دفترچه

نسخه‌ی کامل: روز جهانی زن در ایران
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
iranbanoo نوشته: من در مورد وضعیت اشتغال زنان حرفهای زیادی دارمVarious_107
این درست نقطه ی بحث ماست که زنان را به عمد به مشاغلی جهت داده اند که کم در آمد و پست است و زنان عموما در این دست کارها جای هیچ گونه پیشرفتی ندارند.صندوق داری-پرستاری- آرایشگری-چرخ کارها و.... که معمولا مشاغلی تمام وقت و کم در آمد و غیر حرفه ای و بدون هیچ جای پیشرفت است.
وضعیت کارگران زن نیز در کارخانه ها هم همین است.مردان معمولا کارهای تخصصی تر را به عهده میگیرند و اصولا واژه ی تخصص چنان ساخته و پرداخته شده که ویژگی کار مردان به حساب می آید.

یک پژوهشی در یکی از کارخانجات لندن که نزدیک به 2000 نفر کارگر داشت نشون میداد که مردان نسبت به زنان وضعیت کاری بهتری دارند.از این بابت که مردان از از جریمه های مالی که برای سرعت کم کار و ترک کردن گه گاه کار که برای پرسه زدن و سیگار کشیدن بوده از جریمه مالی معاف بودند درحالی که زنان باید به خط تولید میچسبیدند.
حتی اتحادیه های کارگری که در قبض مردان بود و تنها حقوق مردان را پیگیری میکردند و اینکه زنان معمولا زیر دست مردان بودند و باید اوامر مردان را اجرا میکردند.

حتی در کارهای مدیریتی هم زنان کمی هستند که به مناسب بالا میرسند.

iranbanoo نوشته: آفرین و احسنت که کار زنان متمرکز شده به چند کار چیپ و بازار کار محدود و مردان زنان را به حوزه های خود راه نمیدهند


ما درباره‌یِ کارهای پست و کم‌درآمد که بر دوش مردان مانده سخن میگوییم, شما از اینکه چرا به زنان پست‌هایِ مدیریت را دودستی نمیدهند می‌نالید؟ 39




iranbanoo نوشته: از این خبرها در خانه نیست مگر زنتان در آمد خوبی داشته باشد.وگرنه از صبح تاشب مهربد گرامی در حال بشور و بساب باید باشید:)))
آخر شب هم بخواهید از زنتان پول یک نخ سیگار (نمیگویم لاک) بگیرید باید کلی عجز و التماس کنید و حرف بشنوید
پس کارگری به خودی خود خوب نیست.اصلا کار به خودی خود خوب نیست.مسئله پول است

خویشاوندان مادینه‌یِ ما که اینجور نیستند برای پول چیزی التماس کنند, بیشتر مانند ببر هستند که مرد هر
چه درآورده را دو دستی میدهد و یک چیزی هم بدهکار میشود (خاک بر سر ات که بلد نیستی پول دربیاوری).

راستی اینکه در غرب شما با کسی همسر شدید و سپس جدا شدید نیمی از سرمایه و پول او را به جیب میزنید چه نگاهی دارید؟ راههاییکه دختران دارند:
١- وبال گردن پسران شدن (ابرفراگیر, از نخستین "پسر" که بابا باشد تا واپسین پسر که "شوهر", هزاران پسر هم آن میان هستند به نام دوست‌پسر و داداشی و ...)
٢- همسری و جدایی و بالاکشیدن پول یارو (فراگیر: هتّا در ایران ازراهِ مهریه)
٣- ..

میبینید که این راه‌ها هیچکدام برای من پسر باز نیستند. در فرهود اگر به درونمایه‌یِ سخن
من به آرَش بنگرید, من دارم میگویم:
١- راه زیستب انگلوار فرگشتانه برای زنان باز است, برای مردان نیست.
٢- زنان تا میتوانند از این برتری جنسی خود کژ‌میبهرند.





iranbanoo نوشته: یکی باید خودتان را روشن کند:e057:
من گفتم در شرایط برابر و در یک کار مشترک چئن زنان در آمد کمتری دارند کارشان سخت تر از مردان است.بالاتر هم ناخنکی به مشکلات زنان کار گر زدیم

پس سرانجام میپذیرید که در غرب آزاد, بیشینه تا همه‌یِ کارهای سخت و پُرگاه مر‌گ‌آور بر
دوش مردان مانده, ولی در همه‌یِ کارهای نرم و پردرآمد خوب زنان با مردان ٥٠-٥٠ شریک شده‌اند؟




iranbanoo نوشته: مجموعه این موانع خرد است که مانع از انجام کار برای زنان میشود .من تنها یک مورد بسیار پیش پا افتاده را گفتم

درسته, اینکه منِ مرد باید در معدن بروم کار کنم ولی شمایِ زن نه, از روی موانع خردی
است که خود من بر سر راه شما انداخته‌ام تا کار جانفسرای معدن همچنان بر دوش من بماند —>

[عکس: 37.jpg]



پارسیگر
نقل قول:سرمایه‌داری درباره‌یِ نیروی کار نیست, درباره‌یِ بهره‌کشی است آرَش.
زنان کارگران خوبی هم میدانیم نیستند, نه فیزیکی, نه هوشیک: بهترین کارگران در همه‌یِ زمینه‌ها, از آشپزی تا برنامه‌نویسی مردان هستند (= fact).
به قول فلاسفه اسلامی! اثبات شی نفی ما عدا نمیکند.اینکه بهترین کارگران مرد باشند به معنای این نیست که زنان کارگران خوبی نیستند،باز هم فکت ها رو با تصوراتت قاطی کردی.

خب عزیز من با همین شناخت از سرمایه داری هست که انتقادات ازش هم سطحی میشه.
Capitalism is an economic system in which trade, industry and the means of production are controlled by private owners with the goal of making profits in a market economy.
سود=هزینه_درآمد
هزینه ها=نیروی کار+مواد اولیه+خرید و نگه داری دستگاه تولید و ابزار،یا زمین+هزینه های متفرقه(در سرمایه داری کلاسیک تقریبا همه و در سرمایه داری مدرن بیشتر موسسات از این سیستم پیروی میکنند)
خب هزینه مواد اولیه به طور عادی قابل چونه زنی نیست و برای کم کردنش هم نیاز به اکتشاف منابع جدید هست.
هزینه دستگاه یا یا ابزار تولید و زمین و... هم باز چندان قابل کنترل نیست(چون ابزارهای تولید برخلاف سایر محصولات اونقدری به تولید انبوه نمیرسند که قیمتشون کم بشه)
این وسط فقط نیروی کار هست که هزینش قابل تغییره.فرض کن برای انجام کاری نیاز به 10 نفر نیرو هست،اگر نیروی کار موجود ما 10 نفر باشند،به راحتی میتونند دستمزد بالایی طلب کنند و پایین آوردن هزینه در این قسمت خیلی سخت میشه،ولی اگرنیروی موجود ما 20 نفر باشه،اون ده نفر یا وادار به تن دادن به شرایط کارفرما میشند یا کس دیگه ای جایگزینشون میشه.(به همین خاطره خیلی از موسسات غربی از نیروی کار ارزان چین استفاده میکنند)

سرمایه داری به "همه" کارگران محتاج هست نه "بهترین ها"چون بدترین و بهترین ها همیشه درصد "کمی" از نیروی کار هستند و باقی جز متوسط ها هستند،در ضمن وجود نیروی کار بیشتر حتی با کیفیت کمتر قدرت چونه زنی سرمایه دار رو بالا میبره و بنابراین ازش استقبال میشه.


نقل قول:میپذیری که زیست‌وار (= biologically) مردان بیشتر به زنان وابسته‌اند تا وارونه؟
بیشتر وابسته نیستند ولی گزینش جنسی نان هست.یعنی برای بقای نسل مردان زقابت شدیدتری تری دارند تا زنان.
نقل قول:اگر میپذیری, پس درمیابی که این پول بیشتر به درد مردان نمیخورد, چراکه باید در پایان روز و در راستای برآوردن کمبود اشان برای یک زن هزینه کنند.
آها!مردان مثل زنان نیازهای بیولوژیک دیگه ای هم دارند،مثل غذاخوردن،داشتن سرپناه و...یک سری هم امیال غیر بیولوژیک دارند که پول میتونه برای رسدن به اونها هم کمکشون بکنه(مثل داشتن ماشین ،لباس بهتر و...) اگر سکس رو هم جدا از زادآوری حساب کنیم،میشه از راه هایی جز ازدواج و صرفا با پول خریدش(بدون احتساب خودارضایی)
هر مقدار پول بیشتر باشه این قدرت هم افزایش پیدا میکنه،این هم توی کتم نمیره که میلیونری که میتونه صدها،بلکه هزاران نفر رو به قولی بخره و بفروشه!(فکر کنم تو هم سرمایه داری رو مشابه برده داری میدونستی)در بند یک زن باشه که قدرت خاصی نسبت به کارگرا و کارمنداش نداره.

زنان یک اهرم فشار میتونند داشته باشند و اون گزینش گری جنسیشونه.
ولی وقتی جامعه ای مردسالار باشه مردان به طور متوسط از زنان پول(قدرت اقتصادی)،قدرت نظامی، قدرت فرهنگی(مرجعیت اخلاقی)، قدرت سیاسی بیشتری دارند.

نقل قول:این پارادوکس را پاسخ بده:
چرا در کشورهای غربی زنان درآمد کمتر دارند, ولی توان خرید بالاتر داشته و بیشتر کالا میخرند؟ (= fact)
منبع!؟
خرید بیشتر کالا= توان خرید نیست!مگرنه مسئول خرید یک شرکت که ماهانه اجناس به قیمت بالایی رو خریداری میکنه باید قدرت خریدش از مدیرعامل بیشتر باشه! :)))

نقل قول:درسته, زنان هم کار میکنند. ولی آیا نمیپذیری که:
١- در غرب زنان در کارهای نرم و آسان و پُردرآمد با مردان ٥٠-٥٠ همراه, ولی در کارهای سخت یکسره کناره‌گرفته‌اند؟ (= fact)
راستش در کارهای خیلی پردرآمد هم مثل کارهای خیلی کم درآمد زنان سهم کمی دارند،یا خودشون نمیخوان یا اونها رو راه نمیدند؟!حدس من یکی از این دوتاست.

نقل قول:اگر میپذیری (که ناچاری بپذیری), پرسش دوم و سوم را میکنم:
البته یه پژوهشی هم دیده بودم که آزار ها و تبعیض های جنسیتی در محیطهای کاری این چنینی خیلی بیشتر از محیط های کاری عادیه،اگر منبعشو پیدا کردم میزارم،که در صورت پذیرفتنش خب خیلی چیزها رو در مورد آمار کم زنان در این مشاغل میگه.

نقل قول:٢- آیا میپذیری در جهان امروز خانه‌داری از آسانترین "کارها" ست؟
خانه داری به تنهایی بله،خانه دای بعد از سیستم5-9؟!خیر.خانه داری با بچه داری؟!لزوما کار ساده ای نیست.

نقل قول:٣- آیا میپذیری که بیشتر زنان پس از شوهر کردن خانه‌دار میشوند؟ (= fact)

متاسفم که فکت ها اونقدرا هم فکت نیستند:)))
http://www.dol.gov/wb/stats/recentfacts.htm#mothers
نتنها زنان پس از شوهر کردن خانه دار نمیشند،بلکه حتی بعد از مادر شدن هم باز آمارشون چندان تغییر نمیکنه و تازه با بزرگ شدن بچه ها،آمار زنان شاغل هم بیشتر میشه.
یعنی 57.7 زنان در آمریکا شاغل هستند و این آمار برای زنان دارای نوزاد 57 درصد هست و برای زنانی که بچه زیر 18 سال دارند به 70 درصد هم میرسه!البته آمار پدران شاغل هم حدود 90 درصد هست ولی تئوری تو در مورد خانه نشین شدن زنان،نادرست هست.
آمار زنان شاغل در کانادا حتی ازآمریکا هم به مردان نزدیک تره:Knowledge Center | Catalyst.org
نقل قول:که باز هم ناچاری بپذیری (آمار و fact پشت من هستند); اینها به ما چه میگویند؟
ناچار نیستمE402
اینها میگن حرف های بی پایه و اساس رو هم لای فکت ها میزاری:))
نقل قول:درسهای ریچارد داوکینز ات را چرا خوب نخوانده‌ای؟ آیا انکار میکنی که زنان (و جنس مادینه در کمابیش همه‌یِ جانوران) جنس گزینشگر هستند؟
بابا خود اون بدنه اسپاگتی هم در کتابش معترف هست که برای انسان ها مسئله تحت تاثیر شرایط زیادی هست،اون وقت شما میخواید با تقلیل گرایی رابطه زن و مرد رو به یک جفت گیری ساده در جانوران تشبیه کنید؟!E40c

نقل قول:جدای آن, این گذر یکباره ات به تاریخ برای چه بود؟ من درباره‌یِ جهان امروز و درباره‌یِ
فرهنگ غرب امروز (از دستکم ٥٠ سال پیش به اینور) سخن گفتم; چرا از پاسخ درمیروی؟
39
پس وجود مردسالاری،یا حداقل تبعیض بر علیه زنان رو میپذیری؟!چون اگر نمیپذیری پس گذر به تاریخ هم بیمورد نبوده.
بعد اگر در مورد فرهنگ غرب حرف میزنی،چرا فکت هات با آمارهای این کشورها سازگار نیست؟!


