دفترچه

نسخه‌ی کامل: شادباش‌ها، دلداری‌ها، درودها و بدرودها
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48
Reactor نوشته: به نظر من ایشان مسلمان معتقدی هستند منتها یک مقدار قشنگ تشریف دارند. من بیرون هم تک و توک آدم شنگول دیده ام. واقعا وجود دارند.
همونطور که آدم مشنگ وجود داره؟؟
mosafer نوشته: همونطور که آدم مشنگ وجود داره؟؟

آدم مشنگ هم تا دلت بخواد ریخته.
به هموندان[sup][aname="rpa88d77033074b42e9857b8503c0370572"][[/aname][anchor="pa88d77033074b42e9857b8503c0370572"]1][/anchor][/sup] تازه امان, بانو negin و سروران cool و W.Churchill خوشآمد میگویم E306



----
[aname="pa88d77033074b42e9857b8503c0370572"]1[/aname]. [anchor=rpa88d77033074b42e9857b8503c0370572]^[/anchor] Hamvand || هموند: عضو Ϣiki-En Member
خوشحالم که دوست قدیمی و عزیز جناب kourosh_bikhoda رو دوباره اینجا میبینم:e303:
Anarchy نوشته: خوشحالم که دوست قدیمی و عزیز جناب kourosh_bikhoda رو دوباره اینجا میبینم:e303:

زنده باشید. منم خوشحالم که شماها همچنان این چراغ رو روشن نگه داشتید. واقعن دستتون درد نکنهE032
kourosh_bikhoda نوشته: زنده باشید. منم خوشحالم که شماها همچنان این چراغ رو روشن نگه داشتید. واقعن دستتون درد نکنهE032

شما که از پیرانِ پایه‌گذار اینجا هستید, بجای سپاسگزاری در این آتش روشن نگهداشتن یک دستی بدهید کوروش جان!
دوستانِ گرانقدر؛
متاسفانه گرفتاری‌های سختی مرا دچار آمده‌اند که ناگزیرم به محرومیتِ نسبتا طولانی از این فضا میکنند .
اگر زنده ماندم و توانی مرا ماند، بازخواهم گشت با شوری دوچندان و آنگاه چه بسیار شررها که بپا خواهیم کرد !
تا آن روز شما را بدرود میگویم و امیدوارم که اگر کسی از سخنانِ من آزرده شده، آگاه باشد که من توانِ سنجشِ نازکیِ دلِ کسی را ندارم و هر آینه هویت‌ها برایم به کلی ناشناخته هستند . نیش‌خندها نیز ابزاری هستند چون سوزن برای هوشیارتر کردنِ بیشترِ مخاطب برای توجه بیشتر به کلام و موضوع. دکتر که میروید، گاه برایتان قرض و شربت تجویز میکند، گاه آمپول! نیشخندها نیز اگرچه در ابتدا قدری دردآور هستند اما در درازمدت، همچون آمپولِ دکتر فایده‌مند هستند . بهرجهت هرچه کردم، مطمئن باشید در صورت بازگشت، چندبرابرش را اعمال خواهم کرد . پس به درگاه اسپاگتی دعا کنید بازنگردم!
ولی اگر بازنگشتم، بدانید که از آشنایی با شما و بودن در این جمع، بسیار خوشنود و خوشوقت بودم و بسی آموختنی‌ها آموختم؛ چنانکه آرزو دارم روزی دوباره بتوانم اینجا بازگردم.
افسونِ زندگی را اگر روزی بگشایم، مرگ را باکی نیست و بسا که خودم به دامانش بازگردم. ورنه مرا دلی نیست پایسته به این خیره‌سر، دلنگِ دردنمون، زندگی.

به هر روی تا چند ماهِ آینده شما را بدرود میگویم.
مخلصِ شما؛
داریوش.
E032
نخیر... با این روندی که دوستان و یاران در پیش گرفته‌اند به نگر میاید که بهتر باشد یک چند ماهی در این دفترچه را تخته کنیم همگی به گرفتاری هایمان برسیم و برگردیم!! ((:

به هر روی داریوش ارجمند امیدوارم هر چه زودتر شما را دوباره در گِرد امان داشته باشیم E306
داریوش جان جایت اینجا خالی خواهد بود ،چشم براه بازگشتت میمانیم E032
داریوش جان؛
پیوسته نوشته هایت را دنبال می کردم...به امید بازگشتت :e303:
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48