"بر جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین میفرستم"، بیانیه عبدالکریم سروش درباره شکنجه دامادش !!
من این مزخرفات جناب سروش راجع به اسلام و سکولاریسم و کافران را که میخوانم یاد نظر لوتر درباره یهودیان میافتم که اجازه مصادره مال و اتش زدن خانه و... یهودیان را داده بود حالا خیلی لطف کرده بود میگفت که حق حیات دارند.
این عزیزان هم گویا نیت کرده اند چرخ را دوباره اختراع کنند و از نو مانند لوتر سخن بگویند انگار نه انگار قرن 21 است.حالا حضرات با همین احوال کشور از مدرنیسم و سکولاریسم نگذشته مهملات پسا مدرن و پسا سکولار برای "کفار آدمخوار" تلاوت میفرمایند.
یعنی جایی که دین اسلام در مغز کسی وارد شود شرم و خرد از طرف دیگر خارج میشود.حالا هر چقدر هم که کتاب و فلسفه بخواند طرف.
تصور اینکه جامعهی ایران چه مایه سریع و بسیار دیگرگون شده دشوارست. آدمهایی در حد سروش در دههی شصت(کسانی همچون مجتهد شبستری و احمد مفتیزاده و ...)به راستی روشنفکر و نوآور و یکیدو قدم جلوتر از جامعه به حساب میآمدند. در این مدت کم اما، با رو شدن دو نسل جدید، میبینیم که اندیشههای او چقدر نخنما و فسیلشده به نظر میرسند. در اینکه روشنفکران دینی با کمترین استانداردهای لازم برای روشنفکری همخوانی ندارند تردیدی نیست، زیرا اساس روشنفکری رها کردن دگمها، و نقد بنیادین ِ فرهنگ، سنت و مذهب حاکم بر جامعه است، نه یافتن راههای جدید برای دفاع از باورهای کهنه و پوسیده.
آیا حقیقت دارد دکتر سروش و گنجی عقیده دارند قرآن کلام محمد است؟
Agnostic نوشته: آیا حقیقت دارد دکتر سروش و گنجی عقیده دارند قرآن کلام محمد است؟
بله، اما منظورشان این نیست که محمد این مطالب را از خودش درآورده، آنچه من فهمیدم اینست که سروش میگوید اینها وحی الهی، از زبان ِ محمد است. گمان میکنم اینها با الهام از نظریههای بارت پیرامون مرگ مولف و فراتر رفتن از نگارنده است، و اینکه درک حالت و مقصود حقیقی نگارنده نه فقط ناممکن، بلکه دست آخر بیاهمیت است. به عبارت ساده، او میگوید اینها سخن خداست، چنانکه محمد، برازندهترین دستگاه مخابرهی جهان آنها را دریافته. گنجی البته انسان شریف و بزرگیست و یکتنه برای مبارزه با نظام مستقر آنقدر هزینه پرداخته که میتوان اراجیف گاه به گاه را بر او بخشید.
من نمیدونم حقیقتا در ایران قحت الرجال در اندیشه اینقدر شدید است یا اینکه امثال این سروش یا آن حسن صدر و اینها واقعا حرفی برای گفتن دارند.در این وضع ایران که اسلام سیاسی هر روز آدم میکشند اینها تمام تیریبونها را در داخل (البته تا قبل از 88) و خارج گرفته اند و مشغول مزخرف گویی هستند.
در داخل که این وضع است.در خارج هم اینها باید بروند در استنفورد سخنرانی کنند از مزایای دین !
من کلا افراد تندرو رو به افرادی مثل سروش یا کدیور ترجیح میدهم ، چون انسان با آنها رو راست است ، ولی سروش و کدیور میخواهند اسلام را پاک سازی کنند.
