دفترچه

نسخه‌ی کامل: جسمانیت مرگ
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
امیر جان آدرس آرامگاهت رابده جهت دزدی جك دنیلز مزاحم شویم E032
Ouroboros نوشته: «مبارز راه آزادی»

آزادی یا دکسترومتورفانE105؟
نخیر،
مبارز راه آزادی، برای مصرف دکسترومتورفن:e528: :e058:
راستی امیر گرامی داستان دکسترومترفان چی بود؟
نبودی یک بحثی با دوستان کردیم درباره عواقب مصرف دکسترومتورفان E105
هرکس یک ماده‌ی مخدری را دوست دارد دیگر گرامی. E414E414
به من این بیشتر از بقیه می‌ساخت.
اینجا اگر وصیت کنیم جسد مرا بسوزاندید نمی شود :)
باید حتماً دفن شویم ؛ اگر هم کسی طبق وصیت خودمان عمل کند و جسدمان را بسوزاند مجرم محسوب می شود و مجازات دارد !
اگر به اندازه کافی پولدار شدم، در یکی از شرکتهای خدمات سرمازیستی (Cryonics) عضو خواهم شد.
Ouroboros نوشته: من دوست دارم به روش کاتولیک‌ها دفن بشوم.
در یک کلیسای گوتیک، در هوای ابری، کشیش وانمود بکند که مرا می‌شناخته و آدم بسیار خوبی بوده‌ام و اکنون در کنار پدر آسمانی لم داده‌ام و درهای بهشت را سنت پیتر برویم می‌گشاید. بعد هم در یک محوطه‌ی زیبای حزن‌آور ِ چمن‌کاری شده دفنم بکنند.
Ouroboros نوشته: «مبارز راه آزادی». چیزهایی هم که برای دفن شدن با خودم انتخاب می‌کنم: یک گردنبند با نقش فیل شطرنج که همیشه همراهم است، و یک بطری جک دنیلز ۲۴ ساله. E10c
ممکن است انگیزه خود را کمی روشن کنید؟ آیا صرفا به این خاطر است که تا مدتی که زنده هستید، تصور مرگ برایتان آسان تر باشد؟ برای من که هیچ فرقی ندارد وقتی نیستم، با تنم چه کار کنند. اگر سرمازیستی نشد، آن کاری را می کنم که دوست دارم سایرین (که برخی زودتر از من می میرند) انجام دهند، مانند اهدای عضو.
Unknown نوشته: اگر به اندازه کافی پولدار شدم، در یکی از شرکتهای خدمات سرمازیستی (Cryonics) عضو خواهم شد.

Unknown نوشته: ممکن است انگیزه خود را کمی روشن کنید؟ آیا صرفا به این خاطر است که تا مدتی که زنده هستید، تصور مرگ برایتان آسان تر باشد؟ برای من که هیچ فرقی ندارد وقتی نیستم، با تنم چه کار کنند. اگر سرمازیستی نشد، آن کاری را می کنم که دوست دارم سایرین (که برخی زودتر از من می میرند) انجام دهند، مانند اهدای عضو.

دوستان یک خرده‌ای sense of humor امیر را نمیگیرید‌ها 4
البته بحث کلا شوخی-جدی‌ست، دوستان به نحوی باید انگیزه‌ی اظهار نظر پیدا بکنند.

اما به راستی و گذشته از شوخی، چیزی از این بهتر می‌شود تصور کرد؟ کشیش خوش‌تیپی که می‌توانست آدم حسابی باشد، سر صبح سه تیغ کرده، در یک محفل پر از ریا ادای دوست داشتن شما را در‌می‌آورد که چه آدم شریفی بوده‌اید و چه مایه خیرخواه، و اصلا بشریت بدون وجود شما چنان که هست نمی‌بود، بعد از مراسم هم می‌رود به یاد شما کمی آلتربوی‌ها را دستمالی می‌کند که «زندگی دو روز است و باید خوش بود». E414

آن روی سکه‌ی ریای کاتولیکی که می‌کوشد مرگ را جشن بگیرد، گریه‌ زاری‌های مصنوعی ِ ایرانیان پای گورهای خاک‌آلوده و کثیف بهشت زهرا و فاطمه و معصومه است. صدای عرعر قاری، زوزه‌های از سر جنون بازماندگان که به خنده‌ی کفتارهای آفریقایی می‌مانند و کولی بازی ِ نفرت‌انگیز. من در عجبم که چطور در مراسم ختم و کفن ایرانی بجز مرحوم چند نفر دیگر به اموات افزوده نمی‌شود؟
صفحات: 1 2 3 4 5 6