دفترچه

نسخه‌ی کامل: هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7
ترجمه و انتشار مطلب بر روی اینترنت تنها راه عملی موجود بنظر میرسه،البته همونطور که گفتی مهربد جان انتشار مطلب درباره فرگشت خیلی خوبه در این زمینه و البته یکسری از دوستان هم هستند که فعال هستند خوشبختانه در این زمینه.
ولی اونچیزی که مقصود من هست بیشتر نوشتارهایی با رویکرد فلسفی در این زمینه هست.مثلن ترجمه آثار متفکران ماتریالیست و طبیعتگرا درباره متافیزیک میتونه خوب باشه.
shirin نوشته: اتفاقا تو اینجور مواقی که در موردش حرف زدم معمولا بحث و کل کل هم پیش نمیاد. فوقش با یکی دو تا سوال ساده تموم میشه. مثلا تو یه اداره که کلی آدم نشسته یا در حال رفت و امد هست یا تو یه مهمونی ، چون معمولا جاهای شلوغ هست عده ی زیادی هم میشنون و باعث میشه که یه تردید کوچولو در دلشون ایجاد بشه. فرضا خانواده خاله من خیلی مذهبی هستن ولی همینکه در اثر رفت و امد با من بچه هاش در مورد خدا یا اسلام به شک افتادن فکر میکنم اثر مفیدی داشتم یا فرضا داداش دوستم که حتی نماز هم میخوند که در اثر شنیدن صحبتای من تقریبا از اسلام خارج شده (که البته برای بیخدایی خودش باید بیشتر تحقیق کنه ) یه اثر مفید هست . و خیلی مثالهای اینچنینی دیگه هست که شاهدش بودم خوشبختانه.
البته به طور کلی که بد نیست...اما یه چیزی هم هست.همون طور که خیلی وقت ها دیدیم بعضی افراد برای توجیه بی اخلاقی به دین رو میارن برعکسش هم هست...یعنی باید ببینیم هر کسی که از دین خارج میشه لزوما از روی خرد هست یا انگیزه دیگه ای هم داره؟ من نه خداباور بودن بدون استدلال رو میپذیرم نه بی خدایی بدون استدلال رو...حالا این تخم شک رو کاشتن خوبه اما میونه صرفا تبدیل بشه به یه مکانیسم دفاعی پیشرفته در اون فرد برای بقای خودش و خردی و آگاهی پشتش نباشه!!! کما اینکه فرد ممکنه حتی بعد از مدتی به دلیل نداشتن پشتوانه قوی باز برگرده به همون دین....
خلاصه اینکه ایجاد شک با به قول شما یکی دو تا سوال ساده میتونه مفید باشه اما تضمینی نداره...
حق با شما هست. منم موافق بی دینی و بیخدایی بدون مطالعه و تحقیق نیستم. و هیچوقت هم به کسی همچین توصیه ای نمیکنم. منظورم بیشتر این هست که این شک و تردید راهی هست برای کنجکاوی بیشتر و پی بردن به ماهیت واقعی دین و مذهب.
shirin نوشته: حق با شما هست. منم موافق بی دینی و بیخدایی بدون مطالعه و تحقیق نیستم. و هیچوقت هم به کسی همچین توصیه ای نمیکنم.


چرا!؟

با این رویکرد باید مخالف بیدراکولایی و بی‌پاپانوئلی بدون مطالعه و پژوهش هم باشیم و بدون پژوهش به هیچکس توصیه نکنیم که نبود پاپانوئل را باور کند!

از آنجاییکه خدا نیست و دین هم نخست باید اثبات شود، پس بیدین بودن و ناخداباور بودن همانند بیدراکولا
بودن جهان و ناپاپانوئلباوری بوده و نیازی به پژوهش نداردن، این دین و خدا هستند که برای باورمندی نیاز به پژوهیدن دارند.[COLOR="Silver"]

---------- Post added at 02:56 PM ---------- Previous post was at 02:53 PM ----------

[/COLOR]
Havadar_e_Democracy نوشته: البته به طور کلی که بد نیست...اما یه چیزی هم هست.همون طور که خیلی وقت ها دیدیم بعضی افراد برای توجیه بی اخلاقی به دین رو میارن برعکسش هم هست...یعنی باید ببینیم هر کسی که از دین خارج میشه لزوما از روی خرد هست یا انگیزه دیگه ای هم داره؟ من نه خداباور بودن بدون استدلال رو میپذیرم نه بی خدایی بدون استدلال رو..

نادرست است. ناخداباوری نیاز به استدلال آوردن ندارد، در نبود اثبات حکم خرد بر عدم است.

همانگونه که از کسی نمیخواهیم برای باور نداشتن خود به پایانش جهان در 2013 دلیل و فرنود بیاورد، در نداشتن باور به خدا هم نیازی به آوردن کوچکترین دلیلی نیست، منطق‌وار.
مهربد نوشته: چرا!؟

با این رویکرد باید مخالف بیدراکولایی و بی‌پاپانوئلی بدون مطالعه و پژوهش هم باشیم و بدون پژوهش به هیچکس توصیه نکنیم که نبود پاپانوئل را باور کند!

از آنجاییکه خدا نیست و دین هم نخست باید اثبات شود، پس بیدین بودن و ناخداباور بودن همانند بیدراکولا
بودن جهان و ناپاپانوئلباوری بوده و نیازی به پژوهش نداردن، این دین و خدا هستند که برای باورمندی نیاز به پژوهیدن دارند.


البته این از دیدگاه فهم و دانش طرف مقابل مفید است،یعنی وقتی یقین بخدا و آموزه های دین را کنار بگزارد باید جاهای خالی را از نو پر کند و در این میان حداقل شانس این هست که برخی از این داده ها با داده های خردمندانه جایگزین شوند.
ولی اگر از نظر عملکرد بخواهیم نگاه کنیم،دیگه بحث سر این حرفها نیست،بحث سر این است که محافظه کار باشیم و بگیم همین که هست خوب است حداقل یک چیزهایی را از اخلاق رعایت میکنه.یا اینکه درسدد تغییر باشیم و ریسک کنیم برای اینکه فرد اخلاقی تر و خردمندتر بشه.یکسری افراد هستند که از نظر زیان بدیگران بهتر است در همان چهار چوب فکری بسته خود بمانند تا اینکه چهارچوب را برایشان بشکنیم،اگر اینکار رو میکنیم حداقل خوب است در ساخت یک ساختار فکری جدید راهنماییشان کنیم که معلوم نیست بعد از درامدن از آن ذهن بسته چه نتیجه ای حاصل شود.
البته در اینجا هم باز تقصیر بگردن دین است که کار را سخت میکند وگرنه اگر از همان اول اینها در معرض افکار گوناگون بدون پیش اوری قرار گیرند اصلن مشکلی نیست که بخواهد حل شود.
Russell نوشته: البته این از دیدگاه فهم و دانش طرف مقابل مفید است،یعنی وقتی یقین بخدا و آموزه های دین را کنار بگزارد باید جاهای خالی را از نو پر کند و در این میان حداقل شانس این هست که برخی از این داده ها با داده های خردمندانه جایگزین شوند.

پرکردن جاهای تهی و خالی از خویشکاری و وظایف ما نیست.
آموزش اینکه خدا نیست و چرا اسلام دینی ضدبشری و بدردنخور است مانند دادن ماهی است، آموزاندن اینکه هر چیز را بایستی نخست از فیلتر گمان (شک) و منطق رد کرد مانند ماهیگیری.

اگر کس آموخت که برای باور به چیزی که نیست نیاز به فرنود است و برای ناباوری به چیزی که نیست نیاز به هیچ، آنگاه فردا کسی نمیتواند ذهن او را
با چیزهایی که نیستند (=مزخرفات، مقدسات، ..) پر کند. ولی اگر تنها آموخت که دین بد است، فردا میتواند در دام ماوراالطبیعه و هزار و یک تور دیگر بیافتد.



Russell نوشته: ولی اگر از نظر عملکرد بخواهیم نگاه کنیم،دیگه بحث سر این حرفها نیست،بحث سر این است که محافظه کار باشیم و بگیم همین که هست خوب است حداقل یک چیزهایی را از اخلاق رعایت میکنه.یا اینکه درسدد تغییر باشیم و ریسک کنیم برای اینکه فرد اخلاقی تر و خردمندتر بشه.

پیوند میان ناخداباوری و اخلاق بسیار تنومندتر از اینهاست، از روی این فرنود ساده که زمانیکه دریافتیم خدا نیست، همه چیزی
که خواهیم داشت این جهان است و کردار خودمان، پس تنها پایبندانی و بیمه برای داشتن زندگی خوب این است که اخلاقی رفتار کنیم.

داشتن یک نمونه عینی از کسی که بیدین بودنش خطرناکتره خوبه.