نقل قول:همه‌یِ زنان. اگر من دختر بودم امروز چه نیازی به کار کردن داشتم؟ میرفتم یکی را میافتم هزینه‌هایِ مرا بدهد (= زیست انگل‌وار).
در زیست‌شناسی آدم زنان جنس برتر و پرهوادارتر هستند. یک دختر اگر زشت نباشد (زیبا هم نباشد مِهند نیست)
همواره خریدار دارد, یک پسر هتّا اگر به اندازه‌یِ من زیبا و خواستنی و باهوش باشد باز خریدار آنچنانی ندارد.
خب پس یادم باشه ناله هات در تاپیک شب نشینی بی مورد بود واز سرمایه داری نمی نالیدی،اصلا اگر سرمایه داری در کار نبود،باز هم زنان فرضی برات مشکل درست میکردند؟!
در کشورهای غربی همونطور که با آمار بهت نشون دادم نمیتونی به این راحتی انگل وار زندگی کنی،در کشور گل و بلبل خودمون هم زیر سایه پدر و شوهر احتمالا حسابی حالت جا میاد:)))

فرض کن اکثرا زنان نیازی به کار کردن ندارند(که البته حداقل آمارها چیز دیگه ای رو نشون میده) اینجا تبعیض وجود داره ولی چه کسی تو رو وادار به کار کردن میکنه؟!سیستم.سیستم رو چه کسانی مدیریت میکنند؟مردان. کسی که ابزار قدرت داره میتونه کسی دیگه رو وادار به انجام کاری بکنه.
کسی که قدرت اقتصادی داره،کسی که قدرت سیاسی داره،کسی که قدرت نظامی داره و... نه کسی که فقط یک کس! داره:)))


نقل قول:این بکوتاهی میشود همان بهره‌کشیِ سامانیک زنان که تو بدبختانه دچار theory-induced blindness شده‌ای و نمیتوانی ببینی.
شما که قدرت واقعی رو نمیبینید و اون رو در بند کس! میبینید دچارش نیستید احیانا؟!:))
دوستان مدعی " مرد سالاری" که گاه و بیگاه این تئوری مسخره را برای بار هزارم تکرار می کنند که گویی تکرار آن بر صحت آن می افزاید به چند نکته توجه نمی کنند:
یکم:این نوع نگاه به کلی نادرست است چرا که شما تنها به مراتب بالای جامعه ی مردان نگاه می کنید و چنان از تسلط بر دستگاه های قدرت سخن می گویید که گویی همه ی مردان جایگاه بهتر و قدرت بیشتری از همه ی زنان دارند؛خیر اینگونه نیست،اوضاع بدین منوال است که اگر 10 مرد بالای هرم داشته باشیم که چه از نگر اجتماعی و چه از نظر برخورداری از قدرت جایگاه برتری از زنان داشته باشند هزاران مرد بد بخت و مفلوک داریم که در پایین ترین رده های جامعه دست و پا می زنند و همچنان هم نمی توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند،کافی است نگاه کنید به آمار خودکشی ها،زندانی ها،کارگران مشاغل سخت،تلفات حوادث کاری،بی خانمان ها، معتادان و ... بدون شک اوضاع زنان از هر نظر از این بازندگان بهتر است و همیشه نیز اینگونه بوده.

اما نکته ی دیگری که توجه به آن ضروری است این است که آیا براستی تعداد زنانی که این اندازه شایستگی داشته باشند که اهرم های قدرت را در جوامع در دست بگیرند با مردان یکسان است یا خیر؟همین چندی پیش لری سامرز را برای بیان این حقیقت ساده که "تعداد پروفسور های فیزیک در دانشگاه ها به این دلیل کمتر است که تعداد زنان شایسته ی این عنوان از مردان کمتر است"مجبور به استعفا و عذر خواهی شد.از نگر آی کیو بخواهیم بررسی کنیم در جستار کناری هم توضیح داده شد که در آی کیو ها ی بالای 120 گاهی میزان مردان بیش از 30 برابر زنان است،همانطور که میان ناتوانان ذهنی و احمق ها باز میزان مردان بسیار بیشتر است.این است که ما در میان مردان تعدادی زیادی بازنده داریم و تعداد کمی برنده،در هر زمینه ای که نگاه کنید اینگونه است.از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که احتمالا زنان هم از استعدادی برابر با مردان برخوردارند اما انگیزه ی لازم برای بروز آن نیست.

مخلص کلام اینکه دست از این توجیه های مسخره دست بردارید و بدانید که همانطور که شما از پشت عینک فمینیستی اتان می بینید، تنها دلیل بر خرفتی زنان سرکوب ایشان از سوی مردان نبوده و نیست.
توضیح کامل این موضوع را می توانید در مطلب زیر بخوانید:
Denis Dutton


اما در مورد قدرت یک موضوع بسیار جالبی که من به آن برخوردم نقش فوق العاده تاثیر گذار زنان در طول تاریخ در کشورداری بوده بدون آن که هیچ مسئولیتی بابت آن بپذیرند و یا تاوانی بپردازند،صرفا به این خاطر که معشوقه ی این مردان قدرتمند بوده اند،چندی پیش تاریخ فرانسه را می خواندم،پّر بود از حضور پر رنگ زنان در قدرت و گند و کثافتی که هر کجا بر جای گذاشته اند.
نقل قول:کار سخت هم از نظر من نظافتچی ,کار جنسی , پرستاری و تمیار داری میانسالان و کودکان است.
ضمن اینکه در یک موقعیت برابر مثلا در رفتگری و یا کارگر کارخانه بودن زنان معمولا حقوق بسیار کمتری از مردان دارند.
E411E412
بفرمایید میزان تلفات و صدمات در این کارها چه قدر است؟مگر به معیار شما است که کار سخت چیست؟

در مورد pay gap هم مزخرف است،خواهشا سخنتان را مستند ارائه کنید ببینیم کجا زنان کار برابر کرده اند و حقوق کمتر دریافت کرده اند؟

بخوانید تا یاد بگیرید:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=...nt_count=1

نقل قول:پس در صورت دیدن یک زن و مرد کارگر من کار زن را به مراتب دشوار تر و سخت تر میبینم

لابد چون اونها دختر های گوگولی مگولی و نازک نارنجی هستند و حیف آن دست ها نیست که کار کنند؟
E412
نقل قول:دوستان مدعی " مرد سالاری" که گاه و بیگاه این تئوری مسخره را برای بار هزارم تکرار می کنند که گویی تکرار آن بر صحت آن می افزاید به چند نکته توجه نمی کنند:
نقل قول:البته در مورد تئوری مسخره نژادگرایی هم همینطوره و هی ملت با تکرارش فکر میکنند میشه اثباتش کرد:))
یکم:این نوع نگاه به کلی نادرست است چرا که شما تنها به مراتب بالای جامعه ی مردان نگاه می کنید و چنان از تسلط بر دستگاه های قدرت سخن می گویید که گویی همه ی مردان جایگاه بهتر و قدرت بیشتری از همه ی زنان دارند؛خیر اینگونه نیست،اوضاع بدین منوال است که اگر 10 مرد بالای هرم داشته باشیم که چه از نگر اجتماعی و چه از نظر برخورداری از قدرت جایگاه برتری از زنان داشته باشند هزاران مرد بد بخت و مفلوک داریم که در پایین ترین رده های جامعه دست و پا می زنند و همچنان هم نمی توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند،کافی است نگاه کنید به آمار خودکشی ها،زندانی ها،کارگران مشاغل سخت،تلفات حوادث کاری،بی خانمان ها، معتادان و ... بدون شک اوضاع زنان از هر نظر از این بازندگان بهتر است و همیشه نیز اینگونه بوده.
یکم اینکه گویا به پست های قبلی نگاه نکردید:
نقل قول:Patriarchy is a social system in which males are the primary authority figures central to social organization, occupying roles of political leadership, moral authority, and control of property, and where fathers hold authority over women and children. It implies the institutions of male rule and privilege, and entails female subordination.
در تعریف مورد نظر اصلا به "همه" مردها اشاره نشده و مردسالاری اصلا به معنای خوشبختی همه مردها نیست،بلکه به طور "میانگین" به مردان امتیازات و قدرت بیشتری داده میشه.
برای درکش هم مثال غیر جنسی زدم که یک نهاد قدرت مثل ریاست جمهوری که در ج.ا عملا قوی ترین نهاد نیست به شدت از ورود نامحرمان! محافظت میشه و حتی امکان ورود یک مسیحی یا سنی یا یهودی توش نیست،چه برسه به خداناباوران، حتی اگر امکانش هم بود و باز هم از این اقلیت ها کسی وارد این نهاد نمیشد همین مسئله تاثیرات مهمی روی تعادل قدرت داشت، چه برسه به اینکه مثلا رئیس جمهوری یک بی دین میبود! همون قدر که تاثیر رئیس جمهور بی دین زیاده،همون قدر هم میتونه یک رئیس جمهور زن یا حداقل امکان انتخابش رو تعادل قدرت بین زن ها و مردها در جامعه تاثیر بزاره.
[ATTACH=CONFIG]3796[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]3797[/ATTACH]
نقل قول:
By "white supremacy" I do not mean to allude only to the self-conscious racism of white supremacist
hate groups
. I refer instead to
a political, economic [B]and cultural system in which whites overwhelmingly control power and material resources, conscious and unconscious ideas of white superiority and[B]entitlement are widespread, and relations of white dominance and non-white subordination are daily reenacted across a broad array of institutions and social settings[/B][/B]
در نزادگرایی هم باز مسئله همین نهادهای قدرته و وجود سفیدپوستان فقیر و بدبخت،سفید پوستان بی کار،سفید پوستان بی خانمان و... وجود نژادگرایی رو رد نمیکنه. با این تئوری های زپرتی آنتی فمنیست ها دقیقا باید ما نژادگرایی رو هم چیزی ناموجود بگیریم،چون تقریبا هر استدلالی بر علیه وجود مردسالاری میشه،بر علیه اون هم قابل اعماله.

نقل قول:اما نکته ی دیگری که توجه به آن ضروری است این است که آیا براستی تعداد زنانی که این اندازه شایستگی داشته باشند که اهرم های قدرت را در جوامع در دست بگیرند با مردان یکسان است یا خیر؟همین چندی پیش لری سامرز را برای بیان این حقیقت ساده که "تعداد پروفسور های فیزیک در دانشگاه ها به این دلیل کمتر است که تعداد زنان شایسته ی این عنوان از مردان کمتر است"مجبور به استعفا و عذر خواهی شد.از نگر آی کیو بخواهیم بررسی کنیم در جستار کناری هم توضیح داده شد که در آی کیو ها ی بالای 120 گاهی میزان مردان بیش از 30 برابر زنان است،همانطور که میان ناتوانان ذهنی و احمق ها باز میزان مردان بسیار بیشتر است.این است که ما در میان مردان تعدادی زیادی بازنده داریم و تعداد کمی برنده،در هر زمینه ای که نگاه کنید اینگونه است.از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه داشت که احتمالا زنان هم از استعدادی برابر با مردان برخوردارند اما انگیزه ی لازم برای بروز آن نیست.
ها ها،دم خروس زد بیرون به قول یکی "من نژاد پرست نیستم ولی حاضر نیستم رئیس جمهورمون یک سیاه پوست باشه"- در مورد اوباما.
در جامعه دموکراتیک شایستگی قدرت رو "رای" مردم تعیین میکنه نه چند انتلکچوال خودبرتربین.
دقیقا همین حرف ها در موارد نژادگرایانه زده میشه و دقیقا هم نقطه اشتباهشون یکی هست،اینکه حوزه سیاست رو با حوزه مثلا علوم تجربی یکسان میگیرند که توش شایستگی ها تقریبا قابل اندازه گیریه و به فاکتورهای مشخصی مربوطه.

در دو طرف منحنی شمار افراد یکسانه،منظورته از بیشتر بودن بازنده ها و کمتر بودن برنده ها چیه؟منحنی رو دستکاری کردی!؟:)))

خوب شد به مسئله شایستگی علمی اشاره کردی:
Study shows gender bias in science is real. Here’s why it matters. | Unofficial Prognosis, Scientific American Blog Network
این پژوهش که چندین بار گذاشتمش نشون میده که در حال حاضر و بعد از این همه مبارزات فمنیستی،هنوز هم در حق زن ها فقط و فقط و فقط به خاطر جنسیتشون تبعیض قائل میشند،اون هم در محیط آکادمیک.
نقل قول:اما در مورد قدرت یک موضوع بسیار جالبی که من به آن برخوردم نقش فوق العاده تاثیر گذار زنان در طول تاریخ در کشورداری بوده بدون آن که هیچ مسئولیتی بابت آن بپذیرند و یا تاوانی بپردازند،صرفا به این خاطر که معشوقه ی این مردان قدرتمند بوده اند،چندی پیش تاریخ فرانسه را می خواندم،پّر بود از حضور پر رنگ زنان در قدرت و گند و کثافتی که هر کجا بر جای گذاشته اند

Pseudohistory - WiKi
اوه از تئوری توطئه به تاریخ نما هم رسیدیم! E11b
5 نوع قدرت در تئوری ها پذیرفته شده اینها هستند:
Power (social and political) - WiKi
[B]Legitimate power =This is the most obvious and also the most important kind of power


[/B]در اینکه قدرت مقام،مهمترین نوع قدرت هست هیچ شکی نیست.
[B]. Referent power=This is the second least obvious power, but the most effective. Referent power is unstable alone

[/B]
قدرت مرجعیت که مثلا در ناسونالیسم یا ورزش ها موجوده و قوی ترین نوع قدرته،البته گستردگی حوزه تاثیرش به اندازه قدرت مقام نیست(مثلا نمیشه از میهن پرستی برای وادار کردن افراد به هر چیزی استفاده کرد ولی یک دیکتاتور میتونه از مقامش چنین استفاده ای بکنه)
[B]Expert power=Unlike the others, this type of power is usually highly specific and limited to the particular area in which the expert is trained and qualified


[/B]قدرت کارشناسی هم که مشخصه،قدرتی که شخص به واسطه تخصص یا دانشش به دست میاره و البته حوزش هم محدوده.
[B][B]Reward power=Reward power depends on the ability of the power wielder to confer valued material Reward people can become satiated by the reward, such that it loses its effectiveness[/B]

[/B]قدرت پاداش که بسته به این هست که چقدر شخص میتونه پاداش مادی بده که خب قوی ترین پاداش مادی،پول یا مقام هست(میتونید کس! رو هم توی این دسته جای بدید)مشکل این قدرت اینه که برای کنترل شما مجبورید هر بار بیشتر پاداش بدید و البته با استفاده بیشتر هم اثرش کم میشه.
[h=4]Coercive power=is the application of negative influences[/h]قدرت مجازات هم باز روشنه و البته هرچند اَشکارترین اعمال قدرته ولی کم اثرترینش هست و در درازمدت در برابرش مقاومت شکل میگیره.


