دفترچه

نسخه‌ی کامل: بحث درباره فرضیاتی درباره خدا و ماورا الطبیعه
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
همواره وجود خدا و ماورا الطبیعه مورد مناقشه بوده و نکته جالب شباهتها و تضادها و تناقضات موجود در ادیان مختلف و مذهب و شاخه های متعدد هر دین است.
در این تاپیک فرضیاتی درباره خداو ماورا الطبیعه مطرح میشود امید است با نقد و بررسی دوستان اشکالات این فرضیات مشخص یا فرضیاتی جدید در اینباره مطرح شود.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:46 pm ---------- ارسال قبلی در 09:42 pm ----------

[/color]آیا روح بخشی از نظام مادی است که هنوز از لحاظ علمی کشف نشده؟

مقدمه ای درباره روح: هر چند وقت برخی از انسانها فکر میکنند که علم به آخر خود رسیده و همه چیز کشف شده اما کشفی جدید همه چیز را به هم میزند. همچنین برخی چیزها هست که نمیتوان در یک عصر آن را تجربه و آزمایش کرد ولی این عدم آزمایش نمیتواند دلیل بر نبودن آن باشد. مثلا در زمان ایران باستان اگر کسی عقیده داشت امواج الکترو مغناطیس وجود دارد نمی توانست آن را اثبات کند ولی این ناتوانی دلیل بر عدم امواج الکترمغناطیس نبود.

فرضیه: روح انسان و حیوان چیزی جدای از ماده نیست بلکه یک جزء یا یک ساختار نامرئی از طبیعت است که هنوز توسط علم کشف نشده ولی امکان دارد در آینده وسیله ای اختراع شود یا فرمولهایی کشف شود که وجود روح اثبات شود و حتی بتوانیم وسائلی بسازیم و در دنیای ارواح سیر و سفر کنیم.
خدا برچند نوع میتواند باشد؟


1) فرضیه اول: خدا موجودی است واحد با صفاتی همانند یک پادشاه مقتدر و دارای خدمه ای موسوم به فرشتگان است . وجود آن مقدس است و از ماده جداست و او بوسیله فرشتگانش جهان را از هیچ خلق کرده و همه موجودات را طراحی و مهندسی کرده. ممکن است مثل یک شاه ظالم و دیکتاتور رفتار کند و مخالفانش را شکنجه کند یا مثل شاهی عادل باشد و از شکنجه بیزار باشد.

2) فرضیه دوم: خدایانی هستند با صفاتی همانند یک پادشاه مقتدر و میتوانند خدمه ای موسوم به فرشتگان داشته باشند یا بدون وجود فرشتگان خود همه کاره هستند. خدایان میتوانند با هم در نزاع و رقابت باشند یا دوست و همکار باشند. علت تضاد ها و شباهت های موجود در جهاند به علت نزاع یا همکاری خدایان است. همچنین وجود اختلافات فاحش بین ادیان ابراهیمی میتواند ناشی از وجود چند خدا دارد که هرکدام مدعی واحد بودن دارد و میخواهد دیگری را از صحنه خارج کند.

3) فرضیه سوم: ماده و غیر ماده (سوپر نچرال) به عنوان دو ماهیت و ذات متمایز نداریم.(عدم خلقت گرایی مطلق و وجود هستی گرایی).کل جهان نظامی هوشمند را میسازد که خدا همان است . به عبارت دیگر همه موجودات اجزای خدا هستند. انسان جزئی از خداست و خوک و مار و سوسک هم جزئی از خدا هستند. کل اجزا خدا را می سازند با این وجود یک جز خود خدا نیست. ( مثلا ناخن دست ما جزئی از ماست اما کسی با ناخن شخص طرف نیست و دست شخص قطع شود کسی آن را به عنوان شخص حساب نمیکند! ما مثلا وقتی موی کنده شده از سر دوستمان را می بینیم با آن مو سلام علیک نمی کنیم)

4) فرضیه چهارم: ماده و غیر ماده (سوپر نچرال) به عنوان دو ماهیت و ذات متمایز نداریم.(عدم خلقت گرایی مطلق و وجود هستی گرایی). جهان از اجزایی تشکیل شده که مختار نیستند ولی قابلیت ترکیب شدن و ایجاد ساختار پیچیده را دارند. در عین حال موجوداتی وجود دارند که توانایی اثر گذاشتن اختیاری و هوشمند دارند. یکی از این موجودات انسان است. اما موجوداتی فرا انسان وجود دارند که در ارتباط با انسان و موجودات خود را خدا نامیده اند. مثلا ارواح انسانهای فوت شده؛ اجنه و دیگر موجودات هوشمند نامرئی ؛ انسانهایی با قدرت تله پاتی. مطابق با این فرضیه اگر حضرت محمد صداهایی شنیده که قرآن را به او دیکته کرده این صداها میتواند صدای ارواح، اجنه و حتی صدای انسانهایی که قدرت تله پاتی دارند باشد.

5) فرضیه پنجم: ترکیبی از فرضیه 3 و 4
آیا تعامل بین مواد شیمیای و فیزیکی هوش و اختیار و خلاقیت میسازد؟

مقدمه ای درباره هوش: ببینید روابط و تعامل های بین مواد فیزیکی و شیمیایی باعث ایجاد هوش میشود. مثلا در مغز بر اثر تعامل چند ماده شیمیایی و فیزیکی هوش و در پی آن خلاقیت بوجود میآید. همچنین بر اثر روابط بین الکترون و ساختار فیزیکی مدار کامپیوتر برا اثر حرکت و سکون الکترون نوعی هوش مصنوعی بوجود می آید که حداقل در حد یک حشره باهوش است.

فرضیه: با توجه به مقدمه بالا آیا امکان دارد در جهان بین ساختارها و اجزای فیزیکی و شیمیایی موجود تعاملی و کنش و واکنشی رخ دهد که باعث هوش و اختیار میشود ولی ما هنوز آن را کشف نکرده باشیم؟ مثلا بر حسب تخیل آیا ممکن است این گردش های سیاره و ستاره ها و کهکشانها تعاملی باشد که موجب ایجاد هوش و خلاقیت شود؟!

آیا ممکن است بین موجودات غیر زنده تعاملی باشد که هوش و اختیار ایجاد کند؟

آیا ممکن است بین امواج مغزی موجودات زنده یک هوش و اختیار ابری بوجود بیاید(مثل پردازش ابری بین چند سرور کامپیوتر)؟
اگنوستیک گرامی نخست درود و خوشامد به شما
درباره یکی از مسائل که مطرح کردید (رابطه جسم و ذهن) همین چند وقت پیش بحثی داشتیم در اینجا که فکر میکنم دیدن آن برای ادامه بحث مفید باشد.
http://www.daftarche.com/showthread.php/...8%AA%D8%9F
Agnostic نوشته: باتشکر از خوش آمد گویی دوستان.53

مهربد نوشته: با درود و خوش‌آمد به شما 53

من همیشه می‌خواستم بدانم که چگونه می‌توان آدم بود و بدون قضاوت ماند. برای همین نمونه خداباوری، به نگر من نمی‌توان هم خداباور بود
هم خداناباور (agnostic)، در نهایت ما در درونمان ما یا به بودن خدا باور داریم یا نداریم و چیزی به نام 50-50 تنها در ریاضیات و آمار یافت می‌شود نه در زندگی واقعی!


امیدوارم در این زمینه در آینده اندکی روشنگری کنید.


در این تاپیک فرضیاتی درباره خدا و ماورا الطبیعه نوشتم و چون هرکدام میتواند درست باشد توصیف دقیقی از خدا نمیتوانم داشته باشم. تصور و خیالی بیش نیست فعلا. (البته فرض اول درمورد خدا که در ادیان ابراهیمی مطرح شده و پیامبران نظام سلطنتی یک رئیس قبیله یا یک شاه ظالم را الگوی توصیف خود از خدا کرده اند را قبول ندارم.)
چون نمیتوان اثبات کرد خدا یا خدایان وجود دارد و اگر وجود دارد چگونه است یا ندارد ناچار همان آگنوستیک بودن بهتر است


درود،
پس شما در درونتان 50-50 به بودن یا نبودن خدا باور دارید؟
مهربد نوشته: درود،
پس شما در درونتان 50-50 به بودن یا نبودن خدا باور دارید؟

درود
من به فرضیه 5 اعتقاد دارم
Agnostic نوشته: درود
من به فرضیه 5 اعتقاد دارم

Agnostic نوشته: 3) فرضیه سوم: ماده و غیر ماده نداریم. کل جهان نظامی هوشمند را میسازد که خدا همان است. به عبارت دیگر همه موجودات اجزای خدا هستند. انسان جزئی از خداست و خوک و مار و سوسک هم جزئی از خدا هستند. کل اجزا خدا را می سازند با این وجود یک جز خود خدا نیست. ( مثلا ناخن دست ما جزئی از ماست اما کسی با ناخن شخص طرف نیست و دست شخص قطع شود کسی آن را به عنوان شخص حساب نمیکند! ما مثلا وقتی موی کنده شده از سر دوستمان را می بینیم با آن مو سلام علیک نمی کنیم)

4) فرضیه چهارم: ماده و غیر ماده نداریم. جهان از اجزایی تشکیل شده که مختار نیستند ولی قابلیت ترکیب شدن و ایجاد ساختار پیچیده را دارند. در عین حال موجوداتی وجود دارند که توانایی اثر گذاشتن اختیاری و هوشمند دارند. یکی از این موجودات انسان است. اما موجوداتی فرا انسان وجود دارند که در ارتباط با انسان و موجودات خود را خدا نامیده اند. مثلا ارواح انسانهای فوت شده؛ اجنه و دیگر موجودات هوشمند نامرئی ؛ انسانهایی با قدرت تله پاتی. مطابق با این فرضیه اگر حضرت محمد صداهایی شنیده که قرآن را به او دیکته کرده این صداها میتواند صدای ارواح، اجنه و حتی صدای انسانهایی که قدرت تله پاتی دارند باشد.

5) فرضیه پنجم: ترکیبی از فرضیه 3 و 4

من فکر می‌کردم شما "آگنوستیک" (ناباور به بود یا نبود خدا/آفریدگار/روح/ماوراالطبیعه) هستید. فرضیه پنجم هیچ گمانه‌زنی‌ و شکی در خود ندارد که آنرا آگنوستیسیزم بدانیم.
مهربد نوشته: من فکر می‌کردم شما "آگنوستیک" (ناباور به بود یا نبود خدا/آفریدگار/روح/ماوراالطبیعه) هستید. فرضیه پنجم هیچ گمانه‌زنی‌ و شکی در خود ندارد که آنرا آگنوستیسیزم بدانیم.

البته ( اعتقاد) کلمه درستی نیست. بلکه فرضیه 5 را بیشتر احتمال میدم. همچنین همانطور که گفتم اینها فرضی هستند .
وقتی به جهان مینگریم چیزهایی می بینیم که تعجب ما را بر می انگیزد:

مثلا پرندگان چگونه بدون آموزش لانه هایی با ساختار پیچیده هندسی میسازند؟

در تلویزیون نشنال جئو گرافی می گفت درندگانی مثل شیر حیوانی را شکار میکنند بلافاصله نقطه ای از گلوی حیوان را بگونه ای گاز می گیرند که در لحظه ای کوتاه حیوان بیهوش میشود و بدون درد می میرد و زود می میرد. شیر از کجا می داند که کجا را باید گاز بگیرد مثلا نمی آید بچسبد پای حیوان را بگیرد و بیخود تقلا کند بلکه دقیقا میداند چکار کند بدون آموزش!

زنبور چگونه بدون اموزش کندو با شبکه های 6 ضلعی میسازد بدون آموزش؟

پرندگان هنگام کوچ آرایش v شکل می گیرند تا انرژی کمتری مصرف کنند و به نوبت جای خود را با نفر جلویی عوض می کنند تا او را از خستگی نجات دهند؟

مهاجرت حیوانات بدون آموزش چگونه رخ میدهد؟

هزاران چرا در نظام رفتاری حیوانات و جانوران و گیاهان هست.

کلا در آداب و رفتار جانوران نظامی منظم و بدون آموزش وجود دارد!!!

مورد بعدی پیچیدگی ساختار موجودات زنده هست!

مثلا چطور یک موجود تک سلولی در تکامل به موجوداتی با اندام کاربردی تکامل یافته؟ مثلا این گوش پیچیده؟ این چشم پیچیده؟ مغز و اعصاب؟ و اندام دیگر؟


نظریه هایی در جواب این سوالات:

1) یک جواب را ادیان ابراهیمی داده اند: یک خدا هست که مثل پادشاه زندگی می کند و عرش دارد و دربار دارد و مثل مهندس می آید فکر می کند می گوید خوب امروز چه بسازم بعد نقشه موجود را کشیده و به درباریان که فرشتگان هستند میدهد موجود ساخته میشود!!!

