دفترچه

نسخه‌ی کامل: فرهنگ و اخلاق نیک ایرانیان
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5
اَمرداد ( نه مرداد)
  • امرداد = بی مرگی و جاودانگی
  • مرداد = مرگ و نیستی

امرداد یک کلمه ی اوستایی است که معنی لغتی آن بی مرگ و جاودانه میباشد اما اگر الف اول این کلمه را برداریم و مرداد تلفظ کنیم معنی آن کاملا برعکس شده و تبدیل به مرگ و نیستی میشود.

[ATTACH=CONFIG]627[/ATTACH]

در زبان اوستایی اگر الف به اول کلمه ای اضافه شود معنای معکوس میگیرد. مرداد به معنی مرگ و نابودی است و اگر الف به اول آن بیافزاییم معنی آن ضد مرگ میشود.
زین پس این واژه را درست تلفظ کنیم بخصوص اکنون که ماه امرداد فرا رسیده .
در اوستا امرداد سرور گیاهان است . وی در کنار بانوی خرداد که از سوی آناهیتا به نگاهبانی آبها گماشته شده خوراک تمام آفرید ه های گیاهخوار اهورامزدا را فراهم کرده و به آب و گیاهان سلامت و شادابی می بخشد .
در اوستا حرف زدن هنگام غذا خوردن گناه و بی حرمتی به خرداد و امرداد است.

در زرتشتنامه امرداد به زرتشت اینگونه سفارش میکند:
مردم درختان را بیهوده قطع نکنند گیاهان را تباه نکنند که آسایش مردم و چهارپایان است.

در متن پهلوی مربوط به ساسانیان یعنی بندهش نیز اینگونه آمده:
اگر کسی گیاهان را آزارداده و نابود کند امرداد از او دلگیر شده و در آخرت او را بازخواست میکند.

امرداد مظهر کمال و جاودانگی اهورا مزدا نیز میباشد و در اوستا آمده که اهورا مزدا خوشی و شادی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی می بخشد که اندیشه و گفتار و کردارش پاک و بر طبق آئین مقدس بوده است .

((نیاکان ما بسیار بیشتر از دنیای به اصطلاح متمدن امروز برای طبیعت ارزش و احترام قائل بودند))


نیایش ویژه جشن امُردادگان:
می ستائیم امُرداد را
او که خواهان جاودانگی است برای پاک سیرتان
او که مرگ را خوش نمیدارد
او که ترک روح از کالبد فانی را آغازی گرداند برای جاودانگی آنان که پاک زیستند
و جاودانه گردانَد آنا ن را در فردوس اهورامزدا
و جاودانه گرداند آنان که پاس داشتند گیاهان را
و جاودانه گرداند آنانکه پاس داشتند درختان را

[ATTACH=CONFIG]631[/ATTACH]

می ستائیم امُرداد را
او که ستیزه میکند با دیو مرداد که پیام آور نابودی است
او که ستیزه میکند با تباه کنندگان گیاهان
او که گندمزار از او معطر است
او که چمنزارها را خوش دارد
و دوست دارد دوست دارندگان آنها را

باشد که تو ای امُرداد ستایش ما را بپذیری
و گرمای نفس حیات بخشت را بر سرمای وجودمان بدمی.



پ.ن. واژه immortal نیز همان اَمُرداد است.
مهر پرستی کهنترین دین ایرانیان

بیشتر از 3500 سال پیش و پیش از ظهور زرتشت در ایران میترا(مهر) پرستش میشده . میترا در اساطیر ایران از آناهیتا الهه باکره آبها و برکت متولد شده و این داستان بعدها توسط مسیحیان کپی برداری شده و به مریم باکره و عیسی تغییر داده شده.
آئین میترائیسم بر اساس مهر و محبت و دشمنی با دروغ و پاسداشت پیمانها بخصوص پیمانهای زناشویی استوار است.

مهر ( میترا ) در این دین خدای خدایان بوده و پیروان این آئین همواره باید راستگویی را رعایت کرده و به حقوق انسانها احترام میگذاشتند. آئین مهر نماد مهربانی و محبت است.

[ATTACH=CONFIG]628[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]629[/ATTACH]

راست: یکی از نیایشگاه‌های مهرپرستان (آبخوست قشم)

اینک خلاصه ای از مهر یشت اوستا که در نیایش مهر سروده شده:
می ستاییم مهر را دارنده دشتهای پهناور. او که سرزمین های ایران را آرامی و شادی می بخشد.
نگاهبانی که هیچ وقت نمیخوابد و هیچ کس به او دروغ نتواند گفت.
او که راستگویان را بی نیاز کرده و از آسیب میرهاند.
او که هیچ گاه به پیمان شکنان نیرو نمی دهد .
ما او را به یاری می خوانیم باشد که او به یاری ما بشتابد و در پناهش آسوده باشیم.
او که چهار اسب سپید جاودانی ارابه اش را در آسمانها میرانند.
در برابر او اهریمن به هراس می افتد در برابر او همه دیوان و پیروان دروغ به هراس می افتند .
می ستاییم مهر را آن نیک نخستین دلاور آسمانی بسیار مهربان بی مانند نیرومند و دلیر.
زنان باردار در زمان کورش بزرگ

در امپراطوری هخامنشیان و البته بعد از آن در زمان اشکانیان و ساسانیان حقوق زن و مرد مساوی بوده و زنان صاحب مشاغل کلیدی بوده اند مانند آرتمیس در که زمان هخامنشیان دریاسالار بوده یا ملکه پوراندخت ساسانی و بسیاری موارد دیگر که پیش از این در صفحه معبد آناهیتا ذکر شده.

[ATTACH=CONFIG]634[/ATTACH] [ATTACH=CONFIG]635[/ATTACH]



زنان شاغل در زمان هخامنشیان حقوقی برابر مردان میگرفتند ولی جالب است بدانید طبق فرمان کورش بزرگ زنانی که در دربار یا مقامات لشگری و یا هر حرفه ی دیگر در هر نقطه از امپراطوری هخامنشیان شاغل بوده و حقوق دریافت میکرده اند چنانچه باردار میشدند طی نه ماه بارداری و چند ماه بعد از آن از کار معاف بوده و حتی اگر خود رضایت میدادند اجازه کار نداشته و با وجود این حقوق خود را در تمام مدت مرخصی بارداری به طور کامل و حتی با مزایای بیشتر دریافت میکرده اند.

هیچ کارفرمایی در سرزمین ایران هخامنشی حق به کار گرفتن زنان باردار را نداشته و پرداخت حقوق زن در زمان مرخصی بارداری برای کارفرما چه در دربار و چه در هر نقطه دیگر اجباری بوده است.
و باز هم جالبتر اینکه حتی زنانی که شاغل نبوده اند در صورت نداشتن توان مالی به هنگام بارداری از طرف شاهنشاهی هخامنشی جیره رایگان دریافت میکرده اند . خودتان قضاوت کنید که تساوی حقوق زن و مرد کجا رعایت شده و کجا فقط به دید ابزار جنسی به آن نگاه کردند.

به فرهنگ کهن و غنی سرزمینتان ببالید. تا همیشه



منابع:
  • تاریخ هرودوت
  • تاریخ استرابون
  • کورش نامه گزنفون
  • مقالات دکتر فریدون جنیدی و ترجمه منشور کورش
داستان واقعی انوشیروان دادگر و پیرزن (دادگری در ایران باستان)

[ATTACH=CONFIG]636[/ATTACH]


هنگامی که به دستور انوشیروان یکی از پادشاهان بزرگ ساسانیان کارگران مشغول به ساخت بنای عظیم طاق کسری (ایوان مدائن) بودند خانه های اطراف را به چند برابر قیمت واقعی خریداری کرده و تخریب میکردند تا دیوارهای کاخ را گسترش دهند.

در این میان پیرزنی که خانه ای کوچک و محقر داشت به هیچ قیمتی حاضر به فروش خانه ی خود نشد.
خبر به انوشیروان رساندند و چاره جویی کردند. پادشاه دستور داد که حق پیرزن را رعایت نموده و با وی با عدل و انصاف رفتار نمایند و اگر رضایت به فروش خانه ی خود ندارد به زور او را مجبور به این کار نکنند.
آنها نیز طبق دستور شاه خود خانه ی کوچک پیرزن را خراب نکرده و به جای آن مسیر دیوار عظیم کاخ را کج کرده تا حقی از او ضایع نشود.

امروزه نیز کسانی که از این بنا دیدن کرده باشند متوجه شده اند که یکی از دیوارهای اصلی کاخ به طرز عجیبی از مسیر اصلی منحرف شده و اینجا جای همان خانه ی کوچک پیرزن است که پادشاه بزرگی چون انوشیروان عادل حاضر نشد به زور آن را خراب کند.
امروز این بنا گواهی بر عدالت و احترام به حقوق شهروندان در ایران باستان میباشد.


آری اینچنین بود عدل و داد در میان نیاکان باستانی ما



منابع:
  • تاریخ بلعمی
  • تاریخ طبری
  • المساک الممالک(ابن خرداد)
  • از عرب تا دیالمه(عباس پرویز)
  • و البته بازمانده طاق کسری که گواهی بر این حقیقت است.


رونوشت از http://www.facebook.com/mabadeanahita
فروهر

[ATTACH=CONFIG]637[/ATTACH]

نماد فروهر در ایران باستان


نگاره ی بالا که به «فَروَهَر» مشهور است؛ یکی از زیبا ترین نگاره های به جا مانده از دوران باستان می باشد که به نظر می آید در دوران هخامنشی به صورت تصویر بالا نمایان شده است. هنر هخامنشی که اوج آن را در تخت جمشید می بینیم از هنر تمام اقوام متمدن آن روزگار تأثیر پذیرفته است. نگاره مورد بحث از هنر های گوناگون تأثیر پذیرفته است و چنین شکل هایی در تمدن های میانه و حتی تمدن مصر دیده می شود. از طرفی گفته می شود این نگاره باز گو کننده مفاهیمی است که به فرهنگ ایرانیان باستان ارتباط دارد.

چنین می نماید که این نگاره، نشان رسمی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. نگاره ی مورد بحث، نماد قلمرویی بود که از اقوام گوناگون با زبان ها و فرهنگ های متنوع تشکیل می شد. شاید بتوان شاهنشاهی هخامنشی را «دهیو های پیوسته» و یا «ساتراپ های پیوسته» نامید؛ چرا که این قلمرو از اتحاد کشورهای گوناگون بوجود آمد و دهیو های یا ساتراپ های (ایالات) مختلف استقلال نسبی داشتند.

در آثار به جا مانده از دوره هخامنشیان، نگاره مورد بحث با رنگ های سبز، سفید و قرمز دیده شده است؛ که امروز در موزه لوور نگه داری می شود. این موضوع نشان می دهد که سه رنگ سبز، سفید و قرمز، از هزاران سال پیش نمادی از سرزمینی که امروز به نام ایران می شناسیم، بوده است.


[ATTACH=CONFIG]639[/ATTACH]

البته ساختارِ این نگاره، در زمان ها و مکان های مختلف با هم تفاوت دارند، حتی در تخت جمشید که در یک مکان و تقریبا یک زمان ساخته شده است با چندین گونه از این نگاره روبه رو می شویم!


امروز این نماد را با نام «فَروهَر» می شناسیم.

بر اساس عقاید ایرانیان باستان و همچنین اعتقادات زرتشتی، فروهر یا فرورد یکی از نیرو های ۵ گانه آدمی است که در سراسر زندگانی، حافظ و نگهبان اوست. این نیرو پیش از آنکه آدمی به این دنیا بیاید آفریده شده است و در زندگی او را همراهی می کند و به سوی پیشرفت فرا می خواند. بعد از مرگ هم پاک باقی می ماند. فروهر فقط متعلق به آدمیان نیست و دیگر موجودات هم دارای فروهر می باشند.

بر اساس باور های ایرانیان باستان، ابتدا تمام فروهران آفریده شده، پس از آن جهان مادی بوجود آمد و فروهران یکایک به زمین فرود می آیند و در تن و روان موجودات جای می گیرند و با مرگ موجودات به پیشگاه اهورامزدا باز می گردند. فریدون جنیدی، زروان، ص ٩۴



باور به فروهر و گفته های پیرامون آن، کم و بیش در دوران پس از اسلام هم در اندیشه های عرفانی ایرانی به جا مانده است.

بسیاری از پژوهشگران نگاره ی مورد بحث را نمادی از فروهر می دانند و به تک تک جزئیات آن مفاهیمی منسوب می دارند. این مفاهیم را می توان در هفت جمله زیر بیان کرد:

١- چهره فروهر همانند آدمی است، از این رو گویای پیوستگی با آدمی است، او پیری است فرزانه و کار آزموده، نشانه از بزرگداشت و سپاس از بزرگان و فرزانگان و فرا گیری از آنان دارد.

۲- دو بال در پهلوها که هر کدام سه پر دارند این سه پر نشانه سه نماد اندیشه نیک، گفتارنیک، کردارنیک که هم‌زمان انگیزه پرواز و پیشرفت است.

۳- در پایین تنه فروهر سه بخش، پرهایی بسوی پایین است، که نشانه پندار و گفتار و کردار نادرست و یا پست هستند. از اینرو آنرا، آغاز بدبختی‌ها و پستی برای آدمی می‌دانند.

۴- دو رشته که در سر هر یک گردی (حلقه) چنبره شده‌ای دیده می‌شوند، در کنار بخش پایینی تنه هستند که نماد سپنتا مینو و انگره مینو هستند، که یکی در پیش پای و دیگری در پس آن است. این رشته‌ها هر یک در تلاش هستند که آدمی را بسوی خود بکشند؛ این نشانه آن است که آدمی باید به سوی سپنتا مینو (خوبی) پیش رود و به انگره مینو (بدی) پشت نماید.

۵- یک گردی (حلقه) در میانه بالاتنه فروهر وجود دارد این نشان، جان و روان جاودان است که نه آغاز و نه پایانی دارد.

۶- یک دست فروهر کمی به سوی بالا و در راستای سپنتا مینو اشاره دارد که نشان دهنده سپاس و ستایس اهورمزدا و راهنمایی آدمی بسوی والایی و راستی و درستی است.

۷- در دست دیگر گردی (حلقه‌ای) دارد که نشانه وفاداری به عهد و پیمان، و نشانگر راستی و پاک خویی و جوانمردی و جوانزنی است.


[ATTACH=CONFIG]638[/ATTACH]



بُن‌مایه‌ها:
  • رستم جی کاما
  • مهرداد قدردان
  • فریدون جنیدی. زروان. چاپ اول، تهران: بنیاد نیشابور، ١٣۵٨.
  • دانشنامه آزاد ویکی پدیا


رونوشت از وبلاگ هفت کشور
روز زن در ایران باستان

آیا میدانستید اولین بار در تاریخ جهان بیشتر از 2500 سال پیش روز زن در ایران جشن گرفته میشده

پنجم اسفند ماه در تقویم ایران باستان روز جشن "سپندارمذگان " یکی از بزرگترین جشنهای ایرانیان میباشد . در این روز مردان به
زنان هدیه میدادند ، آنها را بر تخت نمادین شاهی مینشاندند و از آنان اطاعت کامل میکردند و بخاطر آفرینش زندگی از آنها قدردانی مینمودند .

برای درک بهتر این موضوع باید بدانید که ماه اسفند به ایزدبانوی زمین یعنی سپندارمذ تعلق دارد و روز پنجم این ماه در ایران باستان به افتخار این ایزدبانو به عنوان روز پاسداشت و بزرگداشت زن، جشن گرفته میشده و مردان با تقدیم هدایا و گرفتن جشن از زنان تشکر میکردند.


اما فلسفه ی این جشن چیست:

در اساطیرایران باستان ، زمین بخاطر قدرت باروری و رویاندن به عنوان جنس ماده شناخته میشده چرا که مانند مادری که نوزادی را در وجود خود پرورش میدهد زمین نیز دانه ها را در وجود خود پرورش داده و با رویاندن ، آنها را متولد میکند . اسفند ، آخرین ماه سال و پایان سرما میباشد . در این ماه است که زمین از خوابِ گران زمستانی بیدار شده و همچون «زن»، آماده بارگیری از طبیعت برای آفرینش زندگی میشود و با پرورش دانه ها و جوانه ها در وجود خود بار دیگر زندگی و سرسبزی و نشاط را می آفریند . از این روی روز زن در این ماه جشن گرفته میشده.

بعضی ایرانیان این روز را روز عشق در ایران باستان نیز مینامند و از آنجایی که زن نماد محبت نیز میباشد این گفته از لحاظ برداشت نظری درست است ولی از دیدگاه صحیح تاریخی این روز بدون شک روز زن بوده و هست و خواهد بود.

[عکس: 264.jpg]



[higlight] با زنده کردن اندیشه های پاکِ نیاکان، جایگاه واقعی و والای بانوی ایرانی را به او بازگردانید[/higlight]


بُن‌مایه‌ها:
  • مروج الذهب ( مسعودی)
  • آثارالباقیه ( بیرونی )
  • تاریخ جهان باستان ( دیاکوف)
  • گیرشمن رومن ( ایران از آغاز تا اسلام )
  • گاهنامه ایران باستان ( هاشم رضی )
  • جامعه باستان ( مورگان لوئیس هنری )
  • مقاله ی سپندارمذ ( ناهید توسلی )

رونوشت از Wall Photos | Facebook
Mehrbod نوشته: فروهر


جایی مطالعه می کردم که این تصویر نمی تواند فروهر باشد، زیرا فروهر ارواح پاک هستند، و بسیار بعید است که شاهان هخامنشی در و دیوار مقبره و کاخهای خود را به ارواح منقوش بکنند. کتاب یا منبع فراموش شده مورد نظر معتقد بود این نقش متعلق به فر کیانی ست.
کورش بزرگ و یک زن زیبای شوهردار

هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند.
در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش آبراداتاس نام داشت و یکی از سرداران دشمن بود (توجه داشته باشید که شوهر این زن یکی از سرداران سپاه دشمن بود).

[عکس: 248.jpg]

هنگامی که او را به نزد کورش بردند با وجود زیبایی فوقالعاده ای که داشت کورش روا نداست که زنی را از همسرش بستاند پس وی را به یکی از یاران مورد اعتمادش یعنی آراسپ سپرد که از وی نگهداری کند ولی آراسپ خود عاشق پانته آ شد و پانته آ ازترس به کورش شکایت کرد . کورش به خاطر این خطا آراسپ را مجبور کرد که به سرزمین دشمن رفته و آبراداتاس همسر پانته آ را بیابد و بیاورد .

آراسپ فرمان کورش را اجرا کرد و وقتی آبراداتاس را آورد او باورش نمیشد که کورش همسر وی را با احترام و بدون هیچ خطایی سالم و پاک حفظ کرده و وقتی از نزدیک همسر خود را دید به پای کورش افتاد و یکی از سرداران او گردید و به پاس مردانگی کورش در سپاه وی جنگید و کشته شد.

هنگامی که پانته آ به جنازه همسرش رسید با خنجری که همراه داشت او نیز خودکشی کرد و کورش مقبره ای برای هر دوی آنها ساخت.
آری چنین بود مردانگی کورش بزرگ که باعث میشد انسانها جانشان را فدایش کنند.


