04-28-2015, 11:00 AM
یه عده میرن توی سایتها و منابع دینی و اینها میان میگن جواب فلان شبهات داده شده!
البته این به دانش و آیکیوی طرفها هم بستگی داره که بفهمن بعضی از این جوابها خودشون مغلطه هستن و جواب واقعی به اصل مسئله نیستن. اصولا دین و مذهب توده ها خودش سیستم تفکر و نحوهء استدلال و منطق آدم رو خراب میکنه و بنابراین عجیب نیست که این افراد مغلطه رو بجای جواب منطقی میگیرن.
و اما یک مثالی که منو بر این داشت که این بحث رو مطرح کنم براتون بزنم.
سوال/شبهه/ایراد: چرا خداوند برای گناهان محدود عذاب نامحدود وضع کرده؛ آیا این عدالته؟
جوابی که یکی لینکش رو به بنده داد در این سایتهای پاسخگویی به سوالات دینی و اینها و بنده شخصا اون جواب رو خوندم توی این مایه بود که بله عذاب درواقع تجسم خود گناه هست نه اینکه مثلا آتشی چیزی باشه و خدا یا هر نیرو و موجود خارجی بخواد اون افراد رو تا ابد شکنجه کنه، و به این شکله که این رنج ابدی از مواجهه با خود گناهان و مسئولیت شخصی/عذاب وجدان ناشی میشه و این حرفا.
اما خب مشکل این جواب چیه؟ بنظر من این جواب درواقع جواب نیست و خودش یک مغلطه است. از انواع مغلطه هایی که در ادعاهای ادیان توده ها دیده میشه!
مغلطه بخاطر اینه که بجای پاسخگویی به اصل سوال که آیا این عدالت است، اومده و مکانیزم عمل رو بجای اینکه اصولا خود عمل/واقعیت آیا قابل پذیرش/مناسب هست یا نه جا زده!
بحث اینه که اصلا حالا هرچی، ما دنبال مکانیزم نیستیم، ما میگیم اینکه موجودی در جهانی که خالق قادر مطلق مهربان و خیرخواه و کریم و این حرفها خلق کرده بخاطر گناهانی که طبیعتا و مسلما محدود هستن، چون توسط یک موجود محدود انجام شدن، هرچه هم بزرگ باشن بهرحال بازم محدود هستن، مثلا از نظر شدت و زمان، و هیچ چیزی که از یک مخلوق محدود سربزنه نمیتونه مطلق و بینهایت باشه؛ مطلق و بینهایت فقط در توان و ماهیت خود خداست. پس اینکه این موجود بخاطر این اشتباهات و گناهان محدود رنجی شدید و بینهایت (ابدی) بکشه، درست نیست، منصفانه نیست، حالا مکانیزم هرچی میخواد باشه، بهرحال این جهان و این مکانیزم ها رو هم کسی جز همون خالق قادر مطلق خلق نکرده و بر طراحی و کنترل اونها قادر مطلق بوده و هست و اگر جهان هستی نقصی داره و نمیتونه عدالت و انصاف رو رعایت کنه اگر محدودیتی داره در این زمینه، این نقص و محدودیت اول و آخر به خود خالق برمیگرده!
این مسئولیت خداست، نقش خداست، ماهیت خداست، که عدالت و همچنین رحمت رو در جهانی که خودش آفریده تامین کنه و نمیتونه تقصیر رو گردن محدودیت و طرز عمل خود مکانیزم هایی بندازه که خودش خلق کرده و بر کنترل اونها قادر مطلق است. اگر چیزی درست نیست، پس خدا نباید اجازه بده که رخ بده، و بر این امر ناتوان نیست. بحث سر درستی و نادرستی است، اون چیزی که وجدان میگه، یعنی خود شما خودت رو بذار جای کسی که میتونه شخصی رو که داره بخاطر گناهانش رنج مداوم میکشه از این رنج نجات بده. آیا این کار رو نمیکنی؟ من باشم میکنم! اونوقت خدا چطور نمیکنه؟ من میگم مگر این فرد چه کرده حالا هرچی بوده باشه بهرحال یک چیزی در غایت خودش محدود بوده و مطلق و بینهایت نبوده که این فقط در حد خود خداست، پس اگر مجازاتش رو کشید بقدر کافی دیگه بسه و با عدالت و رحمت، با وجدان حتی یک بشر، با عقل، سازگار نیست که این مجازات بی حد و بی نهایت/ابدی باشه و تقصیر رو بندازیم گردن مکانیزم مجازات بگیم نمیشه جلوش رو گرفت! پس قدرت مطلق خاصیتش چیه، مسئولیتش چیه چکارس این وسط چکاره بوده از اول؟! اون قدرت مطلقی که جهانی رو که درش ظلم بشه عدالت و رحمت نقض بشه درست میکنه، باید قدرت چرند مطلق نامید نه قدرت خیر مطلق!
یک بچه ای یک اشتباهی میکنه از پشت بام میفته، چه میدونم تصادف میکنه، یک عمر فلج میشه. آیا این عدالت بوده که فقط بخاطر همون یک اشتباه یک عمر علیل بشه رنج و محرومیت بکشه؟ همون اشتباه رو هزاران دیگه مرتکب میشن ولی چنین بلایی سرشون نمیاد. هیچ انسان عاقل و باوجدانی هم نمیگه که مجازات چنین اشتباهی اینه و این درسته و با عدالت و رحمت جوره! این رو باید خود خدا پاسخگو باشه. حتما یک علت دیگری داره. این محدودیت ماده رو، این واقعیت های جهان رو، طور دیگری تعریف کردن و تحویل دادن که نشد جواب اینکه پس عدالت و رحمت و قدرت مطلق چه شد!
اگر قرار بود ما بگیم خب این واقعیته، این جهان ماده است اینطوریه دیگه نمیشه کاریش کرد، این مکانیزم اینطوری هست که خب میفته بدشانسی میاره نخاعش صدمه میبینه میدونید که دیگه نمیشه درستش کرد شما خودتون مگه میتونید درستش کنید، این میشه توجیه و مکانیزم و واقعیت موجود رو بجای پاسخ اصل مسئله جا زدن و صورت مسئله رو گم و مخدوش کردن.
البته این به دانش و آیکیوی طرفها هم بستگی داره که بفهمن بعضی از این جوابها خودشون مغلطه هستن و جواب واقعی به اصل مسئله نیستن. اصولا دین و مذهب توده ها خودش سیستم تفکر و نحوهء استدلال و منطق آدم رو خراب میکنه و بنابراین عجیب نیست که این افراد مغلطه رو بجای جواب منطقی میگیرن.
و اما یک مثالی که منو بر این داشت که این بحث رو مطرح کنم براتون بزنم.
سوال/شبهه/ایراد: چرا خداوند برای گناهان محدود عذاب نامحدود وضع کرده؛ آیا این عدالته؟
جوابی که یکی لینکش رو به بنده داد در این سایتهای پاسخگویی به سوالات دینی و اینها و بنده شخصا اون جواب رو خوندم توی این مایه بود که بله عذاب درواقع تجسم خود گناه هست نه اینکه مثلا آتشی چیزی باشه و خدا یا هر نیرو و موجود خارجی بخواد اون افراد رو تا ابد شکنجه کنه، و به این شکله که این رنج ابدی از مواجهه با خود گناهان و مسئولیت شخصی/عذاب وجدان ناشی میشه و این حرفا.
اما خب مشکل این جواب چیه؟ بنظر من این جواب درواقع جواب نیست و خودش یک مغلطه است. از انواع مغلطه هایی که در ادعاهای ادیان توده ها دیده میشه!
مغلطه بخاطر اینه که بجای پاسخگویی به اصل سوال که آیا این عدالت است، اومده و مکانیزم عمل رو بجای اینکه اصولا خود عمل/واقعیت آیا قابل پذیرش/مناسب هست یا نه جا زده!
بحث اینه که اصلا حالا هرچی، ما دنبال مکانیزم نیستیم، ما میگیم اینکه موجودی در جهانی که خالق قادر مطلق مهربان و خیرخواه و کریم و این حرفها خلق کرده بخاطر گناهانی که طبیعتا و مسلما محدود هستن، چون توسط یک موجود محدود انجام شدن، هرچه هم بزرگ باشن بهرحال بازم محدود هستن، مثلا از نظر شدت و زمان، و هیچ چیزی که از یک مخلوق محدود سربزنه نمیتونه مطلق و بینهایت باشه؛ مطلق و بینهایت فقط در توان و ماهیت خود خداست. پس اینکه این موجود بخاطر این اشتباهات و گناهان محدود رنجی شدید و بینهایت (ابدی) بکشه، درست نیست، منصفانه نیست، حالا مکانیزم هرچی میخواد باشه، بهرحال این جهان و این مکانیزم ها رو هم کسی جز همون خالق قادر مطلق خلق نکرده و بر طراحی و کنترل اونها قادر مطلق بوده و هست و اگر جهان هستی نقصی داره و نمیتونه عدالت و انصاف رو رعایت کنه اگر محدودیتی داره در این زمینه، این نقص و محدودیت اول و آخر به خود خالق برمیگرده!
این مسئولیت خداست، نقش خداست، ماهیت خداست، که عدالت و همچنین رحمت رو در جهانی که خودش آفریده تامین کنه و نمیتونه تقصیر رو گردن محدودیت و طرز عمل خود مکانیزم هایی بندازه که خودش خلق کرده و بر کنترل اونها قادر مطلق است. اگر چیزی درست نیست، پس خدا نباید اجازه بده که رخ بده، و بر این امر ناتوان نیست. بحث سر درستی و نادرستی است، اون چیزی که وجدان میگه، یعنی خود شما خودت رو بذار جای کسی که میتونه شخصی رو که داره بخاطر گناهانش رنج مداوم میکشه از این رنج نجات بده. آیا این کار رو نمیکنی؟ من باشم میکنم! اونوقت خدا چطور نمیکنه؟ من میگم مگر این فرد چه کرده حالا هرچی بوده باشه بهرحال یک چیزی در غایت خودش محدود بوده و مطلق و بینهایت نبوده که این فقط در حد خود خداست، پس اگر مجازاتش رو کشید بقدر کافی دیگه بسه و با عدالت و رحمت، با وجدان حتی یک بشر، با عقل، سازگار نیست که این مجازات بی حد و بی نهایت/ابدی باشه و تقصیر رو بندازیم گردن مکانیزم مجازات بگیم نمیشه جلوش رو گرفت! پس قدرت مطلق خاصیتش چیه، مسئولیتش چیه چکارس این وسط چکاره بوده از اول؟! اون قدرت مطلقی که جهانی رو که درش ظلم بشه عدالت و رحمت نقض بشه درست میکنه، باید قدرت چرند مطلق نامید نه قدرت خیر مطلق!
یک بچه ای یک اشتباهی میکنه از پشت بام میفته، چه میدونم تصادف میکنه، یک عمر فلج میشه. آیا این عدالت بوده که فقط بخاطر همون یک اشتباه یک عمر علیل بشه رنج و محرومیت بکشه؟ همون اشتباه رو هزاران دیگه مرتکب میشن ولی چنین بلایی سرشون نمیاد. هیچ انسان عاقل و باوجدانی هم نمیگه که مجازات چنین اشتباهی اینه و این درسته و با عدالت و رحمت جوره! این رو باید خود خدا پاسخگو باشه. حتما یک علت دیگری داره. این محدودیت ماده رو، این واقعیت های جهان رو، طور دیگری تعریف کردن و تحویل دادن که نشد جواب اینکه پس عدالت و رحمت و قدرت مطلق چه شد!
اگر قرار بود ما بگیم خب این واقعیته، این جهان ماده است اینطوریه دیگه نمیشه کاریش کرد، این مکانیزم اینطوری هست که خب میفته بدشانسی میاره نخاعش صدمه میبینه میدونید که دیگه نمیشه درستش کرد شما خودتون مگه میتونید درستش کنید، این میشه توجیه و مکانیزم و واقعیت موجود رو بجای پاسخ اصل مسئله جا زدن و صورت مسئله رو گم و مخدوش کردن.