البته اینها بهتر از افراد تندرو هستند، زیرا به هرحال همه را نمیتوان نامسلمان کرد، و باید ورژنی غیرتقلیدی(منهای آخوند)، غیرمهاجم و نرمخو از آن را که با دموکراسی و حقوق بشر سازگار باشد، البته با محدودیت و کراهت بسیار پذیرفت. اگرنه باید منتظر بمانیم تا اکثریتی از مردم ایران ترک اسلام بکنند، بعد دموکراسی و حقوق بشر و آزادی در کشور برپا بکنیم. به باور من، ما باید علاوه بر پیشبرد گستردهی خردگرایی، از مسلمانان سکولار ِ نرمخو هم «در برابر آلترناتیو»(که امثال ابوشریف هستند)حمایت بکنیم. حتی به زعم من پیشرفت باقی ادیان در ایران هم باز به سود ماست، چراکه هر مذهبی هزار بار شریفتر از اسلام است! و مثلا اگر مسیحیت یا زرتشتیگری هم در اذهان جایگزین اسلام بشود، آن ذهن یک شبه هزار سال جلو میافتد..
ببینید من فکر می کنم باید در چند جبهه به جنگ دین و حکومت دینی رفت.
چطور؟
1) ببینید در لبنان از هر دینی وجود دارد پس هیچ دینی نمیتواند برمبنای دینش حکومت دینی تشکیل دهد. از این نتیجه می گیریم اگر در آینده تبلیغات شدید شود و درصد تاثیر گذاری از مردم ایران از شیعه تبدیل به سنی، بهایی، مسیحی، اتئیست و بی دین شوند در آینده دیگر امکان نخواهد داشت حکومت آخوندی روی کار بیاید. پس اگر در آینده 15 درصد شیعیان سنی و 15 درصد مسیحی و 15 درصد بهایی شوند من این را خبر خوبی برای ایران میدانم.
یعنی حتی اگر اتئیست باشیم یک جامعه با حضور پرنگ چند دین مختلف خبر خوبی خواهد بود.
2) باید عقلگرایی و آگنوستیسیسم و آتئیسم را هم تبلیغ کرد در کنار حقوق بشر تا آتئیست های مردم دوست و نیک رفتار داشته باشیم نه آتئیست نژاد پرست و ...
3) در عین حال باید روشنفکران یا نواندیشان دینی را تقویت کرد تا آن عده از مردم که شیعه و سنی باقی می مانند از توحش بدرآیند و اندیشه های لیبرالی و حقوق بشری بصورت خالی بندی تحت عنوان اندیشه های امامان و پیامبر به خورد این جماعت وحشی داده شود تا ادم شوند. همینکاری که سروش و گنجی و خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی می کنند.
از شما دعوت می کنم تلویزیون های فارسی مبلغ مسیحیت را نگاه کنید چه برنامه های خوبی هست . مردم را به دوستی و محبت و اخلاقیات دعوت می کنند و دیگر خبری از جنگ و جهاد مسیحی و فحاشی به غیر مسیحیان نیست در حالیکه در قبل از رنسانس و عقب نشینی کلیسا دین مسیح هم مانند اسلام یک دین تهاجمی بوده.
بقول امیر گرامی اینها درگیر سنت و تعصب گذشته هستند و حس رمانتیک دارند نسبت به امام (!!) فقط با چنگ زدن به هر مفهوم جدید گرفته از هرمونتیک گرفته تا نظریات هابرماس و... میخواهند از آن دفاع کنند.ولی نکته ای که ناراحت کننده است این خشک شدن صداقت و شرافت در این اشخاص است که برخلاف ادعاهای دروغین اخلاقی تنها دگمهای ذهنی متعفن خودشان برایشان مهم است و بس.
من فکر میکنم شانس اینکه مردم مسلمان ایران به مسیحیت یا زرتشتیت روی بیاورند بسیار بیشتر از بی خدایی هست ، اصولاً هم که برای ما فرقی نمیکند کسی بی خدا باشد یا نباشد ، ما که نمیخواهیم پیام نجات بخش چارلز داروین را پخش کنیم و مردم را به حقانیت دوید هیوم برسانیم!
مردم هرچه از اسلام دور شوند بهتر است حالا چه به بیخدایی چه به مسیحیت و غیر!