02-09-2013, 10:45 AM
Ouroboros نوشته: من چه وقت خودارضایی را گناه دانستم؟ گفتم آنرا درصدی از خیانت به خودم میبینم. پیش از جدی شدن رابطه هم اینرا با طرف درمیان میگذارم. آنچه اتفاق میافتد اینست که من در این مورد از طرف مقابل تقاضای ازخودگذشتگی میکنم، و در جای دیگری به او اینرا پس میدهم. مثلا ریشم را که خیلی دوست میدارم فقط از آنجاکه او نمیپسندد میتراشم. تعریف گناه خطاییست که برعلیه خدا و حکم او انجام میشود، من اینرا خطایی برعلیه خودم میبینم(آنارشی باز نگوید بر و علیه یکی هستند)، به دیگری هم در پذیرفتن یا رد این گزاره از قبل حق انتخاب میدهم، پس نه تحمیلی هست، نه توهینی و نه «گناهی» و «عقوبتی» ... فمینستها میگویند نه، حتی اگر زنی شرطی را پذیرفت که او را در برابر یک مرد به نوعی مفعول و گیرنده کرد، چنان شرطی مایهی تحقیر مقام انسانی و جایگاه برابر اوست و (دستکم) اخلاقا مذموم است. و نیز اگر مردی برای خود لیستی از آرمانها و مشخصات و ویژگیها فراهم کرد از زنی که میپسندد(مثل اینکه لاشی نباشد، چاق نباشد، زشت نباشد، پرحرف نباشد، احمق و بیسواد نباشد و ...)درحال «شیسازی» اوست و چنین حقی ندارد. بحث بر سر اعتراض به اینها بود که شما خروشیدید و شروع به برچسبزدن به من و اینکه فلان چیزم خاورمیانهایست و بهمان چیزم ایرانیبازیست کردید. :e058: پ.ن: من شاید اصلا بردهی جنسی بخواهم، یعنی بخواهم به گردن دختری قلاده ببندم و او را در کمد خانهام حبس بکنم و اگر با صدای بلند نفس کشید او را صد ضربهای تازیانه بزنم، تا وقتی خود او در مقام انسانی بالغ و عاقل پذیرفته به دیگران چه ربطی دارد؟ تقسیم علایق و سلایق دیگران به «پذیرفتنی/ناپذیرفتنی» اساسا کاریست نادرست و فاقد وجاهت اخلاقی، پیشتر دربارهی همجنسگرایی با مهربد بحثی مشابه داشتم که در مسائل جنسی/جنسیتی اگر از رفتاری خوشمان نمیآید و آن رفتار به ما آسیبی نمیرساند کاری به آن نداشته باشیم. اما چنانکه بانو شیرین گفتند «چون چیزی را برای خودتان مجاز میدانید اما برای دیگری نه میشود تبعیض و باید شرمنده باشید». دربارهی نفس عمل هم توضیح دادم که مبتنی بر خودخواهیست نه زنستیزی یا مردسالاری، یعنی تائید بخشی یا نوعی از نگاه به زنان نیست، اتفاقا من در این اعتقاد به تکهمسری و پایبندی شدید عاطفی و جنسی بسیار تنها هستم!فردید من ، گناه از دید ادیان نبود و مگر دیوانه ام که از شخصی بیخدا انتظار باور به گناه دینی داشته باشم؟واژه ی گناه هم همانطور که می دانید صرفا به چم گناه دینی نیست چنانکه شاعر می گوید: گناه دوست عاشق دوست دارد ز بهر آنکه تا زو درگذارد... و فردید من نیز همان جرم و کار بد بود. اما همه ی دلیل برآشفتن من بد بدانستن خود ارضایی به هر دلیل بود.شما به گونه ای سخن گفتید که گویی خودارضایی را به کل کاری نادرست می دانید. "من در رابطهی عاطفی/جنسی با زنان به یکسری اصول پایبندم، به یکسری اصول هم معتقدم اما توانایی پایبندی به آنها را در خود نمیبینم." و از سویی میگویید: "خودارضایی طرف مقابل برای مثال جرمیست نابخشودنی که باعث پایان رابطه میان ما خواهد شد، اما همان کار را برای خودم یک حق محسوب میکنم. " به گمانم هرکسی این نوشته را بخواند اینگونه برداشت میکند که طبق اصول شما خود ارضایی عملی ناپسند است که خود توانایی پایبندی به این اصول را ندارید. از همین روی بود که من برآشفتم،وگرنه توافقات میان دختر و پسر چه پیوندی به من دارد که بخواهم در مورد آن اظهار نظر کنم.شاید یه نفر هم با پارتنرش توافق کند که فقط آنال سکس داشته باشند ولو اینکه برای دختر درناک باشد.به من مربوط نیست.چه بسا بسیاری از لذت های رابطه به همین محدود کردن طرف مقابل و احساس قدرت ناشی از آن باشد. در مورد پی نوشت شما: همانطور که پیشتر هم گفتم توافقات جنسی میان دختر و پسر به من ارتباطی ندارد وهمیشه از اظهار نظر در این مورد اجتناب میکنم اما اظهار نظر را حق محفوظ خودم می دانم.همانطور که نماز خواندن یک مومن زیانی به من نمی رساند اما در جایگاه منتقد این حق رو به خودم میدهم که این عمل را احمقانه بدانم و به طرف گوشزد کنم. در مورد مسائل جنسی هم من خودم گرایشات شگفتی دارم که اگر بازگو کنم شاید دود از سر بقیه بلند شود اما اگر کسی به من گقت این گرایش نادرست است برآشفته نمی شوم. بالاتر هم به مهربد گفتم که اعتراض من از سر حمایت از بانوان نبود و من نیز منقد درجه یک نقش بانوان و رفتار هایشان با مردان هستم. اگر از لحن من رنجیدید پوزش می خواهم اما انتظار نداشتم کسی که خود معتقد به نقد بی رحمانه با شدیدترین لحن است(که من هم معتقد به این نوع گفتگو هستم)از سخن من رنجیده شود. به هر روی پیشتر هم گفتم مایل به ادامه ی این گفتگو نیستم و باز هم میگویم اگر از پیک من رنجیدید میتوانم آن را پاک کنم.