دفترچه

نسخه‌ی کامل: خبر های علمی و دانشیک روز ایران و جهان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7
[h=2]جانورانی که برای تندرست ماندن باید اَنِ خود را بخورند[/h] در میان جانوران ، گروهی از آنها گیاهان را می خورند كه خوددو گروه اند :

الف:گیاهخواران كه تنها از گیاهان به بنامِ بنمایه ی خوراکی خود بهره می برند.

ب: همه چیزخواران كه افزون بر خوراک جانوری از خوراک گیاهی نیز بهره می برد،مانند ما مردمان و مرغ


گیاهخواران چگونه کارمایه یِ خود را از گیاهان بدست می آورند؟



سلولز یكی از مهندترین بنمایه های کارمایه در گیاهان می باشد در رویی که این جانوارن آنزیم واگشاینده ی سلولز ندارد و به تنهایی نمی توانند سلولز را واگشاید و از کارمایه یِ باشنده در آن بهره گیرد. در تنِ این گروه از جانوران ،تك یاخته هایی هستند كه با گزینش زندگیِ همزیستی با این جانوران ، با بهره از آنزیم های باشنده به شكستن سلولز یاری می رسانند، سرانجام جانور نیز از این بنمایه یِ کارمایه بهره می برد.جانورانی كه تنها از گیاهان بهره می برند به دو گروه نشخواركننده و نشخوار نكننده بخش می شوند.معده نشخواركنندگان 4 بخش جداگانه دارد كه سیرابی نخستین و مهندترین بخش از معده می باشد و با بودن تک یاخته های همزیست در واگشایی سلولز کارا هستند.این انباره كه گنجایش آن تا 180 لیتر هم می رسد جایی است برای گرد آمدن این جاندارانِ ریز.یكی از ویژگی های سیرابی بازگرداندن خوراک به دهان برای نشخوار كردن و جویدن آنها می باشد. بز،گاو،گوسفند و گوزن از نشخوار كنندگان هستند.


ولی گروهی دیگر مانند اسب،فیل،جوندگان وخرگوش ها ی جنگلی و رام سیرابی ندارند و کارِ واگشاییِ سلولز در كیسه ی بزرگی با نام سكوم(روده یِ كور) انجام می گیرد كه تک یاخته های همزیست در آن پناه گرفته اند.برای اینكه سكوم دورتر از معده(سكوم در پیوندگاه روده كوچك به بزرگ است) جای دارد،برگرداندن درونه (محتویات) ی آن(همانند نشخواركنندگان) برای این گروه از جانوران ناشدنی است. در این میان موش و خرگوش راه دیگری برای گوارش و گیرش این بنمایه ی کارمایه دارند كه می توان كارآیی آن را در اندازه ی نشخواركنندگان دانست.

این جانوران اَنِ خود را می خورند تا بدین گونه خوراک دوباره درون لوله ی گوارش شود.در این هنگام جانور خوراکِ برآمده از کنش تك یاخته ها در سكوم را می گیرد از همین روی اگر این گروه را از خوردن اَنِ شان بازداریم تندرست نخواهند ماند.

از آن روی که اَنِ شان در دور دوم فشرده تر می شود،دیگر گوارش نمی یابد و تنها ماده هایِ گرفتنی درون خون راه می یابند. همچنین بسیاری از جوندگان بیابانی از این راه (با خوردن اَنِ نخست شان)آبِ درون تنِ شان را نگه می دارند.


[عکس: 24.jpg]

[عکس: 25.jpg]

[عکس: 26.jpg]



پارسیگر
اریک اشمیت: تا ۱۰ سال آینده خبری از فیلترینگ نخواهد بود | امنیت در فضای مجازی | DW.DE | 25.11.2013

اریک اشمیت٬ مدیر اجرایی گوگل، می‌گوید در ۱۰ سال آینده روزگار فیلترینگ سپری خواهد شد و این پدیده به تاریخ خواهد پیوست. به گفته او، توانمندسازی کاربران با تکنیک‌های رمزگذاری٬ جایی برای سانسور آنلاین باقی نمی‌گذارد.


[URL="http://www.dw.de/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%A7-%DB%B1%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D9%88%D8%AF/a-17249901#"] [عکس: 70.jpg]

[/URL]

اریک اشمیت٬ از چهره‌های برجسته دنیای فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات که نقش چشمگیری در تکامل و توسعه کمپانی گوگل داشته٬ می‌گوید حفاظت از ترافیک اینترنت با کدهایی که شکستن آنها برای دولت‌ها امکان‌پذیر نیست٬ امکان سانسور ارتباطات آنلاین را در یک دهه آینده از بین خواهد برد.

به گزارش خبرگزاری بلومبرگ٬ مدیر اجرایی گوگل نوید فرا رسیدن زمانی را می‌دهد که کاربران اینترنت از طریق شبکه‌های خصوصی حفاظت‌شده با متدهای نوین رمزگذاری (Encryption) به سادگی قادر به برقراری ارتباطات و سازمان‌دهی اجتماعی خواهند بود٬ بدون آن که دولت‌ها بتوانند ارتباطات معمول آنها را مختل کنند.
آقای اشمیت عصر وداع با فیلترینگ و سانسور آنلاین را "عصر شبکه" می‌نامد و می‌گوید در چنین عصری داده‌ها با فرمول‌های ریاضی به‌گونه‌ای رمزگذاری می‌شوند که رمزگشایی از آن تنها با یک کلید دیجیتال خاص ممکن خواهد بود که هرگز در دسترس دولت‌ها قرار نخواهد گرفت.
جابجایی قدرت به سود کاربران در سراسر جهان
«همه‌چیز را رمزگذاری کنید؛ این کلید مقابله با دولت‌های سانسورچی و سرکوبگر است.» این سخنان اریک اشمیت در دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا در حالی بیان می‌شود که با افشاگری‌های ادوارد اسنودن پیرامون تلاش‌های گسترده آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) برای جاسوسی ارتباطات دیجیتال٬ نگرانی‌های بی‌سابقه‌ای نسبت به تعرض به حریم خصوصی کاربران اینترنت و سرویس‌های آنلاین در سراسر جهان پدید آمده است.
بیشتر بخوانید: هشدار مخترع وب نسبت به افزایش فیلترینگ و جاسوسی آنلاین

