10-05-2012, 05:19 PM
Russell نوشته: البته مهربد جان بگمانم دخترها بیشتر به بیولوژی و جامعه شناسی علاقه داشته اند از دید گرایش آکادمیک اگر درست خاطرم باشد.
قاعدتا باید داشته باشند، ولی نام چندانی از زنان به ویر من نمیاید، بیشتر همبودشناسی امروز در همان فرگشت و پِیشناسی (neuroscience) نهفته.
دومی نزدیکی بسیاری به رایانه و مزداهیک دارد (که گرایشی در زنان نمیبینیم)، فرگشت را هم نمیدانم چرا به سوی آن نمیروند یا از implementation های مهادین آن سردر نمیاورند.
برای بار چندم ناگفته نماند، سخن درباره آمار و "بیشتر زنان" است، اگرنه همین «هلن فیشر» که اینجا « فراموشیـــ... » از وی نوشتاری آوردم یک زن است و رشته کاریاش «مردمشناسی - Anthropology» و بسیار هم برگزیده.
ولی دوباره، چرا این اندازه شماره زنان کم است؟
Russell نوشته: چرا مهربد جان،نمیشود منکر شد که بخش نه چندان کوچکی مثلا در تفاوت بین زنان در افغانستان و فرانسه مثلا که امیر گرامی هم گفت ناشی از همین دادن گزینه استقلال است،حتما لازم نیست که فاصله را از میان ببرد ولی همین که آنرا کم میکند آنرا خوب و لازم میکند.
من که نگفتم استقلال بد است، باید داشته باشند و بیشتر هم باید شود، ولی در «ناز کردن» دگرش چندانی دیده نمیشود!
روی هم رفته سرشت زنان (فرگشتیک) در اینجا «ناز کردن» است و از سخنان این جُستار هم من گمان نمیکنم در آن دگرشی پدید بیاید،
ولی بدید من خودآگاهاندن پسرها در این زمینه بایسته است تا بتوانند از رفتار در رویه «متناقض» دخترها سردرآورده و سرخورده نشوند.
از سوی دیگر اگر دختران هم نخواستند یا نتوانستند رویکردشان را بدگرانند، پسرها باید در زمینه دروغگویی بناچار بهتر کار کنند، چراکه چنانکه
در جُستار « مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟ » گفته بودیم، پیروی از یک قانون/هنجاری تنها زمانی درست است که پشتوانه منطقی/اخلاقی داشته باشد، اگرنه باید آن را دور زد.
.Unexpected places give you unexpected returns