در طول تاریخ تقریبا مردان بیشترین سهم رو از همه این قدرت ها داشتند.
undead_knight نوشته: یکم اینکه گویا به پست های قبلی نگاه نکردید:
در تعریف مورد نظر اصلا به "همه" مردها اشاره نشده و مردسالاری اصلا به معنای خوشبختی همه مردها نیست،بلکه به طور "میانگین" به مردان امتیازات و قدرت بیشتری داده میشه.
برای درکش هم مثال غیر جنسی زدم که یک نهاد قدرت مثل ریاست جمهوری که در ج.ا عملا قوی ترین نهاد نیست به شدت از ورود نامحرمان! محافظت میشه و حتی امکان ورود یک مسیحی یا سنی یا یهودی توش نیست،چه برسه به خداناباوران، حتی اگر امکانش هم بود و باز هم از این اقلیت ها کسی وارد این نهاد نمیشد همین مسئله تاثیرات مهمی روی تعادل قدرت داشت، چه برسه به اینکه مثلا رئیس جمهوری یک بی دین میبود! همون قدر که تاثیر رئیس جمهور بی دین زیاده،همون قدر هم میتونه یک رئیس جمهور زن یا حداقل امکان انتخابش رو تعادل قدرت بین زن ها و مردها در جامعه تاثیر بزاره.
[ATTACH=CONFIG]3796[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]3797[/ATTACH]
در نزادگرایی هم باز مسئله همین نهادهای قدرته و وجود سفیدپوستان فقیر و بدبخت،سفید پوستان بی کار،سفید پوستان بی خانمان و... وجود نژادگرایی رو رد نمیکنه. با این تئوری های زپرتی آنتی فمنیست ها دقیقا باید ما نژادگرایی رو هم چیزی ناموجود بگیریم،چون تقریبا هر استدلالی بر علیه وجود مردسالاری میشه،بر علیه اون هم قابل اعماله.

مزخرف است جانم:
یکم اینکه باز گویا یاد نگرفته اید که مفاهیم گسترده ای چون " مرد سالاری" در یکی دو خط تعریف کرسی شعر ویکیپدیا خلاصه نمی شود،مفهوم گسترده تر از آن است و هم پالکی های شما از سقط جنین گرفته تا گوزیدن در خانه در حضور زن را به مرد سالاری پیوند می دهند.مهربد هم بالاتر توضیح داد که این دارندگان قدرت اکثرا بیش از آنکه به زنان زیان برسانند خود مردان را سرکوب می کنند وشما اگر قرار است با نهاد قدرت و سرکوبگران مبارزه کنید خب بفرمایید،چرا نام خود را فمینیست می گذارید و همه ی مردان عالم را تقصیر کار می دانید؟

نقل قول:ها ها،دم خروس زد بیرون به قول یکی "من نژاد پرست نیستم ولی حاضر نیستم رئیس جمهورمون یک سیاه پوست باشه"- در مورد اوباما.
در جامعه دموکراتیک شایستگی قدرت رو "رای" مردم تعیین میکنه نه چند انتلکچوال خودبرتربین.
دقیقا همین حرف ها در موارد نژادگرایانه زده میشه و دقیقا هم نقطه اشتباهشون یکی هست،اینکه حوزه سیاست رو با حوزه مثلا علوم تجربی یکسان میگیرند که توش شایستگی ها تقریبا قابل اندازه گیریه و به فاکتورهای مشخصی مربوطه.
خب اگر شایستگی ِ قدرت را رای مردم تعیین می کند پس شما چه می گویید؟مردم تشخیص می دهند فلان مردی که سالها عمر خود را در یادگیری ِ سیاست و اقتصاد گذرانده و کوله باری از تجربه دارد بهتر از آن زنکی است که جز مدلینگ در عمر گهر بارش کار دیگری نکرده،ما هم که همین را می گوییم،شمایید که می گویید اگر زنان حضور ندارند دلیل اش حتما آن است که مردان ایشان را سرکوب می کنند.
نقل قول:در دو طرف منحنی شمار افراد یکسانه،منظورته از بیشتر بودن بازنده ها و کمتر بودن برنده ها چیه؟منحنی رو دستکاری کردی!؟:)))

خیر جانم،یک بار در همان تاپیک نشان دادیم که در دوطرف منحنی میزان مردان بسیار بیشتر از زنان است و زنان اکثرا از سطح آی کیو ای در حدود 100 بر خوردارند.
نقل قول:خوب شد به مسئله شایستگی علمی اشاره کردی:
Study shows gender bias in science is real. Here’s why it matters. | Unofficial Prognosis, Scientific American Blog Network
این پژوهش که چندین بار گذاشتمش نشون میده که در حال حاضر و بعد از این همه مبارزات فمنیستی،هنوز هم در حق زن ها فقط و فقط و فقط به خاطر جنسیتشون تبعیض قائل میشند،اون هم در محیط آکادمیک.

در همین ابتدای پژوهش مزخرف شما سخن از pay gap گفته که من بالاتر نشان دادم مزخرفی بیش نیست.
نقل قول:
Pseudohistory - WiKi
اوه از تئوری توطئه به تاریخ نما هم رسیدیم! E11b
5 نوع قدرت در تئوری ها پذیرفته شده اینها هستند:
Power (social and political) - WiKi
[B]Legitimate power =This is the most obvious and also the most important kind of power


[/B]در اینکه قدرت مقام،مهمترین نوع قدرت هست هیچ شکی نیست.
[B]. Referent power=This is the second least obvious power, but the most effective. Referent power is unstable alone

[/B]
قدرت مرجعیت که مثلا در ناسونالیسم یا ورزش ها موجوده و قوی ترین نوع قدرته،البته گستردگی حوزه تاثیرش به اندازه قدرت مقام نیست(مثلا نمیشه از میهن پرستی برای وادار کردن افراد به هر چیزی استفاده کرد ولی یک دیکتاتور میتونه از مقامش چنین استفاده ای بکنه)
[B]Expert power=Unlike the others, this type of power is usually highly specific and limited to the particular area in which the expert is trained and qualified


[/B]قدرت کارشناسی هم که مشخصه،قدرتی که شخص به واسطه تخصص یا دانشش به دست میاره و البته حوزش هم محدوده.
[B][B]Reward power=Reward power depends on the ability of the power wielder to confer valued material Reward people can become satiated by the reward, such that it loses its effectiveness[/B]

[/B]قدرت پاداش که بسته به این هست که چقدر شخص میتونه پاداش مادی بده که خب قوی ترین پاداش مادی،پول یا مقام هست(میتونید کس! رو هم توی این دسته جای بدید)مشکل این قدرت اینه که برای کنترل شما مجبورید هر بار بیشتر پاداش بدید و البته با استفاده بیشتر هم اثرش کم میشه.
Coercive power=is the application of negative influences

قدرت مجازات هم باز روشنه و البته هرچند اَشکارترین اعمال قدرته ولی کم اثرترینش هست و در درازمدت در برابرش مقاومت شکل میگیره.


در طول تاریخ تقریبا مردان بیشترین سهم رو از همه این قدرت ها داشتند.
مرد حسابی من دقیقا واژه ی "تاثیر گذار " را به کار بردم،نه حرفی از بیش تر بودن قدرت زنان زدم و نه کمتر بودن قدرت مردان،وگر نه هر کور و کری هم می داند قدرت مستقیم مردان در طول تاریخ بیشتر بوده،حال بیا دوباره یک مشت مزخرف از ویکیپدیای انگلیسی ردیف کن که گویی هرکه بیشتر انگلیسی بگذارد کار اش درست تر است.E412
حرف من این بود که اینگونه که زنان وانمود می کنند که در هیچ کجای تاریخ کاره ای نبودند و همه ی این بد بختیها زیر سر مردان است مزخرف است.

Hitler's Furies: The Nazi women who were every bit as evil as the men | Mail Online
undead_knight نوشته: به قول فلاسفه اسلامی! اثبات شی نفی ما عدا نمیکند.اینکه بهترین کارگران مرد باشند به معنای این نیست که زنان کارگران خوبی نیستند،باز هم فکت ها رو با تصوراتت قاطی کردی.

خب عزیز من با همین شناخت از سرمایه داری هست که انتقادات ازش هم سطحی میشه.
Capitalism is an economic system in which trade, industry and the means of production are controlled by private owners with the goal of making profits in a market economy.
سود=هزینه_درآمد
هزینه ها=نیروی کار+مواد اولیه+خرید و نگه داری دستگاه تولید و ابزار،یا زمین+هزینه های متفرقه(در سرمایه داری کلاسیک تقریبا همه و در سرمایه داری مدرن بیشتر موسسات از این سیستم پیروی میکنند)
خب هزینه مواد اولیه به طور عادی قابل چونه زنی نیست و برای کم کردنش هم نیاز به اکتشاف منابع جدید هست.
هزینه دستگاه یا یا ابزار تولید و زمین و... هم باز چندان قابل کنترل نیست(چون ابزارهای تولید برخلاف سایر محصولات اونقدری به تولید انبوه نمیرسند که قیمتشون کم بشه)
این وسط فقط نیروی کار هست که هزینش قابل تغییره.فرض کن برای انجام کاری نیاز به 10 نفر نیرو هست،اگر نیروی کار موجود ما 10 نفر باشند،به راحتی میتونند دستمزد بالایی طلب کنند و پایین آوردن هزینه در این قسمت خیلی سخت میشه،ولی اگرنیروی موجود ما 20 نفر باشه،اون ده نفر یا وادار به تن دادن به شرایط کارفرما میشند یا کس دیگه ای جایگزینشون میشه.(به همین خاطره خیلی از موسسات غربی از نیروی کار ارزان چین استفاده میکنند)

سرمایه داری به "همه" کارگران محتاج هست نه "بهترین ها"چون بدترین و بهترین ها همیشه درصد "کمی" از نیروی کار هستند و باقی جز متوسط ها هستند،در ضمن وجود نیروی کار بیشتر حتی با کیفیت کمتر قدرت چونه زنی سرمایه دار رو بالا میبره و بنابراین ازش استقبال میشه.

این یاوه‌ها چه پیوندی به فرهشت سخن ما داشت؟ دشواری ما با سرمایه‌داری درباره‌یِ بهره‌کشی است: کسیکه کار نکند و از دسترنج دیگری بخورد.
سود زنان نیز با این سامانه‌یِ هومنستیز همراستا است, زیرا یک زن خانه‌داری میکند و این مرد است که میرود
بیرون (در جنگل و بازار سرمایه‌داریک) پول درمیاورد —> بهره‌کشیِ زن از مردِ سرمایه‌دار —> بهره‌یِ کشی مردِ سرمایه‌دار از مرد کارگر

پس در این هرم هومنستیز همچون همیشه, بدترین و پست‌ترین جایگاه را مردان دارند, بهترین و پادشکننده‌ترین را زنان.




undead_knight نوشته: بیشتر وابسته نیستند ولی گزینش جنسی نان هست.یعنی برای بقای نسل مردان زقابت شدیدتری تری دارند تا زنان.

E00e



undead_knight نوشته: آها!مردان مثل زنان نیازهای بیولوژیک دیگه ای هم دارند،مثل غذاخوردن،داشتن سرپناه و...یک سری هم امیال غیر بیولوژیک دارند که پول میتونه برای رسدن به اونها هم کمکشون بکنه(مثل داشتن ماشین ،لباس بهتر و...) اگر سکس رو هم جدا از زادآوری حساب کنیم،میشه از راه هایی جز ازدواج و صرفا با پول خریدش(بدون احتساب خودارضایی)
هر مقدار پول بیشتر باشه این قدرت هم افزایش پیدا میکنه،این هم توی کتم نمیره که میلیونری که میتونه صدها،بلکه هزاران نفر رو به قولی بخره و بفروشه!(فکر کنم تو هم سرمایه داری رو مشابه برده داری میدونستی)در بند یک زن باشه که قدرت خاصی نسبت به کارگرا و کارمنداش نداره.

زنان یک اهرم فشار میتونند داشته باشند و اون گزینش گری جنسیشونه.
ولی وقتی جامعه ای مردسالار باشه مردان به طور متوسط از زنان پول(قدرت اقتصادی)،قدرت نظامی، قدرت فرهنگی(مرجعیت اخلاقی)، قدرت سیاسی بیشتری دارند.

خب زنان که گرسنه نمانده‌اند, مانده‌اند؟ شما باید یکجوری پول در بیاورید دیگر. این یکجوری
برای مرد میشود آجر بالا انداختن, برای زن میشود ساق پا را بیرون انداختن و مرد را فریفتن.

چیزیکه تو نمیگیری: کار زنان هم آسانه, هم پادشکننده (i.e. هر چه مردان بیشتر به جان هم بیافتند, برای زن گزینشگر گزینه‌هایِ بهتری میماند —> پادشکنندگی).




undead_knight نوشته: منبع!؟
خرید بیشتر کالا= توان خرید نیست!مگرنه مسئول خرید یک شرکت که ماهانه اجناس به قیمت بالایی رو خریداری میکنه باید قدرت خریدش از مدیرعامل بیشتر باشه! :)))


شوالیه‌یِ هوچی‌گر پیتیکو پیتیکو ... هیییه!

روشنه ما درباره‌یِ توان خرید کفش و دامن زن گفتیم, این هم بنمایه: http://www.daftarche.com/attachments/%D8...pqior2.jpg





undead_knight نوشته: راستش در کارهای خیلی پردرآمد هم مثل کارهای خیلی کم درآمد زنان سهم کمی دارند،یا خودشون نمیخوان یا اونها رو راه نمیدند؟!حدس من یکی از این دوتاست.

خسته نباشی.



undead_knight نوشته:
البته یه پژوهشی هم دیده بودم که آزار ها و تبعیض های جنسیتی در محیطهای کاری این چنینی خیلی بیشتر از محیط های کاری عادیه،اگر منبعشو پیدا کردم میزارم،که در صورت پذیرفتنش خب خیلی چیزها رو در مورد آمار کم زنان در این مشاغل میگه.

دوبار خسته نباشی. در این پژوهش بنگر ببین چه شماری از مردان نیز دربرگیرنده‌یِ این "آزارها" میشوند.




undead_knight نوشته: خانه داری به تنهایی بله،خانه دای بعد از سیستم5-9؟!خیر.خانه داری با بچه داری؟!لزوما کار ساده ای نیست.

