مزدك بامداد نوشته: ??
شما گویا فانتزی انجام یک کار را با انجام خود ان کار یکی گرفتید.
هر کسی فانتزی هایی دارد و نمیتوان آنهارا فروبست. آنهایی که
فانتازی ندارند یا به وارونه، میخواهند فانتزی هایشان را در جهان
فربودین هم انجام داده و ه آنها جامه ی فربود بپوشانند، بیم انگیزند
( اگر فانتزی هایی فرومنشانه باشد). خود دین اسلام برروی فانتزی
بهشت استوار است و اینکه گاه میخواهند انرا در این جهان هم "پیاده"
کنند، میشود تبهکاری. اگر برخی فانتزی ها به شما فشار میاورد، میتوانید
آنرا بجای انجام دادن، بنویسید و اینگونه از ریسگ "گناه" بپرهیزید.
[SIZE=3]•[/SIZE]
پارسیگر
منکه نفهمیدم چی گفتی و چه ربطی داشت.
یه چیز رو بگو.
اینکه ما مثلا سریال درست کنیم و توش هوس بازی و بی بند و باری و بی اخلاقی و ابتذال در شخصیت و فکر و رفتار و روش زندگی باشه و اصلا انگار همهء زندگی همینه و کلا شخصیت و تفکر و رفتار اینطوری طبیعیه و پذیرفته و نرمال، بعد اینو توی رسانه ها پخش میکنیم، این چیز بدردبخور و مفیدیه؟ بگیم مضر نباشه، کس شعر نیست؟
طرف میاد این اراجیف رو مینویسه، با چه انگیزه ای، و دیگران با چه انگیزه ای میخونن؟
بنظر من که آدم باید خیلی علاف باشه که وقت و انرژیش رو حتی چند دقیقه صرف این کس شعرها بکنه. وقت و انرژی دیگران رو هم درست نیست اینطوری هدر داد. و بنظر بنده درست نیست جامعه و نوجوان ها و مردم رو با این جفنگیات منحرف کرد و این منش و رفتارها رو طبیعی و پذیرفتنی جلوه داد و جا انداخت.
حالا شما میگی چی؟ میگی جلوش رو نگیریم؟ منم که نگفتم لزوما باید جلوش رو گرفت، فقط گفتم کس شعره و آدمهایی علاف و از همون قماش اهل نوشتن و خوندن این موارد هستن.
مسائل شخصی هم با عمومی تفاوت میکنن.
من مثلا خودم فیلم سکسی دارم و موقع جلق و برای شبیه سازی و ارضای مناسب ازشون استفاده میکنم! ولی هیچوقت این فیلم ها رو به کسی ندادم و تعریف نکردم و یاد ندادم. نیازی هم به این کار نمیبینم! چون بنظر من این کار درست نیست و حداقلش ریسک داره که دلیلی نداره به جان بخرم. هرکس مسائل شخصی خودش رو خودش میدونه و یک شرایط و ظرفیت و عکس العملی و سرنوشتی ممکنه داشته باشه، به دیگران مربوط نمیشه و لزوما روی دیگران یا در سطح وسیع روی جامعه نمیشه اون رو تعمیم داد. مسئولیت آدم وقتی کاری رو تنهایی و واسه خودش میکنه خیلی کمتره تا اینکه اون رو عمومی کنه و دیگران رو هم بدون اینکه از نتایج اون و درستیش مطمئن باشه آلوده بکنه.
ضمنا من مدافع اسلام نیستم که ربطی به من داشته باشه.
تازه بحث اسلام و دین و این حرفا هم کلا یه چیز دیگس و باز شما دارید مغلطه میکنید.
اون بحث حور و عیاشی بهشت داستانش با واقعیت زندگی که اینجا هست خیلی فرق میکنه.
اینجا همه انسان هستیم در یک شرایط سخت و خطرات بسیار و احساسات داریم و رنج و آزار بهمون میرسه از بابت این مسائل و بی بند و باری عدم تعهد اخلاقی دیگران و ظلم استثمار و بی وفایی و دروغ و خیانت و غیره. اینجا مسائل واقعی و جدیه. اما بهشت و حور و غلمان و هرچی هست افسانه یا واقعیت، بهرحال شرایط اونجا رو با شرایط و واقعیت های این جهان و زندگی ما نمیشه مقایسه کرد. مثلا اونجا خطر شکنجه و ظلم و استثمار و گرسنگی و تنهایی و خیلی خطرات دیگر وجود نداره، رنجی نیست. حور هم لابد حالش رو میبره، هرچی هست حداقل رنج نمیکشه. بهرحال فرض بر اینه که اونجا همه چیز ردیفه و محدودیت ها و مشکلات جدی و بزرگ این جهان خاکی درش وجود ندارن.
اما داستانهای فانتزی سکسی که این افراد تعریف میکنن دربارهء همین زندگی الان ما در همین جهان است با همین شرایط. تازه جایی هم ندیدم که اشاره کرده باشه که اینا همش تخیلی بوده. مثل بعضی برنامه های مستند و اینا توصیه هم نزده که خودتون تنهایی توی خونه از این کارها نکنید چون خطرناکه :e057:
کسی نمیتونه بحث بهشت رو به این جهان تعمیم بده. این روشنه. نمیتونه بگه چون توی بهشت مثلا تن پروری میکنیم و راه به راه به حوری و غلمان میرسیم و سکس میکنیم پس در این زندگی در همین دنیا هم میتونیم همین کار رو بکنیم. کسی چنین برداشتی نداره. داره؟ احمقانس همچین فکری.
تازه داستان بهشت هم برای امثال من دیگه اهمیتی نداره و اینقدر علاف نیستم که بهش فکر کنم و بتونم ازش لذت زیادی ببرم. کارهای مهمتر و واقعی تری در همین زندگی جاری در همین جهان واقعی دارم که باید انجام بدم. شاید اصلا خدا و ماوراء و بهشتی هم در کار نبود. بهرحال بود و نبودش الان برای من دیگه زیاد فرقی نمیکنه.
حالا شما بیاید کلی داستان بنویسید راجع به زندگی ایدئال توی بهشت، به هیچ درد عملی برای من نمیخوره.
من اینو فهمیدم که باید دنبال چیزهای واقعی و کاربردی بود. دنبال واقعیت و عمل.
البته یوقتایی مثلا موسیقی گوش میکنم یا تخیل میکنم انرژی و انگیزه پیدا میکنم، ولی داستان بی بند و باری و ابتذال فکر و رفتار انسانها حالا چه واقعی چه فانتزی، واقعا چیز مفیدی درش نمیبینم! یک مسئلهء شخصی و کس شعرهای تراوش کرده از مغزهای پوک یک کسانی هست صرفا. یعنی من اینقدر علافم و اینقدر سطح پایین که این کس شعرها و زباله ها بخوان مایهء وقتگذرانی من باشن و منو سرکار بذارن؟!
ضمنا من اگر بخوام آدم متعهد به اخلاق باشم، پس چطور تفریح و رویای من زیر پا گذاشتن اخلاقه؟
حداقل اگر میخوام از این محدودیت ها آزاد باشم، و تخیل میکنم، توی تخیلم زندگی واقعی و این جهان رو تصور نمیکنم، بلکه مثل همون بهشت و اینا طوری تصور میکنم که پیشفرض ها و شرایط دیگری داشته باشه که در اونجا این کارها منجر به زیر پا گذاشتن اخلاق نشن و چنین محدودیت ها و مشکلاتی وجود نداشته باشن. اینطوری مشخص میشه که من واقعا برای اخلاق ارزش قائل هستم، وگرنه اگر اینطور نباشه نشون میده که اخلاق برای من فقط یه چیز تحمیل شده است که در ظاهر میگم درسته و فقط بخاطر اینکه مجبور هستم به هر دلیلی بهش عمل کنم هست که فعلا اون رو زیرپا نمیذارم، و اگر فرصت کنم براحتی اون رو زیرپا میذارم.
بنظر من حتی فکر کردن و گفتن چیزهایی که مربوط به این جهان واقعی میشن، یعنی میتونن در واقعیت تاثیر عملی بذارن و تحقق پیدا کنن، خطرناک و مسئولیت آور هستن.
چیزی مثل بهشت مربوط به این جهان نمیشه و تازه شرطش رعایت یکسری اصول و اخلاقیات در این جهان است (حداقل چیزی که من به شخصه اعتقاد دارم!).