Bibak نوشته: سئوالی برام پیش اومده اونم اینکه چرا ما انسانها به جز اینکه باهوشترین گونه جانداران هستیم، از بسیاری لحاظ(نه از همه لحاظ) دیگه هم از بقیه جانداران برتری داریم. چرا اندام و اعضای بدن ما بهترین شکل و پیکربندی رو در میان حیوانات دیگه داره؟ بخصوص دستهامون. چرا ما انسانها دست و انگشتهامون به این شکله که کارهای خیلی پیچیده تری باهاش میتونیم انجام بدیم؟ چرا پیکر بندی بدن انسان طوریست که میتونه بیشترین لذت رو از سکس ببره؟ یا حتی قدرت حرف زدن فوق العاده، نسبت به بقیه گونه ها. و ...
آیا این موضوع دلیل فرگشتیک داره؟ به انتخاب طبیعی مرتبطه؟
شاید هم اصلا پیش فرض سئوالم غلط باشه؟
در تکمیل توضیحات دوستان:
اصولا در انسان فقط میشه به مغز و تا حدی هم به دستش جایگاه بالایی در طبیعت داد.هر دو مورد هم به نیای مشترک ما و سایر نخستیان برمیگرده،در واقع نیای اولیه ما تصادفا دست هایی داشته که به درد استفاده از ابزار و کارهای پیچیده میورده و مغزی داشته که توانایی هایی کمی بیشتر از سایر مغزها داشته.
خب چون هر دو اینها مزیتهای فرگشتیک قابل توجهی داشتند در نخستیان و طی فرایند انتخاب طبیعی تقویت شدند و در انسان به اوج خودشون رسیدند.البته این دو هم افزایی هم دارند که منجر به رشد هرچه بیشترشون شده.
چیزی که باید بهش دقت کرد اینه که موجودی فرگشتیک ما یا هر موجود زنده دیگه ای نامحدود نیست وهمچنین به دلیل کور بودن فرگشت هیچ موجودی در همه زمینه ها برتری فرگشتیک نمیتونه داشته باشه.یعنی اگر منابع فرگشتی روی چشم های قوی مصرف بشند دیگه داشتن دست های قوی یا مغز بزرگ و... نیاز به زمان و منابع بیشتری داره که ممکن هست اصلا بهشون دست پیدا نشه.
undead_knight نوشته: البته دلایل فرگشتیک هم زیاده. مثلا برای پیش داوری هست و همین الان هم ما ازش بی نیاز نیستیم اگر یک بار یا چند بار افراد با خوردن یک گیاه سمی بمیرند دیگه اون رو نمیخوریم و اینطور جونمون حفظ میشه!ولی خب این پیش داوری عیر علمی و تا حدی(نه کاملا)غیر منطقیه.
در واقع چیزهای غیر منطقی یا مثل پیش داوری سودهای فرگشتیک داشتند و گاهی الان هم دارند . یا اینکه اثر جانبی فرگشت ما هستند و در بهترین حالت حداقل جون صاحبشون رو نمیگرفتند:)
البته به توجه به تئوری میم ها مثلا اگر راهبگی دووم میاره نه به خاطر اینه که فرگشت راهبگی رو سودمند میدیده!بلکه به این خاطره که میم راهبگی از محیط مغز ما و ذهن نهایت استفاده رو برده و با اینکه راهبه ها مثلا بچه دار نمیشدند باز هم راهبگی به عنوان یک رسم از راه غیر ژنتیکی منتقل میشده!:)
بنابراین همینکه یک میم احمقانه بتونه با طور اتفاقی با بنیاد ذهن همخوانی داشته باشه گسترش پیدا میکنه.
در واقع نطر من این هست که هرچند گاهی واقعا پیشرفته تر و کم یاب تر هستند ولی بیشتر خوش شانس هستند که ذهنشون از دست این میم ها تونسته راحت بشه:))
به نظر بنده بیشتر مربوط به کشت و کشتارهای سیاسی و دینی و عقیدتی است که سبب میشود نسل چنین مردمانی کم شود همانطور که میدانید تازیخ پراست از چنین جنایاتی.برای اینکه بدانیم واقعا فرگشت درجهت بی منطقی پش میرود باید به گذشته نگاه کرد.نمونه هایی مثل اهرام مصر و معماری های پیشرفته در ان زمان کم نیستند.اما از طرفی هم علم در این چند صده اخیر بیشتراز هرزمانی سیر صعودی داشته است خصوصا در علومی نظیر فیزیک که احتمالا برمیگردد به توسعه صنعت ارتباطات یا همگانی شدن امکان تحصیل. از انجایی که عوامل فرهنگی بسیار زیادند به گمانم نظر دادن در رابطه با جهت حرکت فرگشت نیاز به تحقیق و مقایسه بیشتری دارد.
undead_knight نوشته: این همه میل به خرافات،پیش داوری،رسوم بی معنا که از سوی خدا در وجود انسان قرار داده نشده!:)
همه و همه نتیجه طبیعت هست؛اگر انسان ها خردگرا بودند نباید تا به حال بخش اعظمی از این خرافات به دور انداخته میشد؟!
البته که میل به خرافات کمتر شده،به کمک همگانی کردن سواداموزی خواه ناخواه در جهت مثبت پیش میرویم که به نظرم قبول دارید.
