نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

موضوع بسته شده
رتبه موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

Nilftrondheim نوشته: مهربد عزیز من بالاخره به جایی که شما هستید رسیدم. یادته چقدر به تراهومنگرایی امیدوار بودم؟ آن مرحله چانه زنی من در مواجهه با حقیقت تلخ بود.
Kübler-Ross model - WiKi

حقیقت این است که شدیدا به گا رفته ایم. اگر گرمایش جهانی و نابودی تنوع زیستی حسابمان را نرسد، تکنولوژی های افسار گسیخته کار را تمام خواهند کرد. شما را به Efilism دعوت میکنم تا این سرنوشت شوم را به راحتی بپذیرید.

به هر روی در جایگاه کنش‌ورزی ما ناچار از گزیدن یک راهی هستیم و این دانسته‌ها که در این جُستار به آنها پرداخته‌ایم
و حسی که در پایان میدهد بیمانند به همان حسّی نیست که ناگهان درمیابیید این همه آدم دینداری که پیرامونتان میبینید
در یک توّهم به سر میبرند و آری, آفرینش و آفریدگار و جهان پس از مرگی در کار نیست..! ژرفای این حس اینبار تنها چند
برابر بیشتر است, زیرا خودفریبی در بستر تکنولوژی کمابیش جهانگستر است و اندک‌شمار کسانی شاید هرگز در زندگی‌اتان
ببینید که به این پرسمان, چنان که ما اینجا بدان پرداخته‌ایم, هرگز هتّا دمی اندیشیده باشند چه رسد به واکاوی و ژرف‌اندیشی و سرانجام, راهکاریابی و فرجام‌یابی.

ازینرو اگر شما هم توانسته‌اید در پس این همه دروغ و فریب و خودفریبی ببینید که تکنولوژی یک
ابرسازواره‌ی خودآماج و مهارگسسته است, پیش از هر چیز به خودتان باید آفرین بگویید که
توانسته‌اید از خودفریبی بپرهیزید و پذیرای واقعیت, هر اندازه تلخ یا ناخواستنی ولی همچنان واقعیت, باشید.

اینک, اینکه چگونه میتوان گام پسین را برداشت و چه دگرگونی‌هایی در زندگی شخصی, جهانبینی و سرانجام آماج
زندگی نهاد خود یک روند جداگانه را می‌پیماید و رویهمرفته شما نمیتوانید چیزی را از دست داده باشید چون کسیکه
هتّا پذیرای بی چون و چرای سرنوشت شوم میشود باز آزادتر و شادتر و خودباورتر از کسی‌ست که در زندان خودفریبی گرفتار است.

.Unexpected places give you unexpected returns

بنا بر سخن دکارت من می اندیشم پس هستم
مسله همین بودن است نوعش مهم نیست
همین فکر ویا ساحتی که قادر به درک و تحلیل است نشان بود است
حال من و یا ما در رایانه باشیم یا توهمی در ذهن یک فرد دیگر یا یک پروگرم ساده در یک ابر رایانه باز وجود است که مهم است

E419

عاقبت خاک گل کوزه گرانیم نازنین

احساسی که من بعد از درک این موضوع داشتم..باعث شد که روی همه کارهای دانشگاهیم تاثیر بزاره..بطوری که ازنوشتن مقالات مایوس شدم...انگار تلاش هام در جهت هر چه به جلو بردن ،سیستم هست..تحقق اهداف اون..یک زمانی دوست داشتم یک استاد موفق بشم و صدها مقاله علمی بنویسم ولی الان هرگاه می خوام دست به کار بشم حسی از این که ،بشر در این سیستم اینده ای نداره..تحقیقات علمی در جهت هر چه پیشبرد سیستم هست .... وجود من رو می گیره...

to understand the actual world as it is

not as we should wish it to be

is the beginning of wisdom

Transcendence نوشته: احساسی که من بعد از درک این موضوع داشتم..باعث شد که روی همه کارهای دانشگاهیم تاثیر بزاره..بطوری که ازنوشتن مقالات مایوس شدم...انگار تلاش هام در جهت هر چه به جلو بردن ،سیستم هست..تحقق اهداف اون..یک زمانی دوست داشتم یک استاد موفق بشم و صدها مقاله علمی بنویسم ولی الان هرگاه می خوام دست به کار بشم حسی از این که ،بشر در این سیستم اینده ای نداره..تحقیقات علمی در جهت هر چه پیشبرد سیستم هست .... وجود من رو می گیره...


