دفترچه

من در مطالعاتي كه داشتم دريافتم كه ريشه رفتار هاي شيعيان در انجام سوگواري ها بخصوص در ايام محرم ، كاملا از رياضت كشي ها و خود آ‍زاري هاي مسيحيون گرفته شده
واين رفتارها تنها اكتسابات شيعيان و برخي ديگر از فرق اسلامي از صوفيان مسيحي نبوده است ... قبول فلسفه افلاطون يه عنوان فلسفه زير بنايي شيعيان و استقبال از احكام و قدرتمداري هاي كليسا ها و روحانيت مسيحيت از جمله تاثرات بخشي از معتزله بوده كه بعد ها در پناه صفويان به رشدو قدرتي رسيدند كه به نوعي خود محل اتكايي براي پادشاهان صفوي شدند ! حالا كه كليسا سالهاست كه بخش عمده اقتدار دوران پيش از رنسانس خودرا از دست داده ..شايد خوشحالي خودرا از اينكه فرزند خوانده هاي دو آتشه خودرا نظاره ميكند كه همچنان رهبري استحمار بخشي از مردم جهان را تحت عنوان اسلام را به عهده گرفته اند بروز نميدهد و در خفا بر اين موفقيت خود شكر گزاري ميكند !

این تصاویر قمه زدن و بر سر و صورت کوبیدن تنها و تنها مایه آبروریزی برای ایران و ایرانی است و همین باعث می شود که ما را نیمه وحشی خطاب کنند و اگر همه کارهای رضا شاه را کنار بگذاریم تعطیل کردن این وحشی بازیها یکی از بهترین کارهایش بوده.
خودشان را قمه می زنند به درک. پدر و مادرهای احمق سر و صورت فرزندان خردسال خود را زخمی و خون آلود می کنند.

ریشه این مراسم از مراسمی به همین صورت در میان کاتولیک های اسپانیا است و تنها در این کشور اجرا می شود و از آنجا وارد ایران شده.

من پدرم داخل ایران نمایندگی‌ یک چیزی رو داشت ، بعدش توی محل ما هم یک حاجی بود که گاهی پدرم با اون کار میکرد ، اینها سر یک چیزی اختلاف پیدا میکنند و دقیقا محرم اون سال طرف دسته عزاداری محله رو ظهر عاشورا میارند جلو خونه ما ، سینه زنی‌ میکنند که این کفار حربی رو از این محل بیرون کنید ، خلاصه با سنگ هم میزنند شیشه رو میشکونند ، خواهر من که حامله بود جلوی در میره که اعتراض کنه ، بهش حمله میکنند و بچه رو سقط میکنه ، خلاصه جریان اذیت‌های این آقا انقدر ادامه پیدا کرد که همه به یک جای دنیا رفتیم. کلا به نظر من افرادی که در دسته‌ها حضور فعال دارند جزو پایین‌ترین افراد جامه هستند(از نظر علمی‌ و اخلاقی‌)

همون مرتیکه شایعه کرده بود سال قبلش که یک شبی‌ که چند نفر تو هیئت خوابیده بودند ، ابوالفضل اومده اونجا و جوانان رو نوازش کرده ، آخه یکی‌ نبود بگه مگه دست ابوالفضل رو قطع نکرده بودند .

جور ِ دیگری هم می توان به ماجرا نگریست. کاری به قمه زنی و این حرفها نداریم(که بربریت محض است، و در بخشهای بسیار عقب افتاده ی ِ کشور همچنان رواج دارد)، اما در شهرهای بزرگ چند سالی ست که محرم و مراسم ِ آن کلا از معنا تهی شده و به مراسمی برای جمع شدن مردم کنار هم و پیدا کردن دوستان جدید و این قبیل کارها تبدیل شده، نوعی کارناوال. خود ِ من که سالهاست اعتقادی به اسلام ندارم هر سال در این مراسم شرکت می کنم، و هر سال می بینم که بسیاری آدمهای ِ مثل من، با نیات ِ گوناگون به این مراسم می آیند(دختربازی_که باور بفرمایید خوراک ِ این ماه مقدس است_، آشنا شدن با آدمهای دیگر از هر قشری، تماشای دسته جات، احتمالا خوردن غذاهای رنگارنگ و مفت، و این قبیل مسائل). اینهم دارد می شود مثل کریسمس: تهی از معنای اولیه، فرصتی برای دور هم بودن. دو سند هست که این ادعای ِ منرا تائید می کنند، اول جامه دری ها و سینه چاک دادنهای ِ هرساله ی ِ اسلام گرایان افراطی پیرامون ِ تجاوز ِ مردم به ساحت مقدس محرم در سایتها، روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی/رادیویی حکومتی، و دیگری اتفاقاتی که سال ِ پیش در ماه محرم افتاد، یعنی تبدیل شدنش به مراسمی برای اعتراض به اسلام ِ سیاسی.

من از دوستان می پرسم، آیا این بهترین بلایی نیست که می توان بر سر ِ مراسم مذهبی آورد؟

دقیقن مشاهدات من هم نشون میده که از طول دسته ها داره کم میشه ولی نمیدونم چرا تعداد تکیه ها و دسته ها داره زیاد میشه! انگار همه دارند میرند جزو دست اندرکاران تکیه ها!

shinbet نوشته: خواهر من که حامله بود جلوی در میره که اعتراض کنه ، بهش حمله میکنند و بچه رو سقط میکنه ، خلاصه جریان اذیت‌های این آقا انقدر ادامه پیدا کرد که همه به یک جای دنیا رفتیم

کسری جان خیلی از شنیدن این اتفاق ناراحت شدم!! اصلا یعنی اعصابم ریخته به هم حسابی...[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 03:06 pm ---------- ارسال قبلی در 03:02 pm ----------

[/color]

Ouroboros نوشته: جور ِ دیگری هم می توان به ماجرا نگریست. کاری به قمه زنی و این حرفها نداریم(که بربریت محض است، و در بخشهای بسیار عقب افتاده ی ِ کشور همچنان رواج دارد)، اما در شهرهای بزرگ چند سالی ست که محرم و مراسم ِ آن کلا از معنا تهی شده و به مراسمی برای جمع شدن مردم کنار هم و پیدا کردن دوستان جدید و این قبیل کارها تبدیل شده، نوعی کارناوال. خود ِ من که سالهاست اعتقادی به اسلام ندارم هر سال در این مراسم شرکت می کنم، و هر سال می بینم که بسیاری آدمهای ِ مثل من، با نیات ِ گوناگون به این مراسم می آیند(دختربازی_که باور بفرمایید خوراک ِ این ماه مقدس است_، آشنا شدن با آدمهای دیگر از هر قشری، تماشای دسته جات، احتمالا خوردن غذاهای رنگارنگ و مفت، و این قبیل مسائل). اینهم دارد می شود مثل کریسمس: تهی از معنای اولیه، فرصتی برای دور هم بودن. دو سند هست که این ادعای ِ منرا تائید می کنند، اول جامه دری ها و سینه چاک دادنهای ِ هرساله ی ِ اسلام گرایان افراطی پیرامون ِ تجاوز ِ مردم به ساحت مقدس محرم در سایتها، روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی/رادیویی حکومتی، و دیگری اتفاقاتی که سال ِ پیش در ماه محرم افتاد، یعنی تبدیل شدنش به مراسمی برای اعتراض به اسلام ِ سیاسی.

من از دوستان می پرسم، آیا این بهترین بلایی نیست که می توان بر سر ِ مراسم مذهبی آورد؟

با نظرت موافقم تا حدودی!! از معنا داره تهی میشه اما هنوز رسوبات اون اعتقاد اولیه دیده میشه...

shinbet نوشته: من پدرم داخل ایران نمایندگی‌ یک چیزی رو داشت ، بعدش توی محل ما هم یک حاجی بود که گاهی پدرم با اون کار میکرد ، اینها سر یک چیزی اختلاف پیدا میکنند و دقیقا محرم اون سال طرف دسته عزاداری محله رو ظهر عاشورا میارند جلو خونه ما ، سینه زنی‌ میکنند که این کفار حربی رو از این محل بیرون کنید ، خلاصه با سنگ هم میزنند شیشه رو میشکونند ، خواهر من که حامله بود جلوی در میره که اعتراض کنه ، بهش حمله میکنند و بچه رو سقط میکنه ، خلاصه جریان اذیت‌های این آقا انقدر ادامه پیدا کرد که همه به یک جای دنیا رفتیم. کلا به نظر من افرادی که در دسته‌ها حضور فعال دارند جزو پایین‌ترین افراد جامه هستند(از نظر علمی‌ و اخلاقی‌)

بابت خواهرت و اتفاقاتی که برای خانواده ات افتاده واقعا متاسفم.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:13 pm ---------- ارسال قبلی در 02:11 pm ----------

[/color]

Ouroboros نوشته: جور ِ دیگری هم می توان به ماجرا نگریست. کاری به قمه زنی و این حرفها نداریم(که بربریت محض است، و در بخشهای بسیار عقب افتاده ی ِ کشور همچنان رواج دارد)، اما در شهرهای بزرگ چند سالی ست که محرم و مراسم ِ آن کلا از معنا تهی شده و به مراسمی برای جمع شدن مردم کنار هم و پیدا کردن دوستان جدید و این قبیل کارها تبدیل شده، نوعی کارناوال. خود ِ من که سالهاست اعتقادی به اسلام ندارم هر سال در این مراسم شرکت می کنم، و هر سال می بینم که بسیاری آدمهای ِ مثل من، با نیات ِ گوناگون به این مراسم می آیند(دختربازی_که باور بفرمایید خوراک ِ این ماه مقدس است_، آشنا شدن با آدمهای دیگر از هر قشری، تماشای دسته جات، احتمالا خوردن غذاهای رنگارنگ و مفت، و این قبیل مسائل). اینهم دارد می شود مثل کریسمس: تهی از معنای اولیه، فرصتی برای دور هم بودن. دو سند هست که این ادعای ِ منرا تائید می کنند، اول جامه دری ها و سینه چاک دادنهای ِ هرساله ی ِ اسلام گرایان افراطی پیرامون ِ تجاوز ِ مردم به ساحت مقدس محرم در سایتها، روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی/رادیویی حکومتی، و دیگری اتفاقاتی که سال ِ پیش در ماه محرم افتاد، یعنی تبدیل شدنش به مراسمی برای اعتراض به اسلام ِ سیاسی.

من از دوستان می پرسم، آیا این بهترین بلایی نیست که می توان بر سر ِ مراسم مذهبی آورد؟

انگار گذرت به محله های جنوبی تهران نیفتاده دوست من. هنوز همان وحشی بازیها ادامه دارد و ذره ای از آن کم نشده.
علاوه بر اینکه این مراسم سند نیمه وحشی معرفی کردن جامعه ایران است تعطیلاتی که با خود می آورد باعث بدبختی است. هر ساعت تعطیلی کلی به اقتصاد داغون این مملکت ضربه می زند.

سلام،
اتفاقا دیروز ظهر نازی آباد بودم، و بجز یک دسته ی متعلق به دوستان ِ آذری که با نوعی چوب بازی همراه بود(و بیشتر شبیه به رقص بود تا عزاداری)، نشانی از حرکات عجیب ندیدم، چه برسد به توحش. البته بستگی به تعریف ِ شما از وحشی گری هم دارد، اگر دسته راه انداختن و زنجیر زدن را توحش بدانید قطعا وضع همانست که شما می فرمایید(من اینها را توحش نمی دانم)، وانگهی قمه زدن و این حرفها، حداقل در ملاء عام و در شهرهایی که من در آنها زندگی کرده ام(چند سالی که شیراز دانشجو بودم، و باقی عمرم که در تهران زندگی کرده ام)منقرض شده، و کسی هم عزادار نیست(گروه های متعدد پیر و جوان که در حال گپ زدن و خندیدن هستند شاهد این مدعاست). پیرامون ِ تعطیلی کشور حق با شماست، و من موافق ِ این وضع نیستم. آنچه می گویم اینست که صرف ِ شرکت در عزاداری ها را نشانه ی بربریت و اسلام گرایی(و یا حتی مسلمان بودن)دانستن اشتباهی ست که دوستان ِ مقیم خارج نباید مرتکب بشوند، اوضاع بسیار تغییر کرده.