اما اینکه چگونه توانسته اید نتیجه بگیرید هنوز"بخش عظیمی"از خرافات دور انداخته نشده اند نمیدانم.برای این کار نیاز به شناخت و تبیین تمامی علوم حقیقی و خرافی درطول تاریخ است.مگر جامعه اماری تمامی علوم واقعی را میدانید که نتیجه میگیرید درکجای ان ایستاده ایم و چه بخشی از خرافات دور انداخته شده است؟
onali نوشته: به نظر بنده بیشتر مربوط به کشت و کشتارهای سیاسی و دینی و عقیدتی است که سبب میشود نسل چنین مردمانی کم شود همانطور که میدانید تازیخ پراست از چنین جنایاتی.برای اینکه بدانیم واقعا فرگشت درجهت بی منطقی پش میرود باید به گذشته نگاه کرد.نمونه هایی مثل اهرام مصر و معماری های پیشرفته در ان زمان کم نیستند.اما از طرفی هم علم در این چند صده اخیر بیشتراز هرزمانی سیر صعودی داشته است خصوصا در علومی نظیر فیزیک که احتمالا برمیگردد به توسعه صنعت ارتباطات یا همگانی شدن امکان تحصیل. از انجایی که عوامل فرهنگی بسیار زیادند به گمانم نظر دادن در رابطه با جهت حرکت فرگشت نیاز به تحقیق و مقایسه بیشتری دارد.
پیشرفت علم از دید ممتیکی قابل بررسی هست ولی من نمیگم فرگشت در جهت بی منطق بودن گام برمیداره ولی میگم بعضی رفتارهای غیرمنطقی سودهای فرگشتیک داشتند و دارند.
نقل قول:البته که میل به خرافات کمتر شده،به کمک همگانی کردن سواداموزی خواه ناخواه در جهت مثبت پیش میرویم که به نظرم قبول دارید.
اما اینکه چگونه توانسته اید نتیجه بگیرید هنوز"بخش عظیمی"از خرافات دور انداخته نشده اند نمیدانم.برای این کار نیاز به شناخت و تبیین تمامی علوم حقیقی و خرافی درطول تاریخ است.مگر جامعه اماری تمامی علوم واقعی را میدانید که نتیجه میگیرید درکجای ان ایستاده ایم و چه بخشی از خرافات دور انداخته شده است؟
شمار بالای پیروان ادیان!+شمار بالای باورمندان به طالع بینی و مسائل ماورایی غیر دینی+شمار بالای باورمندان به تئوری های توطئه عجیب و غریب ماورایی+فضایی
گاهی وب سایت های این دیوانه ها(گروه اخر) رو میخونم و میبینم چقدر طرفدار دارند از بشریت ناامید میشم:))
undead_knight نوشته: پیشرفت علم از دید ممتیکی قابل بررسی هست ولی من نمیگم فرگشت در جهت بی منطق بودن گام برمیداره ولی میگم بعضی رفتارهای غیرمنطقی سودهای فرگشتیک داشتند و دارند.
موافقم.به نظرم از اونجایی که برخوردهای متفاوتی با هوش درزمینه های مختلف میشه ممکنه ببینیم که در زمینه هایی نظیر فناوری و نرم افزارها و ابزارالات جنگی و سیاست مداری و مدیریتی فرگشت درجهت بقا و تشدید این هوش ها پیش میره ولی در زمینه های دیگه هوش فلسفی! یا اجتماعی سرعت کمتری داره.
undead_knight نوشته: شمار بالای پیروان ادیان!+شمار بالای باورمندان به طالع بینی و مسائل ماورایی غیر دینی+شمار بالای باورمندان به تئوری های توطئه عجیب و غریب ماورایی+فضایی
گاهی وب سایت های این دیوانه ها(گروه اخر) رو میخونم و میبینم چقدر طرفدار دارند از بشریت ناامید میشم:))
ببینید درسته که شمار این افراد از دسته به اصطلاح منطقی بیشتره.همانطور که درگذشته هم بوده اما تعجب من از نتیجه گیری شما بود
"اگر انسان ها واقعا خردگرا بودند نبایدتاکنون بخش اعظمی از این خرافات دور ریخته میشد!!"
خرافات درحال دور ریخته شدن هستند اما بر حسب چه معیاری برای سرعت تغییر ان شیبی تعیین میکنید که نشان میدهد بخش اعظم ان هنوز باقیست؟! همانطور که گفتم این نیاز به یک مقایسه جامع درباره خرافات نسل های پیشین و امروز دارد واین بررسی که ایا این تغییرات از سرعت منطقی برخوردار هستند یانه.
درنظر بگیرید بسیاری از خرافاتی که اکنون میبینیم به دلیل گسترش علم و نواوری های جدید است.همین کوانتوم چه فیلم های تخیلی که برای ان نساخته اند و تاکجاها که به ان شاخه و برگ نداده اند.اگر هم درگذشته کمتربوده برای اینکه علم ان زمان امکان چنین خیالبافی هایی رانداده است.
نمونه خیالبافی های ان زمان بیشتر مربوط به فال گیری و قصه خدایان میشود.
حتی اگر بخواهیم روی خرافات هم نظر دهیم خرافات امروزی جالب تر پیچیده تر و شاید بتوان گفت منطقی تر هستند:)