تصویر، تابلوی مربوط به همین موضوع میباشد اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی قرن 18میلادی


بُن‌مایه‌ها:
  • تاریخ ایران باستان(پیرنیاکان ملقب به مشیرالدوله)3 جلد
  • تاریخ ایران ( ژنرال سرپرسی سایک)2 جلد
  • تاریخ هرودوت(همعصر هخانشیان)
  • تاریخ کزنفون(همعصر هخامنشیان)
  • ایران از آغاز تا اسلام(گیرشمن)
  • یونانیان و بربرها(امیرمهدی بدیع)
  • کتابخانه تاریخی(دیودوروس سیسیلی 100 سال پیش از میلاد)

Pinnwand-Fotos | Facebook
بخشی از مقاله خلقیات ما ایرانیان از جمالزاده

صفات پسندیدهء ایرانیان
...
در اینصورت اگر بحق یا ناحق معایبی برای ما میشمردند نباید یاد برآشفته و متألم باشیم.ما باید فکر کنیم که تمام بیگانگانی که با ما ایرانیان‏ رفت‏وآمد و سروکار و نشست و برخاست و آشنائی پیدا کرده‏اند تقریبا همه‏ بالاتفاق و یک‏زبان گفته و نوشته‏اند که ما ایرانیان مردمی بااستعداد و تمدن‏منش و خون‏گرم و باعاطفه هستیم و در معاشرت با دیگران دارای‏ خاصیتهای ممتاز بسیار مطلوب و دلپسندی هستیم که عموما ستوده‏اند و رویهمرفته ما را کاملا«مدنی»دانسته‏اند و ما را تیزهوش و سریع الانتقال‏ و حاضرجواب و خوش‏مشرب و خوشمزه و خوشزبان و خوش‏سلیقه و باذوق‏ و خوش‏صحبت و خوش‏معاشرت شناخته‏اند و تقریبا همه بدون استثناء تصدیق نموده‏اند که ایرانی آدمی است بلندنظر و مبادی آداب و مهماننواز و دست و دل‏باز و عموما آبرومند که با سیلی صورت خود را گلگون نگاه‏ میدارد و خلاصه آنکه مردم ایران را با قابلیت و استعداد و صاحب لیاقت‏ میدانند و سرباز ایرانی را از لحاظ قناعت و باندک راضی بودن و بقبول‏ سختی و مشقت و حتی بشجاعت و ازخودگذشتگی میستایند و روستائیان‏ ایرانی را یعنی اکثریت کامل ساکنین آب و خاک این کشور را زحمتکش و قانع و وفاپرور و خوش‏باطن و باایمان و اهل رضا و توکل میدانند.
دانشجویان ما در مدارس فرنگستان عموما بالاتر از حد متوسط هستند و حتی عدهء نسبة قابل توجهی از آنها از جمله دانشجویان ممتاز بحساب میآیند و هزار و چهار صد سال پیش در حق ما گفته‏اند که«اگر علم در ثریا باشمردمی از مردم پارس برآن دست خواهند یافت».

و استقبالی که مردم ایران و بخصوص روستائیان از«سپاه دانش» کردند بخوبی علاقه و عشق ایرانیان را بعلم و دانش میرساند.همین اواخر در یکی از روزنامه‏های ایران میخواندم که یک نفر رعیت آخوند کوری را برای درس دادن به بچه‏هایش اجیر نموده است و میگفته است که گرچه ما خود قدرت و استطاعت نداریم که گوشت بخوریم و این آخوند از ما گوشت تقاضا میکند و از هرکجا شده است برای او گوشت تهیه میکنیم که‏ حتی المقدور بماند و بچه‏های من بی‏معلم و بی‏درس نمانند.

آیا همین بیگانگان بصد زبان از سلیقهء ایرانیان بتحسین و تمجید سخن نزده‏اند.آیا در کتاب نمیخونیم که«حقا که ایرانیها طبع شاعرانه‏ دارند.از سردر خانه و پردهء اطاق و آئینهء خلوتشان گرفته تا شانهء ریش‏ و طاس حمام و تختهء بازی و سفره نان و فرش زیر پایشان و حتی قاشق‏ آش و شربتشان هریک آیت و نمونه است از ذوق و شوق این مردم یک لاقبا که با شکم گرسنه و جیب خالی تکیه بر اریکه استغنا زده قدم را از کنگرهء عرش پائین‏تر نمیگذارند و سلطنت را در پاکبازی و سبکباری دیده پشمین- کلاه خویش را بصد تاج خسروی نمیفروشند.»

پروفسور براون که ایران و ایرانی را بهتر از هرکس میشناخت‏ گفته است که در همین زمانهای اخیر ایرانیان در دو مورد چنان شجاعت‏ و فداکاری و ایمان و جان‏نثاری از خود بمنصهء ظهور رسانیدند که کاملا زنده بودن و حق‏جوئی و جوانمردی آنها را باثبات رسانید یکی در موقع‏ ظهور باب‏1و دیگری در موقع انقلاب مشروطیت.

تمام مورخین طرز رفتار و بزرگواری اولین پادشاهان ایران را با دشمنان مغلوب و منکوب خود ستوده و میستایند و حتی دشمنان ما یکی از ارکان اساسی تربیت ایرانیان قدیم را راست‏گوئی و احترام براستی‏ شمرده‏اند و ادبیات فارسی ما که هزار سال عمر دارد یکی از شامخ‏ترین‏ کاخهای معنوی دنیا بحساب میآید که هرروز قدر و مقام آن بهتر و بیشتر روشن میشود.

در بیست و چند قرن پیش از این یونانیان دشمن خونی ما ایرانیان بودند و با وجود این مورخ بزرگ آنها هرودوت که او را ابو المورخین خوانده‏اند بیست و چهار قرن پیش در حق ایرانیان چنین‏ گفته است:

«ایرانی مجاز نیست از چیزی که عملش قبیح و غیر مجاز باشد سخن براند و در نظر آنها هیچ چیز شرم‏انگیزتر از دروغ گفتن نیست و از دروغ گذشته قرض کردن هم در نزد آنها بغایت زشت و مکروه است و (1)حکیم و دانشمند بسیار معروف فرانسوی ارنست رونان در کتاب پرارج‏ خود«حواریون»شهامت و از جان‏گذشتگی هواداران سید علی محمد باب را در موقعی‏ که بامر ناصر الدین شاه آنها را بقتل میرسانیدند با ایمان و رشادت فوق العادهء هواداران‏ حضرت مسیح در آغاز ظهور مسیحیت مقایسه نموده است.

برای این زشتی علتی که بیان میکنند این است که میگویند آدم مقروض‏ گاهی مجبور میشود دروغ بگوید».
]برای شناخت هر ملتی می توان به بزرگانش نگریست. این برای خود ما ایرانیان که بعضا دچار کم بینی و یا فراموشی می شویم نیز لازم است. تا بدانیم که هستیم و کسانی که ایران را ساختند و باید بدانان مفتخر باشیم کیستند. با شناخت بزرگان و درس گرفتن از آنان می توان آینده بهتری برای کشور ساخت. این فهرست از سرآمدان ایران زمین را مجله ایرانشهر در سال 1305 منتشر کرده است:

1-سرآمدان سلطنت و جهانگیری

1-کوروش(سیروس)بزرگ

2-داریوش بزرگ

3-اردشیر بابکان

4-شاپور اول

5-نوشیروان

6-یعقوب بن لیث صفار

7-عضد الدولهء دیلمی

8-شاه اسماعیل صفوی

9-شاه عباس بزرگ

10-نادر شاه افشار

11-کریم خان زند

2-سرامدان دیانت و روحانیت

12-آشو زردشت

13-مزدک

14-مانی

15-«تنسر»و«آذرباد مهر اسپند»

