10-22-2013, 07:20 PM
خواندن این مطلب از جناب [SIZE=3]TURODE خالی از لطف نیست.
از زمانهای بسیار دور همواره انسان فکور در جستجوی علومی بوده که سطح زنگیش را با شناخت و کنترل هر چه بهتر قدرت و تغییرات طبیعت ارتقاء دهد ... در این راستا ثبت نشانه ها و تغییرات از مهمترین مواردی است که برای تحلیل مواضع زیستی خود با محیطی که در آن به زندگی مشغول بوده و بسیار حائز اهمیت مینمود[/SIZE]
بنا بر این دست به آزمون و خطا زدند و برای اینکه خطایی را چند بار تکرار نکنند ، تجربیات تایید شده را ثبت میکردند ... البته تا مدتها ثبت این تجربیات فردی و قومی در محدوده جوامع کوچک و در دستان بزرگان قبائل بود و هر قومی که در استفاده از این تجربیات بیشتر اهتمام میورزید و به آن توجه بیشتری داشت موفق تر بود ، تا اینکه در حدود 6000 سال قبل قبائل و جوامع بیشتر بهم نزدیک شدند و تجربیات خود را در غالب سنن و به صورت فرهنگ باهم آمیختند ... اما این تجربیات نتنها جنبه شخصی و خام داشت بلکه بصورت مدون و تجمیع شده نبود ، یعنی شاید یک پدیده در چندین مجموعه دارای یک نتیجه بوده ولی تفاسیر فردی بر آن حکومت میکرده و این نتایج منطقی ای را حاصل نمیکرد پس نمیشد بعنوان نسخه ای برای تمام مجموعه تجویز کرد
از زمانهای بسیار دور همواره انسان فکور در جستجوی علومی بوده که سطح زنگیش را با شناخت و کنترل هر چه بهتر قدرت و تغییرات طبیعت ارتقاء دهد ... در این راستا ثبت نشانه ها و تغییرات از مهمترین مواردی است که برای تحلیل مواضع زیستی خود با محیطی که در آن به زندگی مشغول بوده و بسیار حائز اهمیت مینمود[/SIZE]
بهمین خاطر است که درخشان ترین تمدنها را در سرزمینهایی میابیم که انسانهای آنجا سعی در هر چه بهتر شناختن و به خدمت گرفتن طبیعت محیط خود داشته اند ...... مثلا ؛ در مصر یا آمریکای جنوبی یا چین و حتی هند ... بناهایی را مشاهده میکنیم که نتنها دارای زیبایی و عظمت خاص خود هستند که در اصل نوعی گاهشمار یا جهت یاب و یا ابزاری برای رصد نجوم محسوب میشدند ... البته بعدها این بناها ،گاه- محلی برای تجمع و همبستگی و گردهمایی هم - مورد استفاده قرار میگرفته که دلیلش را عارض خواهم شد
در حدود 7000 سال پیش در منطقه بین النهرین و فلات ایران انسانهایی می زیستند که تغییرات مستمر جوی حاصل از تغییرات فصلی وجهت نمایی در تحرکات ترابری( به دلیل پیشه دامپروریشان) و همینطور تغییر مسیر رودهایی پر آب خروشان مانند دجله و فرات و کارون و ...( به دلیل اختلافات سطحی درفلات ایران و آناتولی و...) وجود داشت ، که زیستن در این منطقه از جهان را با شرایط خاص خود ایجاب میکرد ... مردمی که این دیار را برای زیستن بر گزیده بودند برای ادامه حیات و زندگی بهتر نیاز به شناخت اوضاع جوی و تقویم سالی و فصلی و جهت یابی دقیق داشتند
بنا بر این دست به آزمون و خطا زدند و برای اینکه خطایی را چند بار تکرار نکنند ، تجربیات تایید شده را ثبت میکردند ... البته تا مدتها ثبت این تجربیات فردی و قومی در محدوده جوامع کوچک و در دستان بزرگان قبائل بود و هر قومی که در استفاده از این تجربیات بیشتر اهتمام میورزید و به آن توجه بیشتری داشت موفق تر بود ، تا اینکه در حدود 6000 سال قبل قبائل و جوامع بیشتر بهم نزدیک شدند و تجربیات خود را در غالب سنن و به صورت فرهنگ باهم آمیختند ... اما این تجربیات نتنها جنبه شخصی و خام داشت بلکه بصورت مدون و تجمیع شده نبود ، یعنی شاید یک پدیده در چندین مجموعه دارای یک نتیجه بوده ولی تفاسیر فردی بر آن حکومت میکرده و این نتایج منطقی ای را حاصل نمیکرد پس نمیشد بعنوان نسخه ای برای تمام مجموعه تجویز کرد
هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .