Moshref نوشته: خب منظور منم همینه. من نگفتم سر کاریه و بدرد نخوره برعکس باید بیشتر تلاش کرد تحقیق و مطالعه کرد اما تو خیلی از پستات ادعای فهمیدن و علامه دهر بودن میکنی برای همین این مثال را آوردم و گفتم علم مثل سراب میمونه و هر چقدر هم بدانی باز هم بهش نیاز داری پس نمیتونی بگی عقل کل هستی و اینها همش یک ادعای مسخره است.
والا من کی ادعا کردن عقل کل هستم؟! ولی از خیلی آدمهای معمولی طبیعتا برتر هستم.
نقل قول:پس با این حال فیلسوفان کارل مارکس، آرتور شوپنهاوئر ، توماس هابس، مارتین هیدگر، نوآم چامسکیحرفه ووو ... پس اینها چه باید بگویند
اینا که گفتی بنظرم همشون فیلسوف و اینا بودن! علاقهء خاصی به فلسفه داری؟
بنظر من آدم باید از تمام قدرتها داشته باشه، نه فقط یک فیلد محدود مثل فلسفه. باید همه چی بلد باشی همه توانایی داشته باشی. هم انیشتین باشی هم بروسلی
البته تاجاییکه میشه! طبیعتا آدم نمیتونه توی تمام رشته ها اطلاعات کامل و تخصص و مهارت بالا داشته باشه، ولی بنظر من خیلی وقتا همه فن حریف بودن بهتره تا اینکه فقط توی یک رشته دانش و مهارت و توانایی داشته باشی.
حتی اینا که میگی مثلا به خیال خودت مثال زدی فکر میکنی حتما اینا دیگه آخر قدرت و برانسان بودن، ولی بنظر من دلیل و اثباتی نداره لزوما اینطور فکر کنیم. دست کم نگیر شاید خیلی آدمها بوده و باشن که درواقع حتی از این افراد معروف هم کاملتر و قوی تر باشن. کسی چه میدونه؟ مثلا شاید خود من از بعضی از اینا باهوش تر دانشمندتر تواناتر باشم! دلیل نداره طرف حالا توی فلسفه فقط مشهور شده وارد بوده بگی پس کلا آدم خیلی بزرگ خیلی باهوش خیلی قوی و کاملی بوده. بنظر من مثلا آدمی که هنر رزمی ورزش نمیشناسه ناقصه حالا میخواد انیشتین باشه میخواد هاوکینگ باشه، یک کسی که هم هوش و دانش و هم قدرت بدنی داره و رزمی کار کرده بنظر من میتونه در کل آدم کاملتر و قوی تری محسوب بشه.
اصلا هم بنظر من مقایسه درستی نیست بر اساس فیلدهای علمی و دانشمندانی که تخصصشون یه چیزی بوده و مشهور شدن بیایم و برای همیشه همهء آدمها رو با نظرات اونا مقایسه کنیم. اونا هم آدم بودن اشتباه کردن که بارها در طول تاریخ هم مشخص شده بعدم برای زمان و مکان و شرایط خودشون بودن شاید الان شرایط و نیازها عوض شده باشه سوالات و مشکلات و راه و روشهای جدیدی بوجود آمدن که لزوما نظرات و عقاید اونا پاسخگو نیست.
نقل قول:منظور من اینه که ثروت هم در کنار علم خیلی لازمه شاید چون من متاهل هستم دیدگاهم فرق میکنه و اگر مثل تو عزب میموندم به درآمد ناچیز قانع بودم.
بله خب کسی که ازدواج میخوره خربزه میخوره باید پای لرزش هم بشینه.
شما به پدرت میتونی ایراد بگیری بگی کون گشادی خودش رو با باورهای مذهبی توجیه میکرده، چون اون زن و بچه داشته مسئول شرایط حال و آیندهء زن و بچه خودش هم بوده، ولی من که ازدواج نکردم زن و بچه ندارم سربار کسی هم نیستم هرجور بخوام زندگی میکنم کون گشاد هم باشم به کسی مربوط نیست دوست دارم و اول و آخر واسه خودم زندگی خودم شرایط خودمه.
نقل قول:بقول خودت اصلا به چه کسی مربوط هر کی هرجور حال میکنه زندگیشو میچرخونه اینطور که از حرفات فهمیدم خیلی از آدمای مذهبی هم مذهبیتر هستی هنوز اعتقادت به دین قوی هستش بیشتر جاها خواسته یا نخواسته از عقایدشون دفاع میکنی نمیشود خورده گرفت به هر حال توی خانواده مذهبی بزرگ شدی! شاید هم چیزایی که برات سخت بوده یا قابل هضم نبوده را دور ریختی
من هرچیزی از هر منبعی باشه فکر میکنم هضم و تجربه و تست میکنم اگر بنظرم درست بود مفید بود قبول میکنم استفاده میکنم میگم درسته خوبه.
دلیل نمیشه بگیم هرچیزی توی دین هست غلطه و مفید نیست و باید بندازیم دور قبول نکنیم. ممکنه حتی خودت مستقلا به خیلی چیزهایی برسی که در ادیان هم هست.
نقل قول:میگی من جوری رفتار میکنم که اونها به من نیاز داشته باشن اما آخرش کارت به رئیس گیر است و برای خرجی بهش رو میزنی. این حرفها همش متناقض است گفته بودم اینها همش رویا پردازی است.
رو نمیزنم. میگم لازم دارم بده! همین! البته نه با بی احترامی، اما خجالت هم نمیکشم منت سرم نمیره. چون حقوقم کمه اون میدونه منم باهوش هستم که وقتی یه خرجهایی دارم باید خودش بده، وگرنه که مشکل واسه من پیش بیاد طبیعتا مشکل اونم خواهد بود! قضیه قضیهء سود و ضرر دو طرفه و اینکه براش صرف میکنه یا نه.
نده خب منم مشکل بخورم بعد خشمم هم انگیخته بشه باهوش هم هستم بقدر کافی پررو و شجاع هم هستم اونوقت برنامه واسش پیاده میکنم حالیش میکنم، نهایتش هم با هم به توافق و سازگاری و صلح و رضایت دو طرفه نتونستیم برسیم خب اصرار ندارم حتما این کار حتما این کارفرما و میگم من رفتم به تخمم! چون تنها هستم چون نیاز به درآمد و پول زیادی ندارم ترک کار و مدتی بیکار موندن هم برام خیلی راحته و هیچ ترسی از این ندارم. بالاخره آدم یه فکری میکنه دیگه، چه بسا حتی برام بهتر بشه یه فکر اساسی تر بکنم یه کار و درآمد بهتر و آینده بهتری واسم جور بشه. تاحالا که سه چهار تا کار عوض کردم هر دفه از دفهء قبل کلی بهتر شده! بهرحالش هم خیالی نیست چون گفتم که زن و بچه ندارم مکان زندگی هم مال خودمه اجاره خونه نمیدم، فقط یه خرج آب و غذا و مخلفات یه نفره که اونم بی کس و کار نیستیم و راه و کمک هست فرصت های دیگه هم هست خیالی نیست. اصلا من اعتقادی ندارم که آدم بخاطر این نیازهای اولیه باید بترسه و کون خودش رو پاره کنه. بنظر من اینطور نیازها و آدمی در این حد قانع باید گذران زندگی براش تقریبا مجانی بیفته! همین الانش هم کاری که من میکنم کسی نداره یعنی کار نیست تقریبا و بیشتر تفریح و سرگرمیه تا کار بخوای بگی به اون صورت. همه هم میدونن و میبینن ولی کسی هم نمیتونه چیزی بهم بگه انتظار بیشتری داشته باشه ازم بیگاری بکشه چون همه میدونن که عالم و آدم به تخمم هم نیست از اونور کسی مثل من که متخصص کار بلد و سالم و قابل اعتماد باشه به این آسونی ها گیر نمیاد. منم که حقوق کمی میگیرم که تقریبا کسی با اون حقوق پیدا نمیشه کار کنه (مگر کارآموزی چیزی باشه که اونم کارایی منو نداره) چون بالاخره بقیه دنبال زن و بچه و آینده و پس انداز و پیشرفت مادی و درآمد درست و حسابی تری هستن.
یه کاری کردم یعنی کارفرماها جرات نمیکنن بهم بگن بالای چشت ابروس. طرف زنگ میزنه پای تلفن مثلا میخواد بگه بیا کار داریم برامون انجام بده دست پاچه میشه چند بار سلام و ادای احترام میکنه که من خودم خندم میگیره
حالا طرف کی بوده یه آدم اصلا قد و ادعا که یه وقتا سر همه داد میزنه چقدر رجز میخونه و واسه خودش هیکل و هیبت و ادعاهای گنده داره!
آره عزیز اگر پشتوانه داشته باشی اگر خودت آدمش باشی اگر عقل و هوش و ارادهء خودت رو بکار بگیری البته هزینه داره باید از یکسری چیزهایی هم چشم بپوشی، اونوقت نیازت خیلی کمتر از اکثریت مردم میشه اونوقت دیگران حتی رئیس روئسا باید بهت احترام بذارن خایت رو هم بمالن چون بهت نیاز دارن چون میدونن عالم و آدم به تخمت هم نیست نقطه ضعف بزرگی نداری مجبور نیستی تحت هر شرایطی تحملشون کنی. البته که باید آدم توانمند و سالم و کارایی باشی البته نه اینکه یه آدم کم سواد و شوت و معمولی که نظیرت زیاد پیدا بشه. من یه کارهایی میتونم انجام بدم که دیگران توش گیر میکنن.