چه خوب! بجای دور ریختن زندگی و زمان گرانبها برای پیشرفت سیستم دست ِکم دستِ کم زمانتان را
برای خودتان میتوانید کنار بگذارید, چه که هتّا تن‌پروری و خوشی بردن از زندگی به بیهوده‌ترین چهره
هنوز هوده‌مندتر از این است که جوانی و زندگی پای پیشبرد اهداف سیستم هزینه شود.

دریافت شما نیز درست است و هر چه ابزارها و سازواره‌های ساخته‌یِ آدمی پیشرفته‌تر میشوند بمانند دستانی میمانند که
گردن خودمان را سفت‌تر می‌فشرند و هر گامی که در راستای پیشرفت و بهکرد سیستم برداشته میشود این فشار را تنها شتاب میبخشد,
ولی نیز از آنجاییکه این فشار بسیار آهسته و پیوسته رخ میدهد کس نمیگیرد که این حسّ خفگی یک اندک ریز نیز برآمده‌یِ کوشش‌های
خود اوست و ترفند سیستم تکنولوژیک در این میان نیز در همین است که میگوید برای "رهایی از این فشار" چه بهتر که کس هدفمند زندگی
کند و بنشیند بپژوهد مقاله‌ی دانشیک بنویسد و به پیشرفت سیستم کمک کند تا حس و حال بهتری داشته باشد و زندگی اش را سودمند ببیند ..!


هر آینه, در پایان روز ما نمیتوانیم در برابر واقعیت وابدهیم و هر اندازه تلخ و ناخواستنی, واقعیت‌های
امر همین است که است و ما ناگزیر از آنیم که در این رهگذر تنها چاره بیاندیشیم و بکوشیم برون‌یافتی
برای آدمی, و دستِ کم برای خودمان داشته باشیم که این دوّمی بی گمان بالا شدنی‌ست.
راه ِیاری به آدمی نیز تنها و تنها از یک گذر میگذرد و آنهم انقلابی سترگ و زدن تودهنی و تیپّایی
به سیستم است تا همانجورکه کازینسکی نیز بخوبی گفته است, اگر خود انقلاب اینجا راهکار نبود
همینکه کوششی انقلابی برای سرنگونی سیستم میشود میتواند آنرا به راستای درست بیاورد.

در هر چهره‌ای, چه شما و چه دیگر دوست ما Nilftrondheim و شاید دیگر خوانندگان ناشناس اینجا بیگمان
نیاز به خردورزی بالا, منطق سفت و سخت و هوشی خوبی داشته‌اند که توانسته‌اند این گفتمان سنگین
را از سر بگذارند و از همینرو بجای وادادن در برابر سیستم بایستی از این ابزارهایی که در دست دارند
نخست و پیش از هر چیز برای بهکرد زندگی خویشتن و سپس در جایگاه دوّمینه, برای بهکرد
زندگی آدمی که خود این نیز بگونه‌ای همان بهکرد زندگی خویشتن است, بیشترینه ی بهره را بگیرند.

آنچه بخوبی روشن است, آگاهی به سازوکار یک فرآیند راه دگرگونی و واژگونی آنرا شدنی
می‌سازد و هر چه ما بیشتر به سازوکارهای سیستم و ترفند‌های آن آگاه بشویم, بهتر میتوانیم
از هرز رفتن و بازی خوردن خودمان پیش بگیریم و بهتر میتوانیم در برابر آنرا بازی بدهیم. کمترین بارآورد این
خودآگاهی این است که از افتادن در گرداب افسردگی و تن دادن به رفتارهای بسیار فراگیر خودویرانگرانه, همچون روی آوردن
به موّاد روانگردان یا جذب گروهک‌هایِ خردباخته‌ی فمینیسم و ماسکولیزم و نمیدانم گیاهخوار بآسانی میتوان جلوگیری کرد.

