خوب به نظرم اومد که این بخش رو کم داریم .
برای شروع من این رو معرفی میکنم :
ابسینته یک نوشیدنی الکلی هستش که در آمریکا ممنوعه .
البته اخیرن به خاطر حذف THUJONE از ترکیبش در آمریکا هم قانونی شده ولی با این حال هنوز هم با THUJONE تولید میشه و نوعی که حاوی THUJONE هستش کماکان فروشش در آمریکا ممنوعه .
THUJONE یک نوع روانگردان طبیعیه .
برای خریدش میتونید از اینجا تهیه بکنید :
http://www.originalabsinthe.com/absinthe...?ad=google
ولی یادتون باشه این نوعی که من لینک دادم در امریکا فروشش ممنوعه .
اگر هم مثل من خیلی پول ندارید تا یک نوشیدنی الکلی 198 دلاری بخرید ، میتونید این رو بخرید :
http://www.originalabsinthe.com/absinthe...-p-65.html
این هم در آمریکا فروشش ممنوع هست ولی دوزش نسبت به قبلی ها کمتره ، البته شما اگر در آمریکا زندگی میکنید میتونید انواع مجازش رو تهیه کنید که در ترکیبش THUJONE وجود نداره - که اون موقع دیگه ابسینته نخریدید
من یه سوالی برام پیش اومده.اصلا تو خوردن نوشیدنی الکلی چه لذتی هست؟چرا انسان خیلی وقتا دوست داره از خود بیخود بشه؟!
Havadar_e_Democracy نوشته: من یه سوالی برام پیش اومده.اصلا تو خوردن نوشیدنی الکلی چه لذتی هست؟چرا انسان خیلی وقتا دوست داره از خود بیخود بشه؟!
فکر میکنم این ربط داره به لذت در حس کردن این نوع هوشیاری.چیزی که مشحصه اینه که باعث آرامش میشه.من فکر میکنم الکل و مواد مخدر و یوگا مربوط به یک چیز هستند حالا نوع رسیدن به اون و عوارضش فقط فرق داره.
من فکر نمیکنم عامل فرگشتی برای تطبیق براش باشه،احتمالاً محصول جانبی یه عامل دیگه هست مثل موسیقی.
Russell نوشته: فکر میکنم این ربط داره به لذت در حس کردن این نوع هوشیاری.چیزی که مشحصه اینه که باعث آرامش میشه.من فکر میکنم الکل و مواد مخدر و یوگا مربوط به یک چیز هستند حالا نوع رسیدن به اون و عوارضش فقط فرق داره.
من فکر نمیکنم عامل فرگشتی برای تطبیق براش باشه،احتمالاً محصول جانبی یه عامل دیگه هست مثل موسیقی.
خب این نوع هشیاری چی هست اصولا؟ اینی که ادراکمون نسبت به محیط تغییر کنه چه سودی داره؟در مورد یوگا که فکر کنم موضوع چیز دیگه ای باشه...
Havadar_e_Democracy نوشته: خب این نوع هشیاری چی هست اصولا؟ اینی که ادراکمون نسبت به محیط تغییر کنه چه سودی داره؟در مورد یوگا که فکر کنم موضوع چیز دیگه ای باشه...
همونطور که گفتی "از خود بیخود شدن" هست.یعنی دیدگاهت از خودت فراتر میره و از منظر دیگه ای حس میکنی جهان رو.همونطور که گفتم سودی احتمالاً نداشته (از دید فرگشتی و بالا بردن شانس بقا) بلکه محصول جانبی چیز دیگه ای هست.مثلاً موسیقی هم احتمالاً همینطور محصول جانبی چیز دیگه ای هست.البته اینکه میتونه احساس خوبی به انسانها بده خودش یه نوع سود هست.
اتفاقاً من فکر میکنم الکل و مواد و مدیتیشن از یک نوع هستند(حالا میتونند فرقهایی هم داشته باشند).البته من چون فقط الکل و توتون رو تجربش دارم نمیتونم خودم همچین چیزی بگم.اما کسایی مثل Sam Harris هم همچین نظری دارند،کسی که از مواد روانگردان تا مدیتیشن رو امتحان کرده و حتی رفته محافظ دالایی لاما هم شده که بتونه باهاش ارتباط داشته باشه.اینکه اینها از یک نوع هستند دلیل نمیشه که مدیتیشن چیز بدی هست.در واقع یک نوع مهارت ذهنی هست که میتونه مفید باشه.اما احتمال داره روزی داروهایی بیاد که عوارض مواد فعلی رو نداشته باشه.البته استاد شمایی اما خوب همین الان هم قرصهای ضد افسردگی اثر دارند روی هوشیاری
یکجورایی مثل بدنسازیه میشه با دارو هم انجام دادش،روش سنتیش تمرینه بصورت یک نوع مهارت،ولی میشه با دارو تغییر داد درش.
خب حالا از یه دیدگاه دیگه به نظر شما استفاده از این جور مواد از نظر اخلاقی صحیح هست یا نه؟ همین طور از لحاظ فرگشتی به نظر میرسه ضررش بیشتر از سودش باشه اما عجیبه که علاقه به مصرفش همین طور ادامه پیدا کرده....
