09-21-2012, 04:44 PM
Alice نوشته: دخترها چه دروغی دارند بگویند ؟ پسرها با اصرار خودشان سمت آنان می آیند ! دختر چه دروغی دارد بگوید؟
من تا به حال دروغ نگفته ام ؛ هرکه به سمت من می آید با اصرار و پافشاری خودش است ؛ من نیازی نمی بینم دروغ بگویم ! شما به قول خودتان برای نزدیکی ناگزیرید دروغ بگویید نه ما !
مسلم همه را به کیش خود پندارد...
ببینید اینجا سخن از نیاز فرگشتیک است که هم دختر و هم پسر میخواهند با یکدیگر نزدیکی و همخوابگی بکنند،
پس اینجور هم نیست که اگر هیچ پسری به سوی هیچ دختری نرود، دخترها نیز هیچ کوششی برای بدست آوردن پسرها نکنند.
از سوی دیگر، ما که نگفتیم همه دروغ میگویند، گفتیم هم دختر هم پسر به یکدیگر دروغ میگویند - از آمار
نمیشود فرجامگیری شخصی کرد - اگرنه خود من هم که بالا گفتم، دوستان پسری دارم که دروغ نمیگویند.
آرایش هم گفتیم یک نمونه خوب از دروغگویی دختران بشمار میرود:
در کنار آن، این همه عملهای زیبایی و بینی و .. و در کنار آن رژیم گرفتن سخت و ده هزار جفت کفش - آنهم پاشنه بلند! - و لباسهای
گوناگون و ابزارهای بسیار و فراوان برای آرایش و زیبا کردن لبها و نمیدانم سایه چشم کشیدن و ابرو برداشتن و .. اگر دروغگویی نیستند، پس چی هستند؟
Alice نوشته: بر چه اساسی این نتیجه را گرفتید ؟
بر هیچ اساسی
پس اکنون داستان واروونه شد؛ مردان دروغ میگویند و در یک رابطه تنها به س* می اندیشند یا به قول شما درباره احساسشان دروغ میگویند ! این خود گواه پَست بودن آنان (نه همه) است ؛ روی سخن من هم شما نیستید (جسارت نشود من برای شما احترام قائلم) کلی میگویم !
من همینکه میگویند پسرها بدنبال سکس هستند را نادرست میدانم، پسرها به دنبال «دختر» هستند، نه سکس تنها.
خود من نمونه نقضی بر این «سکسپرستی» هستم، چرا که براستی از سکس لذت زیادی نمیبرم، ولی از دوستی و اینکه دخترها شیفته من
باشند و آغوش گرم و دلپذیر یک دختر را داشته باشم و روی هم رفته فرایند دوستی و گردش و بازیگوشی و دوری و دلتنگی و اینها را بسیار
بیشتر از خود سکس دوست دارم و لذت میبرم. از «در رابطه بودن» و گیرا بودن خودم لذت میبرم و به من انرژی و انگیزه زیادی در زندگی میدهد.
سکس تنها در جایگاه «بالاترین تراز نزدیکی» کاربرد داشته و در کنار کارهای بالا، اگر زیادهروی نشود به فرایند دوستی آماج و راستا میدهد: کَس همه اینکارها
را کرده و لباسها را پوشیده و گردشها را میکند و ... تا سرانجام با بانجام آوردن «همخوابگی سپنتا (مقدس)»، به همه فرایند آماج (هدف) داده باشد.
در کنار همه این سخنان، ما اصلا چیزی بنام «دروغ سپید» هم داریم. برای نمونه زمانیکه دوست شما سرحال نیست و به
خودش نرسیده شما برگردید بگویید: «چرا اینقدر بیریخت شدی» بهتر است یا اینکه بدروغ بگویید: «چه خوشگل شدی امروز»؟
شما که نمیخواهید بگویید در زندگی هرگز از این دروغهای سپید به نزدیکان یا دوست پسرتان نمیگویید!؟
.Unexpected places give you unexpected returns