16-سلمان فارس

17-شهاب الدین سهرودی

18-شیخ کلینی

19-شیخ صدوق

20-شیخ طوسی

21-شیخ مفید

22-محقق اول

23-علامهء حلی

24-شیخ بهائی

26-شهید اول

27-فخر رازی

28-سعد تفتازانی

29-سید شریف گرگانی

30-خواجه نصیر الدین طوسی

31-شیخ احمد احسائی

32-میرزای شیرازی

32-آخوند محمد کاظم خراسانی

3-سرامدان سیاست و انقلاب

33-ابو مسلم خراسانی

34-برمکیان

35-خواجه نظام الملک

36-حسن صباح

37-میرزا تقی خان امیر کبیر

38-سید جمال الدین افغانی

4-سرآمدان حکمت و فلسفه

39-بوذر جمهر

40-برزویه

41-ابن سینا

42-عمر خیام

43-ناصر خسرو علوی

44-امام غزالی

45-شیخ محمود شبستری

46-میرداماد

47-ملاصدرا

5-سرآمدان تصوف و عرفان

48-حسین بن منصور حلاج

49-جنید بغدادی

50-ابراهیم ادهم

51-بایزید بسطامی

52-ملای رومی

53-شمس تبریزی

54-شیخ عطار

55-جامی

56-سنائی

57-ابو سعید ابی الخیر

58-خواجه عبد اللّه انصاری

59-باباطاهر

60-شاه نعمة اللّه ولی

61-حاج ملا هادی سبزواری

62-میرزا ابو الحسن جلوه

63-حاج سلطانعلی گنابادی

6-سرآمدان صنعت و فن

54-باربد و نکیسا

65-بهزاد

66-رضای عباسی

67-مشاهیر خطاطان

68-ابن مسکویه

69-محمد زکریای رازی

70-ابو معشر بلخی

71-ابو ریحان بیرونی

72-مشاهیر نقاشان

73-مشاهیر اطبا

74-مشاهیر منجمین

75مشاهیر ریاضیون

76-مشاهیر سیاحین

77-مشاهیر جغرافیون

7-سرآمدان فن ادب(نظم)

78-رودکی

79-دقیقی

80-فردوسی

81-منوچهری

82-عنصری

83-فرخی

84-انوری

85-حافظ

86-سعدی

87-خاقانی

88-نظامی

89-معزی

90-ظهیر فاریابی

91-ازرقی

92-غضایری

93-ادیب صابر

8-سرآمدان ادب در نثر و تاریخ

94-ابن المقفع

95-بلعمی

96-بیهقی

97-حمزه اصفهانی

98-عطا ملک جوینی

99-حمد اللّه مستوفی

100-رشید وطواط

101-عوفی

102-ابن اسفندیار

103-خواندمیر

104-میرخواند

9-سرآمدان ادبیات عرب

105-سیبویه

106-کسائی

107-بشار بن برد

108-رمخشری

109-مهیار دیلمی

110-فیروزآبادی

111-ثعالبی

10-سرآمدان عالم نسوان

112-ملکه‏های ایران

113-شاعره‏های ایران

114-قرة العین

115-زنان نامور پارسی

116-زنان معارفپرور دورهء مشروطیت

11-سرآمدان دورهء مشروطه

117-میرزا جهانگیر خان

118-ملک المتکلمین

119-سید جمال الدین اصفهانی

120ستارخان

121-میرزا علیمحمد خان تربیت

122-بیرم‏خان

123سید محمد رضای مساوات

124-حاجی میرزا ابراهیم تبریزی


....
در خاتمه لازم میدانم فضلا و صاحبان همت و حمیت ملی را خطاب کرده بگویم که چون بر هر نعمتی شکری واجب است بیائید به شکرانهء این نعمت فضل و دانش و این ثروت و مال که خداوند بشما ارزانی داشته همراهی کنید و دامن همت بکمر زنید تا این کاخ بلند قدردانی و حق‏شناسی را بنام بزرگان؟؟؟ ایران برپا کنیم و وظیفهء خود را بجا بیاوریم.اگر اسلاف ما ناخلفی‏ و کفران نعمت کرده حق این پیشوایان بزارگ را ادا ننموده‏اند ما ذمهء خود را از این حق بری سازیم و باری آیندگان یک آثار ابدی‏ که دست روزگار به تخریب آن راه نیابد یادگار گذاریم تا افراد نژاد آینده ما را به بیحسی و نمک‏نشناسی و بی‏حمیتی یاد نکنند بیائید با این فداکاری جزئی سعادت فرزندان آتیهء خود را تأمین کنیم زیرا که میراثی بهتر از علم و معرفت و بنائی پایدارتر ار کاخ فضیلت و رهبری مهربان‏تر و داناتر از سرگذشت بزرگان‏ در جهان ما پیدا نیست!

برلین-2 تیرماه 1305-ح.ک.ایرانشهر
صفحات: 1 2 3 4 5