11-22-2013, 10:08 PM
Mehrbod نوشته: گیرا نیست؟ در گذشته اینجور میسَهد که کارها را به یک روال ویژهای میانجامیدهاند, اگر چامهمیسُرودید, میبایستی آهنگ و شیوهیِ از پیش پذیرفته شدهای را
میدنبالید, ولی با پسانوینگرایی همهیِ چیزها بیشتر و بیشتر درآمیخته میشوند, نمونه همینکه چامه میتواند بی آهنگ و پساوند باشد و همچنان چامه خوانده شود.
در همین راستا هم نوشتاری میخواندم از دگرش شیوهیِ داستانگو (راوی, narrator) در ادبسار نوین انگلیسی, که انگار در گذر چند دههیِ پیش این هم دچار
دگرگونهایِ فراوانی شده. ب.ن. در ادبسار کهن داستانگو یک شیوهیِ داستانگویی (لحن) یکنواخت و سومکسی را داستان میداشته ولی امروز
نوآوریهایِ بسیار بیشتری دیده میشود, جوریکه هتّا گاه چند شیوهیِ گوناگون همزمان با هم به کار میروند, یک چیزی در مایههایِ همان چامهیِ نو!
پارسیگر
خیر
ما پیش از این 100 سال اخیر که برخی با توجه به آشنایی با ادبیات غرب آمدند و تقلید کردند و به اصطلاح شعر نو گفتند، در زبان پارسی و در ادبیات پارسی نوشتارهای موزون پر از احساسات و .. داشته ایم که هیچ گاه آن را شعر نخوانده اند
شعر ار روز آغازش چند ویژگی داشته که داشتن وزن یکسان و قافیه دوتا از ویژگی های بنیادین اش بوده. شما می توانید این نوشتارهای موروزن زیبا! را که البته ارزش ادبی هم دارند چیز دیگری بنامید ولی شعر ویژگی هایی داشته از گذشته های دور و حقیقت تاریخی همین است
حتی اگر همه ی مردم امروز بگویند نه خیر ما به نوشتار موزون اینچنینی شعر می گوییم باعث نمی شود حقیقت تاریخی را در نظر نگیریم. حقیقت تاریخی با بررسی اشعار (نوشته هایی که به شعر اشاره داشته اند) می گوید این نوشتارها که ورزن یکسان و قافیه ندارد شعر نیست و کسی هم که این نوشتارها را می نوسد شاعر نیست
مانند این است که زمانی که دوربین به میان آمد شماری که توانایی نگارگری نداشته اند بیایند و بگویند این نگارگری نو است (به جای عکاسی)