05-13-2011, 10:59 AM
مهربد نوشته: من فکر میکنم دوستان دیگر نگر بالا را درست برداشت نکردند، اما من نمود آنچه در بالا گفته شد
را زندگی به خوبی میبینم. خردگرایانی که در دانش و هوش بسیار سرتر از دیگران هستند، در پوشش
و رفتار و شیوه برخورد خود با اطرافیان ضعفهای شخصیتی بسیاری دارند و معمولا آن اندازه در
بحثهای فکری غرق شدهاند که به چیزهای زمینیتر مانند ظاهر، جسم و درآمد خود اهمیتی نمیدهند.
ویژگیهای بدتری نیز میان خردگرایان به چشم میخورد، فکر میکنم همه دوستان با این امر که آدمهای
سبکسر و نادان همواره از خود مطمئن هستند و خردگرایان همواره در گمانهزنی و شک به سر میبرند موافق باشند.
از دیدگاه خردگرایی و منطق، روشن است که ما نمیتوانیم درباره هر چیزی مطمئن باشیم،
نمیتوانیم حتی به خوبی درباره یک آواتار و مفهوم نماد پشت آن از خود مطمئن باشیم، ولی
نبایستی پروانه اینکه این مطمئن نبودن ما را به منفعل بودن و سکون بکشاند را نیز به خود بدهیم.
به نظرم مطالعه فلسفه و فلسفی فکر کردن میتونه شخصیت یک خردگرا رو منزوی و غیر اجتماعی و برزخی کنه.
یک مسلمان وقتی بشه یک لامذهب , منطقیه که نظم فکری و زندگیش بهم میریزه ولی کم کم این نظم به حالت عادیش برمیگرده.
اما گرفتار فلسفه شدن هست که همه ی زندگی فرد رو تبدیل میکنه به سوال و شک های سنگین و فرد رو ممکنه یک عمر بین زمین و هوا نگه داره و دست اخر هم نتیجه ای به بار نیاره.
برای همین من یکی که از فلسفه و فلسفه بافی فراریم!
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد