12-04-2012, 08:27 PM
مهربد میخوای پارسی گپ بزنی، بزن ولی دیگه چرا نوشتاری گپ میزنی؟
viviyan نوشته: مهربد میخوای پارسی گپ بزنی، بزن ولی دیگه چرا نوشتاری گپ میزنی؟
Alice نوشته: کژخوگرفتگی که نداریم ؛ برای شادمانی میکشیم !
( اکنون بگو نخست همه همین را میگویند )
کژخوگرفتگی = اعتیاد
شادمانی = تفریح
Alice نوشته: باشه ! هستم امشب ؛
Anarchy نوشته: نمیدونم من مشکل دارم یا بقیه، واقعا خیلی لذت بخشه؟
Mehrbod نوشته: زیرگردآیه آیینهای زندگی (rituals) میرود. یک چیزی در همه ما هست که از انجام دادن آیینها لذت میبریم: آیین بیرون رفتن از رستوران و سیگاری دود کردن.
یا آیین بیرون رفتن از دوستان و قلیانی کشیدن.
Anarchy نوشته: ممد جان شما بگو این خوراک برای کی هست؟ برای یه مشت بی سواد و نفهم و گرنه اونی که باید بفهمه میدونه چیز مهمی نیست...پس این بهونه نباشه یه بهونه دیگه و این اتفاق اصلا مورد مهمی نیست!!!
Alice نوشته: نه ؛ هستیم !
--
دوستان گاهی افسوس میخورم ؛ فاروم ما یک اسلامیست ندارد تا گره های روانیمان را
بر سرش خراب کنیم ! همه شیرینی فاروم به کودن های اسلامیست است ؛ تنها یک
"حزب الله" را داریم که آن هم با گمان ِ بیگمانی از خودمان است و برای لودگی و شیرین
کاری اسپم میکند ! به قول مهربُد :
رویهمرفته من دو راه برای بیرون ریختن گره های روانی ام دارم : یکی وسیله های
بازی و جیغ و فُغان در پارک ارم و ... ، دیگری گفت و ستیز با دوستان اسلامیستم ؛
جگرم خنک می شود زمانیکه الله را برایشان دود میکنم می فرستم هوا !