undead_knight نوشته: یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
در فربود که هر دستگاهی را میشود گول زد و پیچاند و آزادسازی همچو کسی همچنان یک ریسکی دربر دارد.
جُدایِ آن نه نمیشود, سخن تو دربارهیِ - در - همیشه + نمیشود اندیشبرانگیز بود و باید گفت در فرهود در
پُرسمان بزهکاری ما - در - را + میکنیم, زیرا نائین اینجا همان negative reinforcement است که تا اندازهای مایهیِ بازدارندگی رفتار میشود.
سخن تو در اینجا باریک بود که این بازدارندگی بتنهایی بسنده نبوده و ریشهاین نیست. همانندی دیگر یاختههایِ پیکر
هستند که میدانیم پراسنجهایِ بیرونی مایهیِ پیدایش یاختههایِ چنگارین (سرطانی) میشوند, ولی پیکر زنده اینجا با فرستادن
نشالهایِ نائین/negative فرمان کشتن این دسته از یاختهها را میدهد که این تا اندازهای راهگشای است, ولی راهکار دیرنده
نیست و اگر زمان بسنده دهیم و هیچ کنشگر دیگری هم مایهیِ مرگ جاندار نشود, همین چنگار وی را سرانجام از پاخواهد درآورد —> ناکارآمدی رویکرد.
پس اینجا باید به بزهکار یک - داد و گوشمالاند اش, ولی این گوشمالی باید فرهنگیده و فراخور باشد, نه کورسازی و دست و پا بُری.
پارسیگر