izabel نوشته: بعد بهش گفتم میخوام ببینم اول مخالفت کرد ولی بعد یه بار که کسی نبود بعد از هزار تا قول و غیره قرار شد بهشون بگه به چشم بیان و من دیدم یه ادم خیلی عادی از پشت پرده اومد بیرون و از در خارج شد اصن تو همون چند دیقه اتاق جو سنگین و خوف ناکی پیدا کرد هنوز که هنوزه یادش میوفتم یه جوری میشم :|
بانو الان این شد اثبات وجود جن :e407: ؟ نمیشه مثلا یه کلکی در کار بوده باشه ؟
Anarchy نوشته: بانو الان این شد اثبات وجود جن ؟ نمیشه مثلا یه کلکی در کار بوده باشه ؟
اتفاقن چون اصرار بانو از قبل وجود داشته و در اون روز به خصوص برخلاف «
همیشه» فرد شیاد قبول به نشان دادن جن مورد نظر کرده، احتمال صحنه سازی بسیار بالا میره.
Persepolis نوشته: ایزابل بانو من عمیقن به جن باور ندارم و احساس میکنم باید یه اتفاق طبیعی (نه غیر طبیعی) آنجا میوفته.
اینرا مطرح کردم چون میخواستم ببینم دوستان اینجا با اینگونه موارد برخورد داشته اند یا نه؟! و اینکه آیا به سرنخی برای حل این معما رسیده اند یا نه؟! و اصن امکان داره همچین اتفاقی افتاده باشه و یا بیفته؟! بر اساس دلیل و مدرک و منطق نه اینکه فقط بگیم خرافاته ولش کن !
بله متوجه ام ...
خیلی خوب کاری کردید! چون برای من هم ریشه علمی این باور خیلی سوال هستش
سپاس از این که مطرح کردید
Anarchy نوشته: بانو الان این شد اثبات وجود جن :e407: ؟ نمیشه مثلا یه کلکی در کار بوده باشه ؟
ای بابا!
اختیار دارید من کی باشم که بخوام در نزد شما چیزی رو اثبات کنم؟!!؟! :|
من در این سایت اصلا یادم میره خودم وجود دارم یا نه چه برسه بخوام وجود موجود دیگه ایی رو ثابت کنم!!
من فقط این موضوع رو تعریف کردم تا بگم که فقط ایشون نیستن و کسانِ دیگه ایی هم بودن که جن رو دیدن و حسش کردن!
چرا نمیشه؟؟ هر چیزی ممکنِ
من در مورد قضیه ایی که پرسپولیس عزیز بازگو کردن نظری ندارم چون هنوز همچین جریانی برای خودم معما هستش
این رو هم اضافه کنم از هیچ کس توقع ندارم که حرفم رو باور کنه! :)
kourosh_bikhoda نوشته: اتفاقن چون اصرار بانو از قبل وجود داشته و در اون روز به خصوص برخلاف «همیشه» فرد شیاد قبول به نشان دادن جن مورد نظر کرده، احتمال صحنه سازی بسیار بالا میره.
اخه مشکل اینجاس که اون فرد شیاد دوست دوران کودکی مادرم هستش و در این مورد نه پولی در کار بود نه قرار بود به این وسیله نفعی ببره!
و از طرفی از قبل هماهنگ نشده بود اون روز خیلی اتفاقی سرش خلوت شد و من ازش خواستم تا بگه به چشم بیان اون هم بعد از کلی اصرار قبول کرد!
خلاصه که من هرچی فکر میکنم میبینم انگیزه ایی نمیتونه داشته بوده باشه برای اینکه سر من گول بماله!
اصن دچار یاس فلسفی شدم! :|
راستش از اون روز دیگه هم جرات نکردم برم اونجا یا بگم باز بهم نشونش بده چون حس خیلی بدی اون لحظه اومد سراغم!
[MENTION=2]kourosh_bikhoda[/MENTION] بابت مقاله سپاسگزارم
من هم دنبال همچین چیزهایی بودم و بخوام بصورت منطقی با این قضیه روبرو بشم.
یعنی میتونیم اینجور بگیم که این داستان جن هم یه جورایی شبیه داستان وجود خداست که اثبات آن بر دوش مدعیان وجودش هستند؟ و به تعبیر هیوم اگر چه با صراحت امکان وقوع آن را منتفی نمیدونه ؟ یا اینکه داستان جن به طور قطع و یقین منتفی هستش ؟
undead_knight نوشته: سه حالت بیشتر نیست،یا توهم،یا شیادی و یا اینکه واقعا چیزی رخ داده.