ما اینجا خوانندگان را به آروین خود اشان بازبرد میدهیم. ایشان ببینند چند زن میشناسند که هم کار بیرون بکند هم خانه‌داری.



undead_knight نوشته: متاسفم که فکت ها اونقدرا هم فکت نیستند:)))

says you.


undead_knight نوشته: http://www.dol.gov/wb/stats/recentfacts.htm#mothers
نتنها زنان پس از شوهر کردن خانه دار نمیشند،بلکه حتی بعد از مادر شدن هم باز آمارشون چندان تغییر نمیکنه و تازه با بزرگ شدن بچه ها،آمار زنان شاغل هم بیشتر میشه.
یعنی 57.7 زنان در آمریکا شاغل هستند و این آمار برای زنان دارای نوزاد 57 درصد هست و برای زنانی که بچه زیر 18 سال دارند به 70 درصد هم میرسه!البته آمار پدران شاغل هم حدود 90 درصد هست ولی تئوری تو در مورد خانه نشین شدن زنان،نادرست هست.
آمار زنان شاغل در کانادا حتی ازآمریکا هم به مردان نزدیک تره:Knowledge Center | Catalyst.org

ای هوچی‌گر!
این آماری که آوردی نمیگوید زنان پس از شوهر کردن به خانه‌داری نمی‌گرایند, بساکه تنها میگوید چه شمار زنان کارگر بچه‌‌ هم دارند.




undead_knight نوشته: ناچار نیستمE402
اینها میگن حرف های بی پایه و اساس رو هم لای فکت ها میزاری:))

!!



undead_knight نوشته: بابا خود اون بدنه اسپاگتی هم در کتابش معترف هست که برای انسان ها مسئله تحت تاثیر شرایط زیادی هست،اون وقت شما میخواید با تقلیل گرایی رابطه زن و مرد رو به یک جفت گیری ساده در جانوران تشبیه کنید؟!E40c

پیوند اش به سخن ما؟ در جنس آدمیزاد چنانکه خود ات همین پیک بالاتر پذیرفتنی, زنان دست بالاتر را دارند. نکته‌ای که برای من روشن
نیست هم اینه, در جاییکه یک جنس دست برتر را دارد و جنس دیگر برای برابری به برتری در پول و توان می‌نیازد, چگونه دادگرانه است
که این دو از دیدگاه پول و توان یکسان بشوند؟ خب آنگاه برتری سراسر با زنان خواهد بود که؟ (چنانکه امروز در غرب شده).




undead_knight نوشته: 39
پس وجود مردسالاری،یا حداقل تبعیض بر علیه زنان رو میپذیری؟!چون اگر نمیپذیری پس گذر به تاریخ هم بیمورد نبوده.
بعد اگر در مورد فرهنگ غرب حرف میزنی،چرا فکت هات با آمارهای این کشورها سازگار نیست؟!

نه, تنها زمان و انگیزه‌یِ بسنده برای همراهی با بیراهه‌زنی‌هایِ تو به تاریخ را نداریم.



undead_knight نوشته: خب پس یادم باشه ناله هات در تاپیک شب نشینی بی مورد بود واز سرمایه داری نمی نالیدی،اصلا اگر سرمایه داری در کار نبود،باز هم زنان فرضی برات مشکل درست میکردند؟!
در کشورهای غربی همونطور که با آمار بهت نشون دادم نمیتونی به این راحتی انگل وار زندگی کنی،در کشور گل و بلبل خودمون هم زیر سایه پدر و شوهر احتمالا حسابی حالت جا میاد:)))

فرض کن اکثرا زنان نیازی به کار کردن ندارند(که البته حداقل آمارها چیز دیگه ای رو نشون میده) اینجا تبعیض وجود داره ولی چه کسی تو رو وادار به کار کردن میکنه؟!سیستم.سیستم رو چه کسانی مدیریت میکنند؟مردان. کسی که ابزار قدرت داره میتونه کسی دیگه رو وادار به انجام کاری بکنه.
کسی که قدرت اقتصادی داره،کسی که قدرت سیاسی داره،کسی که قدرت نظامی داره و... نه کسی که فقط یک کس! داره:)))

به این پرسش‌ها پاسخ بده:
١- زیست‌انگل‌وار برای زنان چند برابر آسانتر از مردان است؟
٢- چند درسد از زنان در غرب زیست‌ انگل‌وار دارند, چند درسد از مردان؟



undead_knight نوشته: شما که قدرت واقعی رو نمیبینید و اون رو در بند کس! میبینید دچارش نیستید احیانا؟!:))

ما دیدگاهی فربودگرا داریم و نیروی جنسین (= sexual force) که پایه‌یِ فرگشت
و توانمندترین رانه بوده و یکراست در دست زنان میباشد را ناچیز نمی‌انگاریم.



پارسیگر
iranbanoo نوشته: 1-در ایران یک مرد کار دارد-احترام دارد- زور دارد-زمانی بس طول و طویل برای زن گرفتن دارد(چنانکه امامتم امیر مانند بسیار از خودتان بارها گفته اید تا 40 سالگی عشق و حالتان را میکنید و بع یک دختر 20 ساله را میگیرید)-مادری دارد که دست بر هر دختر فامیل و همسایه بگذارد برای دردانه ش زن میستاند! ....
خیر؛
مرد شاید فرصتِ زیادی تا ازدواج داشته باشد(که آنهم با سربازی و کار و جان کندن برای کسب اوضاعِ مادی مناسب برای زن گرفتن معمولا بر باد می‌رود)، اما فرصتِ زندگیِ خوبِ پس از ازدواج هیچ نخواهد داشت و اگر تا دیروز برای شکم خودش می‌جنگید الان باید شکم یک نفر دیگر را هم سیر کند و خرج‌هایش همگی دوبله و سوبله می‌شوند. این را مقایسه کنید با زندگی یک زن.

iranbanoo نوشته: 2-مرگ ناشی از زایمان و افسردگی و ترشیدگی و تجاوز و ازدواج اجباری و.. برای زنان در فرهنگ ناب اسلامی-قبیله ای ایران پشم؟
=))
مرگ ناشی از ترشیدگی!

iranbanoo نوشته: 3-کار سخت را تعریف کنید.من حاضرم در برابر پول خوب کار سخت هم بکنم(که کرده ام).کاری که مردان هم حاضر به انجامش نبوده اند.متوجه منظورم هستید؟کار سخت از دید من و شما نسبی است و جالب اینکه بسیاری از زنان از پس انجامش بر بیایند ولی نه کار فرما اجازه به انجامش دهد و نه اینکه فرهنگ پذیرشش از طرف جامعه دیده شود.
من یکبار دستم را تا نصفه های بازو در گالن مواد شیمیایی کردم وقتی سرم را بلند کردم نگاه عجیب کارگران را برخود سنگین دیدم.این مردان هستند که زنان را ناز نازی میخواهند...
کار سخت :
کاری که در آن سابقه یا احتمالِ آسیب فیزیکی یا روانی شدید (سوختی، بریدگی، شکستگی ، مرگ و ... )وجود دارد و همچنین کاری که در آن شما از حقوقِ انسانی و صنفی خود محروم شوید. مثلا اگر شما ناچار باشید18 ساعت در روز بلافصل کار کنید و 6 ساعت استراحت، هتا اگر آن کار راحت باشد، باز شغل شما دشوار است. با این تفاسیر چند درصد از مشاغلی که در این تعریف می‌گنجند در یدِ زنان است؟
Mehrbod نوشته: ما درباره‌یِ کارهای پست و کم‌درآمد که بر دوش مردان مانده سخن میگوییم, شما از اینکه چرا به زنان پست‌هایِ مدیریت را دودستی نمیدهند می‌نالید؟
ما از شرایط هموار و مساعد کاری(کارگری) مردان در مقابل زنان میگوییم.زنان کارگر بی شماری هستند که همپای مردان و به قدر آنان تلاش میکنند و زحمت میکشند و حمالی میکنند ولی حتی یک دهم حق و حقوق و شرایط مردان را برای ادامه کار ندارند.
[ATTACH=CONFIG]3831[/ATTACH]


Mehrbod نوشته: خویشاوندان مادینه‌یِ ما که اینجور نیستند برای پول چیزی التماس کنند, بیشتر مانند ببر هستند که مرد هر
چه درآورده را دو دستی میدهد و یک چیزی هم بدهکار میشود (خاک بر سر ات که بلد نیستی پول دربیاوری).

راستی اینکه در غرب شما با کسی همسر شدید و سپس جدا شدید نیمی از سرمایه و پول او را به جیب میزنید چه نگاهی دارید؟ راههاییکه دختران دارند:

١- وبال گردن پسران شدن (ابرفراگیر, از نخستین "پسر" که بابا باشد تا واپسین پسر که "شوهر", هزاران پسر هم آن میان هستند به نام دوست‌پسر و داداشی و ...)
٢- همسری و جدایی[١] و بالاکشیدن پول یارو (فراگیر: هتّا در ایران ازراهِ مهریه)
٣- ..

میبینید که این راه‌ها هیچکدام برای من پسر باز نیستند. در فرهود[٢] اگر به درونمایه‌یِ سخن
من به آرَش بنگرید, من دارم میگویم:

١- راه زیستب انگلوار فرگشتانه برای زنان باز است, برای مردان نیست.
٢- زنان تا میتوانند از این برتری جنسی خود کژ‌میبهرند[٣].
-خویشاوندان مادینه شما زنان خوش شانس و زیرکی هستند که مشکلاتی که در رابطه با مردان را دارند یا نادیده میگیرند و یا پنهان میکنند.:)))

-مادامی که زنان جزو مایملک مردان محسوب شوند این حق را من به این سیستم میدهم که موقع عوض کردنشان و سیر شدن از آنان بهایشان را نیز بپردازند!
شما خودتان مستقیم و غیر مستقیم میگویید که زنان به جز دست درازی و فروختن خودشان به مردان راه میسر دیگری برای پیدا کردن یک زندگی نرمال ندارند.
این به آن معناست که زنان بیش از مردان درمعرض فقر قرار میگیرند صرفا به خاطر اینکه بازار کار مناسبی برای اشتغال زنان وجود ندارد.حتی زنان شاغل در مشاغل پست هم در امد کافی برای امرار معاش پیدا نخواهند کرد.پس راه زنان جز وابستگی به درآمد مردان نیست.
اینجا زنانی مطرح میشوند که تنها هستند چه به صورت یک مادر مجرد و چه به عنوان زنانیکه تمایل و یا امکان ازدواج پیدا نکرده اند و همین طور پیر زنان.برای ایندست زنان چه راهی تجویز میشود؟



Mehrbod نوشته: پس سرانجام میپذیرید که در غرب آزاد, بیشینه[٤] تا همه‌یِ کارهای سخت و پُرگاه[٥] مر‌گ‌آور بر
دوش مردان مانده, ولی در همه‌یِ کارهای نرم و پردرآمد خوب زنان با مردان ٥٠-٥٠ شریک شده‌اند؟
E40d 50-50؟
اولین بار است که چنین چیزی میشنوم؟می شود یک مثال بزنید که زنان در گرفتن شغلی خاص با مردان موقعیتی برابر دارند ؟


Mehrbod نوشته: درسته, اینکه منِ[٦] مرد باید در معدن بروم کار کنم ولی شمایِ زن نه, از روی موانع خردی
است که خود من بر سر راه شما انداخته‌ام تا کار جانفسرای معدن همچنان بر دوش من بماند —>
معدن معدن معدن ....!
جالب اینجاست که زنان هم توانایی و شاید تمایل در کاهای سخت از این قبیل را دارند.
بروید یقه ی نظام سرمایه داری را بگیرید که زنان را به زعم ضعف نسبیشان در این حوزه ها مناسب نمیداند و گرنه کم نیستند زنانی که برای رهاندن خود و خانواده شان(و چه بسیاری مردانشان) از فقر از انجام هیچ گونه کاری فروگزار نیستند.
[ATTACH=CONFIG]3832[/ATTACH]
[ATTACH=CONFIG]3833[/ATTACH]
چرا شمار زنان در شرایط کاری سخت کمتر هست!؟
Sexual Harassment:Violence Against Women At Work
نقل قول:As a result, many hostileenvironment complaints have been filed by women attempting working inoccupations where masculinity is an implicit job requirement–oil rigging (Holcome& Wellington, 1992), coal mining (Yount, 1991), policing (Martin 1994),corrections (Jurik 1985), automobile manufacturing (Gruber & Bjorn, 1982),and the military (U.S. Department of Defense 1993)--to name only a few.
نقل قول:For example, in her participant observational study of underground coalmining, Yount (1991) noticed that male miners reduce stress and build solidarityby sharing especially crude jokes and engaging in highly sexualized horseplay.Those who are unwilling or unable to play along become easy targets forderision. As a consequence, most of the women coal miners became the butts oftheir coworkers’ jokes.
پژوهش های زیادی نشون داده که در شغل هایی که مردانه تلقی میشند یا مردان زیادی در اونها مشغول به کار هستند(مثل مشاغل سخت که مهمترین نمونه ها هستند) آزار جنسی به همراه محیط کار خصومت آمیز در این محیط ها بسیار بیشتر از سایر محیط های کاریه.
EEOC Womens Work Group Summary
گویا حدس من درست بود که دلیل شمار کمتر زنان چه در مشاغل سطح بالا و مدیریتی و چه در مشاغل سطح پایین و سخت تر این نیست که "میل" ندارند بلکه دلیلش این هست که مردان "نمیزارند" زنان به اون مشاغل برسند.

+دوستانی که اینقدر از مرگ و میر مردان در محل کار شکایت میکنند چرا به منبع اصلی توجه نمیکنند؟! مرگ و میر مردان در این مشاغل چیزی"طبیعی" نیست که نشه جلوش رو گرفت.
این آمار مرتبط با آمریکاست(که نسبت به خیلی از کشورهای جهان سومی وضع بهتری داره) جریمه یک کارفرمای متخلف که شرایط ایمنی رو رعایت نکرده اگر کارش عمدی یا مکرر نباشه صرفا تا 7000 هزار دلار هست،حتی اگر به مرگ کارگر منجر شده باشه!
OSHA Content Document
دوما بسیاری از مرگ و میرها در کارگران مهاجر هست که دولت توجه آنچنانی بهشون نداره:
http://www.coshnetwork.org/sites/default...202013.pdf
صفحات: 1 2 3 4 5 6