2) یک جواب دیگر فرضیه 3 میباشد یعنی کل جهان خدا است. یعنی کل جهان یک یا چند مجموعه هوشمند است و این مجموعه هوشمند خلاق است!!! دربار و خدم و حشم نداره بلکه یک مجموعه است که می تواند در خود تغییر بدهد. یعنی میتواند تصمیم به خلق بگیرد و خلقش هم مثل اختراعات انسان آزمون و خطا هم دارد!!! مطابق این نظریه حتی ملکول و سنگ و یک کره میتواند دارای خلاقیت و نوعی فکر باشد. انرژی و نیرو چیست؟ شاید نوعی اختیار در انرژی باشد!!!

3) جواب دیگر همین فرضیه 4 هست. ممکن است دنیا به خودی خود بوجود آمده باشد یا وجود داشته از قبل. یعنی ذرات بنیادی و اتم و ملکول خودش وجود داشته ولی طبیعت و جهان انرژی هایی نیز از اذل داشته که هوشمند هستند و حیاط را این انرژی ها بوجود آورده اند! (یعنی اتم و ذرات بنیادی اذلی ولی فاقد شعور و اختیار هستند و انرژی ها و نیروهایی اذلی که دارای هوش و اختیارند)

ببینید خیلی عجیب است. در جهان 108 عنصر هست ولی فقط تعداد معدودی در حیات نقش دارند! کربن ، هیدروژن ، نیتروژن و اکسیژن و چند فلز در ترکیب با هم DNA و RNA را بوجود می آورند و با آرایش اینها کروموزم هاو ژن ها پدید می آیند که دیتای ایجاد یک موجود زنده پیچیده به نام انسان هستند!!! آرایش چند نوع ملکول و تعدد آنها اطلاعات ایجاد یک موجود زنده پیچیده را ایجاد میکنند!!!


کلا من اینطور فکر می کنم که وقتی مجموعه ای از ملکولها و سلولها انسان را بوجود می آورد و این انسان هوش و اختیار و قابلیت تغییر در جهان را دارد؛ چرا در جهان ترکیب و ترکیباتی از ماده و انرژی وجود نداشته باشد که آن هم توانایی هوش و اختیار و قابلیت اثرگذاری در جهان را نداشته باشد؟!

ببینید وقتی می گویم ممکن است کل جهان یک خدا را بسازد میتوانم توجه شما را به بدن انسان جلب کنم که از صدها نوع سلول و هرکدام میلیونها عدد تشکیل شده و هر یک از سلولها به تنهایی موجود زنده حساب میشود ولی یک کل را تشکیل میدهند که انسان هست.

فلسفه اسلامی میگوید خدا بدون تغییر و حرکت و ثابت هست و گرنه خدا نیست! به نظرم آنچه ثابت و بدون تغییر و حرکت هست عدم است! و حقیقتا هم خدایی به آنگونه که اسلام معرفی میکند وجود ندارد!

نظر شما چیست؟
سوال: چرا پذیرش خدا در جوامع انسانی بالاست؟

جواب: پاسخ این مسئله چند مورد را شامل میشود.

یکی از موارد:

فرضیه: انسان مثل مورچه و موریانه و زنبور و فیل دیگر جانوران جمعی زیست، از نظر ژنتیکی برای زندگی جمعی تکامل یافته است.

موجودی که برای زندگی جمعی تکامل یافته ژنتیکی دارای خاصیت قبول عضو رهبر و قبول عضو مافوق و قانون پذیری است.

این خاصیت پذیرش عضو برتر و فرمانده پذیری انسان یک عامل مهم در خداباوری است. چون در طول زمان ابتدا به جادوگر قبیله و رئیس قبیله اعتقاد پیدا کردند و خداباوری ابزاری دست رئیس قبایل و جادوگر قبیله بوده تا برای خود مشروعیت و مقبولیت کسب کند!

فیلسوفان اسلام میگویند انسان فطرتا خداباور است. به نظر می رسد این گفته اشتباه است. انسان فطرتا زندگی جمعی گرا هست که فطرتا اطاعت از قانون و مافوق را در وجودش دارد و خدا یک مافوق است که بر اثر تلقین و تبلیغ به او تحمیل شده است.
صفحات: 1 2 3 4