نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چامه‌سرایان گمنام
#21

من هادیِ خرسندی را بسیار دوست می‌دارم(به نقل از وبلاگِ نقدِ قرآن):

[h=5]خر همان خر، رهبری بر آن سوار

هادی خرسندی

هموطن علاف روحانی مشو
زینب این تعزیه خوانی مشو

از پس آن یاوه گوی بددهن
محو استاد سخنرانی مشو

با مواعیدش خودارضایی مکن
همچنین در خواب، شیطانی مشو

در عروسی و عزای این رژیم
مثل مرغ و جوجه قربانی مشو

خر همان خر، رهبری بر آن سوار
خوشدل از تعویض پالانی مشو

بگذر از سبز و بنفش و سرخ و زرد
در حصار رنگ، زندانی مشو

خانه ات روشن ز دزد با چراغ
بیخودی شاد از چراغانی مشو

تا کلید خانه دست سارق است
در شکایت از نگهبانی مشو

گول بی.بی.سی و وی.او.ای مخور
خام حرف مفت و مجانی مشو

توی رودرواسی امت نمان
وامدار جهل و نادانی مشو

راه خود را زود پیدا میکنی
منکر ادراک ایرانی مشو

از کنار گود لنگش کن مگو
هادی خرسندی ثانی مشو

برگرفته از تارنمای هادی خرسندی
Asgharagha.com :: Hadi Khorsandi


[/h][ATTACH=CONFIG]2272[/ATTACH]


فایل‌های پیوست
.jpg 1150162_533095490097286_747115020_n.jpg اندازه 23.9 KB  تعداد دانلود: 313

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ
#22

به نامِ تو، امروز، آواز داده ام سحر را
به نامِ تو خواندم
درخت و
پل و باد و
نیلوفرِ صبحدم را.
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفس های خود
آشیان دادم ای آذرخشِ مقدّس!
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدم ها و هیهای غم را...

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


پاسخ
#23

فقط یه نفر تو ایران که میتونست منو دیونم کنه
ولی خسته از گیرام بود اون پایه بد ق[SIZE=3]ِلِقیام بود
[/SIZE]
فقط یه نفر تو ایران که میتونست منو آروم کنه
وقتی حالم خراب بود نَفَس ندارم خدا؛ هوام کو پایه بچه بازیام کو

ساسی مانکن پروداکشن :)

پاسخ
#24

نمیدونم به اندازه کافی گمنام هست که مناسب تاپیک باشه یا نه:))


دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه را بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
اندران ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
پیری و شاهد پرستی ناخوش است
خسروا تا کی پریشانی هنوز


-امیر خسرو دهلوی

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#25

به جهت حفظ امانت، واژه های زشت نیز درونش استفاده شده. دوس ندارید نخونید
.
.
.
.
.
.
.
.
بسی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

ولیکن بدیدم به پایان ِ کار
بسی کسخلی کرده ام بی شمار

شما پارسی را که وا داده اید
زبان ِ عرب هم به گا داده اید

چو من فینگلیش ِ شما دیده ام
به ریش ِ خود و پارسی ریده ام

یکی گوز ارسال کردم به خشم
به زیر ِ کامنت ِ همان خوب چشم

چو گفتا به من داف ِ دل آهنی
تو عجق ِ منی تو عجیج ِ منی

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


پاسخ
#26

[h=5]گفتم مادر! ... گفت: جانم
گفتم درد دارم! ... گفت: بجانم
گفتم خسته ام! ... گفت: پریشانم
گفتم گرسنه ام! ... گفت : بخور از سهمِ نانم
گفتم کجا بخوابم! ... گفت: روی چشمانم
...
اما یک بار نگفتم:
مادر من خوبم
شادم...!

همیشه از درد گفتم
و از رنج.....!

... مادر دوستت دارم♥
[/h]

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


پاسخ
#27

دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت :
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند : مبارک باشد
دخترک گفت : دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است

هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .
پاسخ
#28

حال عجیبی دارم این روزا؛
ابری شدم نزدیک بارونم!
چندتا بهارو بر نمی گردی؟
چن ساله درگیر زمستونم..
این زمستونم به یاد تو میمونم
برف و بارونم به یاد تو میمونم
هرچی میتونی نیا و تلافی کن
من تا میتونم به یاد تو میمونم...


این شعر حس بینهایت زیبایی داره ....

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


پاسخ
#29

وقتـی که سیــم حکــم کـند، زر خــدا شـود

وقتــــی دروغ داور هـــــر مــــاجــــــرا شـــود

وقتـــی هـوا، هـوای تنفس، هــوای زیست،

سرپوش مـرگ، بــر ســر صــدها صــدا شود

وقتـــی در انتــظار یکـــی پـــاره اســتـخـوان

هـنگـــامـــه‌ای زجــنبـش دُم هـا بپـــا شـود

وقتی به بوی سفره‌ی همسایه، مغز و عقل

بــی اختـیـار معــــده شــود، اشـــتها شــود

وقتــی کـه سوسـمار صـفـت پیـش ِ آفتــاب

یک رنگ، رنگ ها شود و رنگ ها شود. . .

وقتـی کــه دامـن شرف و نطفه گیـــرِ شرم

رجّــالــه خــیـــز گــــردد و پـتـیـاره زا شــود،

بـگـذار در بــزرگـی‌ ِ ایــــن منـجـلاب یـــأس

دنـیــــای مـــن بـه کـوچـکــی‌ انـــزوا شـود!

سیمین بهبهانی

"Philosophy is questions that may never be answered. Religion is answers that may never be questioned"
پاسخ
#30

khayyam نوشته: وقتـی کــه دامـن شرف و نطفه گیـــرِ شرم

رجّــالــه خــیـــز گــــردد و پـتـیـاره زا شــود،

این روزا هرچی شعر از خانم بهبهانی میخونم در مورد پتیاره و هوسبازی و عفت پاره پاره شده و دخترک ..... و .. هست.
بنظر من روش اشتباهی رو در پیش گرفته..



حالا من کی هستم که نظر میدم :-)

فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!


پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان