Angela نوشته: من نمیدونم واقعا این صحبتها چقدر جدی هست! جدیه؟
مهربد جان معیارهای هر کسی برای انتخاب شریک جنسیش یه حق ابتدایی هر فرد هست , و البته میشه نظر داد در مورد درست بودن یا نبودن این معیارها...
نخست اینکه
نقل قول:جبهه نگیرید! هدفم سرزنش زنها نبود!!!
(((:
جدای از شوخی, من سخنی جدا از سخنِ ایرانبانو نزدم که خود شما زیر آن بالاتر سپاس زدهاید آنجلا جان:
iranbanoo نوشته: Mehrbod نوشته: ...
٣. آروین شخصی: از تک تک مردان اینجا یا هر جای دیگر که دوست دارید بپرسید که آیا زنان به اندازهیِ ایشان گرایش به همخوابگی دارند یا نه ((: خود من بیشتر از چندین کشور رفته و زیستهام و برایتان ١٠٠% گواهی میدهم که زنان همه جا یکجور برخورد میکنند.
این به قول شما(( تنها فرنود)) از قضا خیلی هم مهم است.
بساری از دختران جوان چنین حس هایی دارند اما شاید شما به عنوان مرد ندانید که چه عواملی باعث میشود که خودشان خودشان را انکار کنند. این دخرتان و زنان شاید میل جنسی شان به اندازه ی پارتنرشان باشد اما نه یاد گرفته اند که ان را ابراز کنند و نه زمینه ی ابراز ان را دارند.
پس راه مناسب را رویه ای میبینند که زنان قبلشان انجام میدادند.
انکار حس خود و به حصر کشاندنش.....
ایشان که سرسختانه میباورند گرایش زن و مرد به همخوابگی یکسان میباشد, زنها تنها به اندازه مردها
جسارت در نمایش اش را ندارند:
iranbanoo نوشته: Mehrbod نوشته: خب سرانجام میپذیرید که پسران با کمابیش هر دختری که از راه رسید میخواهند بخوابند, ولی دختران نه و استانداردی فراتر از خواستنی بودنِ تنِ دیگری دارند ایرانبانو؟
اگر علتش را مسائل فرگشتی ندانید شاید در ابعاد وسیع و با چشم پوشی از تعداد کمتری از زنان قبول کنم که بله مردان در ابراز امیال جنسی شان نسبت به زنان از جسارت بالاتری برخوردارند.
اما این به ان معنا نیست که زن غریزتا در بیان امیالش ناتوان است یا اصولا میلش کم است بلکه در گذر زمان و تحمیل جامعه اینطور اموخته و شاید عادت کرده و برای خودش و مرد این به صورت نورم درامده...
دیگر اینکه تنها برداشتِ سخن من این نبود که زین پس با نخستین پسری که از شما درخواست همخوابگی کرد بخوابید:
Angela نوشته: اما اینکه شما اونها رو نمیپسندید دروغ گفتن رو اخلاقی نمی کنه
با دروغ گفتن و تظاهر بر ضد اون ساختار عمل نکردید, توی همون چارچوب هستید و به قول خودتون دارید ناز می کشید و باج میدید. زنها هم این رو میفهمند و اعتمادشون رو از دست میدن و معیارهاشون سختگیرانه تر میشه و ناخشنودی هم برای شما و هم برای زنها بیشتر میشه!
نکته در خودآگاهانیدن شما به فزونخواهی زیستیک (biological) زنانگیاتان و چرایی فرگشتیک آن بود: ما مردان امروز
میدانیم شما زنان چرا ناز میکنید, میدانید چرا تا همین چند سده پیش این ناز کردن و "فزونخواهی" شما پذیرفتنی بوده
و از پایه فزونخواهی نبوده, و نیز میدانیم که این امروز دیگر از بیخ بی پشتوانه شده و چیزی بیشتر از یک "باگ" آزاردهنده و نااخلاقی نمیباشد.
برای من همینکه خودم و هر پسر دیگری که میشناسم (و شما میتوانید از هر کس دیگری که دوست داشتید را برای خودتان بپژوهید)
برای اینکه بتوانیم با یک دختر رابطه داشته باشیم نیاز به دروغگویی بسیار و رنگارنگ میبینیم و باید پیوسته وانمود به چیزهایی
که نیستیم بکنیم, خود نشان از ناجور لنگیدن چندجایِ کار میدهد! فرنودانه (logically) نباید این اندازه نیاز به دروغگویی و ناراستی باشد, درسته؟
همچنین, همانجور که امیر گفت همهیِ گرایشهایِ "بیشتر مردانه" سرکوب میشوند و زشت به شمار میروند.
سکس «تنکامانه» را سکس آدمهای "بی بندوبار" میخوانند. سکس بی نیاز به احساسات سوزناک را برپچسبِ
جندهبازی و خانومبازی و دختربازی و گویا thx to خود امیر! این روزها برچسب لاشیگری و واژگان دیگرِ همسان میزنند.
به کسی که با روسپی میخوابد بد مینگرند - مگر اینکه هلند باشید (: - به پسری که در رابطه بدنبال پایبندی
نیست باز یکجور دیگر برچسب میزنند و انگار آسمان به زمین آمده اگر شما بخواهید تنها برای تنکامگی با یکی بخوابید!
سرانجام اینکه میگویید گرایش را نمیتوان دگراند:
Angela نوشته: برای تغییر گرایش زنها به سکس هم باید شرایط اجتماعی فراهم باشه, همینجوری نمیشه اومد و گفت زنها بیان گرایشهای جنسی شون رو تغییر بدن در صورتی که همه شرایط فرهنگی و تربیتی و اجتماعی به سود اون گرایش جنسی هست, اگه هم شرایط جامعه برای زنها اینه به معنی خیلی ارج گذاشتن به زنها نیست, میبینید که کسانی مثل ایرانبانو این شرایط رو نمی پسندند و توی اون گیر افتادند.
پیش از هرچیز من حق میدهد که دگراندن گرایش به این آسانیها شدنی نیست,
که اگر بود خب مردان میکردند و دیگری نیازی به وانمودن و دروغگویی نمیدیدند!
با این همه به نگر من فروپیچش (overriding) گرایشها تا اندازهیِ بسیار بالایی شایند (possible) است, بویژه زمانیکه نگرش فرهنگی و همبودین
پشت شما باشند, ما توانستهایم گرایش خودمان در کشتن دیگران را بفروپیچینیم و هتا اعدام را برچینیم, شاید این را هم بفرزامی (perfectly) بتوانیم.
اینجا ولی آماج من بیشتر در خودآگاهِشِ پسران به چراییِ سرکوبِ گرایشهایِ سرشتین آن بود که پیشبُردینتر (=pragmatic)
است, اینکه دختران بخواهند یکشبه دست از فزونخواهی سرشتین خود بردارند, به نگر من هم باین آسانیها شدنی و دیدنی نیست, در غرب گامهایِ
آغازین خوبی هرچند در این راستا میبینیم, یکی از آنها همین آزاد کردن و پذیرفتن «روسپیگری» باشد.
این یکی را هنوز در آمریکایش نداریم!
رویهمرفته همینکه یک پسر دریابد گرایشها او بشرستیزانه نیستند و اینکه آدم پستی نیست چون مرد زاده شده و سرکوب شدن خودش و
گرایش هایش بدست زنان و همبودهایِ زنگرایانه نااخلاقی و ناروا میباشد, خود تا اندازهیِ بالایی به برداشته شدن دشواریهای برآمده
کمک میکند, گفتیم در بدترین ریخت کار میتواند دروغ بگوید و جور دیگر وانماید بی آنکه از دروغگویی و وانمایش خود شرمسار و سرخورده باشد.
پس ساده شده, گامهایی که یک دختر امروزین میتواند در این راستا بردارد:
١. پذیرش دگرسانیهایِ جنسیتی: سکس و نوشیدن و خوردن (چلوکباب) برای مردان در یک ترازند, برای زنان نیستند (مگر اینکه سخن ایرانبانو را بپذیریم!).
٢. پایین آوردن توقعات خود از پایبندیهایِ رابطه: پسر از سکس خوشی میبرد, دختر از سکس میبرد, پسر از در آغوش گرفتن خوشی میبرد, دختر از در آغوش گرفتن خوشی میبرد, پس هزینههایِ دوستی یکسان و نزدیک باشند.
٣. پذیرش روسپیگری و خودداری برای نمونه در «تهوعآور» خواندن کار
٤. نسرکوفتن (سرکوفت نزدن) دخترانی که در راستای سکس آزاد و تنکامانه و رویهمرفته ساختارشکنی پیش میروند.
گامهایی که یک پسر میتواند در این راستا بردارد:
١. پذیرش دگرسانیهایِ جنیستی: سکس برای زنان چیزی بیشتر از چلوکباب است, بکوشد احساسات خود را درون کند.
١. پذیرش گرایشهایِ مردانهیِ خود و خودداری از سرکوبشان: همه چیز در پذیرش گرایش زنان و آنچه آنان میخواهند کوتاه نمیشود, مردان هم هستند!
٣. نپذیرش هزینههایِ سنگین رابطه: اگر در توانش بود با سرکوب این دسته از دخترانِ فزونخواه Negative-Reinforcement بدهد.
٤. گسترش و پذیرانیدن گرایشهایِ پسرانه + ارج دادن به ساختارشکنیِ دختران
این رویکرد میشود یک ستیز سخت با آنچه فرگشت ما را سرشته (و تا اینجا رسانیده) که در راستای اخلاقی کردن و افزایش شانس فرازیست + بهزیوی (رفاه) خودمان میرود.