون میکشیدم یه دفعه به سرم زد خیلی بیش از حد قلیون بکشم ببینم چه اتفاقی میفته. همین جور کشیدم تند تند. تا اینکه سرم کم کم گیج رفت. رنگم پرید. و غش کردم. دوستام بهم آب قند و اینا دادن به هوش اومدم. از همون موقع شدیدا از قلیون متنفرم و حالم ازش بهم میخوره.
من یاد تاپیک الکل و دکتر افتادم،خوب هر چیزیو اینجور تنفرزایی بکنی دیگه طرفش نمیری،یکبار یک غذا رو هم بخوری بدجوری مسموم بشی دیگه ازش بدت میاد.
البته بد نیست هر کس یه سلیقه ای داره ولی جدا از ضررش اینها میتونند خیلی لذت بخش باشه مصرفشون و البته اعتیادش هم هست باز
Alice نوشته: شماها فقط تحت تاثیر دیگران قرار دارید و هی میگید سیگار اینجوریهـــ... ؛ هی سیگار اونجوریهـــ...
دستکم برای من اعتیادآور نیست
سیگار یک کِرمی داره که نگو... این خط اینم نشون. یه روز میفهمی چی میگم