بنظر من بخودی خود منع اخلاقی ندارند.مثل موزیک هست بازم،اگر موزیک گوش دادن باعث بشه سلولهای مغزت نابود بشند و به بقیه نیازهای خودت و اطرافیانت بیتوجه بشی اخلاقی نیست خوب.ولی اگر از حسی که بهت میده لذت میبری و بعدش میتونی زندگیتم بکنی چرا که نه؟اولی میشه هروئین که زندگیت رو نابود میکنه،دومی میشه مصرف کنترل شده الکل.
در مورد نبود سود فرگشتی براش من فکر میکنم احتمالاً سودی نداره ولی خوب میتونه بعنوان یک محصول جانبی بمونه و باعث انقراض هم نشه.اما طبیعیه که اگر همه آدمها بشینند کل روز رو هروئین بکشند نسلشون منقرض میشه
Havadar_e_Democracy نوشته: خب حالا از یه دیدگاه دیگه به نظر شما استفاده از این جور مواد از نظر اخلاقی صحیح هست یا نه؟ همین طور از لحاظ فرگشتی به نظر میرسه ضررش بیشتر از سودش باشه اما عجیبه که علاقه به مصرفش همین طور ادامه پیدا کرده....
همه مواد روانگردان از دید زیستشناسی معنیدار هستند. بدن آدم در جایگاه یک ماشین زیستی (بیولوژیکی)
با این مادهها سر و کار دارد و هر چیزی در پیرامون ما، میتواند در این ساز و کار زیستی دگرگونی پدید آورد.
لذت بخش بودن این مادهها هم مانند دستبردن سرراست (direct manipulation) میماند. آدم و هر جاندار زندهای برای زنده بودن نیاز به
یک سیستم «زد و بازخوردی (feedback)» دارد که با فرستندههای سُهشگر (neurotransmitter) اینکار را انجام میدهد. داروهایی که به از خود بیخود
شدن میانجامند و کلا همه داروهای روانگردان، در کارکرد این فرستندهها (و یا گیرندهها) دگرگونی پدید میآورند. برای همان نمونه «الکل»، با نشستن
روی گیرندههای
NMDA و بلوکه کردن آنها، به داشتن سُهش و احساس ریلکس بودن عضلانی میانجامد که یکی از پیامدهای شناخته شده آن است.
به نگر من، از آنجاییکه این سیستم «زد و بازخوردی» هیچگاه به خوبی نمیتواند کار خود را انجام دهد،
سود بردن از مادههای روانگردان یک رویکرد بسیار خوب برای راهبری آن به شیوه دلخواه و خواستنی خواهد بود.
Russell نوشته: بنظر من بخودی خود منع اخلاقی ندارند.مثل موزیک هست بازم،اگر موزیک گوش دادن باعث بشه سلولهای مغزت نابود بشند و به بقیه نیازهای خودت و اطرافیانت بیتوجه بشی اخلاقی نیست خوب.ولی اگر از حسی که بهت میده لذت میبری و بعدش میتونی زندگیتم بکنی چرا که نه؟اولی میشه هروئین که زندگیت رو نابود میکنه،دومی میشه مصرف کنترل شده الکل.
در مورد نبود سود فرگشتی براش من فکر میکنم احتمالاً سودی نداره ولی خوب میتونه بعنوان یک محصول جانبی بمونه و باعث انقراض هم نشه.اما طبیعیه که اگر همه آدمها بشینند کل روز رو هروئین بکشند نسلشون منقرض میشه
آخه لذتش تو مصرف کنترل نشدش هست و تو این حالت هر چقدر هم که کوتاه باشه نسبت به اطرافیانت بی توجه میشی و کارهایی انجام میدی که تو حالت عادی میدونی اشتباه هست!!! الکل و مواد دیگه میتونه باعث از بین رفتن همه مرزهای اخلاقی بشه...
مهربد نوشته: همه مواد روانگردان از دید زیستشناسی معنیدار هستند. بدن آدم در جایگاه یک ماشین زیستی (بیولوژیکی)
با این مادهها سر و کار دارد و هر چیزی در پیرامون ما، میتواند در این ساز و کار زیستی دگرگونی پدید آورد.
لذت بخش بودن این مادهها هم مانند دستبردن سرراست (direct manipulation) میماند. آدم و هر جاندار زندهای برای زنده بودن نیاز به
یک سیستم «زد و بازخوردی (feedback)» دارد که با فرستندههای سُهشگر (neurotransmitter) اینکار را انجام میدهد. داروهایی که به از خود بیخود
شدن میانجامند و کلا همه داروهای روانگردان، در کارکرد این فرستندهها (و یا گیرندهها) دگرگونی پدید میآورند. برای همان نمونه «الکل»، با نشستن
روی گیرندههای NMDA و بلوکه کردن آنها، به داشتن سُهش و احساس ریلکس بودن عضلانی میانجامد که یکی از پیامدهای شناخته شده آن است.
به نگر من، از آنجاییکه این سیستم «زد و بازخوردی» هیچگاه به خوبی نمیتواند کار خود را انجام دهد،
سود بردن از مادههای روانگردان یک رویکرد بسیار خوب برای راهبری آن به شیوه دلخواه و خواستنی خواهد بود.
من منکر سودهایی که تو مصرف الکل یا مواد دیگه هست نشدم!!!اما به لحاظ فرگشتی سود و زیان با هم سنجیده میشه!!! خب این مواد آثار مخرب زیادی هم دارن...