05-06-2011, 11:12 AM
مهربد نوشته: ریاکتور من متوجه نشدم، نماد آواتارت یک آتئیست است که با استدلال خود دارد
کتاب دین را پاره میکند یا یک آتئیست پرزور و کله شق است که دین را پاره پاره میکند؟
اگر در اینجا "زور و قدرت" نماد "استدلال و منطق" هستند که خوب تیپ این آقا چیزی که بهمنیار گفت نخواهد بود:
بله. چون حرف این دوستمون تناقضه!
فردی که تِزِش این باشه: " تا زور داری عقلت را به کار نیانداز" یک آدم دگر اندیش نمیتونه باشه. دگر اندیش بودن پیش نیاز های هوشی و عقلی لازم داره. یعنی اصولا این آدم تزی در زندگیش نداره که بخواد بر اساس اون برنامه ریزی کنه. به نظر من رفتار این افراد مثل حیوان ها از الگوریتم های از پیش تعیین شده ای پیروی میکنه که در ژنوم تمام انسان ها نوشته شده و بر میگرده به زمانی که انسان ها بالای درخت بودند و برای زنده موندن بیشتر از هر چیزی نیازمند به قدرت بدنی بالا بودند. هر کسی زور بیشتری داشت برنده بود.
این موجودات که هنوز هم نسلشون پابرجاست و تِزی که دوستمون گفت رو دارن در حقیقت آدم های احمقی هستند که تفکر و دگر اندیش بودن و دقیق شدن به محیط و فکر و پیش بینی و تحلیل و از این قبیل چیزها اصلا با ذات پایه های فکریشون ناسازگاره!
پس نمیتونند در یک جامعه ای که همه یک ساز میزنند(همه مسلمونن) ساز دیگری بزنند(نا مسلمونی)
البته این یک رابطه ی دو طرفه نیست. یعنی لزوما هر کسی که زور داره دلیل این نیست که آدم احمقی باشه یا همچین تزی داشته باشه.
مهربد نوشته: من هم با این سراسر موافقم و فکر میکنم آن برداشتی که ما از روشنفکری و آدمهای
روشنفکر زمانمان داریم نیاز به دگرگونیهایی بنیادین و اساسی در فلسفه زندگی کردن ایشان دارد.
برای نمونه نخستین چیزی که از فکر کردن به "روشنفکر" به ذهن ما میآید یک آدم لاغر و
جسمی نسبتا ضعیف است که عینک میزند، به ظاهر خود چندان نمیرسد و به مادیات
و پول هم علاقه ویژهای نشان نمیدهد و در یک دستش سیگار و دست دیگر کتاب گرفته است.
این به نگر من، بایستی اینگونه باشد که زمانی که میگوییم "روشنفکر"، تصور
یک آدم ورزیده (اگر مرد بود) با ظاهری آراسته و تمیز، و جسمی سالم و تندرست
جلوی چشم بیاید که از دید مادی و ثروت نیز در تنگدستی و فقر و نداری به سر نبرد.
چرا کسی که باید لامذهب یا آتئیست باشه به خودش نرسه و سکس نکنه و مشروب نخوره و تفریح نکنه و منزوی و گوشه گیرباشه؟ با این اوصاف چرا نمیره مسلمون بشه؟
همه میدونیم اسلام به زور چپون کردن این جفنگیات معروفه. امر به معروف و نهی از منکر برای همینه. خوب کسی که این ریتم زندگی رو دوست داره بره مسلمون بشه دیگه؟!
به نظرم فلسفه ی دین گریزی به این خاطره که هر آدمی افسار زندگیش رو تو دست های خودش بگیره و دیگه اون برده ای نباشه که دین میگه. مثل آدم زندگی کنه نه مثل برده.
اما اینکه چرا یک لامذهب و خرد گرا باید خودش رو شبیه برده ها درست کنه؟
ما بعضی وقت ها یادمون میره که خود انسان در درجه ی اول اهمیت قرار داره. این که انسان یک دیتا بیس متحرک معلومات ضد اسلامی باشه خیلی خوبه ولی نه اینکه فقط یک دیتا بیس باشه و از جنبه های دیگر زندگیش غافل باشه. نا مسلمون بودن و خردگرا بودن برای اینه که ما بهتر از دیگران زندگی کنیم. نه اینکه خردگرا باشیم و دیگه زندگی نکنیم!!
اگر قراره بد زندگی کنیم پس چرا خودمون رو زحمت بدیم و آتئیست یا خرد گرا بشیم؟! این همه زحمت برای چی؟
آدم تک بٌعدی چیز جالبی نیست. یک آدم فرهیخته باید چند بٌعدی باشه و بیشتر به اون آدم ایده آل و متکامل نزدیک باشه. خصوصا بخاطر اینکه طرز فکرش با آدم های اطرافش جفت و جور نیست یک وقت بخاطر اظهار نظر دچار سرخوردگی و مجبور به ترک اجتماع و گوشه نشینی نشه. جذابیت ظاهری باعث میشه که جذابیت باطنی نمود پیدا کنه و حرف بر روی مخاطبت تاثیر گذار باشه. اینجوری فرد بقیه رو وادار به عقب نشینی و فکر کردن به طرز فکرش میکنه.
این یک فایده ش بود. هر آدمی نیاز به پول و کار و پیشرفت و ارتباطات و تفریخ و دختربازی و ... داره. جذابیت ظاهری خیلی تو این موارد به هر آدمی کمک میکنه.
80% درک مطلب ما از محیط بصریه! یعنی با چشم سر و کار داره. پس فردی که جذابیت ظاهری داشته باشه 80%بیشتر نسبت به فردی که از این جذابیت بی بهره ست جلوتره. شاید بخاطر همینه که میگن مردم عقلشون به چشمشونه.
این قانون طبیعته و بهانه آوردن که چرا مردم ظاهر بین هستند و چنین و چنان نیستند فقط باعث سرشاخ شدن فرد با طبیعت میشه که نتیجه اش هم از قبل معلومه!
پس قبل از اینکه فرد بازنده طبیعت باشه بهتره یک دستی به سر و روش بکشه و اون جذبه رو در خودش بوجود بیاره.
نه بخاطر اینکه وقتی در یک جایی نشست و اظهار نظر مذهبی کرد حرفش خونده بشه بلکه بخاطر خودش و کیفیت زندگیش و اینکه لیاقت داره و باید با کیفیت زندگی کنه.
مهربد نوشته: یک روشنفکر به نگر من بایستی در همه گوشههای زندگی خود روشنفکر باشد،
اگر نه چیزی بیشتر از یک هنرمند نخواهد بود که هنر وی در استدلال آوردن کوتاه میشود.
این جمله , قصار بود