12-28-2012, 10:29 AM
Russell نوشته: اینچیزی که شما در مقابل میگویید یکنوع همان لوح سفید بودن انسانهاست.مانند این است که من بگویم انسانها بدلیل فرگشتی گرایش به سکس دارند بعد کسی بگوید یکسری انسانها میروند راهب میشوند اصلا سکس ندارند.مغز انسان هم اینجور نیست که غریزه یکطرف باشد یکطرف خرد و تمدن باشد،این مغز فرگشت یافته و لایه لایه روی هم چیده شده و مغز ما از دوزیستان هم یادگاری دارد.وقتی دلیل فرگشتی اینکه مثلا چرا ما شیرینی دوست داریم یا از تاریکی یا مار و عقرب میترسیم را میگوییم من ندیده ام کسی بگوید که اینها برای گذشته است و امروز چنین چیزی نیست و... ولی وقتی از تفاوت مغز زن و مرد سخن میگوییم یا علت فرگشت عشق رمانتیک و تفاوت گرایش جنسی و... اینها نادرست میشوند و در برابرشان مقاومت میشود.اساسا اگر چنین باشد باید قید بررسی رفتار انسانی را بکل بزنیم بگوییم همه چیز در همه حالت در انسانها به یک اندازه محتمل است و 50-50 قید روانشناسی و درک رفتار و گرایشات انسان را بکل بزنیم.نه...
من نه منکر مسائل فرگشت شدم و نه منکر تفاوت بین رفتار های جنسی نر و ماده.
تمام تمرکز من براین هست که رفتارهایی که ما به نام مردانه -زنانه میشناسیم در طول زمان به این شکل به دست مارسیدند و چه بسا شدید تر از این میبودند اما به دست انسان و تمدن از شدتشان کاسته شده و تغییر ماهیت داده.
بنا براین اینکه رفتارهای جنسی زنان ومردان را امری طبیعی و غیر قابل تغییر بدانیم اساسا نظر درستی نیست و همواره این انسان بوده که بر تمامی این مسائل اعمال نفوذ داشته.این تغییرات اعمال شده باعث شده که چیزی به نام جامعه معنا یابد.مثلا در همین موضوع ادمخواری که غریزتا در انسان وجود دارد نمیتوانم منکر شوم که علائمش به کل از رفتار های انسانی از میان رفته و وجود ندارد.چرا که در همین موضوع سکس ارتباط های دهانی و گزیدن و لیسیدن اندام های طرفین خود نمودی از غریزه ی ادمخواری در انسان است اما این رفتار های جزئی در مقابل خصیصه های انسانی که به جنسیت مربوط میشود مسلما به خاطر درجه ی پایین اهمیتش و همچنین رضایت بخش بودنش برای انسان ,کمتر مورد توجه بوده که تغییر کند.اتفاقا ارتقا یافته که کمتر نشده.اما عدم توازن در رفتار های انسانی در بین دو جنس زن و مرد اساسا موضوعیست که جدا از مسائل زیست شناختی به اثر تمدن بیشتر نزدیک است و اعمال تغییر در ان به این وسیله میسر است.