kourosh_bikhoda نوشته: من یک بازاری رو میشناختم که اواخر دهه 70 شمسی رو آورد به واردات از کشور دوست و همسایه چین کمونیست. یکبار در این مراودات پولش رو خوردند و صدها میلیون تومن اون زمان رو از دست داد که بخش زیادیش پولی بود که از هم صنفی هاش در دست داشت. خلاصه از ترس آبرو زن و بچش رو اجاره نشین کرد ولی اجازه نداد سر رسید چک هاش برسه! طبیعیه که کسانی که ایشون رو میشناسند میگند چون حاجی تمدن گفته حتمن درسته.
مثال زیبا و به جایی بود..
افرادی هستند که به شخص اعتماد دارند.
مثلا پسر دایی ام. کاری نداره علی کریمی چی بگه. هنوز نگفته، تاییدش میکنه. اگر علی کریمی بگه من خرم! میگه به به. عجب خری.. اگه بگه من بهترینم، میگه به به. چه بهترینی!
توی اتاقش هم حدود 20 تا عکس با علی کریمی داره.. به شدت طرفدارش هست.
در عوض، یه نفر رو میشناسم دنبال حرف و صحبتی میگرده که به دلش بشینه. کاری نداره این حرف از دشمنش بوده یا دوستش.
بحث علمی نیستا. بحث فلسفی هست. قطعا اگر یک دانشمند بگه فلان ویروس برای بدن مضر نیست، همه تایید میکنن تا فلان راننده کامیون بگه..
ولی بحث فلسفی بنظر من سواد نمیخواد :-) بستگی به تجربیات زندگی و زاویه دید اشخاص بستگی داره..
نمیدونم توی رشته فلسفه چی یادشون میدن! :-)
اینکه یه نفر (مثلا دانشجوی دانشگاه آزاد واحد شاقول آباد) بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل، قطعا تاثیر پذیریش کمتره تا آلبرت انیشتین بگه خدا وجود نداره بنا به این دلایل..!
جفتشون دلایل مثل هم آوردنا. ولی چون انیشتین گفته، بیشتر قبول میکنیم!
حتی به استدلال های اون دانشجو هم فکر نمیکنیم :-)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!