10-10-2012, 10:30 PM
Mehrbod نوشته: ژیژک را که پیشتر به آن پرداخته بودیم امیر جان: نوشتارهای اسلاوی ژیژِک
من نخستین بار دقیقا در همین کلیپی که در جستار tor دادم شناختمش و مستند فلسفی آن را خریدم که بسیار خوب بود.
هر چند من هم نمیدانم چه چیزی در این روانکاوی و چرندیات لکان و هگل دیده، گرچه من براستی هم هیچکدام را درست نمیشناسم و چیزی بیشتر از نوشتههای پراکنده ازشان نخواندهام؛ ولی در یکی از کلیپها خود ژیژک به همین شیوه سخن گفتن کمابیش بی معنی لکان اشاره میکرد و اینکه چه اندازه سخن را میپیچاند.
روی هم رفته ژیژک از کسانی است که من بیاندازه دوست دارم، میتواند درباره هرچیز و هرکس بفلسفد و پیوندهایی را از جهان نشان دهد که پیشتر به آن نیاندیشیدهام.
از همینرو دور از باور نیست که درباره لکان و هگل هم از میان انبوه سخنان گنگ و گاه یا بیشتر چرندشان چیزهایی بیرون کشیده و خوشش آمده باشد.
ناگفته نماند نگارش خود ژیژک هم یکی از پیچیدهترین نگارشهایی است که من تاکنون دیدهام، گزارههایی بس دراز و پر
نِماره (اشاره) و همراه با بیشمار ریفرنس به چیزهای گوناگون که گاه دو برگ را آدم میخواند تا سرانجام به point آغازین و دَم "آها!" میرسد.
از هگل روش او را نگرفته، همین جای خوشحالیست. دیالکتیک نابودکنندهی اذهان هوشمند است و یکبار که گرفتار آن بشوید، دیگر نمیتوان از آن گریخت. هگل بزرگترین و خطرناکترین چرندباف ِ تاریخ است. لکان اما اهمییتی بسیار بیشتر در آثار او دارد، به زعم من برخلاف باور عمومی که او را شارح فلسفی آثار لکان میانگارد، ژیژک بیشتر شارح روانکاوانهی فلسفه است. لنین و استالین را بابت اصالت دادن به عمل میستاید، و مثل بیشینهی روشنفکران غربی از بیکنشی آن جوامع به ستوه آمده است. منهم نگاه کج او به چیزها را دوست دارم.
زنده باد زندگی!