10-18-2013, 09:13 AM
درود
پژوهشگران براین باورند كه ساختار نژادی یك قوم به پیروی از شرایط مكانی و زمانی تغییر می كند ؟ از نظر تجربی ثابت شده عواملی نظیر موقعیت جغرافیائی . آب و هوای منطقه ای . شرایط زیست محیطی . میزان بارندگی . نورآفتاب . نوع خوراك . حاصلخیزی زمین . فراهم بودن نیازهای مادی و معنوی و دیگر عوامل ریز و درشت درشكل گیری و یا استحاله نژادی دخالت دارند .
بنابراین موهبت رشد و پیشرفت جوامع به پارامترهائی بستگی دارد كه از كنترل انسان خارج است . در واقع فرهنگ ملتها ریشه در ساختار نژادی دارد و ساختار نژادی ریشه در شرایط مكانی و آب و هوائی . مثلا اگر اسكیموها را با ساكنان قاره آفریقا مقایسه كنیم . این سئوال پیش می آید كه آیا تفاوت محیط زیست بوده كه دو نژاد متفاوت پرورده ؟ یا تفاوت نژادی آنها را به دو محیط زیست دلخواه كشانده ؟
بدیهی است كه فرض اول درست است . بعبارت دیگر ویژگی نژادی ریشه در محیط زیست دارد . انسان در ارتباط با محیط زیستش آن شده كه هست . مثلا رنگ تیره بومیان آفریقائی واكنش پوست بدن آنها در برابر تابش شدید آفتاب بوده است . ( بخاطر تراكم ملانین ها در پوست تا مقاوم شود ) . این صفت گرچه اكتسابی است اما طی چند نسل به صفت ژنتیكی تبدیل شده .
اگر یك گروه سفید پوست اروپائی به منطقه هاره آفریقا مهاجرت كند . پس از چند نسل رنگ پوستش به تیرگی می گراید . در واقع آب و هوا ی گرم آفریقا سبب پرورش نژادسیاه و جثه درشت آنها می گردد. در حالیكه سرزمین معتدل و حاصل خیز اروپا نژاد سفید و خوش استعداد را پرورش داده است .
این سئوال كه آیا نژادهای برتر بوده اند كه ابتدا نقاط خوش آب و هوا و حاصلخیز را تصرف كرده اند . یا آب و هوای خوب و سرزمین زرخیز توانسته نژاد برتر پرورش دهد ؟ به عبارت دیگر آیا هوشمندی اروپائیان سبب شده كه سرزمین اروپا را تصرف كنند . یا سرزمین خرم و معتدل اروپا سبب تیز هوشی اروپائیان شده ؟ فلسفه پیدایش مرغ و تخم مرغ پیش می آید .
پژوهشگران براین باورند كه ساختار نژادی یك قوم به پیروی از شرایط مكانی و زمانی تغییر می كند ؟ از نظر تجربی ثابت شده عواملی نظیر موقعیت جغرافیائی . آب و هوای منطقه ای . شرایط زیست محیطی . میزان بارندگی . نورآفتاب . نوع خوراك . حاصلخیزی زمین . فراهم بودن نیازهای مادی و معنوی و دیگر عوامل ریز و درشت درشكل گیری و یا استحاله نژادی دخالت دارند .
بنابراین موهبت رشد و پیشرفت جوامع به پارامترهائی بستگی دارد كه از كنترل انسان خارج است . در واقع فرهنگ ملتها ریشه در ساختار نژادی دارد و ساختار نژادی ریشه در شرایط مكانی و آب و هوائی . مثلا اگر اسكیموها را با ساكنان قاره آفریقا مقایسه كنیم . این سئوال پیش می آید كه آیا تفاوت محیط زیست بوده كه دو نژاد متفاوت پرورده ؟ یا تفاوت نژادی آنها را به دو محیط زیست دلخواه كشانده ؟
بدیهی است كه فرض اول درست است . بعبارت دیگر ویژگی نژادی ریشه در محیط زیست دارد . انسان در ارتباط با محیط زیستش آن شده كه هست . مثلا رنگ تیره بومیان آفریقائی واكنش پوست بدن آنها در برابر تابش شدید آفتاب بوده است . ( بخاطر تراكم ملانین ها در پوست تا مقاوم شود ) . این صفت گرچه اكتسابی است اما طی چند نسل به صفت ژنتیكی تبدیل شده .
اگر یك گروه سفید پوست اروپائی به منطقه هاره آفریقا مهاجرت كند . پس از چند نسل رنگ پوستش به تیرگی می گراید . در واقع آب و هوا ی گرم آفریقا سبب پرورش نژادسیاه و جثه درشت آنها می گردد. در حالیكه سرزمین معتدل و حاصل خیز اروپا نژاد سفید و خوش استعداد را پرورش داده است .
این سئوال كه آیا نژادهای برتر بوده اند كه ابتدا نقاط خوش آب و هوا و حاصلخیز را تصرف كرده اند . یا آب و هوای خوب و سرزمین زرخیز توانسته نژاد برتر پرورش دهد ؟ به عبارت دیگر آیا هوشمندی اروپائیان سبب شده كه سرزمین اروپا را تصرف كنند . یا سرزمین خرم و معتدل اروپا سبب تیز هوشی اروپائیان شده ؟ فلسفه پیدایش مرغ و تخم مرغ پیش می آید .