از دیدگاه آرمانگرایی:
کپیرایت باید از میان برود.
از دیدگاه امروزین:
رویکرد امروزین پذیرفتنی است. کسانی که میتوانند بخرند با خرید خود پشتیبانی کنند، کسانی که نمیتوانند دزدی بکنند.
دیدگاه امیر درباره نشر نیز آن اندازه درست نیست. یکی از واپسین راههای نشر کتاب که هر نویسندهای کمابیش رایگان میتواند بیانجامد سود بردن از سیستم kindle است:
https://kdp.amazon.com/
این میانجیهایی که میان ناشر و سازنده داریم روزبهروز دارند میکاهند.
مهربد کیندل زمانی میتواند در جایگاه الگوی متقابل ارائه بشود که انتشاراتی ِ mainstream وجود نداشته باشد، اگرنه در این هجمهی محصولات ِ تبلیغشده، صحبت کردن از نشر شخصی و اینترنتی و اینها نوعی رد گمکردن و پیچاندن موضوع اصلیست: چرا باید بیاهمیتترین جزء ِ پروسهی خلق اثر بیشتر سهم را از سود آن ببرد؟
یکی از بدترین نمودهای «دزدی ناشر» و «ناشران دزد»، در جهان آکادمیک و دنیای دانش رخ میدهد. اگر تا بحال کوشیده باشید برای چاپ مقالهای علمی، با بازی ِ نفرتانگیزی که در جریان است آشنایی دارید: همه میدانند که محققان جوان، دانشمندان تازهکار و دانشجویان دکتری، برای بهرهمندی از هرگونه آیندهی درخشانی باید به چاپ و انتشار چند مقاله اقدام بورزند. آنچه هیچکس نمیداند اینست که هیچ انتشاراتی حاضر به پرداخت پولی بابت چاپ آن مقاله به شما نخواهد بود! با آنکه حتی ابتداییترین مقالات علمی(که بجز اطلاعرسانی آکادمیک کارکرد دیگری ندارند و به دانش روز هیچ چیز نمیافزایند)از برجستهترین رمانها هم گرانتر هستند، و برای مطالعهی آنها(اغلب بدون بهرهمندی از حق دانلود)باید چند ده دلار بپردازید، نویسندهی آن مقالات در بیشتر مواقع هیچ پولی برای کار خود دریافت نمیکند.
قانون بازی چنین است: همه چیز به «اعتبار» شما بستگی دارد، و برای کسب اعتبار باید در «ژورنالهای معتبر» و «ناشران خوشنام» مقاله به چاپ برسانید! پس نه فقط در نیم دههی اول کار خود هیچ پولی بابت نوشتهها و تحقیقات و «تالیفات» به شما نمیدهند، بلکه تقریبا همه، چند سالی، بابت چاپ شدن تحقیقات خود در سایتها و مجلههای بزرگ و درج کردن «نام» آنها در رزومهی خود ناچار میشوند به این ناشران پول بپردازند! ارزش مقالهی شما، و اینکه به راستی چه مایه انقلابی یا مهم است در وهله دوم از اهمیت قرار میگیرد، آنچه بیش از هرچیز محوریت دارد، نخست پیروی مقاله از «استانداردهای پذیرفته شده»، و سپس میزان میل شما به «همکاری» با ناشر است.
دوستان نظرتون راجع به اینهایی که یه متن رو از جایی برمیدارند و بدون ذکر نویسنده(منبع) پست میکنند چیه؟! منظورم بعضی از ادمینهای فیسبوک و کاربران(ایرانی) هست. خیلیها که متن این پستها را میخوانند، نمیدانند که نویسنده اصلی کس دیگه ایه.
حتی یک بار یک جمله جالب رو جایی دیدم که اسم نویسنده اش رو ننوشته بود و کلی گشتم تا نویسنده اش رو پیدا کنم و بعد با ذکر نام نویسنده اش اون رو پست کردم. ولی یکی از دوستان دوباره جمله رو از پست من کپی کرده بود و بدون ذکر نویسنده پست کرده بود! واقعا این "ادمینها" و "افراد" چند درصدشون به هدف فریب دادنِ دیگران اینکارو انجام میدن و چند درصد منظور خاصی ندارند؟؟؟؟
bibak نوشته: دوستان نظرتون راجع به اینهایی که یه متن رو از جایی برمیدارند و بدون ذکر نویسنده(منبع) پست میکنند چیه؟! منظورم بعضی از ادمینهای فیسبوک و کاربران(ایرانی) هست. خیلیها که متن این پستها را میخوانند، نمیدانند که نویسنده اصلی کس دیگه ایه.
حتی یک بار یک جمله جالب رو جایی دیدم که اسم نویسنده اش رو ننوشته بود و کلی گشتم تا نویسنده اش رو پیدا کنم و بعد با ذکر نام نویسنده اش اون رو پست کردم. ولی یکی از دوستان دوباره جمله رو از پست من کپی کرده بود و بدون ذکر نویسنده پست کرده بود! واقعا این "ادمینها" و "افراد" چند درصدشون به هدف فریب دادنِ دیگران اینکارو انجام میدن و چند درصد منظور خاصی ندارند؟؟؟؟
بستگی داره منظور از"منظور"چی باشه :)
اگر آگاهانه بودن باشه خیلی ها به نظر من آگاهانه انجامش میدند:)
هدفشم میتونه این باشه که مثلا مهارت نوشتن یا باهوش بودن،احساسات قوی و از این دست مزخرفات رو به خواننده القا کنه و و آوردن منبع اینقدرا جذابیت نداره :)
در یکسری جاها که منبع بگذاری جرم است
فیلتر و ضد انقلاب از کار درمیاید منبع جرم هم میشود !!