اریک اشمیت وعده داده کمپانی‌های بزرگی نظیر گوگل٬ فیس‌بوک و یاهو٬ تا سال ۲۰۳۰ مکانیزم‌های امنیتی خود را به‌گونه‌ای ارتقا خواهند داد که در یک جابجایی چشمگیر قدرت٬ معادلات به سود کاربران در سراسر جهان تغییر کند. او می‌گوید، تقویت سیستم‌های امنیتی این کمپانی‌ها مدتی است آغاز شده و با قدرت ادامه خواهد یافت.
تلاش گوگل برای تسهیل دسترسی آزادانه کاربران به اطلاعات
کمپانی گوگل چندی است که تلاش‌های گسترده‌ای را برای کمک به کاربرانی آغاز کرده است که در کشورهایی نظیر ایران٬ چین٬ عربستان٬ کوبا و ... با فیلترینگ شدید و گسترده اینترنت مواجه‌اند. اواخر ماه اکتبر٬ گوگل برای اولین بار از توسعه افزونه‌ای به نام یوپراکسی (uProxy) خبر داد. یوپراکسی به کاربرانی که به اینترنت آزاد دسترسی دارند٬ این امکان را می‌دهد که اینترنت آزاد خود را در اختیار دوستان خود در کشورهای "دشمن اینترنت" قرار دهند؛ گریز از سد فیلترینگ با تکنیکی اجتماعی و با بهره‌گیری از تونل‌های امن.
در کنار این اقدامات بی‌سابقه٬ آن‌طور که اریک اشمیت می‌گوید٬ گوگل قصد دارد از کاربران اینترنت در برابر هکرها و نفوذگران آنلاین هم بیش از پیش حراست کند. آقای اشمیت در این سخنرانی با اشاره به تلاش‌های گسترده دولت‌ها برای سانسور و رهگیری ارتباطات آنلاین گفته است: «ابتدا آنها راه دسترسی شما را مسدود می‌کنند٬ سپس به حریم خصوصی‌تان نفوذ می‌کنند٬ اما در پایان این شما هستید که برنده‌اید.»
مطالب بیشتر در صفحه ویژه امنیت در فضای مجازی

اریک اشمیت وعده عصری نوین را می‌دهد که در آن با جابجایی بی‌سابقه قدرت٬ کاربران با حمایت کمپانی‌های مستقل٬ دست‌بالا را خواهند داشت و دولت‌ها در موضع فرودست قرار خواهند گرفت. این‌که تا چه اندازه این وعده‌ها امکان تحقق خواهد یافت٬ موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد٬ اما او مطمئن به نظر می‌رسد و می‌گوید: «تردیدی نداشته باشید که بازنده این بازی سانسورچی‌ها خواهند بود.»
تجریبات تلخ ارثی می‌شود

دانشمندان معتقدند تجربیات ترسناک یا ناگوار زندگی بر دی‌ان‌ای تاثیر می‌گذارند و این تاثیر می‌تواند به نسل‌های بعدی منتقل شود.

در تحقیق متفاوتی که در دانشکده پزشکی اِموری در ویرجینیای آمریکا انجام گرفته و در نشریه نیچر منتشر شده، محققان بوی شکوفه گیلاس را با یک شوک الکتریکی خفیف همراه کردند و موش‌های آزمایشگاهی را در معرض این تجربه توامان قرار دادند.

پس از مدتی، موش‌ها هر وقت بوی شکوفه گیلاس را استشمام می‌کردند علائم ترس از خود نشان می‌دادند.

اما فرزندان و نوه‌های این موش‌ها که از بدو تولد از پدر یا مادر جدا شده بودند نیز، با استشمام بوی شکوفه گیلاس دچار همین ترس می‌شدند بدون آنکه تجربه پدر ومادرهای خود را داشته باشند.

پروفسور کری رِسلر استاد روانپزشکی دانشکده پزشکی اموری می‌گوید: "من فکر می‌کنم شواهد روز افزونی از مطالعات مختلف بدست آمده که نشان می‌دهد آنچه از پدر و مادر به ارث می‌بریم بسیار پیچیده است؛ گامتها (اسپرم و تخمک) تا جایی که ممکن است اطلاعات نسل قبلی را در خود ذخیره می‌کنند."

"مهمترین تفسیر این تحقیق -اگر در تمام پستانداران صدق کند- این است که خصلت‌های خاصی بر اثر تجربه‌های ترسناک والدین به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود."

نتایج این تحقیق موجب شده یکی از نظریه‌های بی اعتبار شده دوباره مطرح شود.

در قرن هجدهم ژان باپتیست لامارک (۱۸۲۹ - ۱۷۴۴)، طبیعی‌دان فرانسوی نظریه "توارث خصوصیات اکتسابی" را مطرح کرد.

بر اساس این نظریه ویژگی‌های جسمانی که در طول زندگی شکل می‌گیرند می‌توانند به نسل‌های بعد منتقل شوند. از این رو لامارک درازی گردن زرافه را نتیجه کشیدن گردن برای رسیدن به سرشاخه‌های بلند درختان می دانست که به نسلهای بعد منتقل شده است.

اما نظریه تکامل انواع که چارلز داروین سی سال بعد از مرگ لامارک در کتاب معروف "منشا انواع" مطرح کرد و کشف قوانین ژنتیک که گره‌گور مندل اصول آن را شش سال به چاپ رساند، باعث شد نظریه لامارک مردود تلقی و کنار گذاشته شود.

اما تحقیق اخیر دوباره نظریه لامارک را مطرح کرده که محیط می‌تواند مستقیما بر دی‌ان‌ای تاثیر بگذارد.

پروفسور رِسلر می‌گوید تاثیر محیط، توالی ژن‌هایی را که حامل رمز گیرنده‌های بو هستند تغییر نمی‌دهد بلکه نحوه تنظیم ژن است که تغییر می‌کند.

"شواهدی وجود دارد که تاثیرات کلی تغدیه، تغییرات هورمونی و ضربه‌های روحی هم ممکن است به نسل بعدی منتقل شوند."

به نظر پروفسور مارکوس پمبری متخصص ژنتیک کودکان در دانشگاه کالج لندن می‌گوید اهمیت تحقیق در این است که نشان می‌دهد خاطره تجربه‌های ترسناک به نسل بعدی منتقل می‌شود.

"من فکر می کنم بدون نگاه فرا نسلی نمی‌توانیم افزایش بیماری‌های روانی-عصبی یا بیماری‌هایی مثل چاقی، دیابت، و اختلالات متابولیک را بخوبی درک کنیم.

به گفته پروفسور پمبری این تحقیق ارتباط نزدیکی با فوبیا (ترس‌های بیمارگونه)، اضطراب و اختلال تنش‌زای پس از آسیب روحی (post-traumatic stress disorder) دارد.
نکته که ای که من در این تحقیق مشکل میبینم و انگار بهش توجه نشده شرایط محیط پیرامونی رشد جنین هست که به چیزهایی جز ژنتیک هم مربوطه.
در واقع این یک مسئله شناخته شده هست که مثلا شرایط بدن مادر و حتی فشارهای روانی روی جنین تاثیر میزارند(اونم توی انسان) ولی تاثیر روی ژنتیک یک ادعای خیلی خیلی بزرگه!
برای دقیق بودن این آزمایش فقط باید اسپرم و تخمک رو از مادر و پدر میگرفتند و بعد اونها رو درشرایط آزمایشگاهی پرورش میدادند تا تاثیرش روی ژنتیک مشخص بشه.
[ATTACH=CONFIG]3278[/ATTACH]

How do porcupines make love? Very gently!
Actually, the truth is stranger than the joke…


More pricks than kicks


How do porcupines make love? Wendy Cooper discovered the answer while poking around the basement of the Australian National University library in Canberra about five years ago. Cooper is a parasitologist. She studies parasites, not porcupines. She also, in the course of her work, studies scientific journals. That was how she acquired her professional knowledge of porcupines' prickly procreation procedures.


Cooper found two studies written (one with co-authors) by Albert Shadle, of the University of Buffalo, New York, in 1946. Shadle was chairman of Buffalo's biology department from 1919 to 1953. One paper is called The Sex Reactions of Porcupines (erethizon d. dorsatum) Before and After Copulation. The other is Copulation in the Porcupine.


Wendy Cooper digested the information and published a summary, carefully worded to make sense both to porcupine specialists and to laypersons. From the outset, she is direct: "How do porcupines make love? You would probably think the answer is 'very carefully', but you would probably be wrong."


The porcupines in the study were part of a colony that Shadle kept at the University of Buffalo. The colony consisted of five females (Maudie, Nightie, Prickles, Snooks and Skeezix) and three males (Old Dad, Pinkie and Johnnie).


Come mating season, the scientists would place a male into a cage that already contained a female. Cooper described the subsequent action. First came courtship: "When the male encountered the female porcupine, he smelled her all over, then reared up on his hind legs ... If she was prepared for mating, she also reared up and faced the male, belly-to-belly. In this position, most males then sprayed the female with a strong stream of urine, soaking her from head to foot. She would 1) object vocally, 2) strike with her front paws, as though boxing, 3) threaten or try to bite, or 4) shake off the urine and run away. If ready for mating, the female did not object strongly to this shower."
Then the porcupines did the business: "The male made sexual contact from behind the female. The spines of both animals were relaxed and lay flat. His thrusts were of the 'usual nature' and were produced by flexing and straightening the knees. Males did not grasp the female in any way. Mating continued until the male was exhausted ... If males refused to co-operate, the female approached a nearby male and acted out the male role in coition with the uninvolved male."


This research project was potentially hazardous for the porcupines - and for the scientists. But a report written by Shadle late in his life offers perspective.
"The penetration of porcupine quills into the human body is never a pleasant sensation," Shadle wrote. "But 20 years of experience in working with a porcupine colony, and continued handling of these spiny animals, have convinced the author that description of the discomfort of being quilled is often very much exaggerated."

More pricks than kicks | Education | The Guardian
کامپیوتر همه‌کاره اندروید | Khodnevis
نقل قول:یکی دارد جلوی مایکروسافت قد علم می‌کند!


[ATTACH=CONFIG]3308[/ATTACH]


کامپیوتر همه کاره‌ای که توسط اندروید طراحی شده، مایکروسافت را بهت‌زده کرده است.


به گزارش زد-دی نت، این کامپیوتر جدید دارای دو طراحی متفاوت برای مصارف خانگی و کاربرد تجاری است.مدل خانگی کامپیوتر اندرویدی را Lenovo و مدل تجاری آن را HP خواهد ساخت.
باید دید آمیختن تجربیات اندروید در کاربرد اپلیکیشن‌ها و نیز تجربیات HP و Lenovo در بخش‌های سخت‌افزاری کامپیوتر چه نتیجه‌ای به بار خواهد آورد. اما در هر صورت، رایانه اندروید ارزش توجه دارد و صرف‌نظر کردن از آن بهترین گزینه پیش رو نیست. شش دلیل اصلی برای این بذل توجه عبارتند از:
۱- قیمت: قیمت پایه کامپیوتر همه کاره اندروید ۴۵۰ دلار است. این قیمت برای یک کامپیوتر با مانیتور ۱۹/۵ اینچی که کلی اپلیکیشن برای بازی بچه‌ها روی آن ریخته شده، قیمت بدی به نظر نمی‌رسد.
۲- کاربرد تجاری: یکی از اهداف HP در ارایه کامپیوتر اندروید، تامین نیاز نهادهای کوچک اقتصادی و تجاری است که دلیلی برای صرف هزینه خیلی زیاد و خرید یک کامپیوتر سوپر قدرت‌مند نمی‌بینند.
۳- اندروید همه جا هست: خوش‌مان بیاید یا نه، اندروید به مانند ویندوز همه جا هست. تفاوت در این است که اندروید با پیشینه و تجربه موبایل می‌آید.
۴- موبایل در حال پیش بردن صنعت کامپیوتر است: یک یا دو سال پیش، ایده کامپیوتر رومیزی اندروید ممکن بود کمی مضحک به نظر برسد. امروزه صنعت موبایل در حال تامین منابع و اطلاعات کامپیوترهای رومیزی است.در واقع می‌توان گفت کامپیوترهای دسکتاپ دارند از ابزار موبایل فرمان می‌گیرند.
۵- مشکل امنیتی وجود ندارد: گویا اندروید تمهیدات امنیتی لازم برای سیستم عامل کامپیوترهای دسکتاپ را درنظر گرفته است.
۶- نیاز ویژه سازندگان کامپیوتر به اندروید: از نظر سازندگان کامپیوترهای خانگی، زمان آن رسیده که یکی جلوی مایکروسافت بایستد! این گزینه می‌تواند اندروید باشد.
نقل قول:مدیر ۳۳ ساله شرکت کفن و دفن سوئیسی Algordanza آقای Rinaldo Willy می گوید: « شرکت ترحیم ما کارش با بقیه متفاوت است. ما آدم های مرده را تبدیل به الماس می کنیم.» کاری که به نسبت اندازه الماسی که درخواست می شود بین ۵ الی ۲۲ هزار دلار هزینه دارد.

هر سال حدود ۸۵۰ نفر (مرحوم) وارد سیستم تبدیل به خاکستر می شوند و بعد از مدتی به الماس تغییر جسم می یابند.

از طرفی، کمبودِ زمین قبرستان، بر قیمت قبرها به طور سرسام آور می افزاید و در کنارِ آن افزایش افرادی که مذهب مشخصی ندارند به ایده تبدیل به یک سنگ زیبا و غیرقابل خراب شدن فرصت رشد می دهد.

شرکت نامبرده شده، خاکستر به جا مانده از بدن افراد فوت شده که با حرارت بالا سوزانده می شود را تحویل می گیرد.

آنها با افزودن مواد شیمیای مخصوص، کربن درون خاکستر را جدا می کنند. کربن فوق در حرارت بسیار بالا تبدیل به سنگ مرمر می شود. در مرحله آخر سنگ مرمر در بین دستگاهی که آن را فشرده می سازد به طور مکانیکی تبدیل به الماس می گردد.

بیشتر مشتریان، الماسِ آبی را ترجیح می دهند. عملاً فرق زیادی بین الماس مصنوعی و طبیعی از نظر زیبایی و دوام وجود ندارد. انگشترها و یا جواهراتی که در ترکیب با الماس موردِ نظر درست می شوند می توانند توسط فامیل مورد استفاده قرار بگیرد.

برای ساخته شدن الماس فقط ۲ گرم کربن کافی است. برای پرهیز از گم شدن الماس، معمولاً فامیل متوفی، تقاضای تعداد بیشتری الماس می کنند.

ژاپنی ها که اکثریت شان، بدن مرده ها را به خاکستر تبدیل می کنند هم از مشتریان اصلی این شرکت سوئیسی هستند و هم ساخته شدنِ چندین الماس از خاکستر یک فرد را درخواست می کنند.

آدم ها به دلائل مختلف به الماس تغییر جسم می دهند. بعضی ها توسط خانواده درجه اول مبدل به الماس می شوند. بعضی ها که به دلیل بیماری سخت می دانند به زودی خواهند مرد تقاضای الماس شدن را بر می گزینند. تعدادی نیز چون تنها، مجرد و بی فامیل هستند از ترس اینکه قبرشان مورد فراموشی و بی توجهی قرار بگیرد تبدیل به جسم ماندگاری چون الماس می شوند.


[عکس: 51.jpg][عکس: 52.jpg][عکس: 53.jpg]
این هم لینک سایتشون اگر خواستید پس از مرگ انگشتری چیزی بشید : Algordanza Memorial Diamonds International Website:
[عکس: 29.jpg]
تصویر بازسازی شده ماهی‌های باستانی

دانشمندان می‌گویند انسان‌ها عمل جنسی را از نوعی ماهی سخت پوست دوران کهن به ارث برده‌اند.به گزارش خبرگزاری رویترز، دانشمندان پس از بررسی سنگواره‌های برجای مانده از نوعی ماهی سخت‌ پوست - که ۳۸۵ میلیون سال پیش در اسکاتلندِ امروزی می‌زیست - به این نتیجه رسیدند که در یکی از انواع این ماهی، با نام «میکروبراکیوس دیکی»، اندام جنسی نرها به بافتی استخوانی به شکل حرف لاتین «L» درآمد که وظیفه‌اش انتقال اسپرم به ماده‌ها بود. در ماده‌ها نیز، اندامی به وجود آمد که به هنگام جفتگیری قابلیت قفل شدن با برابرِ نرینه خود را داشت.

به گفته «جان لانگ»، دیرینه شناس از دانشگاه فلیندرس استرالیا، - که سرپرستی این پژوهش را بر عهده داشت - «ماهی‌های پلاکودِرم‌ زمانی زیرشاخه‌ای بُن بست در میان جانوران دیگر قلمداد می‌شدند و تصور بر این بود که این گونه بخصوص هیچ خویشاوندی ندارد. اما پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که تکاملِ خود ما - به عنوان انسان‌های امروزی - با پلاکودرم‌ها آغاز شده و ما بسیاری از ویژگی‌های خود را از آنها به ارث برده‌ایم، از جمله آرواره‌ها، دندان‌ها و اندام‌های جُفتی‌مان - که همگی نخست در این گروه از ماهیان به وجود آمدند.»وی در ادامه افزود که یافته‌های جدید همچنین نشان‌ می‌دهند که «این نوع ماهی ماقبل تاریخ عمل جنسی را هم برای ما به یادگار گذاشته‌است.»مَت فریدمن، دیرینه-زیست‌شناس از دانشگاه آکسفورد بریتانیا، که در این تحقیق نقشی نداشته، یافته‌های پژوهش یادشده را «بسیار با اهمیت» توصیف کرد، وی در ادامه افزود که بر اساس این نتایج می‌توان اطلاعات بسیار بیشتری از سنگواره‌های موجودات قدیمی به دست آورد.

لانگ، که گزارش تحقیق اخیرش در نشریه «نِیچِر» مورخ یکشنبه ۲۷ مهر ماه به چاپ رسید، یک سال پیشتر در کشور استونی به استخوانی برخورد که کشف جدیدش را رقم زد. بررسی‌های بیشترِ همین استخوان به این پژوهشگر کمک کرد که توانایی‌های جفت‌گیری در میان ماهی‌های کهن را کشف کند.
در مرحله بعد گروهی از دانشمندان از کشور‌های استرالیا، استونی، بریتانیا، سوئد و چین گنجینه سنگواره‌های موجود در موزه‌های مختلف در سرتاسر جهان را مورد آزمایش قرار دادند.

در پی این بررسی‌ها بود که تیم تحقیقی به نخستین مورد باروریِ داخلی و جفت‌گیری به عنوان روشِ تولیدمثل در سنگواره‌های قدیمی برخوردند.در بخشی از گزارش مربوط به این کشف جدید آمده که این ماهی‌های قدیمی گاهی در حالی که بازو‌های خود را در یکدیگر قلاب می‌کردند به جفت‌گیری می‌پرداختند، صحنه‌ای که به گفته لانگ شبیه رقص محلی آمریکایی است که در آن دو نفر بازو در بازوی یکدیگر انداخته و پایکوبی می‌کنند: «البته این وضعیت خاص به نر‌ها کمک می‌کرد که با جابجا کردن اندام جنسی‌شان آن را در موقعیت بهتری برای جفت‌گیری قرار دهند.»

[URL="http://www.radiofarda.com/content/f8-sex--comes-from-ancient-fish/26650426.html"]
[/URL]

فضانورد آمریکایی گفت:
موجودات فضایی مانع جنگ هسته‌ای میان آمریکا و شوروی شدند
http://www.jamnews.ir/detail/News/539687
من فکر نمیکردم طرفداران زمین تخت یا flat-earther ها در ایران هم نفوذ کرده باشند. ولی انگار اوضاع خیلی خیته. فقط استدلال ها رو دقت کنید E409

نقل قول:آیا میشود درباره کروی بودن زمین و اندازه آن شک کرد؟
سه شنبه ۳ آذر ۱۳۹۴
باسمه تعالی

تصور عموم این است که علوم جدید صدها سال است که نه تنها توانسته حکم نهایی در مورد کروی بودن زمین و اندازه آن را صادر کند و به تمام سئوالات بشر در این زمینه پاسخ دهد، بلکه دانشمندان فیزیک آنقدر مسئله برای حل کردن پیدا نمیکنند که دیگر باید فکر خود را به نحوه شکل گیری و حرکت کهکشانها مشغول کنند و با نظریه پردازی درباره ابر ریسمانها (String Theory) و Bing Bang در چگونگی شروع و شکل گیری عالم وجود بحث کنند. هرچند اصل نظریه پردازی درباره شروع خلقت کار ناپسندی نیست، اما فرصت طلبی مجامع علمی غربی و به تبع آن محققین فیزیک نظری در ارائه تصویری اغراق آمیز از آنچه که واقعا میشود به عنوان دانسته های بشر فرض کرد، را نیز نباید از نظر دور داشت. قبلا هم در چند مقاله سعی کرده ام که بعضی از مطالبی را که علوم روز جوابی برای آن ندارند، را مطرح کنم و آنها را با برچسب “محدودیت علم بشر” مشخص کرده ام و قصد دارم این سری مقالات را انشاءالله ادامه دهم تا بشود تصویر روشنتری از آنچه که واقعا میشود جزء دانسته های بشر به حساب آورد، داشته باشیم.

در اینجا نمیخواهم ادعا کنم که طرفدار نظریه صاف بودن زمین هستم. اما واقعیت این است که سئوالات بسیاری وجود دارد که روایت علوم جدید از هندسه زمین و منظومه شمسی از پاسخ دادن به آنها عاجز است و تنها کاری که محققین فیزیک در این باره میتوانند بکنند، این است که روی خود را برگردانند و اصلا به روی خود نیاورند که چنین چیزی را شنیده اند. همین سئوالات بیجواب باعث شده است که افرادی در روایت موجود علمی شک کنند و با ارائه نظریه های دیگر به دنبال پیدا کردن مدلی باشند که بتواند جوابی برای آن سئوالات داشته باشد. عنوانی عمومی که اینگونه نظریه پردازان دگراندیش را با آن خطاب میکنند، flat-earther است که تا حدودی تمسخرآمیز نیز هست.

در بین آنها افراد مختلفی را میتوانید بیابید. کسانی هستند که از بعد فلسفی و یا مذهبی نمیتوانند گرد بودن زمین را باور کنند. دیگرانی هم هستند که افرادی شکاک هستند که هیچ چیزی از روایتهای تمدن موجود را نمیتوانند باور کنند و هرآنچه که موسسات علمی صاحب نام دنیا میگویند را دروغ و تبلیغات میدانند. البته آنچه که موجب تحریک این افراد شکاک شده، حجم عظیم دروغهایی است که به عنوان یافته های علمی جهت مصرف عموم پخش میشود و در ادامه بحث به بخشی از آنها خواهیم پرداخت. اما افراد محققی هم هستند که واقعا سعی دارند نظریه های کاملتری ارائه کنند که بتواند پاسخی برای سئوالات بیجواب داشته باشد. بنابراین همه آنها را نمیشود به یک چوب راند و نسبت به اظهاراتشان بیتفاوت بود و یا با تمسخر آنرا پاسخ داد.

بحث را از اینجا شروع کنیم که چقدر روی اعتبار روایات موجود علمی میشود واقعا حساب کرد
اساسا علم تجربی توان حکم دادن درباره حقیقت اشیاء را ندارد و فقط میتواند نتایج مشاهدات و اندازه گیری های خود را گزارش کند. به علاوه روشها و ابزارهای اندازه گیری موجود در دست بشر به اندازه کافی پیشرفته نیست که در صحت آن نشود تردید کرد. بارها در سالهای اخیر شاهد مواردی بودم که نتایج تحقیقات علمی با بررسی و دقت بیشتر بی اعتبار معرفی شده است. مثلا چندی پیش یک گروه تحقیقاتی اعلام کرد که توانسته در آزمایشگاه سرعت نوترینوها را در شرایط خاصی به بیش از 300 هزار کیلومتر بر ثانیه برساند. بعدا معلوم شد که دستگاههای اندازه گیری آنها کالیبره نبوده است.

مطلب فوق به این معنی است که حتی به فرض اینکه همه مشاهدات گزارش شده توسط سازمانهای علمی مطرح صادقانه باشد، فقط میتوانیم برای تحلیل آن نظریه پردازی کرده و مدل هایی را بسازیم که بتواند در عرصه عملی کاربرد داشته باشد. اما اینکه بخواهیم ادعا کنیم که مدل های ساخته ذهن ما همان حقیقتی است که در جهان خارج وجود دارد، کار راحتی نیست. مثلا اگر مشاهده میکنیم که ماهواره ای را به مدار زمین فرستادیم و همه چیز مطابق مدل کاربردی ما قابل پیش بینی بود، میتوانیم آن مدل را از جنبه کاربردی معتبر بدانیم و فقط احتمال اینکه چنین مدلی درست مطابق حقیقت خارجی باشد را بدهیم. اما نمیتوانیم چنین حکم کنیم که “این است و جز این نیست”. شاید برآیند چند پدیده پیچیده با هم این باشد که حقیقت خارجی را به شکل خاصی مشاهده کنیم.

قرآن در این زمینه چه حکم میکند؟
با ابزار علم تجربی میشود پدیده ها را مشاهده کرد. اما برای اینکه از روی مشاهدات بتوانیم در مورد حقیقت پدیده ها نظر بدهیم، به ابزار منطق و فلسفه و به تعبیری متافیزیک نیاز داریم. فلسفه نیز بدون وحی توان صدور حکم نهایی در مورد حقیقت اشیاء را ندارد. بسیاری از بحثهای فلسفی با فرض قبول مقدماتی شروع میشود که اگر در آن مقدمات شک کنیم، همه نتایج بحث بی اعتبار خواهد بود. بنابراین در حین چنین بحثهایی باید همیشه آنچه را که در قرآن به عنوان وحی الهی گفته شده، در نظر داشته باشیم. قرآن در سوره نباء آیه 20 چنین میفرماید:

وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا

قرآن در تشریح قیامت میفرماید که با وقوع قیامت، کوهها حرکت خواهد کرد و تنها در آن موقع است که خواهید یافت که از همان اول کوهها در جایی که فرض میکردید نبودند و مشاهده کوهها در آنجایی که بودند، از اول سرابی بیش نبود. برداشت من از این آیه این است که ما باید در نتیجه گیری نهایی از مشاهدات تجربی خود عجله نکنیم و اعتبار مدلهایی که توسعه میدهیم را فقط در محدوده ای که در کاربردهای عملی بشود آنرا بکار برد، بدانیم. شناخت حقیقت اشیاء کار ساده ای نیست. خود قرآن در آیه 185 سوره اعراف انسان را به نظریه پردازی در شناخت حقیقت اشیاء و به تعبیر قرآن ملکوت آنها تشویق کرده است و راه را برای اینکه انسان به آن پی ببرد را باز دانسته است. همانطور که در جای دیگر (انعام 75) ابراهیم را از کسانی دانسته که به ملکوت اشیاء پی برده اند.

أَوَلَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّـهُ مِن شَیْءٍ

بنابراین نباید به محض اینکه یک تئوری توانست برای چند سئوال پاسخی ارائه کند، حکم نهایی را صادر کنیم و ادعا کنیم که هیچ تئوری دیگری نمیتوان ارائه کرد که به همان اندازه در تحلیل پدیده ها توانا باشد. هر مدلی را که قبول کنیم، میتواند بخشی از پدیده ها را تحلیل کند و چند سئوال دیگر را بیجواب بگذارد. فرض کروی بودن زمین و محاسبه ای که از اندازه آن داریم، از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه مقاله چند مورد از این سئوالات را خواهم آورد. به علاوه همیشه این امکان وجود دارد که بشود مدلهای دیگری را توسعه داد که در آن درست به همان جوابهای مدل موجود برسیم و مدل جدید بتواند به آن سئوالات بیجواب نیز پاسخ دهد.

اما آنچه که مسئله را سخت میکند این است که بسیاری از مشاهدات گزارش شده علمی دروغ و تبلیغات است و هیچکدام آنرا بدون راستی آزمایی نمیشود قبول کرد.

چه سئوالاتی را مدل مطرح کروی بودن زمین قادر به پاسخ دادن نیست؟
اول: صاف بودن افق
چندی پیش عکسی از قله دماوند دیدم که از فراز کوه کرکس گرفته شده بود. بین این دو قله حدود 280 کیلومتر فاصله است. ارتفاع دماوند از سطح دریا 5671 متر و ارتفاع کرکس حدود 3900 متر است. ظاهرا برای بعضی این سئوال پیش آمده بود که چطور ممکن است با توجه به کروی بودن زمین، قله دماوند از فراز کرکس قابل رویت باشد و این وبلاگ سعی کرده بود که پاسخی برای آن ارائه کند. با یک محاسبه مثلثاتی ساده چنین محاسبه کرده بود که برآمدگی زمین بر اساس مدل کروی بودن موجود زمین باید حدود 1500 متر باشد که این رقم از ارتفاع هر دو قله کمتر است و بنابراین مانعی در رویت بین این دو نخواهد بود.

R(1-cos ø/2 ) = 6370 ( 1- cos 1.25 ) ≈ 1500 meters

اما چیزی که جوابی برای آن ارائه نکرده بود این بود که اگر واقعا 1500 متر برآمدگی بین این دو قله باشد، باید در عکس زیر این برآمدگی قابل مشاهده باشد. اما چنانکه عکس نشان میدهد تمام مسافت 280 کیلومتر بین این دو قله کاملا صاف به نظر می آید.

دماوند از قله کرکس

اگر تا کنون تجربه شخصی از مشاهده افق در فاصله دور داشته باشید، آنرا مشابه عکس های افق ذیل مشاهده کرده اید.

صاف بودن افق

شخصا این را تجربه کرده ام که وقتی با هواپیما از بندرعباس در جنوب ایران پرواز کنیم، وقتی هواپیما اوج بگیرد، در هوای صاف میتوان قله دماوند را دید. در حالیکه مطابق نظریه موجود کروی بودن زمین باید برآمدگی زمین بین بندرعباس و قله دماوند حدود 23 کیلومتر باشد. اما از دید ناظر در هواپیما تمام این مسافت صاف دیده میشود. مطابق شکل زیر اگر بخواهیم حداکثر فاصله ای را که از هواپیما در ارتفاع 10 کیلومتری بشود قله ای به ارتفاع 6 کیلومتری را دید، باید خط مستقیم بین این دو را بر انحنای زمین مماس کنیم. در این صورت حداکثر فاصله دید نمیتواند بیش از 600 کیلومتر باشد. در بین محاسبات حداکثر فاصله افق در کاربردهای دریایی که گشتم چنین نوشته بود که جو زمین مانند یک عدسی باعث انحنای نور میشود و بنابراین فواصلی دورتر از خط واقعی افق را میتوانیم ببینیم. برای همین توصیه کرده بود که در کاربردهای عملی تعیین حداکثر فاصله دید، شعاع زمین را 20 درصد بیشتر حساب کنیم. با احتساب این مقدار افزوده حداکثر فاصله ای که از هواپیما بشود قله دماوند را دید، بیشتر از 700 کیلومتر نخواهد بود. به علاوه باید فقط نوک قله را بتوانیم ببینیم و بقیه قله پشت برآمدگی زمین مخفی شده باشد. اما اگر دفعه بعد سوار هواپیما شدید، لطفا با دقت ملاحظه کنید که نه فقط نوک قله، بلکه تمام دامنه قله را میتوانید از فواصلی مانند یزد و کرمان ببینید و به علاوه بین خود و قله هیچ برآمدگی زمین احساس نمیکنید.

earth-horizon-distance

محاسبات چنین نشان میدهد که آدم با قد معمولی که در سطح دریا بایستد، باید به علت انحنای زمین بتواند تا حدود 4 مایل را ببیند. اگر از توان دید معمولی برخوردار باشید، خواهید یافت که در هوای صاف و در سطح دریا ساحل روبروی خود را از حداقل حدود 100 کیلومتر خواهید دید. با یک جستجوی ساده نیز میتوانید عکس های فراوانی از ساحل مقابل با فاصله 100 تا 200 کیلومتر که در دریای مدیترانه و یا دریاچه های بزرگ آمریکا، توسط آدم ایستاده در ساحل گرفته شده است بیابید.

هر چند میشود احتمال داد که جو زمین عامل انحنای نور باشد، بطوریکه برآمدگی زمین بین دو نقطه دور از هم قابل حس نباشد، هنوز تحلیل و محاسبه درستی در این زمینه وجود ندارد. به غیر از مسئله برآمدگی زمین، نکته دیگر این است که کل خط افق در دید ناظر از فاصله دور بصورت خط مستقیم دیده میشود. یعنی وقتی هواپیما هم سوار شوید و به افق نگاه کنید، احتمالا فاصله دو حد انتهایی در افق روبرو باید بین 1000 تا 2000 کیلومتر باشد. اما کل مسیر را به شکل خط صاف خواهید دید.

همین مطلب باعث تردید بعضی از مردم درباره کروی بودن زمین شده است و بنابراین عکس هایی که به عنوان عکس های گرفته شده از ایستگاه فضایی پخش میشوند، کمی در انحنای خود اغراق میکنند تا چنین شبهه ای را از ذهن مردم پاک کنند. این اغراق در انحنا باعث میشود که کسانی که به جزئیات دقت میکنند، بیشتر به این سازمان های فضایی بدبین بشوند. عکس ذیل مربوط به رکورد پرش از بالون است که به تازگی شکسته شد. لنز دوربین Gopro چنان انحنای زمین را اغراق آمیز نشان داده که نمیتواند طبیعی باشد.

رکورد پرش از بالون

دوم: تغییرات طلوع و غروب خورشید در نواحی نزدیک قطب شمال
مردم قوم inuit ساکن مناطق نزدیک فطب شمال، چند سالی است که تغییراتی را در محیط زیست خود احساس کرده و آنرا گزارش کرده اند. بعضی خواستند آنرا به پدیده گرمایش زمین مرتبط کنند، اما آنچه که این قوم گزارش میکنند، چیز دیگری است. آنها ادعا میکنند که چند ده سال پیش در نزدیکی زمستان طول روز به حدی بود که حدود یک ساعت برای شکار وقت داشتند. اما الان آنها 2 ساعت برای شکار وقت دارند. به علاوه خورشید در وسط روز خیلی بالاتر می آید و بنابراین گرمای بیشتری دارد. محل طلوع و غروب خورشید نیز از دید آنها تغییر کرده است. همه این تغییرات در مدت زمان کمی رخ داده که افراد میانسال آنها چنین تغییراتی را بخوبی حس میکنند. بر اساس مدل رسمی کروی بودن زمین دو نوع حرکت برای محور زمین فرض میشود. دوران اول Axial precession نام دارد.

earth_precession

صفحه ای که از زمین و خورشید میگذرد را فرض کنید. بعد اگر محوری عمود بر این صفحه که از مرکز زمین بگذرد، تصور کنیم، محوری از قطبین زمین میگذرد، نسبت به آن محور عمودی یک حرکت دورانی دارد که هر 26000 سال یک دور کامل میزند. به زاویه بین محوری که از قطبین میگذرد و آن محور عمودی هم Axial tilt میگویند. بعضی ها معتقدند که زاویه مذکور که الان حدود 23.44 درجه حساب میشود، از حدود 22 تا 24.5 درجه در حال تغییر است و این تغییر 44000 سال طول میکشد. دیگرانی هم هستند که معتقدند که این زاویه از 24 درجه تا منهای 24 درجه بطور آونگی تغییر میکند و وقتی به صفر برسد، فصول سال دیگر وجود نخواهد داشت و قسمت عمده ای از موجودات خشکی از بین میروند. بنابراین تغییرات ناشی از دو حرکت مذکور، آنقدر کند است که نمیتواند عامل تغییرات جاری در فطب شمال باشد. مشاهدات این اقوام هم چیزی نیست که براحتی بشود آن را چشم پوشی کرد. چون مسئله طول روز در زمستان برای یک قوم که از طریق شکار زندگی میکنند، چیزی نیست که بتوان آنرا به عدم دقت در اندازه گیری نسبت داد.


سوم: نور ماه
سئوال دیگری که بعضی از این دگراندیشان مطرح میکنند، درباره ماهیت نور ماه است. شخصا جوابی برای آن نیافتم و اگر شما جوابی قانع کننده سراغ دارید، بفرمائید تا این بحث غنی تر شود و همه دوستان استفاده کنند.

تئوری مطرح درباره ماهیت نور مهتاب این است که نور خورشید به ماه برخورد میکند و بازتاب آن به زمین میرسد و در شب زمین را تا حدودی روشن میکند. این فرضیه در نگاه اول شاید جوابی برای ماهیت نور مهتاب ارائه کند، اما سئوالات بسیار دیگری را نیز بوجود می آورد. ماه با قطری حدود 3474 کیلومتر، علاوه بر اینکه خیلی از زمین کوچکتر است، در فاصله ای حدود 300 تا 400 هزار کیلومتری زمین قرار دارد. در شبهای مهتابی نور خورشید باید از اطراف زمین عبور کند و به ماه برسد و بعد از بازتاب از جسمی کوچک، مسافت 300 تا 400 هزار کیلومتری را برگردد و زمین را نورانی کند. بنابراین تئوری رسمی باید بتواند نشان دهد که چطور یک جسم خاکی کوچک به اندازه ماه میتواند این همه نور را بازتاب دهد و به زمین برساند. به علاوه بحث های زیادی در تفاوت ماهیت نور ماه با نور خورشید وجود دارد. یعنی تئوری رسمی باید بتواند به این سئوال پاسخ دهد که اگر منشاء اصلی نوری که از ماه به زمین میرسد، خورشید باشد، چرا فقط یک طیف خاص آن بازتاب دارد. اما شخصا تا بحال جواب این سئوالات را ندیده ام.

آنچه که ما مشاهده کرده ایم همزمانی نورانی بودن ماه تمام و شبهای مهتابی است. در هنگام خسوف ماه هم آنچه مشاهده میکنیم این است که هم نور مهتاب قطع میشود و هم ماه تاریک میشود. اما این مشاهدات برای اینکه نتیجه بگیریم که منشاء نور مهتاب حتما بازتاب نور از ماه است، کافی نیست. ممکن است هنگام خسوف، عامل دیگری باعث شود که همزمان نور خورشید نه به ماه برسد و نه به صورت مهتاب به زمین بتابد.

مفسرین قرآن در تفسیر آیه 5 سوره یونس هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ چنین تفسیر کرده اند که ضیاء یعنی تولید نور از خود. نور داشتن ماه هم به معنی این است که منشاء نور ماه از خود او نیست. بلکه عامل دیگری است که آنرا نورانی میکند. اما شخصا نفهمیدم چطور از مدل رسمی منظومه شمسی و یا از تفاسیر قرآنی همه نتیجه گرفته اند که منشاء نور مهتاب، بازتاب نور از ماه است. احتمال اینکه منشاء نور مهتاب، مانند شفق قطبی که حاصل برخورد بادهای خورشیدی به میدان مغناطیسی زمین است در اصل خود خورشید باشد، قابل بررسی است.

چهارم: سرعت بادهای روی زمین
اشکال دیگری که این دگراندیشان مطرح میکنند، عدم پاسخگویی تئوری رسمی گرد بودن زمین و چرخش روزانه آن بدور خود، درباره رفتار جو زمین و حرکت بادها است. تئوری رسمی میگوید که زمین از غرب به طرف شرق در حال گردش است و سرعت چرخش زمین در ناحیه استوا حدود 1600 کیلومتر بر ساعت است. یعنی 30 درصد سرعت آن از سرعت صوت بیشتر است. همین عامل باعث میشود که هوا در ناحیه استوا در نزدیکی زمین از دید ساکنان زمین، از شرق به طرف غرب حرکت کند و در نیمکره شمالی بادی در جهت عقربه های ساعت و در نیمکره جنوبی بادی در خلاف عقربه ساعت ایجاد کند. جریان های آبی اقیانوسها هم همین الگو را دنبال میکنند. اما سئوال این است که اگر زمین با 1.3 برابر سرعت صوت در استوا دارد میچرخد، قاعدتا باید بادهای شدیدتری را شاهد بودیم.

پنجم: بشر هیچ راهی برای راستی آزمایی نظریه های درباره هسته زمین ندارد
حداکثر عمقی که توانسته اند حفر چاه کنند، 12 کیلومتر ادعا شده است و هیچ تکنولوژی برای حفر عمیقتر وجود ندارد. بگذریم از این مطلب که در فیلم های هالیوودی مانند The Core, 2003 چنین وانمود میکنند که بشر توان ساخت وسایلی که به عمق زمین برود را دارد. اما واقعا چقدر میتوان برای تئوریهایی که درباره هسته زمین و منشاء میدان مغناطیسی وجود دارد، ارزش قائل شد؟ آنچه که این دگراندیشان طرفدار صاف بودن زمین ادعا میکنند این است که اگر آنها جواب قانع کننده ای برای ماهیت هسته زمین ندارند، جوابهای فیزیکدانان رسمی هم ارزشی بیشتر از خرافات ندارد.

ششم: جواب این سئوال احتمالا ساده باشد، اما حداقل من نمیدانم. اگر شما میدانید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید
فرض کنید 24 ساعت را دقیقا زمانی تعریف کنیم که برای چرخش یک دور زمین به دور خود لازم است. اگر مثلا ساعت 12 ظهر مستقیما رو به خورشید باشیم، پس از گذر نصف سال، وقتی که زمین درست به آنطرف مدار بیضوی خود به دور خورشید رسید، در همان ساعت باید 12 ظهر زمانی باشد که پشت ما به خورشید باشد. اگر این مقدار تغییر در تعریف طول روز لحاظ شده است، به چه صورت انجام شده است؟ در مورد ماه میدانیم که زمان لازم برای گردش ماه به دور زمین 27.3 روز است. اما به علت حرکت زمین، برای اینکه ما ماه را در جای سابق خود ببینیم، بیش از 29 روز زمان لازم است. اما شخصا جایی ندیده ام که 12 ساعت تغییر در نصف سال را در محاسبه 24 ساعت حساب کنند.

هفتم: دستیابی به قطب جنوب
دستیابی به قطب جنوب برای توریستها غیر مجاز است و سیستم کنترل قوی برای دور نگه داشتن آنها وجود دارد. اگر بخواهید با هواپیما از جنوب آرژانتین به جنوب استرالیا بروید، اجازه پرواز از روی قطب جنوب را نخواهید داشت. دلیل آن هم سرد بودن شدید آن عنوان میشود. کسانی که به دنبال این بوده اند که این مسیر را برای راستی آزمایی با پرواز بروند، نقل میکنند که راهی جز سفر به آمریکای شمالی و از آنجا به استرالیا نمیشود پیدا کرد. همین مطلب آنها را به این باور رسانده است که شاید اساسا چیزی به نام قطب جنوب وجود نداشته باشد.

طرفداران صاف بودن زمین چه تئوریهایی دارند؟
برخلاف تصور عموم فرض کروی بودن زمین اولین چیزی است که به ذهن بشر می آید. چون هرکس که به ماه و خورشید نگاه کند، کروی بودن آنها را میتواند به چشم ببیند. بنابراین میتواند درباره زمین هم قیاس کند که زمین هم باید کروی باشد. در مقاله دیگری درباره واحدهای اندازه گیری نوشته بودم که احتمال این وجود دارد که واحدهای اندازه گیری موجود از دوره های قدیم به ارث رسیده باشد و بیش از 10 هزار سال سابقه داشته باشد. این واحدهای اندازه گیری همه بر اساس روایت موجود از هندسه و ابعاد زمین و منظومه شمسی تعریف شده است.

بعضی از دگراندیشانی که با عنوان طرفداران صاف بودن زمین شناخته میشوند، این مدل را برای بخش شناخته شده زمین ارائه میکنند.

flat_earth-2

یعنی بخش شناخته شده زمین نزدیک به قطب شمال است و آن ناحیه ای که به عنوان قطب جنوب نامیده میشود، در واقع سرزمینهای یخ زده ای و تاریکی است که هنوز کشف نشده است. احتمال دیگری که این افراد مطرح میکنند این است که ممکن است زمین کروی باشد، اما اندازه و شعاع آن غیر از ابعادی باشد که در حال حاضر تصور میکنیم. بخشی از آن شناخته شده و بخش دیگر که یخزده است، هنوز کشف نشده است. برای تمام پدیده های شناخته شده میشود تئوریهای دیگری مطرح کرد که به اندازه تئوریهای موجود بتواند پاسخگو باشد.

مثلا میشود فرض کرد که نیرویی به نام جاذبه زمین وجود ندارد و آنچه که از جاذبه احساس میکنیم، حاصل حرکت زمین در فضا در راستای قطب شمال و یا یک نیروی گریز از مرکز باشد. برای نحوه حرکت خورشید و ماه هم میشود نظریه های دیگری مطرح کرد. بهر حال اگر قصد نداشته باشید که در برخورد با این نظریات با تمسخر و پوزخند برخورد کنید و واقعا بخواهید که عالمانه آنها رابررسی کنید و تا دلیلی محکم و قانع کننده نیابید، آنها را رد نکنید، قول میدهم که مسیری صعب و پر زحمت را تجربه خواهید کرد.

حتی اگر تمام آنچه که به عنوان مشاهدات ماهواره ها و سفینه های فضایی منتشر شده را باور کنیم، هنوز حکم نهایی صادر کردن ساده نیست. چون همیشه احتمال دارد که چند پدیده پیچیده با هم باعث شود که آنچه که ما مشاهده میکنیم، غیر از آن چیزی باشد که در عالم واقع وجود دارد. اما نکته ای که بحث را پیچیده تر میکند این است که اساسا بسیاری از آنچه که ما به عنوان مشاهدات قابل استناد میشناسیم، فقط تبلیغات و دروغ و بزرگنمایی است و تک تک موارد را باید مستقلانه راستی آزمایی کنیم. در مقاله ای مستقل در این باره بیشتر بحث خواهم کرد.

نظر قرآن درباره صاف و یا کروی بودن زمین چیست؟
همانطور که در بعضی مقالات قبلی نوشته ام، قرآن در بیان حقایق علمی از مدلهای ذهنی بشری استفاده نکرده است و همین نکته وحیانی بودن آن را ثابت میکند. از قرآن نمیشود نتیجه گرفت که طرفدار نظریه صاف بودن زمین است و یا کروی بودن آن. هرچند مخالفان قرآن تلاش زیادی میکنند که با اثبات اینکه قرآن به صاف بودن زمین قائل است، بی اعتباری آنرا ثابت کنند، اما از آنچه که به عنوان سند می آورند، چنین برداشتی نمیشود کرد. در سوره غاشیه آیه 20 میفرماید:

وَإِلَى الْأَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ

برداشت من از این آیه این است که میفرماید آیا از نحوه صاف کردن زمین و یا احساسی که ساکنان زمین از صاف بودن آن دارند، پی به توانایی رب جلیل نمی برید؟ در اینکه زمین از دید ساکنان آن، مسطح دیده میشود و عکسها و اطلاعاتی که در بالا آوردیم، چنین امری را به خوبی نشان میدهد، شکی نیست. با فرض اینکه زمین کروی است و شعاع آن هم همین چیزی است که معروف است، صاف دیده شدن زمین از دید ساکنان روی آن، به دلیل انحنای نور توسط جو و یا هر دلیل دیگر، توانایی پروردگار را بیشتر گوشزد میکند. آیه فوق هم در واقع توجه مخاطب را به کیفیت احساس صاف بودن زمین معطوف میکند.

اگر به فرض محال قرآن حکم نهایی را درباره صاف بودن زمین و غیر کروی بودن آن صادر کرده بود، باز هم با تکیه بر مشاهدات بشری نمیشد، نتیجه گرفت که قرآن اشتباه گفته است. چون اگر زمینی که کروی است، در اثر تاثیر یک پدیده دیگر بتواند صافتر از آنچه که واقعا هست دیده شود، احتمال آنرا باید داد که زمینی که واقعا صاف است، در اثر پدیده دیگری از دید ما کروی دیده شود. همانطور که دگراندیشان طرفدار نظریه صاف بودن زمین نشان داده اند، امکان ارائه تئوریهایی که تا حدودی بتواند نحوه کارکرد پدیده های مشاهده شده را، حتی با فرض اینکه زمین واقعا صاف است، توجیه کند همیشه وجود دارد.
آیا میشود درباره کروی بودن زمین و اندازه آن شک کرد؟ - زادالمسافرزادالمسافر
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7