دو مورد اول همیشه بیشتر هستند،مورد سوم هم به معنای وجود جن نیست بلکه اتفاقی باید بررسی بشه تا ماجرای اصلی مشخص بشه.
نکته اینه که ادم ها میتونند خیلی چیزا رو حس کنند،یکی وجود خدا رو حس میکنه،یکی وجود مسیح رو حس میکنه،یکی وجود محمد رو حس میکنه و...با این حال ما میدونیم که حس خالی به تنهایی اثبات کننده چیزی نیست چون کسانی که داروهای توهم زا مصرف میکنند هم خیلی چیزها حس میکنند که واقعی نیستند!
ای وای من چرا پست شما رو ندیدم؟؟ ببخشید دیر ج میدما!
خب در مورده شیادی که چون همونطور که گفتم دوست دیرین مادرم هستن منتفیه!
در مورد توهم هم چرا دروغ؟ از من بعید نیست! :))
ولی من در مورد گزینه 3 موافق! ترم به جون خودم رخ داد
اخه دروغم چیه؟
ولی خب یه چیزی رو من بهش باور دارم اون هم اراده انسان هستش راستش یک جو مخوفی تو اتاق بود نور کم و خلاصه فضا طوری بود که ادم میتونس با اراده خودش هر چیزی رو ببینه!
ولی از طرفی هم این موکل ها خیلی چیزها رو جواب دادن برای مثال فال هاش تمام دقیق هستن این خانوم فقط فال قهوه میگیره اون هم برای علاقه ...نه دعا نویسی میکنه نه کاره دیگه ایی میکنه حتی هر کسی رو هم قبول نمیکنه! نیاز به پولشم نداره ... همه اینها باعث میشه که من با خودم بگم اون موجود چیزی نبود جز جن! :|
به نظرم باور پذیری فرد تو این مسائل نقش زیادی داره و اینکه چه قدر مغز رو در اختیار این باور قرار میدیم.کافیه یه فیلم ترسناک بذارید و حسابی غرقش بشید میبینید که تا یک هفته همش توهم دارید ولی همون فیلم رو با کسی ببینید که مدام بین فیلم پارازیت میده و مسخره میکنه ...!
منم بچه بودم جن دیدم:))
صد دفعه هم بهشون گفته بودم بچه رو تنهایی نصفه شب توی باغ دستشویی نمیفرستن!!
iranbanoo نوشته: به نظرم باور پذیری فرد تو این مسائل نقش زیادی داره و اینکه چه قدر مغز رو در اختیار این باور قرار میدیم.کافیه یه فیلم ترسناک بذارید و حسابی غرقش بشید میبینید که تا یک هفته همش توهم دارید ولی همون فیلم رو با کسی ببینید که مدام بین فیلم پارازیت میده و مسخره میکنه ...!
منم بچه بودم جن دیدم:))
صد دفعه هم بهشون گفته بودم بچه رو تنهایی نصفه شب توی باغ دستشویی نمیفرستن!!
[FONT=&]درود بر شما ایرابانو، سخنتون درسته القائات محیطی که تا سن هفت سالگی در فرد وجود داشته تاثیر همیشگی در ذهن فرد به جا خواهند گذاشت و دیگه هیچوقت درمان نخواهند شد، اثر اونها با روان درمانی یا دارو کم میشه ولی بهبودی کامل حاصل نمیشه![/FONT]
[FONT=&]در راس این ترسها زنوفوبیا یا همون ترس از موجودات ناشناخته هست که این نوع ترس دمونوفوبیا (ترس از جن) رو هم در خودش داره، زنوفوبیا, مونوفوبیا (ترس از تنهایی) و آکلوفوبیا (ترس از تاریکی) سه موردی هستند که معمولا برای ترساندن فرد به عنوان تنبیه در کودکی وی از سوی والدین استفاده شده اند[/FONT].
[FONT=&]در اینگونه موارد باید به فرد القائاتی داده بشه که اعتماد به نفس اون رو افزایش میده ، گفتن جملاتی[/FONT] مثل هیچ چیز نیست، دروغه، شایعه هستش، نگران نباش من هستم، خیالاتی شدی و ولش کن... در پس زمینه همه این ترسها القائات وجود داره.