رویهمرفته در اینکه با این دانش چه میتوان و چه بایست کرد جای سخن بسیار است و شاید به آن بیشتر بپردازیم,
آنچه ولی در این میان سودمند است گسترش این آگاهی و درست کردن هسته‌ای متمرکز, آگاه, هوشمند و خردورز است
که کوشش‌های من در این انجمن و دیگری‌ها نیز در همین راستا بوده, که خود در پیروی از اندرز کازینسکی بوده‌اند.

.Unexpected places give you unexpected returns

ویدویی از کشف یک تیره‌ی‌ِ دست‌نخورده‌ی و به دور از شهرمندی مانده‌ی آمازونی:

Aislados: Tribu Zoé tribe (part 1) - YouTube

برخی از ادّعای پوچی که درباره‌ی زندگی نخستینیان میشود در این یک ساعت فیلم‌برداری و بازنمایی زندگی این تیره, بروشنی پوچ گشته‌اند:


۱. در تیره‌های نخستینی بیشتر از ۴۰ سال (گاهی ۲۰ سال!) نمی‌زیسته‌اند: به پیرزن ۸۰ ساله که جوان‌تر از زن ۶۰ ساله‌ی امروزین میماند نگاه شود.

۲. نخستینیان در برابر جانوران گوشت‌خوار دد بی‌دفاع بوده و در ترس همیشگی به سر میبرده‌اند: بسنده است کس نیم نگاهی به زندگی اینان بیاندازد تا سر در بیاورد چه کسی در "ترس" همیشگی, آنهم از بیکاری و سیه‌روزی و نداشتن اجاره خانه به سر میبرد!!

۳. زندگی نخستینیان هرکس برای خودش بوده و یارو از یک سنّی رد میشده از گرسنگی و نزاری و نبود یاری جان میداده است: به همکاری دوسویه و برستودنی میان هموندان این تیره نگریسته شود!

۴. در زندگی نخستینیان چماق و زورگویی بیداد میکرده است: زندگی بی اندازه آشتی‌آمیز و نبود هرگونه "رئیس" و بالاسر در این تیره‌ی آمازونی خود گواهی آشکار از این ژاژخایی.

۵. در زندگی نخستینی زنان ستم میدیده‌اند و زور میشنفته‌اند: به برابری شگفت‌انگیز! و چندهمسری مرد با چند زن و زن با چند مرد نگریسته شود.

.Unexpected places give you unexpected returns

خوب شاید این ها در بین همه تیره ها نبوده باشه(ممکن است که قبایل وحشی هم بوده باشند)...از یک نمونه که نمی شه نتیجه گرفت که زندگی نخستینی ها با طبیعت در یک

هارمونی کاملی بوده است...به غیر از این، انچه که من از فیلم دیدم وجود منابع غذایی سرشار ومنابع ابی به نسبت جمعیت کم هست که این ها می تونه عواملی باشه که جنگ

و ستیز و ...کاهش بده .
(البته این نمونه می تواند مثال نقصی برای ادعای کلی انها مبنی بر توحش و ترس و میانگین طول عمر 25 سال و...نخستینی ها باشه)

از طرف دیگر شاید کسانی که از توحش و ترس و..نخستینی ها صحبت می کنند به نوعی تحت تاثیر تصوری باشند که ما از انسان در صده های اخیر داشته ایم(جنگ ها و خونریزی

هاو ..)و این تصور را با چند درجه شدت به انسان های نخستینی هم تعمیم داده باشند.(بلاخره ما خودمون رو از اون ها اخلاقی تر و متمدن تر به حساب می اوریم و اگر ما انسان

های متمدن این گونه خونریز هستیم پس نخستینی ها باید به مراتب خونریزتر و اهل انسان کشی بیشتری بوده باشند).

از طرف دیگه ایده بازگشت به زندگی نخستینی ،فقط یک جابجایی فیزیکی نباید باشه..درحقیقت این مردم(نخستینی های این ویدیو) زبان ،فکر ،ایین و ذهن وروان خاص

خودشان رو دارند (که در پیوند با هارمونی بین انها و طبیعت است)..نمی شود از مردمی که زبانی مدرن(پست مدرن)و ذهن و روانی مدرن دارندتوقع داشت که در صورت

بازگشت (که به نظر بیشتر فیزیکی و یک واکنش به سیستم می باشد)،همان هارمونی نخستینی های موجود در این ویدیو را به وجود اورند.

to understand the actual world as it is

not as we should wish it to be

is the beginning of wisdom

Transcendence نوشته: خوب شاید این ها در بین همه تیره ها نبوده باشه(ممکن است که قبایل وحشی هم بوده باشند)...از یک نمونه که نمی شه نتیجه گرفت که زندگی نخستینی ها با طبیعت در یک

هارمونی کاملی بوده است...به غیر از این، انچه که من از فیلم دیدم وجود منابع غذایی سرشار ومنابع ابی به نسبت جمعیت کم هست که این ها می تونه عواملی باشه که جنگ

و ستیز و ...کاهش بده .
(البته این نمونه می تواند مثال نقصی برای ادعای کلی انها مبنی بر توحش و ترس و میانگین طول عمر 25 سال و...نخستینی ها باشه)

از طرف دیگر شاید کسانی که از توحش و ترس و..نخستینی ها صحبت می کنند به نوعی تحت تاثیر تصوری باشند که ما از انسان در صده های اخیر داشته ایم(جنگ ها و خونریزی

هاو ..)و این تصور را با چند درجه شدت به انسان های نخستینی هم تعمیم داده باشند.(بلاخره ما خودمون رو از اون ها اخلاقی تر و متمدن تر به حساب می اوریم و اگر ما انسان

های متمدن این گونه خونریز هستیم پس نخستینی ها باید به مراتب خونریزتر و اهل انسان کشی بیشتری بوده باشند).

...


درسته, و اگر به پژوهشمایه‌های کازینسکی که بسیار باریک‌تر و ژرف‌تر به زندگی نخستینیان پرداخته نگریسته شود,
دیدگاه درست‌تر و واقع‌بینانه‌تری از زندگی تیره‌های نخستینی و گوناگونی آنها میتوان برداشت نمود. این ویدیو تنها در
همان اندازه که نشان از بیهودگی سخنان فندسالاران و برخی از گفتگوهایی که در این جستار هم شده بود بدهد, بسنده میکرد.







نقل قول:از طرف دیگه ایده بازگشت به زندگی نخستینی ،فقط یک جابجایی فیزیکی نباید باشه..درحقیقت این مردم(نخستینی های این ویدیو) زبان ،فکر ،ایین و ذهن وروان خاص

خودشان رو دارند (که در پیوند با هارمونی بین انها و طبیعت است)..نمی شود از مردمی که زبانی مدرن(پست مدرن)و ذهن و روانی مدرن دارندتوقع داشت که در صورت

بازگشت (که به نظر بیشتر فیزیکی و یک واکنش به سیستم می باشد)،همان هارمونی نخستینی های موجود در این ویدیو را به وجود اورند.

بباید اینگونه نیست, زبان و دستآورد‌های دانشیک در کمتر از یک زادمان (نسل) میتوانند از
میان بروند و در نبود نیاز به هر چیز, مانند ماهیچه‌های بیکار, خود به خود آب رفته و ناپدید میشوند.

آماج اینجا نگاهی به برتری‌های زندگی نخستینیان در دو تراز فیزیکی و روانی به زندگی یک آدم امروزین بود.

.Unexpected places give you unexpected returns

تکنولوژی به شکل روزافزونی ،اسیب ها ی زیستی و اجتماعی اش گسترده تر می شود..به طوری که پذیرفتن این گفتمان هر روز معقول تر ، و ناتوانایی انسان از کنترل سیستم اشکارتر جالب اینجاست که مردم عادی هم امروزه به مشکلات برامده از تکنولوژی هر روز اگاه تر می شوند و اسیب های ان را بیشتر حس و درک می کنند... اعتیاد به اینترنت یکی از ان مسایلی است که تقریبا اکثریت افراد به ان مبتلا هستند...حال فرض کنید با پیشرفت تکنولوژی (مثلا virtual reality) ما با پدیده ای به مراتب اعتیاداورتر روبه رو شویم،در چنین شرایطی فکر کنم اکثریت افراد به شکل کاملی از زندگی واقعی فاصله گرفته و در دنیای مجازی غرق بشوند.نگاه کردن به دورنمای بسیاری از این تکنولوژی ها واقعا هولناک می باشد ..

to understand the actual world as it is

not as we should wish it to be

is the beginning of wisdom

Transcendence نوشته: نگاه کردن به دورنمای بسیاری از این تکنولوژی ها واقعا هولناک می باشد ..

کمتر کسی به این چیزها میتواند هتّا بیاندیشد, زیرا زندگی مدرن همه را گرفتار و در بند روزوارگی فرو برده است.

.Unexpected places give you unexpected returns

Mehrbod نوشته: کمتر کسی به این چیزها میتواند هتّا بیاندیشد, زیرا زندگی مدرن همه را گرفتار و در بند روزوارگی فرو برده است.
مردم عادی کوچه و بازار که مشغول زندگی و کار و زن و بچه هستند و اصلا نه به این مسایل علاقه مند هستند و نه شاید در صورت مطرح کردن متوجه بشوند.
دانشگاهیان ،مشغول پیشبرد اهداف علمی هستند و اینده و رفاه و اسایش و امنیت وازادی ادم رو در هرچه پیشبرد بیشتر علم و فناوری می بینند .
سیاست مداران هم چنان مشغول جنگ قدرت هستند که بعید می دانم در این گیرو دار اهمیتی به این مسایل بدهندو بدتر هم اینکه شاید بوجه های میلیاردی رو برای پیشرفت و توسعه سلاح های پیشرفته صرف کنند.
دین مداران مشغول مذهب و جدیدا همگی عارف و مشغول سیرو سلوک و دقدقه هایشان تکرار و توجیه مکررات بی حاصل .
فعالان اجتماعی و فعلان حقوق مرد و زن .....همگی مشغول ،سرگرم و نهایتا همه تلاش هایشان هیچ نیست جز هرچه هماهنگ تر شدن وسازگارتر شدن باسیستم.
بلاخره هرکسی در هرجایی به مسایلی سرگرم هست .
البته من مخالفت هایی رو با جنبه های منفی تکنولوژی بعضا دیده ام که مطرح میشه ولی غالبا با پاسخ هایی مثل ..این ترس شما ترس از ناشناخته هاست ..این ترس از تغییر هست..یا جنبه های منفی تکنولوژی با پیشرفت تکنولوژی برطرف می شه!! یا تکنولوژی مثل چاقو می مونه اگر خوب باشیم به کسی اسیب نمی رسه و تنها یک وسیله هست.....به نوعی این مخالفت ها رو بی اثر می کنه..
مسئله اخر اینکه..ویدیوهایی که قرار داده بودید تصور من رو در مورد بسیاری از باورهام راجع به شناخت انسان تغییر داد!!تصورر نمی کردم ادم هایی رو ببینم که از ادم بودن خودشون اصلا شرمگین نباشند و یا بدون زور و ارعاب این چنین زندگی مسالمت امیزی داشته باشند.

to understand the actual world as it is

not as we should wish it to be

is the beginning of wisdom
موضوع بسته شده


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان