11-18-2010, 03:11 AM
reactor نوشته: شما که خودت برای خودت بریدی و دوختی و ثابت هم کردی...
عجب!
reactor نوشته: داستان های قرآن همه قصه اند! همه از قبل بوده اند..خیلی ها قبل از شما زحمت این کارها را کشیده اند! در گفتگو یک جستاری بود که بچه ها درش با سند و مدرک ثابت کردند اصل داستان نوح متعلق به گیلگمش و تمدن بابل باستان بوده! من قبول دارم همه ی قصه های کتاب های مذهبی دارای پیشینه ی قدیمی تری هستند
بیربط است.
reactor نوشته: چرا حرف مفت زده اند؟ چون آیت الله هستند؟ یا حرفشان مخالف نظر شماست؟ آن ها هم مدارک خاص خودشان را دارند که در این یک مورد اتفاقا منطقی هم هست! شیطان رجیم هم بر فرض محال وجود اگر مدرک منطقی ارائه کند من یکی قبول میکنم!
من نظرم مطابق با عموم قرآنپژوهان و متنپژوهان غربی، و عموم مفسّران قرآن در طول تاریخ اسلام، هست. دلایل و شواهد هم بهاندازهیِ کافی ارائه شدهاند و بازهم میشوند.
reactor نوشته: پس چکار میکرده؟ نون بیار کباب ببر بازی میکرده؟ شما علی الحساب یک نگاهی به وسعت امپراطوری ایران در زمان کوروش کبیر بنداز!
http://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:persia-cyrus2-world3.png
این کجایش شرق و غرب عالم است؟
reactor نوشته: وسعت امپراطوری اسکندر ابنه ای! (کلا شاخ غول نشکوند همون ایران خودمون رو گرفت!)
http://fa.wikipedia.org/wiki/پرونده:macedonempire.jpg
سعی کنید فهم کنید که من با اسکندر تاریخی کاری ندارم.
من با اسکندر افسانهای موجود در آثار تخیلی مسیحیان سریانی کار دارم. این اسکندر لقب مشهورش "دو-شاخ-دار" بوده و نیز به شرق و غرب عالم هم رفته است و موحد و در حدِّ پیامبران نیز بوده است.
بهعنوان نمونه، بخشی از رُمان اسکندر:
[اسکندر فرماندهان و همه سپاهیانش را فراخواند] و به آنان گفت: «بشنوید، ای تمام فرماندهان قصر من!» آنان گفتند: «بفرما، ای پادشاهِ خردمند و ای شاهِ تمام یونان. هرچه دستور بفرمایی، اطاعت خواهند شد.» او گفت: «اندیشهای در ذهن من نقش بسته، و میخواهم بدانم که وسعت زمین چه اندازه است، و ارتفاع آسمانها چه اندازهاند، سرزمینهای پادشاهان ِ همرای با من چه تعداد هستند، و آسمانها بر کدام پایهها قرار گرفتهاند ...» ...
پس، لشگریان جملگی مستقر شدند، و اسکندر و سپاهیان او از میان دریای متعفن و دریای زلال عبور کردند تا به مکانی رسیدند که در آنجا خورشید وارد دریچهی آسمان میشود؛ چراکه خورشید بندهی خداوند است، و هیچگاه چه در شب و چه در روز، از حرکت بازنمیایستد. مکان طلوع او در ماورای دریاست، و مردمی که در آن مکان زندگی میکنند، هنگام طلوعش خود را داخل دریا پنهان میکنند تا سوخته نشوند ... و وقتی که خورشید [برای غروب، مجددا] وارد دریچهی آسمان میشود، بلادرنگ سجده میکند، و در مقابل خداوندِ بزرگش تعظیم مینماید. سپس، نزول میکند و کل شب در آسمانها سیر میکند تا به فاصلهای برسد که موقع طلوع به آن رسیده بود. (منبع) [۵]
و نیز در قرآن:پس، لشگریان جملگی مستقر شدند، و اسکندر و سپاهیان او از میان دریای متعفن و دریای زلال عبور کردند تا به مکانی رسیدند که در آنجا خورشید وارد دریچهی آسمان میشود؛ چراکه خورشید بندهی خداوند است، و هیچگاه چه در شب و چه در روز، از حرکت بازنمیایستد. مکان طلوع او در ماورای دریاست، و مردمی که در آن مکان زندگی میکنند، هنگام طلوعش خود را داخل دریا پنهان میکنند تا سوخته نشوند ... و وقتی که خورشید [برای غروب، مجددا] وارد دریچهی آسمان میشود، بلادرنگ سجده میکند، و در مقابل خداوندِ بزرگش تعظیم مینماید. سپس، نزول میکند و کل شب در آسمانها سیر میکند تا به فاصلهای برسد که موقع طلوع به آن رسیده بود. (منبع) [۵]
[ذوالقرنین] سررشته را دنبال گرفت، تا آنکه به مکان غروبِ خورشید رسید. آن [= خورشید] را یافت که در چشمهاى گلآلود (و گرم) غروب مىکند. و در نزدیکى آن قومى را یافت. گفتیم: «اى ذوالقرنین! یا آنان را عذاب مىکنى، یا با آنان نیکى مىکنى.» ... آنگاه سررشته را دنبال گرفت، تا آنکه به مکان طلوعِ خورشید رسید. آن را یافت که بر مردمانى طلوع میکند که در برابر [داغی] آن پوششى برایشان نگذاشته بودیم. بدینسان از کار و بار او آگاهى داشتیم. (الکهف ۸۵-۹۱)
reactor نوشته: پس چرا شما دائم اصرار داری اسکندر ذوالقرنینه؟
زیرا، بهعنوان یک انسان وظیفهی خود را بیان واقعیات میدانم. بهعنوان یک ایرانی نیز، نمیگذارم همین یک نامی هم که از کورش برجای مانده، بازیچهی دست دروغگویان و مالهکشان شود.