Russell نوشته: یکسری افراد هستند که از نظر زیان بدیگران بهتر است در همان چهار چوب فکری بسته خود بمانند تا اینکه چهارچوب را برایشان بشکنیم،اگر اینکار رو میکنیم حداقل خوب است در ساخت یک ساختار فکری جدید راهنماییشان کنیم که معلوم نیست بعد از درامدن از آن ذهن بسته چه نتیجه ای حاصل شود.


دقیقا برای همینکه پس از درآمدن از چهارچوب ذهنی روشن نیست کس چکار میکند است که نیاز به آموزش منطق (ماهیگیری) بجای روشنگریِ دینیِ تنها میرود.
مهربد نوشته: نادرست است. ناخداباوری نیاز به استدلال آوردن ندارد، در نبود اثبات حکم خرد بر عدم است.

همانگونه که از کسی نمیخواهیم برای باور نداشتن خود به پایانش جهان در 2013 دلیل و فرنود بیاورد، در نداشتن باور به خدا هم نیازی به آوردن کوچکترین دلیلی نیست، منطق‌وار.
یادم هست در گفتگو هم یکبار همچین بحثی بود بین دوستان و مزدک گرامی.
در منظق این یک روند هست برای چینش دانش،بعبارت دیگر پوزیتویست هست.
ولی همیشه ما نمیتونیم یک چیزی رو اثبات یا نفی کنیم.اونوقت هست که میرویم بسراغ چیزهای دیگه مثل احتمالات.ولی این درست هست که هر کس ادعایی میکند باید برود برای ان استدلال هم بیاورد و بزن و درو نداریم ما.
در همین مورد خدا مثلن ما اگنوستیکها رو داریم که معتقدند اطلاعات ما برای قضاوت قطعی کافی نیست.ولی خوب در عمل باید غیر قضاوت غیر قطعی (یا اطلاعات کافی) بکنند که بتوانند زندگی کنند 4
مهربد نوشته: داشتن یک نمونه عینی از کسی که بیدین بودنش خطرناکتره خوبه.
البته خوب بمعنای آدم خوب شدن در کل نداریم.یک خط قرمز مذهبی را از روی خرافات رعایت میکند.مثلن در ماه رمضان دزدی نمیکند.اگر با همان طرز فکر که گفتی فقط بیدین شود آن یک ماه را هم ممکن است برود دزدی.البته سخت است نام این را بهبود گذاشت ولی بالاخره در مجموع میتواند وضع بدتر شود.البته این در مواردی ممکن است و ساختار رفتاری انسان بگونه ایست که در کل جمعیت شیوه کار اینگونه نیست.
Russell نوشته: یادم هست در گفتگو هم یکبار همچین بحثی بود بین دوستان و مزدک گرامی.

کوچک از بایگانی [post=8575]#8575[/post]
Russell نوشته: البته خوب بمعنای آدم خوب شدن در کل نداریم.یک خط قرمز مذهبی را از روی خرافات رعایت میکند.مثلن در ماه رمضان دزدی نمیکند.اگر با همان طرز فکر که گفتی فقط بیدین شود آن یک ماه را هم ممکن است برود دزدی.البته سخت است نام این را بهبود گذاشت ولی بالاخره در مجموع میتواند وضع بدتر شود.البته این در مواردی ممکن است و ساختار رفتاری انسان بگونه ایست که در کل جمعیت شیوه کار اینگونه نیست.


کسی که برای رعایت دین در ماه رمضان دزدی نکند نداریم، باور نکنید. اگر کسی ان اندازه نابخرد بود که برای دزدی نکردن دنبال بهانه باشد، 100%
مطمئن باشید اگر سود شخصیش میچربید یک بهانه دیگر هم پیدا میکند که در راه خدا (فی سبیل الله) در ماه رمضانش هم دزدی کند.

نمونه روشن آن خود ممد که در زمان اعراب این رسم (خوب خودشان) را میانشان داشتند که در ماه‌های حرام (آزرما، حریمدار) دست به غارت و دزدی نزنند،
ولی مسلمین فی سبیل الله با آوردن حکم و آیه از خدا در همان ماههای حرام زیر سایه ممد در صدر اسلام! دست به دزدی زدند و این یک رسم خوب خودشان را هم تباه کردند.

اینکه بیشتر ما از دگرانیدن و تغییر دادن شرایط به سود خودمان میترسیم یکی از آموزه‌هایی است که این دولت در سر ما کرده، که حتا ما هم
میترسیم اگر دین از میان رفت شاید مردم براستی از فردا در خیابان آغاز به تجاوز و کشتن و خوردن گوشت آدم با مایونز کردند، چون دیگر فهمیده‌اند خدا نیست!
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7