رمانتیزه کردن الیوت ره به جایی نخواهد برد. این پسر انباشته بوده از نفرت و بیزاری، از دیگران و از خودش، چنین نفرتی نتیجهی به پوچی رسیدن نیست. نفرت روی دیگر سکهی عشق است. نقطهی مقابل عشق نه نفرت، که «بیتفاوتی»ست. نفرت همانقدر سرمایهگذاری عاطفیست که عشق، شاید بهترین توصیف برای نفرت «عشق ِ مایوسشده» باشد، این پسر بیست سال «عاشق» زنان بود و سرانجام از ایشان متنفر شد.
undead_knight نوشته: به طور خلاصه قادر به درک "واقعیت" نبوده؟!
مسئله این نیست که قادر به درک واقعیت نبوده، مسئله اینست که قادر به «تغییر» آن نبوده. حالا چالش اصلی اینست که چرا جامعهی مدرن مردی را که قادر نیست برای تغییر واقعیت زندگی خود کاری بکند را وادار میکند تا با آن واقعیت آشنا بشود، انرا دائم به او یادآوری میکند و لحظهای اجازهی آسودن به او نمیدهد.
Ouroboros نوشته: مردی که هیچ دستاوردی در زندگی نداشته قادر نخواهد بود به خودباوری بسنده برای پیاده کردن بازی برسد، اعتماد بنفس در مردان نتیجهی دستاوردهای عینی ایشان است نه افکار و عقایدشان.
چه دستاوردهایی را مد نظر دارید؟ پشتوانهی اقتصادی و موفقیت تحصیلی را که نمیگویید؟! چه دستاوردی بهتر از اینست که «من با زنان ارتباط عمیقی دارم و آنان من را برای اصالت فردیام میپرستند، نه دستاوردهای فرعی من»
Crusader نوشته: چه دستاوردی بهتر
نمیدانم، مثلا یافتن درمان قطعی برای سرطان؟
منظور من را به گمانم شما بهتر از همه فهمیده باشید، من با مطالعهی زندگی الیوت دریافتم که گروهی بزرگ از مردان کف ِ جامعه هستند که بازی به تنهایی قادر نخواهد بود کوچکترین کمکی به ایشان بکند زیرا حتی انجام همان کلکهای ساده نیز نیازمند میزان مشخصی از خودباوریست که در مردان بطور «ذاتی» وجود ندارد بلکه وابستگی مستقیم دارد به دستاوردهایی که در زندگی خود بدست آوردهاند. این دستاوردها باید دارای ارزش بیرونی باشند، یعنی برای گروه اجتماعی قدرتمند و ذینفوذی مهم باشند، بجز این چیستی آنها اهمیتی ندارد. اکنون در بازی یک انحرافی به راه افتاده که «بازی درونی» و نمیدانم تلقین و خودفریبی امگاوار را برای افزایش اعتماد بنفس تبلیغ میکند. این اشکالی ندارد، به شرط اینکه شما از منظر عینی یک بازندهی تمام عیار نباشید.
خود دختربازی هم یک دستاورد بسیار بزرگ و مهم است، اما مسئله اینست که فقط گروه بسیار کوچکی از مردان قادر هستند خودباوری بسنده برای موفقیت در آنرا ارائه بدهند. همانطورکه پیشتر هم گفتم بازی درمانیست برای درد مرد بتا، درد مرد امگا را حتی بدتر هم میکند چنانکه الیوت خیلی زود به این پی برد و عضو سایت «پییوای هیت» شد، که در حقیقت مجمع مشتی امگای مفلوک است که گرد هم میآیند و میگویند «بازی وجود ندارد، زنان فقط پول و قیافه میخواهند».
برای این مردان باید یک آلترناتیوی بسازیم که آنها را تشویق به «موفق» شدن در زندگی میکند، از خودشیفتگی کلینیکی آنها میکاهد و ... این آدم آنقدر خودشیفته بوده که وقتی دختران نمیآمدند به او پیشنهاد دوستی بدهند احساس میکرده که دارند به او «بیاعتنایی» میکنند، آنوقت ما میرویم به اینها میگوییم که چه؟ نیازمند «اعتماد بنفس» بیشتری هستند؟
من متوجه علت اصلی کارش نشدم.
چون زنان به او توجه نمیکردند یا اینکه کسی را که او میخواسته و با معیارهایش منطبق بوده گیرش نمیامده؟!!
/r9k/ از دیروز منفجر شده و امگاهای باکرهای که در آن هستند صدها پیغام حمایتآمیز برای این پسر در آن نوشتهاند، البته عدهی زیادی هم هستند که بخاطر واقعهی اخیر به آن هجوم آوردهاند. خود سایت PUAhate که این پسر عضو آن بوده و در آن مردان امگا به نفرتپراکنی و انکار بازی میپردازند از امروز صبح از دسترس خارج شده. من از دیروز تا به حال شاید صدها پیغام خواندهام که نویسندههای آنها آرزو میکردند «شهامت» الیوت را داشتند و از «آدمهای معمولی» انتقام میگرفتند.
[ATTACH=CONFIG]4141[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]4142[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]4143[/ATTACH]
امیر گرامی با این پرترهای که ترسیم کردید کمی تشخیص بتا و امگا برای من بدتر مبهمتر شد، ما از 10% کف جامعهیِ مردان سخن میگوییم؟
Russell نوشته: امیر گرامی با این پرترهای که ترسیم کردید کمی تشخیص بتا و امگا برای من بدتر مبهمتر شد، ما از 10% کف جامعهیِ مردان سخن میگوییم؟
به نظر میرسد ما دو «نوع» مختلف مرد امگا داریم، یکی کسی که بدلیل موقعیت عینی خود بازنده است(همان ۱۰/۲۰٪ کف جامعه)، دیگری کسی که بدلایل دیگری بازنده است(مثل الیوت).
- بتا با حسرت و تحسین به موفقیت مرد آلفا مینگرد، امگا با نفرت و تحقیر.
- بتا میکوشد خود را در حلقههای اجتماعی جا بدهد و هرچه میتواند بیشتر به آلفا نزدیک بشود، امگا حلقههای اجتماعی را به رسمیت نمیشناسد.
- بتا با وجود صعود از بالاترین نردبانهای ترقی خودباخته است، امگا با وجود بیچیزی مطلق خودشیفته.
- بتا با همه با احترام و مهربانی رفتار میکند، امگا با همه پرچالش و بیمهر.
- بتا در مواجهه با مشکل به خودش مینگرد، امگا به دیگران.
- بتا دائم برای بهتر شدن میکوشد، امگا طلبکار است که چرا دیگران بهتر نمیشوند تا به قد و قوارهی او برسند.
- بتا در رابطه با جنس موافق خود هیچ مشکلی ندارد، امگا از ارتباط موفق با مردان مطلقا ناتوان است.
...
از منظر روانی، «امگا» همان «آلفا»ی خارج از قدرت است. منش او، ذهنیت او ... من گمان میکنم گروهی مردان بدلیل جایگاه بسیار نازل اجتماعی، روشهایی برای دفاع از فردیت در هجمهی خود پیدا میکنند و این روشها روحیات ایشان را بطور سیستماتیک «آلفاسازی» میکند بیآنکه قدرت و ضریب نفوذ اجتماعیشان را ارتقاء بدهد. یک تفاوتهایی در نمود هست میان دو ویژگی «مشترک» در مردان آلفا و مردان امگا، اما شباهت ایندو بهم باورکردنی نیست.
Ouroboros نوشته: مسئله این نیست که قادر به درک واقعیت نبوده، مسئله اینست که قادر به «تغییر» آن نبوده. حالا چالش اصلی اینست که چرا جامعهی مدرن مردی را که قادر نیست برای تغییر واقعیت زندگی خود کاری بکند را وادار میکند تا با آن واقعیت آشنا بشود، انرا دائم به او یادآوری میکند و لحظهای اجازهی آسودن به او نمیدهد.
این درک کردن اشاره به "کنار" اومدن با واقعیت بود.مسئله هم کاملا ذهنیه یعنی کنار اومدن با واقعیت در ذهن میتونه تغییرش تلقی بشه،این ناتوانی هم باز ذهنیه.
اوه تحلیل جناب داریوش ولی زاده:
No One Would Have Died If PUAHate Killer Elliot Rodger Learned Game
نقل قول:“If Rodger came to me, he would have been received actionable and effective advice, ” Roosh explains. “He would have been exposed to material detailing how socially corrupt American society has become, and how being a beta male provider—his principal strategy in trying to get laid—is no longer useful in achieving intimacy with women who now see men as entertaining clowns that should provide them with excitement, drama, and tension.”
خب اگر راجر رو بیمار تلقی کنیم گویا داریوش فکر میکنه توانایی "درمان"ش رو داشته!
نقل قول:“Seven people are dead because society has decided that shy and awkward men like Elliot Rodger do not deserve a girlfriend and that there is absolutely no way to improve his loneliness and loserdom through learning game or any other social behavior. At the same time men like him are ostracized, there is no legal means for him to solicit prostitution (in California) to release his biological and very pressing urge for fornication.”
مشکلش رو هم سکس نداشتن تلقی کرده!
نقل قول:“More people will die unless you give men sexual options.”
و البته اگر به مردان اپشن های جنسی ندیم این کشتار تکرار خواهد شد!
آه یه نفر میتونه تا چه اندازه در اشتباه باشه:))من فکر میکنم درمان کلینکال اینجور افراد خیلی نقش مهمتری در پیشگیری از تکرار این جور حوادث داشته باشه،البته اگر هم تاثیر نداشته باشه اینجور موارد مثل سایر حوادث تیر اندازی هستند و مربوط به اقلیت کمی هست و دلیلی برای این نیست که اجتماع رو مقصر قلمداد کنیم.
نقل قول:“expected to keep his mouth shut when a trickle flow of informational torture reveals that his bride-to-be has experienced more than a dozen different penises in her vagina, anus, and mouth—the same mouth that is supposed to kiss his future children good night.”
البته این هم قابل توجه بعضیا میگفتند که مردا نقش مهمی در تحقیر آزادی جنسی زنان ندارند:))