تمام تحتجمشید و میراث باستانی ما را به تاراج بردهاند این آخوندهای .... حالا، برخی لج کردهاند که بگذار این آخوندها دروغشان را بگویند که ذو-القرنین اسکندر افسانهای نبوده، بلکه کورش کبیر بوده است!
reactor نوشته: شما عکس دو شاخ روی سکه نشون دادید ..دوستمون هوادار دموکراسی هم نقش های دوشاخ در تخت جمشید رو نشون داد اگر به حساب سند باشه این به اون در!ذوالقرنینه؟
این یکی از شواهد ما بود. ما نشان دادیم (و نشان میدهیم با اسنادی که اضافه میشوند بهزودی) که در اسطورههای رایج در قرون چهارم تا ششم در رابطه با اسکندر او با لقب "دو-شاخ-دار" مشهور بوده است. هیچ سندی وجود ندارد که کورش با چنین لقبی بین اهلکتاب مشهور بوده باشد. (اصلاً شهرت کورش در آن زمان به اندازه شهرت اسکندر بین آنان نبوده است.)
reactor نوشته: کی همچین حرفی زده؟ شاید برای اروپایی ها مشهور بوده اونم نه اینقدر که مشهورترین! برای ایرانی ها که مطمئنا نبوده!
از متن قرآن و شأن نزول آیات چنین دریافت میشود که این ذو-القرنین مذکور در قرآن فردی مشهور در بین اهلکتاب آن دوران بوده است.
reactor نوشته: داستان های مشهور ایرانی رو میتونید توی شاهنامه پیدا کنید! داستان های مشهور اروپایی هم بیشترشون در افسانه های خدایان یونانی پیدا میشوند.. مردم اسکاندیناوی هم که اصلا خودشون داستان های افسانه ای خودشون رو دارند و سیستمشون جدا بوده
بیربط است.
reactor نوشته: ضمنا در زمان باستان اسم اسکندر قبل از اسکندر مقدونی بین مردم باستان و حتی ایران خیلی باب بوده.. اسکندر مقدونی اولین کسی نبوده که اسم اسکندر داشته..
بیربط است.
reactor نوشته: بهرحال مدارک ثابت میکند که ذوالقرنین افراد زیادی میتونستن باشن
بیخود است.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:05 pm ---------- ارسال قبلی در 09:02 pm ----------
pentageromman نوشته: ياوه نگوييد
گويا خودتون هم نميدونيد چی نوشتيد
خوب و
سايز فونت رو هم ميتونم تغيير بدم
"نتیجه گيری اخلاقی" <==
من که نمیفهمم شما چه میگویید. اینهایی که میگویید یا یاوه هستند یا من متوجه نمیشوم.
قدیمها، اهلکتاب اسطورههای خیالی راجع به اسکندر را بهغلط وقایعی تاریخی میپنداشتند. قرآن هم با آنها در این اشتباه شریک شده است.
[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 09:11 PM ---------- ارسال قبلی در 09:05 PM ----------
[/COLOR]
Russell نوشته: من فکر میکنم علت مخالفت دوستان مسائل ناسیونالیستی هست.من فکر نمیکنم تایید کتابی مثل قران تاثیر چندانی در اعتبار شخصیتی مثل کوروش داشته باشه.
علتش هرچه هست، واقعاً برای من یکی که مایهی شگفتی است!!!
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)